Print this page

بصيرت شهيد بهشتی و نفاق فتنه گران

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
بصيرت شهيد بهشتی و نفاق فتنه گران

آنچه در آستانه سالگرد شهادت شهيد مظلوم آيت الله دکتر بهشتي و هفتاد دو يار باوفاي امام براي ما با اهميت مي نمايد اين است که مقطع حيات سياسي آن شهيد مظلوم در دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي تا شهادت ايشان ، يکي از مقاطع تاريخ انقلاب اسلامي بود که انقلاب با فتنه منافقين و ليبرال ها مواجه گرديد  و آن شهيد بزرگوار را مي توان يکي از قربانيان فتنه هاي سهمگين دشمنان و معاندان نظام و انقلاب دانست، با توجه به اين موضوع ، واکنش ها و ديدگاه هاي شهيد مظلوم دکتر بهشتي به عنوان يکي از کليدي ترين شخصيت هايي که در جريان فتنه هاي آن روز مسئوليت مقابله با اين فتنه ها را بر عهده داشت، يکي از سخت ترين مقاطع فتنه گون دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي مربوط به دوراني است که شهيد مظلوم دکتر بهشتي ، به عنوان رئيس دستگاه قضا و نيز از ارکان تاثير گذار انقلاب بود، لذا مسئوليتي که آن شهيد بزرگوار در مقابل فتنه داشتند مسئوليتي چند جانبه بود که هم شامل مقطع پيش از آغاز فتنه مي شد و هم مقطع پس از بروز فتنه هاي آن دوران را در بر داشت و در اين قسمت، بخش هايي از اين واکنش ها و مواضع را مرور مي نمائيم.

1 – پرهيز از حاشيه سازي به منظور رشد و پيشرفت کشور :

با فروپاشي نظام استبدادي شاهنشاهي و قطع دست اجانب از اين کشور در اثر انقلاب مردم ايران ، بهترين فرصت براي رشد و شکوفايي کشور فراهم گرديد، با اين حال متاسفانه برخي عناصر معلوم الحال از هر فرصتي در جهت فتنه انگيزي استفاده کردند که همين فتنه انگيزي ها به مانعي در راه رشد و شکوفايي کشور تبديل شد، از اين روي يکي از رسالتهاي عظيمي که انقلابيون مسلمان داشتند اين بود که در مرحله اول از هر وسيله اي در جهت روشنگري و هشدار دادن دلسوزانه به فتنه گران و آگاه کردن آنان نسبت به خيانتي که مرتکب مي شوند استفاده کنند، در اين زمينه شهيد بهشتي در مصاحبه اي با خبرنگاران چنين نظر خود را ارائه مي دهند :

« اجمالاً اين نظر را تاکيد مي کنم که پيشرفت اين انقلاب چه حالا که ما در زمان جنگيم و چه پس از پيروزي قاطع ما بر جنگ که انشاء الله خيلي زود خواهد بود بيش از هر چيز احتياج دارد به جوري که در اين جنجال هاي سياسي نباشد چون جنجال هاي سياسي، تشنج هاي ناموزون و آسيب زيانباري را به همراه دارد که مانع کارکردن است، مردم ما مي خواهند همچنان با عشق و شور کار کنند، همه آنهائي که دلشان در عشق به اين انقلاب مي تپد اينها مي خواهند کار بکنند، کار کردن هم با اين جنجال ها هيچ سنخيتي ندارد ، اين جنجال ها غالبا ضد کار و ضد تلاش است».[1]

2 – ارائه راهکارهاي جلوگيري کننده از فتنه ها (مراجعه به راهکارهاي قانوني و فصل الخطاب دانستن آن):

همانگونه که در همه فتنه هاي پس از انقلاب شاهد بوديم ، همواره دسته اي از افراد به عنوان فتنه گر وجود داشتند که به هشدارها و تذکرات دلسوزانه بزرگان نظام  توجهي نکرده و در صدد بهانه جويي به منظور فتنه انگيزي بودند. در دوران شهيد بهشتي برخي عناصر داخلي از جمله ليبرال ها و طرفداران بني صدر که صف مخالفان خود را  با عناويني همچون انحصار طلب و ديکتاتور و امثال اينها توصيف مي کردند، از هر فرصتي براي فتنه انگيزي استفاده مي کردند، اين در حالي بود که در همان مقطع شهيد بهشتي که آماج بخش عمده اي از اتهامات هواداران بني صدر و منافقان بود و به جاي واکنش هاي عصبي، شتابزده و احساسي به اين موضوعات، به ارائه راهکارهايي معقول و منطقي مي پرداختند که فتنه گران در صورتي که در نيات و ادعاهاي خود  صادق بودند، قاعدتاً بايد بدان عمل مي کردند و بدين ترتيب باب هر گونه فتنه اي پيش از بروز مشکلي حاد، بسته مي شد .

در موضع گيري هاي شهيد بهشتي يکي از راهکارهای که نسبت به حوادث و اتفاقات آن روز ما شاهد بوديم  عبارت بود از مراجعه به قانون و فصل الخطاب دانستن آن، به عنوان مثال به دنبال يکي از اتفاقاتي که  در آن روزها جنجال به پا کرد، ايشان به جاي واکنش هاي احساساتي مبني بر تاييد يا رد آن اتفاقات، اعلام کردند که مدعيان اين ماجرا مي توانستند به جاي هر گونه جنجال آفريني، به نهادهاي قانوني مراجعه نمايند و به اين ترتيب ماجرا ختم به خير شود، در اين زمينه ايشان در مصاحبه با خبرنگاران ضمن اشاره به اتفاق مذکور چنين مي گويند :

« روز دوشنبه جرياني در همدان پيش آمد، اين جريان را بايد دستگاه قضائي محل رسيدگي بکند اما اينکه بيايد اين مساله دوباره يک مساله جنجالي و تبليغاتي در روزنامه و مجلس قرار بدهند اين همان خلق و خوي غربي است به نام آزادي خواهي يعني آقايان آزاد هستند که جو جامعه را دائما ناآرام کنند و الّا اگر روي اصول مي خواستند اقدام کنند مي بايست اعلام جرم کنند به دادستان محل، آنها هم اقدام مي کردند ، بعد هم خبرش را با نتيجه به اطلاع مردم مي رساندند ، لکن جريان طور ديگري مطرح شد».[2]

در يک مورد ديگر ، زماني که بني صدر، رئيس جمهور وقت  به جاي پذيرش واقعيت هاي قانوني، مدام بر طبل خود محوري مي کوبيدند و تفسير هاي خود از قانون را ملاک و معيار عمل قرار داده و فراتر از آن را نمي پذيرفتند، شهيد بهشتي بار ديگر براي خاموش شدن آتش فتنه، محوريت قانون و نيز بندهايي که مي تواند به رفع اين فتنه گري ها کمک کند را گوشزد نموده و چنين بيان نمودند :

« خوشبختانه اين مسائل راه حل هاي روشني دارد، در قانون اساسي وظايف و اختيارات رئيس جمهور مشخص شده است و هر جا توضيح و تفصيلي لازم باشد ، بايد از طريق قوانين مفصل مصوب مجلس شوراي اسلامي نقاط مجمل آن روشن شود و هر جا از نظر انطباق با قانون اساسي با ابهام روبرو شدند بايد شوراي نگهبان نظر دهد و در اين رابطه نه برداشت و نظر رئيس جمهور ملاک و معيار است و نه ديگران، بنابراين رئيس جمهور بايد تسليم مصوبات مجلس و قوانيني که مجلس شوراي اسلامي تصويب مي کند باشد و هر جا در فهم و برداشت قانون اساسي نظراتشان با مجلس مغاير باشد، طبق قانون اساسي راي شوراي نگهبان قطعي است و ديگر نبايد ايشان يا مجلس روي راي خود پافشاري کنند . اين مطلب همان بيان روشن امام امت است».[3]

شهيد بهشتي در اين مصاحبه يکي از نکاتي که به صورت ضمني بيان مي کند اين است که در نظام جمهوري اسلامي با وجود قانون جامعي که توسط خبرگان ملت تصويب و به تاييد اکثريت مردم رسيده و نيز با وجود نهادهايي همچون شوراي نگهبان، اساساً هيچ گونه بن بستي نداشته و در صورتي که افراد همه اصول قانون را فصل الخطاب خويش قرار دهند و نخواهند تفسير هاي دلخواهانه ای از قانون داشته باشند و صرفا قانون را ملاک عمل خويش قرار دهند، قطعاً هيچ بن بستي پيش نخواهد آمد، چنانکه آن شهيد بزرگوار فرمودند:  «مملکت ما بايد به سوي حاکميت قانون جلو برود و زير بناي قوانين ما هم قانون اساسي است و آنچه امام روي آن تاکيد کرده اند اين است که اين ها نهادهايي قانوني هستند و کارها را بايد همين ها انجام بدهند و چنانچه سراغ راه حل هاي خارج از قوانين رفتنند ، اين نمي تواند ما را به جايي برساند . مخصوصا نقش شوراي نگهبان در اين مقطع از زمان نقش حساسي است».[4]

3 – نقش حضور مردم در خنثي کردن فتنه ها :

در زمينه نقش مردم در مقابله با فتنه ها شهيد بهشتي درمصاحبه با خبرنگاران چنين اشاره مي کنند :

«به طور کلي تلاش بسياري از گروه هاي شناخته شده، بر اين است که در اين وضعيت بحراني تشنج و بي ثباتي به وجود آورند . در صورتي که امروز از واجب ترين واجبات اجتماعي ما داشتن ثبات اجتماعي است . خوشبختانه در بيشتر موارد اين تلاش هاي آنها به ثمر نمي رسد و اين عده معدود در بين اجتماعات منزوي هستند، مساله اين است که دشمنان ما مي خواهند جامعه امروز ما متشنج باشد، ملت ما هم مصمم است مانع اين تشنج شود».[5]

4 – قاطعيت در برخورد با فتنه انگيزي ها و عدم گذشت نسبت به فتنه منافقان :

در اين زمينه شهيد بهشتي در پاسخ به سوالي که مربوط به واکنش نظام نسبت به يکي از چنين فتنه انگيزي هايي مي باشد چنين بيان مي کنند :

« به طور کلي انقلاب اسلامي ايران همواره کوشيده است در خط حفظ آزادي هاي سياسي و اجتماعي پايدار بماند ولي همان طور که مکرر گفته ايم اين بدان معنا نيست که در برابر توطئه ها سهل انگاري شود، هر نوع اقدام لازم براي در هم کوبيدن توطئه ها در چارچوب قانون اساسي به عمل خواهد آمد و در اين زمينه کمترين گذشتي از هيچ مقامي قابل گذشت نيست، مخصوصاً دستگاه قضايي خود را موظف مي داند با هر نوع سهل انگاري در اين رابطه قاطع برخورد کند».[6]

5 – واکنش مقتضي در برابر بحراني نشان دادن کشور و ارائه طرح هاي فريبکارانه همچون «برگزاري رفراندوم» از سوي فتنه گران

در دوران شهيد بهشتي که امواج فتنه ها از هر سوي پيکر نظام اسلامي را مورد اصابت خويش قرار مي داد متاسفانه ، توطئه هايي از اين دست نيز مطرح مي شد که البته با واکنش هوشيارانه و قاطعانه مسئولان ارشد نظام از جمله شهيد بهشتي مواجه شد ، چنانکه آن شهيد بصير در واکنش به بحراني نشان دادن کشور و ارائه پيشنهاد رفراندوم از سوي فتنه گران در پاسخ به يکي از خبرنگاران چنين بيان مي کنند :

«... طرح مساله رفراندوم درست به منظور تضعيف جمهوري اسلامي، تضعيف قانون اساسي، تضعيف مجلس و تضعيف دولت است، ملت ما توجه داشته باشند که امروز بحمدالله اکثريت قاطع اعضاي قوه مقننه، دولت و قوه قضائيه و نهادهاي انقلاب همه همفکر و يکپارچه اند و اين نعمت بزرگي است که خداوند عنايت کرده . بنابر اين بي شک بايد اين وضع که نتيجه اش ثبات هر چه بيشتر جامعه و جمهوري اسلامي است با پشتيباني خود مردم بر اساس و محور قانون اساسي به دقت نگهباني شود و ملت بايد از هر نوع ندا و آوائي که در جهت خلاف ثبات است، بايستند و اينکه برخي از روزنامه ها مي کوشند تا بگويند در جمهوري اسلامي ما (امروز) يک بحران هست و راه حل اين بحران را در رفراندوم يا چيزهاي ديگر جستجو مي کنند ، اين کارها اصلا به منظور ايجاد «بحران» صورت مي گيرد. بحراني وجود ندارد ... و قوه قضائيه وظيفه دارد که در برابر اينگونه جريان هاي انحرافي و خطرناک وظيفه اش را قاطعانه انجام دهد و از ملت قهرمانمان مي خواهيم که يار و ياور پشتيبان قوه قضائيه در برخورد با اين جريان هاي انحرافي باشند ، بار ديگر به همه اين افراد و گروه هائي که از اين آوا ها سر داده اند و اين مسائل را مطرح کرده اند ، اخطار مي کنيم که بدانند دستگاه هاي قضائي ، بر طبق وظيفه الهي انقلابي و و ظيفه اي که قانون به آنها سپرده عمل مي کنند».[7]

6 – برخورد با شايعه سازي ها

مظلوم نمايي يکي از شگردهايي است که معمولاً در فتنه آفريني ها مورد استفاده فتنه گران قرار مي گيرد،

در زمان شهيد مظلوم دکتر بهشتي فتنه گران براي مظلوم نمايي و تحت تاثير قرار دادن فضاي عمومي جامعه ، از اين شگرد استفاده کرده و شايعه شکنجه در زندان ها را مطرح کردند که شهيد بهشتي نسبت به آن اينگونه واکنش نشان دادند :

« امروز ملت ما به خوبي مي يابد که چگونه با حيثيت و آبروي اين انقلاب و اين ملت بازي شده است . گزارش مفصل هيئت بررسي شايعه شکنجه نشان داد که تنها در موارد بسيار معدود و غالباً در حين دستگيري زد و خوردهايي پيش آمده است .... بي شک بايد با روشن کردن و آگاه کردن همه مردم ايران و مردم جهان آثار بسيار نامطلوب اين شايعه زدوده شود و در موقع خود ، خود اين شايعه پراکني مورد رسيدگي قضايي قرار گيرد».[8]

7 – نحوه محاکمه فتنه گران :

فتنه هاي پس از پيروزي انقلاب  اگر چه هر کدام آتش هاي هولناکي بودند ام،ا به لطف خدا و هوشياري ملت هميشه در صحنه و مديريت بي نظير رهبران نظام ، پس از مدتي فروکش کردند و فقط روسياهي آن براي فتنه گران و حاميان بيگانه باقي ماند . در اين ميان آخرين فصل براي مواجهه با فتنه گران، نحوه برخورد با اين آتش افروزان مي باشد، چرا که فتنه گران، جرايمي مرتکب شده اند که بايد تاوان آن را پرداخت نمايند و اين مطالبه اي است که همواره مردم، در فتنه ها از مسئولان مربوطه خواستار آن شده اند، از اين رو به دنبال هر فتنه اي معمولاً دادگاه هايي براي محاکمه فتنه گران تشکيل مي شود، در مقطع حيات سياسي شهيد بهشتي، پس از کشف هر توطئه و يا برخورد با هر گونه فتنه انگيزي، انتظاري که از دستگاه قضا مي رفت اين بود که محاکمه اي عادلانه و در عين حال قاطعانه، دامنگير فتنه گران شود و شهيد بهشتي نيز اين انتظار به حق مردم را در موضع گيري هاي خود انعکاس داده و از آمادگي دستگاه قضايي براي عملي ساختن آن خبر مي دهد کما اينکه به دنبال کشف و خنثي سازي يکي از اين توطئه ها ، آن شهيد عزيز در مصاحبه اي با خبرنگاران در زمينه محاکمه توطئه گران چنين اظهار مي دارند:

«محاکمه کساني که به عنوان شرکت در اين توطئه دستگير شده اند به زودي آغاز مي شود و اين محاکمه علني است و پخش مي شود و به خوبي ملت شريف ما در جريان جزئيات امر قرار خواهند گرفت... ما تصميم گرفتيم که دادگاهي با ويژگي هاي عناصر لازم و کيفيت خاص تشکيل بدهيم و تاکيد کرديم هر چه زودتر اين دادگاه شروع بشود و ويژگي هاي دادگاه در رابطه با علني بودن دادگاه و پخش آن و مسائل ديگر مي باشد».[9]

در مجموع نقش ستودنی شهيد بهشتی و بصيرتی که ايشان در مقابله با نفاق فتنه گرانی چون منافقين و ليبرال ها و ... داشت، باعث گردید تا منافقان کوردل نتوانند او را تحمل کنند و در نهايت وی را به شهادت رساندند، امام خمينی درباره ايشان فرمودند: مرحوم آقای بهشتی در این مملکت مظلوم زیست، تمام مخالفین اسلام و مخالفین این کشور حمله مستقیم‏ شان را به ایشان و بعضی دوستان ایشان کردند...[10] شهید بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مُرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود،[11]هم چنين امام خمينی فرمودند: آنچه که من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود.[12]

 

[1]. بهشتي سيد مظلوم امت ، نشر بنيادشهيد ، 1361، ص 583

[2]. همان ، ص 589

[3]. همان ، ص 621

[4]. همان ، ص 827

[5]. همان ، ص 774

[6]. همان ، ص 718

[7]. همان ، ص 628

[8]. همان ، ص 699

[9]. همان ، ص 719

[10]. صحيفه امام، ج14،ص515

[11]. همان،ج15،ص2و3

[12]. همان، ج15، ص518 و 519

خوانده شده 480 مرتبه