آسيب شناسي محتوايي و شکلي در عزاداري

حجت الاسلام سيداحمد خاتمي

پیش گفتار

متني که ملاحظه مي‏فرماييد، متن سخنراني اينجانب در مجلس خبرگان رهبري است که به پيشنهاد کميسيون‏ سياسي ـ اجتماعي مجلس خبرگان و تصويب هيأت‏رئيسه آن مجلس ايراد شده است. اين سخنراني از چند ويژگي برخوردار بود:

1. علاوه بر مطالعات قبلي، براي اين سخنراني حدود چهل ساعت مطالعه نمودم.

2. با چهار تن از مراجع عظام تقليد و نيز هيأت‏رئيسه محترم خبرگان و برخي از خبرگان در رابطه با مباحث‏مطروحه مشورت و رايزني کردم.

3. سخنراني تماماً مستند بود هم آيات و روايات و هم فتاوي مراجع عظام.

4. در اين سخنراني تنها به بيان مشکل اکتفاء نشده، در حد توان راهکار هم ارائه شده است.

5. در جمع فرهيختگان برجسته، دين شناسان بزرگ کشور اعضاي محترم خبرگان رهبري ايراد شد.

6. به شدت مورد استقبال اعضاء محترم آن مجلس قرار گرفت هم در جلسه و هم بعد از آن اينجانب را مورد لطف قرار دادند و برخي اين سخنراني را مصاديق بارز احياء امر اهلبيت(ع) ناميدند.

7. هيأت رئيسه مجلس خبرگان رهبري اين سخنراني را غيرمحرمانه اعلام کرد و دستور انتشار آن را داد.

با اين همه به صراحت مي‏گويم اين سخنراني کاستيهاي فراواني دارد که بايد برطرف گردد اين در حقيقت گامي‏در مسير آسيب زدائي در مراسم ديني است. بايد همه دست به دست هم دهيم تا اين مجالس و محافل ديني تريبون‏گسترده اسلام ناب شده و از اين کانال حقايق ديني منتشر شود.(آن چنان که بحمدالله بسياري از مجالس ما اين چنين‏است.) پيش از آنکه به مطالعه اين سخنراني بپردازيد تذکر چند نکته را لازم مي‏دانم:

1. درست است محور اين سخنراني مراسم عزاداري است ليکن آسيب‌ها عام است، آسيب‌هايي است مربوط به‏همه مجالس ديني چه عزاداريها چه مراسم جشن و چه مراسم ديگر.

2. روي سخن در اين سخنراني آسيبها است، قشر خاصي به عنوان آسيب رسان معرفي نشده‏اند ممکن است‏اين آسيبها توسط برخي از خطباء يا برخي از مداحان يا برخي از برنامه سازان صدا و سيما باشند. اين را بدين‌جهت‏متذکر شدم که مطمئنم کساني فرداي انتشار اين سخنراني، آنرا سخنراني عليه مداحان تلقي کنند(آنچنانکه بدنبال‏گزارش سخنراني خبرگان برخي از روزنامه‏ها چنين تيتر زدند که البته با تذکر اينجانب روز بعد اصلاح کردند).

اين برداشت را از سخنراني‏ام غلط و نادرست مي‏دانم، گرچه در جاي جاي اين سخنراني تلاش کرده‏ام حساب‏مداحان مخلص و ارزشي را از غير آن‏ها جدا کنم ولي در اين مقدمه هم تأکيد مي‏کنم بهيچوجه محور نقد در اين‏سخنراني فقط مداحان نيستند، اگر نقدي هست عام است و اگر ستايش هم هست عام است. اينجانب از نزديک ‏بسياري از مداحان ارزشي را مي‏شناسم و تلاش مخلصانه آن‏ها را در جهت احياء مکتب سيدالشهداء ـ ع ـ و احياءارزشهاي انقلاب ارج مي‏نهم و بر اين باورم که بيش از همگان مداحان مخلص ارزشي از اين آسيبها رنج برده و به شدت ‏از حضور نااهلان در اين کسوت محترم ناراحتند.

3. در پايان بار ديگر تأکيد مي‏کنم که محافل و مجالس ديني تريبونهاي گسترده مذهب است که بايد هر روز بيش‏از گذشته با نشاطتر و با کيفيت بالاتر برگزار گردد و بخصوص مراسمي که مربوط به اهلبيت عليهم السلام است چه‏عزاداريها، چه شاديها، در اين سخنراني بر اين نکته تکيه داشتم که نبايد بگونه‏اي انتقاد کنيم که خداي ناکرده اصل‏عزاداري زير سؤال رفته يا خطباي ارزشي و مداحان مخلص زير سؤال روند. و از اين عزيزان نيز مي‏خواهم که اين‏آسيبها را جدي بگيرند و کمک کننده تا آسيب زدائي شده و اين مجالس نوراني آنچنان که براي آسمانيان‏درخشندگي دارد براي زمينيان نيز روشنگر باشد انشاءالله.

اينک اين شما و اين متن سخنراني‏.

والسلام عليکم و رحمة الله

سيد احمد خاتمي 21/6/84

 7 شعبان 1426

الف. جايگاه مراسم عزاداري‏

عزاداري و برپايي مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولياء خدا امري است که ريشه در قران و سيره نبوي(ص) وسيره امامان(ع) دارد. اين عزاداري‏ها مصداق مودت اهل بيت(ع) است.(1)مصداق تعظيم شعائر الهي است.(2) مصداق فرياد مظلوم عليه ظالم است(3) و در سيره نبي اکرم(ص) داريم که حضرت در سوگ شهداي احد و بويژه حمزه سيدالشهداء عزا گرفت وترغيب به عزاداري بر حضرت کرد نيز درسوگ شهادت حضرت جعفر بن ابي طالب و زيد بن حارثه و عبدالله بن‏رواحه عزا گرفت. برپائي مجلس عزا را عيب نمي‏دانست و با آن برخورد نمي‏کرد راوي گويد: يکي از بستگان پيامبراکرم (ص) از دنيا رفت، زن‌ها جمع شدند و مجلس عزا براي او برپا کردند عمر برخاست آنها را از اين‏کار نهي کرد و آنها را طرد نمود پيامر(ص) فرمود: عمر، رهايشان کن که چشم‏گريان و قلب مصيبت ديده و داغ تازه‏است.(4) شنيدني است که پيامبر اکرم(ص) براي امام حسين(ع) در روز اول ولادتش مجلس عزا گرفت.(5) در منزل ام سلمه در دوره کودکي براي امام حسين مجلس عزا گرفت.(6) در منزل عائشه براي حضرت امام حسين(ع) مجلس عزا گرفت.(7) در خانه امام علي(ع) براي حضرت عزا گرفت.(8) بنابراين اگر بگوئيم بنيانگذار عزاداري بر سيد و سالار شهيدان حضرت نبي اکرم(ص) امامان(ع) بوده است‏سخني بگزاف نگفته‏ايم.(9)

در سيره امامان(ع) هم برنامه‏اي که هرگز در هيچ شرائطي ترک نشد برپائي عزا بر سالار شهيدان امام حسين(ع)بود. امام سجاد(ع) پس از امام حسين(ع) تا زنده بود در هر مجلس از داغ حسين مي‏گفت و در حقيقت مجلس عزا برپامي‏کرد. امام باقر(ع) هم در شرائط سخت و خفقاني دستور مي‏داد روز عاشورا عزاي امام حسين را بر پا کند. مالک جهني مي‏گويد امام باقر(ع) در روز عاشورا فرمود: همه براي امام حسين گريه کنند و اهل خانه را دستور به‏گريه بر حضرت مي‏کرد.(10) همين سيره را حضرت امام صادق(ع) و امامان ديگر(ع) داشتند آنها بر اين امر اصرار داشتند که از رهگذرعزاداري و برپائي عزاي سالار شهيدان چراغ پرفروز نهضت حسيني روشن بماند که ماند.

مجالس عزاي حسيني نه تنها نام سيدالشهداء(ع) را پرآوازه نگهداشته بلکه سبب ماندگاري پيام اسلام عزيز شدند.بر اين اساس است که احيا گر مکتب نجات بخش عاشورا در عصر حاضر حضرت امام خميني_ ره _ بيشترين تأکيدها رابر برپائي عزاداري سيد و سالار شهيدان داشتند: ملت ما قدر اين مجالس را بدانند مجالسي است که زنده نگه مي‏داردملت‌ها را (11) ملت ما را اين مجالس حفظ کرده بيخود نبود که رضاخان مأمورين ساواک رضا خان تمام مجالس عزا را قدغن‏کردند.(12) مجالس عزا را با همان شکوهي که پيشتر انجام مي‏گرفت و بيشتر از او حفظ کنيد.(13) مجالس سوگواري ائمه اطهار(ع) را بايد حفظ کنيد اينها را بايد حفظ کنيد. اينها شعائر مذهبي ماست که بايدحفظ شود.

باتوجه به جايگاه رفيع عزاداري و گوهر ارزشمندي که در آن نهفته است بديهي است که دشمنان تلاش گسترده‏ در جهت تخريب و تحريف آن داشته باشند. در برهه‏اي از زمان که عباسي‏ها قدرت‏مند بودند در پي تخريب عزاي‏سالار شهيدان بودند که عزاداران را دستگير مي‏کردند، شکنجه و اعدام مي‏کردند و در برهه‏اي که قدرت مقابله‏ نداشتند، در پي تحريف آن بودند تا جلوي تأثير گذاري اين سنت مبارک را بگيرند. با توجه به تأثير ژرف فرهنگ ‏عاشورا در پيروزي و تدام انقلاب اسلامي، دشمنان قسم خورده اسلام اين بار در پي تحريف اين فرهنگ برآمدند تاتأثير آفريني آنرا کم‏رنگ کنند. گزارش ذيل هشداري است براي همه آنان که در اين رابطه تأثير گذارند هم بانيان محترم‏هم خطباء محترم و هم مداحان محترم:

نقشه سيا در رابطه با فرهنگ عاشورا

اخيراً کتابي به نام نقشه‏اي براي جدائي مکاتب الهي در آمريکا انتشار يافته که در آن گفتگوي مفصلي با دکترمايکل برانت يکي از معاونان سابق سيا سازمان اطلاعاتي مرکزي آمريکا انجام شده است او در اين زمينه مي‏گويد بعد از مدتها تحقيق به اين نتيجه رسيديم که قدرت رهبر مذهبي ايران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ايران تأثيرگذار بوده است ما همچنين به اين نتيجه دست يافتيم که شيعيان بيشتر از ديگر مذاهب اسلامي فعال و پويا هستند دراين گردهم آئي تصويب شد که بر روي مذهب شيعه تحقيقات بيشتري صورت گيرد و طبق اين تحقيقات برنامه‏ريزيهايي داشته باشيم به همين منظور چهل ميليون دلار بودجه براي آن اختصاص داديم و اين پروژه درسه مرحله به‏ترتيب زير انجام شد... پس از نظر سنجيها وجمع آوري اطلاعات از سراسر جهان به نتايج مهمي دست يافتيم متوجه‏شديم که قدرت مذهب شيعه در دست مراجع و روحانيت مي‏باشد... اين تحقيقات ما را به اين نتيجه رساند که بطورمستقيم نمي‏توان با مذهب شيعه رودر رو شد و امکان پيروزي بر آن بسيار سخت است و بايد پشت پرده کار کنيم ما بجاي ضرب المثل انگليسي اختلاف بيانداز حکومت کن از سياست اختلاف بياندازد نابود کن استفاده کرديم و درهمين راستا برنامه ريزيهاي گسترده‏اي را براي سياستهاي بلند مدت خود طرح کرديم حمايت از افرادي که بامذهب‏شيعه اختلاف نظر دارند و ترويج کافر بودن شيعيان به گونه‏اي که در زمان مناسب عليه آنها توسط ديگر مذاهب اعلام‏جهاد شود. همچنين بايد تبليغات گسترده‏اي راعليه مراجع و رهبران ديني شيعه صورت دهيم تا آنها مقبوليت خود را در ميان مردم از دست بدهند.

يکي ديگر از مواردي که بايد روي آن کار مي‏کرديم موضوع فرهنگ عاشورا و شهادت‏طلبي بود که هر ساله‏شيعيان با برگزاري مراسمي اين فرهنگ را زنده نگه‏مي دارند ما تصميم گرفتيم با حمايتهاي مالي از برخي سخنرانان ومداحان و برگزارکنندگان اصلي اينگونه مراسم که افراد سودجو و شهرت طلب هستند عقايد و بنيانهاي شيعه وفرهنگ شهادت‏طلبي را سست و متزلزل کنيم و مسائل انحرافي در آن به وجود آوريم به گونه‏اي که شيعه يک گروه‏جاهل و خرافاتي در نظر آيد. در مرحله بعد بايد مطالب فراواني عليه مراجع شيعه جمع آوري شده و بوسيله مداحان‏و نويسندگان سودجو انتشار دهيم و تا سال 1389 مرجعيت را که سد راه اصلي اهداف ما مي‏باشند تضعيف کرده وآنان رابه دست خود شيعيان وديگر مذاهب اسلامي نابود کنيم و در نهايت تير خلاص را بر اين فرهنگ و مذهب‏ بزنيم.(14)

امام راحل پيشگام آسيب زدايي‏

لذاست که آسيب‏شناسي اين مجالس و آسيب زدائي از آنها بزرگ ترين خدمت به نهاد مقدس عزاداري است. ازکلمات امام راحل عظيم‏الشأن استفاده مي‏شود که آن امام عزيز با فراستي که در مؤمن است از حدود 60 سال پيش به‏اين نکته هم توجه داشته‏اند: بايد بدانيد که اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند بايد اين سنتها را حفظ کنيد البته‏اگر چنانچه ناروائي بوده است سابق ودست اشخاصي بي اطلاع از مسائل اسلام بوده آنها يکقدري تصفيه شود لکن‏عزاداري به همان قوت خودش باقي بماند.(15)

در اينجا بايد يک سخني هم در خصوص عزاداري و مجالسي که به نام حسين بن علي(ع) برپا مي‏شود بگوئيم‏. ما و هيچيک از دينداران نمي‏گوئيم که با اين اسم هر کسي هر کاري مي‏کند خوب است چه بسا علماي بزرگ ودانشمندان بسياري از اين کارها را ناروا دانسته و به نوبت خود ازآن جلوگيري کردند چنانچه همه مي‏دانيم که در بيست‏چند سال پيش از اين عالم عامل بزرگوار مرحوم حاج شيخ عبدالکريم که از بزرگترين روحانيون شيعه بود در قم شبيه‏خواني را منع کرد و يکي از مجالس بزرگ را مبدل به روضه خواني کرد و روحانيين و دانشمندان ديگر هم چيزهايي‏راکه بر خلاف دستور ديني بوده منع کرده و مي‏کنند.(16) بنابراين خدمت بزرگ درمقطع کنوني به عزاداري سالار شهيدان شناسايي آسيب‌ها و تلاش در جهت آسيب‏زدايي است روز چهارشنبه 9/6/84 گذشته در محضر آيت‌الله العظمي فاضل لنکراني بودم صريح عبارت ايشان اين‏بود که اگر اين آسيب‌هايي که در برخي مجالس عزاداري هست ادامه يابد من بر اصل کيان تشيع احساس خطر مي‏کنم.شبيه اين اظهار نظر را آيت‌الله العظمي مکارم داشتند و فرمودند اگر اين روند ادامه يابد بيم آن مي‏رود که روند مجالس‏عزاداري بدست کساني بيفتد که اصلاً اهليت ندارند.

افراط و تفريط در عرصه آسيب‌ها

پيش از آنکه در عرصه بحث از آسيب‌ها شويم تذکر يک نکته را ضروري ميدانم و آن اينکه: در عرصه مقابله با آسيب‌ها دو نظريه وجود دارد که بنده معتقدم در دو طرف افراط و تفريط است و نظريه معتدل حد وسط است. اين دونظريه عبارتند از:

يک نظريه آن است که عزاداري امر مقدسي است اصلاً نبايد در اين عرصه وارد شد بگذاريم مردم هر کاري‏ مي‏کنند بکنند به هر شکلي که مي‏خواهند عزاداري کنند اگر بخواهيم در اين ميدان وارد شويم و نقد کنيم چه بسا اصل‏عزاداري آسيب مي‏بيند پس چرا دست به ابروي عزاداري بزنيم که در نتيجه چشم کور شود! صاحبان اين نظريه بايد توجه کنند که اگر از عزاداري آسيب زدائي نشود چه بسا اصل عزاداري آسيب ديده وشاهد آن باشيم که چند سال آينده در عزاداري همه چيز باشد جز احياء مکتب سالار شهيدان(ع) ما نمي‏توانيم در اين‏عرصه بي تفاوت باشيم و اجازه دهيم در پوشش عزاداري گناه و معصيت صورت پذيرد.

نظريه دوم که نظريه تفريطي مي‏دانيم اين است که به گونه‏اي از عزاداريها انتقاد کنيم که خداي ناکرده مردم ازاصل برپايي آن دلسرد شوند. بگونه‏اي از مداحها انتقاد کنيم که خوبان آنها نيز زيرسؤال روند. بحمدالله در جمع‏مداحان کشور کساني هستند که هم مخلصانه مي‏خوانند هم با مطالعه و هم مراقب‏اند از حدود شرع خارج نشوند من‏ارج و ارزش اينگونه مداحان را از دعبل و کميت ديروز کمتر نمي‏دانم. نبايد بگونه‏اي از خطبا انتقاد کنيم که‏تر وخشکش همه با هم بسوزد! خطباي ارزشي که زبان گوياي اسلام‏اند نيز آسيب ببينند. اينهم نادرست است، ما معتقديم بايد در اين عرصه جانب اعتدال را گرفت. بر برپايي عزاي حسيني واهل بيت(ع) تأکيد داشته باشيم از خطبا و مداحان مخلص تجليل و تکريم کنيم در عين حال رسالت روشنگري خود رادر عرصه عزاداريها همانند ديگر عرصه‏ها داشته باشيم بنابراين اگر در اين مجلس عظيم سخن از آسيب‌ها داريم. هرگزدر صدد تخريب عزاداريها، خطبا و مداحان مخلص نيستيم بلکه در پي آنيم که اين نهاد مقدس با نشاط و شادابي بماند و همانند گذشته الهام بخش باشد.

ب. آسيب‌ها

آسيب‌هايي که در اين عرصه قابل ذکر است بر دو قسم است يکي آسيب محتوائي است وديگر آسيب شکلي‏است اما آسيب‌هاي محتوايي عبارتند از:

آسيب‌هاي محتوايي‏

1. طرح يکجانبه سيماي معصومين‏

طرح يکجانبه سيماي پيامبر (ص) و معصومين(ع) در مجالس عزا و شادي اهل بيت(ع) و تنها جنبه قداست وملکوتي امامان را مطرح کردن و بس توضيح آنکه پيامبر و امامان دو جنبه دارند يکي جنبه ملکوتي که در اين نگاه‏معصوم‏اند، علم غيب دارند، ولايت تکويني دارند و... و ديگر جنبه مُلکي و زميني قل انما انا بشر مثلکم ما بايددر مجالس اهل بيت هر دو بعد را مطرح کنيم و تأکيد بر بعد دوم داشته باشيم آنها الگوي زندگي‏اند جنبه‌هايي الگوئي‏زندگي اهل بيت مطرح شود اينست که سازنده است از مناقب اهل بيت بگوئيم از انس آنها با خداوند، ارتباط صميمي‏بامردم گره گشايي از کار مردم، زهد، شجاعت و... و دهها بعد ديگر. قرآن و روايات حتي ابراز محبت به اهل بيت(ع) رامقدمه براي عمل مي‏دانند. در آيه‏اي مي‏خوانيم: قل لا اسئلکم عليه اجراً الا الموده في القربي. بگو بر اين رسالت از شما اجري نمي‏خواهم جز مودت‏قربي_ خمسه طيبه طاهره _ (17) در آيه ديگر مي‏خوانيم: قل ما سئلتکم من اجر فهو لکم ان اجري الا علي الله. اجري که خواستم به نفع شماست‏اجرم بر خداست.(18) در آيه سوم مي‏خوانيم: قل ما اسئلکم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا. بگو اجري بر رسالت ازشما نمي‏خواهم مگر کسي که بخواهد راه به سوي خداوند بيايد.(19) از مجموع سه آيه استفاده مي‏شود مودت هم‏جهت راه‏يابي به سوي خداوند است. اين از قرآن در روايات هم فراوان بر الگو بودن اهل بيت(ع) تأکيد شده است. پيامبر اکرم (ص) فرمود اهل بيت من فارق بين حق و باطلند اينها اماماني‏اند که بايد به آنها اقتدا کرد.(20)

عن مولينا اميرالمؤمنين(ع) انظروا اهل بيت نبيکم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثرهم فلن يخرجوکم من هدي و لن‏يعيدوکم في ردي فان لبدوا فالبدوا و ان نهضوا فانهضوا و لا تسبقوهم فتضلوا ولاتتاخروا عنهم فتهلکوا.(21) مولي علي(ع) فرمود به اهل بيت پيامبرتان بنگريد از آن سو که گام بر مي‏دارند برويد قدم جاي قدمشان‏بگذاريد آنها شما را هرگز از راه هدايت بيرون نمي‏برند و به پستي و هلاکت باز نمي‏گردانند اگر سکوت کردند سکوت‏کنيد اگر قيام کردند قيام کنيد از آنها پيشي نگيريد. که گمراه مي‏شويد و از آنان عقب نمانيد که نابود مي‏گرديد.

عن رسول الله (ص) اجعلوا اهل بيتي منکم مکان الرأس من الجسد و مکان العينين من الرأس فان الجسد لايهتدي الا بالرأس و لا يهتدي الرأس الا بالعينين.(22) پيامبر اسلام (ص) فرمود اهل بيتم را همانند سر در پيکره زندگي قرار دهيد و همانند دو چشم از سر همانا جسد جز باسر راه بجائي نمي‏برد هدايت سر هم با چشمها است.

آنچه که بسي مايه تأسف است آن است که اخيراً در برخي از مجالس حتي از بعد ملکوتي امامان و مناقب‏معنوي آنان گفته نمي‏شود و صرفاً سخن از توصيف چشم و ابروي اهل بيت است همان که مورد نقد مقام معظم‏رهبري هم قرار گرفت: چيزديگري که بنده در بعضي از خوانندگان جلسات مداحي اطلاع پيدا کردم استفاده از مدح‏ها و تمجيدهاي‏بي معناست که گاهي هم مضر است فرض کنيد راجع به حضرت اباالفضل صحبت مي‏شود بنا کنند از چشم و ابروي‏آن بزرگوار تعريف کردن مثلاً قربون چشمت بشم، مگر چشم قشنگ دردنيا کم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشمهاي‏قشنگش بوده... اينها سطح معارف ديني ما را پايين مي‏آورد معارف شيعه در اوج اعتلاست...ارزش اباالفضل‏العباس به جهاد و فداکاري و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است، به صبر و استقامت اوست به آب نخوردن‏اوست در عين تشنگي و بر لب آب بدون اينکه شرعاً و عرفاً هيچ مانعي وجود داشته باشد.(23) بنگريد به نمونه‏هايي از اين سست مطرح کردن‌ها:

همه هستيم و مديون چشماتم مي‏دوني‏

ازهمان روز ازل مست نگاتم مي‏دوني‏

 

کار چشماش دلبريه‏

قد و بالاي قشنگش عجب محشريه‏

 

سياهه چشات جزيره دله‏

هر کس از نسل تواه چه خوشگله‏

 

از نگاه تو محبت مي‏باره‏

مردي از مردونگيت کم مياره‏

 

با اين‌که من خوب مي‏دونم آدمي بي اصل و نسبم‏

بده اجازه‏اي خدا عشقمو نقاشي کنم‏

 

خوب مي‏شه قلب عاشقم يه طرح خوشگل مي‏زنم‏

نقش يه مرد پهلوون طرح شمايل مي‏زنم‏

 

به روي صفحه مي‏کشم پيشاني بلند شو

ابروهاي کموني شو صورت آسموني‏شو

 

تا که به چشماش مي‏رسم کشيدنش چه مشکله‏

آخر چشاي يار من سياهه خيلي خوشگله‏

 

آيا اينها مناقب اهل بيت است آيا داشتن چشمهاي آنچناني ارزش است يا فداکاريها و از جان گذشتگي‌ها؟و...

امامان که اين همه تأکيد برعزاداري داشتند بر اين نکته هم تأکيد داشتند که عزاداريها بايد جهت روشنگرانه‏افشاگرانه هدايت‏گرانه داشته باشد براي اين کار عملاً از شعراي متعهد و ارزش آنروز که نقش مداحها و مرثيه خوانهاي‏امروز را داشتند تجليلها و تکريمها مي‏کردند.

چرا امامان از کميت اينهمه تجليل کردند؟ چراامام سجاد(ع) به کميت مي‏گويد که ما از پاداش کار تو و اشعار تو عاجريم خدا خودش به تو پاداش دهد.(24) امام صادق(ع) مي‏فرمايد: خدايا گناهان گذشته و آينده کميت و گناهاني که پنهان و آشکار انجام داده ببخش وآنقدر به او بده تا راضي شود. اين بدان دليل است که شاعر متعهد و ارزشي است قصيده‌هاشميات 578 بيتي او تمام‏معرفي اهل بيت، فجايع بني اميه حکومت عدل اسلامي است.در پايان شعرش مي‏گويد:

اليکم ذوي آل النبي تطلعت‏

توازع من قلبي ظماء و البب‏

فاني عن الامر الذي تکرهونه‏

بقولي و فعلي مااستطعت لا جنب‏

اعضاي تشنه از قلب و عقل و وجودم همواره به سوي شما خاندان پاک پيغمبر نظاره گر است.

پس من نسبت به آنچه شما دوست نداريد ما گفتار و رفتار خويش تا آنجا که در توان من است از آن‏دوري‏مي‏جويم. او آنچنان شيفته اهل بيت است که فرزندش مي‏گويدبه هنگام شهادت سه بار اللهم آل محمد(ص) گفت و به‏ديدار خدا رفت.(25) و نيز تجليلي که از ديگر شاعران اهل بيت همانند فرزدق دعبل، حميري ومانند آن داشته‏اند همگي در اين راستا بوداهل بيت مجلس عزائي رامي پسندند که در آن احياء امر اهل بيت و مکتبشان باشد. مجالس عزاي اين چنيني بود که انقلاب آفرين و مبدء قيام پانزدهم خرداد شد که مبدء انقلاب بزرگ اسلامي‏است. عاشوراي سال 1342 که دو روز بعد امام دستگير شد و حوادث پانزدهم خرداد پيش آمد نوحه اين بود.

گفت عزيز فاطمه‏

نيست ز مرگز واهمه‏

تا به تنم توان بود

زير ستم نمي‏روم‏

ننگ حيات و ذلتش‏

عزت مرگ و لذتش‏

من ز يزيد بي پدر

ظلم و ستم نمي‏کشم‏

شعر رائج عزاي انقلابي اين بود که‏

بزرگ فلسفه قتل شاه دين حسين اين است‏

که مرگز سرخ به از زندگي ننگين است‏

نه ظلم کن به کسي نه بزير ظلم رو

که اين مرام حسين است و منطق دين است‏

يا شعر زنده و حماسي شاعر معاصر آقاي بهجتي‏

اندر آنجا که باطل امير است‏

اندر آنجا که حق سر بزير است‏

اندر آنجا که دين و مروت‏

پايمال و زبون واسير است‏

راستي زندگي ناگوار است‏

مرگ بالاترين افتخار است‏

اندر آنجا که از فرط بيداد

نيست مظلوم را تاب فرياد

اندر آنجا که ظالم بمستي‏

برسر خلق مي‏تازد آزاد

مهر بر لب نهادن گناه است‏

خامشي بدترين اشتباه است‏

اين اساس مرام حسين‏است‏

روح و رمز قيام حسين است‏

يا که آزادگي يا شهادت‏

حاصلي از پيام حسين است‏

شيعه او هم اينسان غيور است‏

تا ابد از زبوني بدور است‏

شيعه و تن به بيداد دادن؟

شيعه و مهر بر لب نهادن؟

شيعه و خفتن و آرميدن؟

شيعه و در مذلت فتادن؟

شيوه شيعه هرگز نه اينست‏

شيعه نبود هر آنکس چنين است‏

زان شهيد سرازدست داده‏

زان فداکار در خون فتاده‏

جاودان آيد اين بانگ پرشور

لا اري الموت الا سعاده‏

آري آزاد مردان بکوشند

برستمگر چو طوفان خروشند

شور عالم ز نام حسين است‏

مستي جان ز جام حسين است‏

هر کجا نهضتي حق پسند است‏

ريشه‏اش از قيام حسين است‏

او بخون اين سخن کرد ترسيم‏

پيش ظالم نگرديد تسليم‏

هم اکنون هم اگر بخواهيم احيا گر عزاداري راستين و عاشورايي باشيم بايد در مجالس عزاداري هم از مقامات‏ملکوتي امامان بگوئيم وهم از مقامات مُلکي آنان! بايد از جنبه الگوئي و اسوه بودن آنها بگوئيم و نبايد به صرف ابرازعشق اکتفاء نمائيم.

 

2. غلو

آسيب ديگر طرح مسائل غلوآميز در عزاداريهاست حسين اللهي شدن! زينب اللهي شدن! و از اين رهگذر خودرا مقدس جلوه دادن . قرآن کريم از غلو نهي مي‏کند. يا اهل الکتاب لا تغلوا في دينکم و لا تقولوا علي الله الا الحق.(26) اي اهل کتاب غلو در دين نکنيد و بر خدا جزحق نگوئيد. قل يااهل الکتاب لا تغلوا في دينکم.(27) اي اهل کتاب در دينتان غلو نکنيد. پيامبر (ص) فرمود: اياکم و الغلو في الدين فانما هلک من کان قبلکم بالغلو في الدين.(28) از غلو در دين بپرهيزيدگذشتگان شما با غلو در دين هلاک شدند. امامان ما شديدترين برخورد را با غلات داشتند. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اللهم اني بري‏ء من الغلاه کبراءه عيسي بن مريم من النصاري اللهم اخذلهم ابداً و لاتنتصر منهم احداً.(29) خدايا من از غلات بيزارم همانند بيزاري حضرت عيسي از نصاري خدايا آنها را تا هميشه خوار کن و هيچکدام‏از آنها را ياري مکن. و برخي از غلاتي را که مدعي ربوبيت مولي علي(ع) بودند سوزاند.(30) امام صادق(ع) فرمود: احذروا علي شبابکم الغلاه لا يفسدوهم فان الغلاه شر خلق الله يصغرون عظمه الله ويدع ون الربوبيه لعبادالله والله ان الغلاه اشر من اليهود و النصاري و المجوس و الذين اشرکوا.(31) از جوانان خود از شر غلات برحذر باشيد مباد آنها را فاسد کنند همانند غلات بدترين بندگان خدا هستندعظمت خداوند را تحقير کرد و ادعاي خدائي براي بندگان خدا دارند بخدا قسم غلات بدتر از يهود و نصاري ومجوس و مشرکان هستند. امام رضا(ع) فرمود: لعن الله الغلاه... لا تقاعدوهم و لا تصادقوهم و ابرأء منهم برئ الله منهم.(32) خدا غلات را لعنت کند... همنشين اينها نشويد طرح دوستي با آنها نريزيد همانگونه که خداوند از آنها برائت‏جسته شما هم برائت بجوئيد.

در رابطه با غلات چهار کتاب زيرخواندني است.

1. الجذور التاريخيه و النفسيه للغلو و الغلاه تأليف سامي العزيزي؛

2. شبهه الغلو عنه الشيعه تأليف دکتر عبدالرسول غفار؛

3. پژوهشي در باره طوايف غلاه تا پايان غيبت صغري و موضع ائمه در اين باره تأليف اسکندر اسفندياري؛

4. غاليان کاوشي در جريانها و بر آيندها تأليف نعمت الله صفري فروشاني.

با اين همه انزجاري که ما از اهل بيت(ع) از غلات مي‏بينيم متأسفانه مي‏بينيم که همچنان در برخي از عزاداريها بازنمونه‏هايي از غلو مطرح مي‏شود که تأثير فراواني در تخريب چهره ائمه(ع) داشته ودارد و سبب مي‏شود چهره شيعه‏که پيوسته چهره‏اي دين مدار منطقي بوده، چهره‏اي تحريف شده و نادرست معرفي گردد.

 

3. دروغ‏

عرضه دروغ در اين عرصه‏ها آفت ديگر اين مجالس است ما معتقد نيستيم که هدف وسيله راتوجه کنندچون هدف مقدس است پس از دروغ استفاده شود. اين دردي است که صد سال قبل مرحوم محدث نوري در لؤلؤومرجان از آن ناليده و به نحو مبسوط در نکوهش دروغ و دروغگويي در عزاها سخن گفته‏اند و نمونه‌هايي هم آورده‏اندشهيد مطهري در باره اين کتاب مي‏گويد که من خيال نمي‏کنم در هيچ کتابي در باره دروغ به طور کلي به اندازه‏اي که دراين کتاب بحث شده است بحث شده باشد چنين کتابي شايد در دنبا وجود نداشته باشد.(33)

نقل چند نکته در اينجا گفتني است:

1. برخي مطالبي که در رابطه با سالار شهيدان گفته مي‏شود دروغ بودنش بين است مثل آنکه گفته مي‏شود طول‏نيزه سنان 60 ذراع بوده و از بهشت آمده و يا عدد کساني که با امام حسين جنگيدند 000/600 نفر سواره بودند، يک‏ميليون پياده! و يا 000/800 نفر امام حسين 000/300 نفر آنها را کشت! حضرت عباس 000/ 25 نفر آنها را در حالي‏که نص تاريخي مورد اعتماد مي‏گويد عدد لشکر يزيد 000/30 يا 000/80 يا 000/100 بيشتر نبوده است و عدد کساني که سيد الشهدا کشته 1800 نفر بوده‏اند... برخي مطالب است که دروغ بودنش بين نيست ما بايد در برابرمطالب دروغ بين موضع داشته باشيم اما دروغ غير بين را بايد تأمل کرد.

2. بايد توجه داشت پرورش روضه يعني متن را محور قراردادن و همان را توضيح دادن دروغ نيست آنچنانکه‏زبان حال هم اگر وهن‏آميز نباشد دروغ نيست.

3. ملاک صحت و سقم و راست و دروغ بودن هم تنها منابع معروف نيست چه بسا مطلبي که در منابع دست‏دوم هست و صادق است و چه بسا مطلبي که در منابع دست دوم هست و صادق است و چه بسا مطلبي که درمنابع‏دست اول هست و دروغ است بهر حال دروغ از آفات هميشه مجالس عزا بوده است ليکن حرف اين است فراوانندکسانيکه مي‏خواهند روضه درست بخوانند وليکن منبع مورد اعتماد ندارد منابعي مثل نفس المهموم، لهوف و...بخشي از روضه‏هاي راست است نه همه آنها.

در اينجا، جا دارد که از حوزه‏هاي علميه گله کنيم که آيا اين همه که از روضه‏هاي دروغ مي‏ناليد آيا گامي درجهت تدوين روضه‏هاي درست برداشته‏ايد؟ سوگوارانه بايدگفت نه فراوانند جوانهاي متدين مي‏گويند ما مي‏خواهيم ‏روضه درست و صحيح بخوانيم شما کتاب به ما معرفي کنيد ولي متأسفانه کار نشده است. به هر حال دروغ هميشه حرام است بويژه آنجا که با آن مقدسات هتک شود. مسوغات کذب در فقه ما روشن‏است: يکي در مقام ضرورت است الدين اکره و قلبه مطمئن بالايمان و ديگر جهت اصلاح بين مردم المصلح ليس‏بکذاب. هيچ نداريم که گرياندن مردم براي اهل بيت(ع) هم از مسوغات کذب است!

 

4. مطالب ذلت آميز

طرح مطالب ذلت‏آميز، تعبيرهايي همچون زينب مضطرو... امام زين العابدين بيمار و... که ذلت از ساحت‏مقدس اهل بيت(ع) بدور است. که: و لله العزه و لرسوله و للمؤمنين(34) حسيني که نه تنها خودش نماد عزت است حتي به بازماندگان خويش هم تأکيد بر حفظ عزت دارد: يا اخيه اني‏اقسمت عليک فابرئ قسمي لا تشفّي علي حبيبا و لا تخمشي علي وجهاً و لا تدعي علي بالويل و الثبور اذا اناهلکت.(35) خواهرم ترا قسم مي‏دهم که پس از من گريبان چاک مزن سيلي بر صورت مزن و بر من واژه‏هاي واي ونابودي را به کار مبر.آنوقت با اينهمه تأکيد کسي بيايد بگويد:پس ازآنکه عبيدالله بن زياد عمر بن سعد را به سوي امام حسين فرستاد تا باآن حضرت بجنگد _ چون انبوه‏سپاهيان عمر سعد را ديد و فهميد که با ياران اندکش توان مقابله با آنها را ندارد _ به عمربن سعد گفت يکي از سه‏پيشنهاد مرا بپذير:

1. رهايم کن از همان راهي که آمدم برگردم!

2. يا بگذار بروم به مرز و سر حدات ترک و با آن‏ها بجنگم!

3. و يا مرا پيش يزيد ببر تا دستم را در دست او بگذارم و با او بيعت کنم تا او خودش در باره من حکم کند!

عمر بن سعد اين سه پيشنهاد را از طرف حسين(ع) به ابن زياد گزارش داد اما ابن زياد هيچکدام را قبول نکرد وبه عمر سعد نوشت حسين بيش از اين دو راه ندارد يا بايد زير فرمان من در آيد و به حکم من تسليم شود و يا کشته‏شود! اين قطعاً دروغ است ذلت است و با ساحت مقدس سيد الشهدا(ع) سازگاري ندارد گرچه آن را ابن قتيبه دينوري، ابوالفرج اصفهاني، ابن عساکر دمشقي ابن اثير جزري ومانند آنها نقل کرده‏اند.

 

5. طرح سست معارف اسلامي‏

مطرح کردن سست معارف اسلامي و ورود خواب در عرصه معارف و يا ملاقاتهاي دروغين. اعتقادي که باخواب درست شود با خواب هم مي‏رود. در کجاي معارف اسلامي داريم که اهل بيت(ع) کسي را با خواب و رؤياهدايت کرده باشند، در کجاي سيره اهل بيت ملاقات با ولي الله الاعظم به اين ابتذالي درآمده است که هم اينک درکتابها نوشته و در جلسات گفته مي‏شود. آقائي در کتابش مي‏نويسد: عيال اينجانب مکرر شرفياب حضور امام زمان‏رسيده! و يا آدرس امام زمان_ عج _ اين است!! اينها نه تنها خدمت به امام زمان_ عج _ نيست بلکه ضربه به اين اعتقادمقدس است که بيش از 350 آيه قرآن تأويل به آن شده و دهها دليل محکم و متقن دارد. مرحوم علامه سيد مهدي‏بحرالعلوم که ازاعاظم علماي اماميه است مي‏گويد در زمان غيبت کبري براي بعضي از حاملين اسرار و علماي ابرارتوفيق تشرف حاصل و به ديدار امام نائل مي‏شوند ولي چون مأمور به کتمان ديدارند حکم خدا را در پوشش اجماع‏ابراز مي‏دارند.(36) شيخ انصاري اين نظر را پذيرفته و فرموده، در غايت ندرت است(37) حصول آن را براي او حدي من العلما قبول‏کرده است.(38) آيت‌الله العظمي وحيد خراساني بارها فرمودند ملاقات در غيبت کبري به دو صورت واقع مي‏شود؛ 1. ملاقات‏در حال اختيار؛ 2. ملاقات در حال اضطرار. ملاقات در حال اختيار منحصر به افرادي نظير سيد بن طاووس است که‏احياناً امام را ديده و شناخته و از او کسب فيض کرده‏اند اما ملاقات در حال اضطرار مربوط به افرادي است که در حال‏گرفتاري شديد به ذيل عنايت امام توسل مي‏شوند و امام خود يا توسط افرادي که دارند از او دستگيري مي‏نمايند و نيزفرمودند آنها که در اثر لياقت و شايستگي به فيض ديدار موفق مي‏شوند به کسي نمي‏گويند.

اين مدعيان در طلبش بي خبرانند

آن را که خبر شد خبري باز نيامد

از مراجع عظام تقليد چنين سؤال شده است:برخي از افراد در جلسات يا عزاداري ادعاي ارتباط با معصومين خصوصاً امام زمان(عج) کرده و بدينوسيله‏ضمن استفاده‏هاي مادي از احساسات ديني مردم سوء استفاده مي‏نمايند و اينگونه مسائل در جلسات مختلف‏خصوصاً مجالس زنانه رو به ازدياد است با توجه به ادعاي ارتباط با معصومين و واسطه بودن آنان و برخي تبعات‏اخلاقي که موجب سست شدن اعتقادات مردم به مسائل ديني مي‏شود مستدعي است نظر مبارک را در باره شرکت دراين جلسات و هرگونه تقويت وترويج اين افراد بيان فرماييد؟

آيت‌الله العظمي صافي چنين پاسخ داده‏اند: ادعاي ارتباط خاص با حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه‏الشريف در زمان غيبت دروغ است و شرکت در مجالسي که چنين ادعاها ميشود حرام است و مؤمنين بايد بي اساس‏بودن چنين ادعا را براي مردم بيان کنند که گمراه نشوند.

آيت‌الله العظمي سيستاني: اين افراد دروغگو و دجالند و در صورتيکه امکان هدايت آنها نباشد بايد مردم رامتوجه نموده تااز آنان دوري کنند.

آيت‌الله العظمي تبريزي: اين مطالب اساس ندارد و تقويت و ترويج اين امور موجب وهن مذهب و جايز نيست‏مؤمنين بايد با شرکت نکردن در اين مجالس و تذکر دادن به افراد کاري کنند که اين مجالس از بي رونقي تعطيل شود.(39)

 

6- خواب و مکاشفه‏

خواب و مکاشفه براي خود بيننده حجت نيست تا چه رسد ديگران و از خواب بدتر مکاشفاتي است که‏بعضي‏ها مدعي آنند مرحوم ملا احمد نراقي که از اساتيد شيخ انصاري است ميفرمايد بعضي از علماي اماميه قول وفعل معصوم که در خواب صادر شود حجت دانسته‏اند اما اکثريت قريب به اتفاق علماء بر خلاف اين قول مشي‏نموده‏اند. درروايت حسنه ابراهيم بن‌هاشم وارد شده که امام صادق(ع) در جواب سائلي که افسانه خواب ابي بن کعب‏سؤال نموده فرمود ان دين الله اعز ان يري في النوم. دين خدا عزيزتر از آن است که در خواب ديده شود. سرانجام مي‏فرمايد آنچه مسلم است حجيت کلام معصوم در بيداري است و وضع عادي نه در خواب و رؤيا وروايات ديگر را هم توجيه کرده و سرانجام قول مشهور _ عدم حجيت _ را پذيرفته است. اينجانب بر اين باورم خواب‏شخص معصوم حجت است نيازي نيست که معصوم شاهدي در بيداري بر آن بيابد زيرا که شيطان را راهي برمعصومين نيست. مرحوم ميرزاي قمي نيز در کتاب قوانين مسئله را طرح و حجيت آنرا مردود دانسته است. ممکن است رؤيا صادقه باشد ولي حجت شرعي ندارد. به هر حال ورود خواب، مکاشفات در عرصه معارف اسلامي به عنوان يک مبنا موجب طرح سست معارف‏اسلامي شده و اگر خواب مقدس شد چون راهي براي اثبات و نفي آن نيست حربه‏اي مي‏شود بدست شيادان که از اين‏رهگذر دروغهاي خود را جابياندازند. در پايان عرض مي‏کنم من منکر برخي از ملاقاتهاي راستين که از ناحيه بزرگان‏بيان مي‏شود و نيز مکاشفات صادقانه نيستم لکن معتقدم که اينها نبايد مبنا قرار گيرد.

 

7- جدايي دين از سياست‏

جدايي دين از سياست برخي مي‏خواهند چنين وا نمود کنند که آنها ولايتي‏تر از مسئولان نظامند. درمجالس عزاداري مي‏گويند ما مي‏خواهيم گريه کنيم کاري به سياست نداريم. در حالي که خود معصومين را ما ساسهالعباد سياستمداران خلق مي‏خوانيم کان في بني اسرائيل يسوسهم انبياءهم انبياء سياستمداران بني‏اسرائيل بودند.در يک سو لائيک‏ها، سکولارها دم از جدائي دين از سياست مي‏زنند و از يک سو متحجرين در پي جدائي دين ازسياست‏اند. و اين دو گروه در حقيقت دو تيغه يک قيچي هستند که اسلام ناب محمدي(ص) را قيچي مي‏کنند.

لازم به ذکر است نمي‏گوئيم مجالس مذهبي ما همانند کانونهاي حزبي محل جار و جنجالهاي سياسي باشد، امااينکه در رابطه با اصل نظام اسلامي بي تفاوت باشند اين آسيب جدي است. نظامي که با رنجهاي بسيار بدست آمده‏است. جلسات عزاداري اهل بيت کاملاً سياسي بود هم تولّي داشت و هم تبري. در شرايط آنچناني ديدند تبري کارسختي بود اما داشتند.

 

7. اظهار مطالب موهن‏

اظهار مطالب موهن و تحقير غير مطلوب اهل بيت تحقيري که تنها در دربار پادشاهان ظالم پاداش دارد دربارگاه امامان معصوم چيزي جز خواري نيست بعنوان نمونه.

هر کي مي‏خواد هر چي بگه‏

من سگ کوي زينبم‏

بهشت جاودان ز تو

کران و بيکران ز تو

سلطنت جهان ز تو

من سگ کوي زينبم‏

اهل بيت ذلت را براي پيروانشان نمي‏پسندند: لا ينبغي للمؤمن ان يذل نفسه. سزاوار نيست مؤمن خود را ذليل‏کند البته تواضع و ابراز محبت به اهل بيت ذلت نيست.

از مراجع عظام تقليد سؤال شده است: برخي مداحان شعراي نامناسب خوانده مانند من حسين اللهي‏ام ياقلاده سگ به گردن انداخته يا صداي سگ در مي‏آورند وظيفه ما در برخورد با اين افراد چيست آيت‌الله العظمي‏تبريزي فرمودند: مداحي و خواندن اشعار در مجالس اهل بيت(ع) بايد طوري باشد که موجب وهن شيعه نباشد و بهانه‏به دست دشمنان شيعه ندهد در مجالس اهل بيت(ع) بايد اشعاري خوانده شود که فضايل آن بزرگواران بيان شود ومصائب و مظلوميت آنها براي مردم گفته شود ائمه از ما نخواسته‏اند که خود را به صورت حيوان در آوريم آنچه که از ماخواسته‏اند اين است که مؤمن صالح باشيم و اخلاق ما اخلاقي باشد که از آن بزرگواران رسيده است.(40)



اينها برخي آسيب‌هاي محتوايي عزاداريها و اينک مي‏پردازيم به آسيب‌هاي شکلي:

آسيب‌هاي شکلي‏

1. استفاده از موسيقي مبتذل‏

از آسيب‌هاي شکلي عزاداريها، استفاده از موسيقي‏هاي لهوي و حرام در عزاداريهاست. برخي مداحان‏ترانه‏هاي طاغوتي ديروز و يا ترانه‏هاي لس آنجلسي امروز را گوش مي‏دهند آهنگ همان آهنگ است محتوا را عوض‏مي‏کنند اين قطعاً حرام است نمي‏توان به بهانه انجام مستحبي مرتکب حرام شد مرحوم شيخ اعظم انصاري مي‏فرمايدالاتري انه لايجوز ادخال السرور في قلب المؤمن و اجابته بالمحرمات آيا نمي‏بيني که جايز نيست شاد کردن مؤمن واجابت دعوت او با محرمات باشد. اسلامي که مي‏گويد قرآن را حق نداريد با لحن ا هل فسق بخوانيد قطعاً اين اسلام‏اجازه نمي‏دهد که از آهنگهاي حرام در عزاداري‌ها استفاده شود. نبي اکرم (ص) فرمود: اقرأ و القرآن بالحان العرب و اصواتها و اياکم و لحون اهل الفسق و اهل الکبائر. (41) قرآن رابا لحن عربي بخوانيد و از لحنهاي اهل فسق و گناهان کبيره بپرهيزيد. و يا در بعضي عزاداريها ديده مي‏شود بجاي آنکه‏نوحه خواني شود تنها آهنگ مي‏نوازند و زنجير مي‏زنند اينها بي‏ترديد تحريف عزاداري است و مورد رضاي سالارشهيدان نيست. از مراجع عظام تقليد پرسيده شده است که: استفاده از آلات موسيقي مانند ارگ در مراسم عزاداري‏چطور است؟

مقام معظم رهبري آيت‌الله العظمي خامنه‏اي فرموده‏اند: استفاده از آلات موسيقي مناسب با عزاداري سالارشهيدان نيست و شايسته است مراسم عزاداري به همان صورت متعارفي که از قديم متداول بوده برگزار شود.

آيت‌الله العظمي بهجت فرموده‏اند آنچه موجب وهن عزاداري است بايد اجتناب شود. استعمال آلات موسيقي‏در عزاداري خالي از اشکال نيست.

آيت‌الله العظمي تبريزي : استفاده از آلات موسيقي در عزاداري حرام است.(42)

 

2- اکتفا به مداحي‏

اکتفا به مداحي و سينه‏زني ديگر آسيب مجالس عزاداري است. درست است که اين شورها و عشقها وسينه‏زني‏ها و حالها در نهايت تقويت دين است، ما به سهم خودمان خوشحاليم از اينکه ببينيم بجاي اينکه جوانان درمجالس گناه باشند در اين مجالس حضور يابند. ليکن سخن اين است که اگر اين شورها با شعور گره نخورد، ماندگارنخواهد بود. ليکن متأسفانه در برخي مجالس تنها اکتفا، به مداحي است و اين آسيب پذيري آنگاه عمق بيشتري پيدامي‏کند که ملاحظه کنيم کم کم مجالس فاتحه هم باين سمت و سو مي‏رود که تنها مداح دعوت مي‏کند در حالي که اين‏مجالس از فرصتهاي مناسب توجه دادن مردم به دين و قيامت است اهل بيت(ع) مي‏پسنديدند که مجالسي که بنام آنهاشکل مي‏گيرد مجالس محتوائي باشد. حضرت امام صادق(ع) به عبدالله بن حماد بصري فرمود: بلغني ان قوماً يأتونه يعني الحسين من نواحي الکوفه و ناساً غيرهم و نساء، يندبنه و ذلک في النصف من شعبان‏فمن بين قارء يقرء. _ محتمل است يعني قرآن مي‏خوانند و محتمل است که کتاب مي‏خوانند _ اخبار مناقب _ و قاص‏يقص و نادب يندب و قائل يقول المراثي فقلت له نعم جعلت فداک قد شهدت بعض ما تصف فقال الحمد الله الذي‏جعل في الناس من يفد الينا و يمدحنا و يرثي علينا و جعل عدونا من يطعن عليهم من قرابتنا او من غيرهم يهددونهم ويقبحون ما يصنعون.(43) به من گزارش دادند که زن و مرد نيمه شعبان به زيارت امام حسين(ع) مي‏آيند قرآن مي‏خوانند _ کتاب مناقب‏مي‏خوانند قصه‏هاي اهل بيت را مي‏گويند، روضه خواني و مرثيه سرائي دارند گفتند آري فدايت شوم در برخي از اين‏مراسم من بوده‏ام حضرت فرمود سپاس خداي را که در بين مردم کساني را قرار داد که ما را مدح مي‏کند براي ما مرثيه‏مي‏خوانند و از دشمنان ما کساني از نزديکان و غير نزديکان ما کساني را قرار داد که تهديد کنند آنها را و رفتار زشتشان راتضييع نمايند. شهيد مطهري گويد: معلوم مي‏شود فلسفه اين کار گريستن به تهديد دشمن و تقبيح کار آنهاست. مجالس عزاداري در طول تاريخ منشأ روشنگري ره‏يابي به حقيقت بوده است خطيبان خطابه مي‏خواندند ومرثيه سرايان مرثيه سرائي حداکثر ثوابش ثواب ذکر است پيامبر حلقه علم را بر حلقه ذکر ترجيح داد. در روايتي آمده‏است: و خرج رسول الله(ص) فاذا في ا لمسجد مجلسان مجلس يتفقهون و مجلس يدعون الله تعالي و يسألونه فقال‏کلا المجلسين الي خير امّا هؤلاء فيدعون الله و اما هؤلاء فيتعلمون و يفقهون الجاهل هؤلاء افضل بالتعليم ارسلت ثم‏قعد معهم.(44) پيامبر گرامي (ص) از منزل خارج شد به طرف مسجد آمد ديد در مسجد دو مجلس است يک مجلس مجلس آموزش‏دين است و مجلس ديگر مجلس دعا فرمود هر دو مجلس خوب است اينان دعا مي‏کنند و اينان آموزش مي‏بينند وآموزش مي‏دهند اينان افضلند که من براي تعليم مبعوث شدم آنگاه حضرت در مجلس آموزش دين نشست.

مجالسي که در آن تعليم و تعلم معارف ديني است بوستانهاي بهشت است: عن رسول الله(ص) اذا امررتم برياض الجنه فارتعوا قالوا يا رسول الله و ما رياض الجنه قال حلق الذکر فان لله‏سيارات من الملائکه يطلبون حلق الذکر فاذا اتوا عليهم حفّوا بهم. (45) پيامبر اکرم(ص) فرمود آنگاه که گذر به بوستانهاي بهشت کرديد بهره‏مند شويد گفتند اي رسول خدا بوستانهاي‏بهشت کجاست حضرت فرمود حلقه‏هاي ياد خدا همانند خداوند را فرشتگان بسياري است که به دنبال حلقه‏هاي ذکرخدا مي‏گردند وقتي حلقه ذکر يافتند آنها را احاطه مي‏کنند.

قال بعض العلماء حلق الذکر هي مجالس الحلال و الحرام کيف تشتري و تبيع و تصلي و تصوم و تنکح و تطلق وتحج و اشباه ذلک.(46) بعضي از علماء گفته‏اند حلقه‏هاي ذکر مجالس حلال و حرام است چگونه بخري چگونه بفروشي نماز بخواني، روزه بگيري، نکاح و طلاق داشته باشيم، حج انجام دهي.

اکثر مشتريان مجالس با حال مذهبي را جوانان تشکيل مي‏دهد، مطلوب ائمه از جوانان تفقه در دين بوده امام‏باقر(ع) فرمود: لو اتيت بشاب من شباب الشيعه لايتنفقه في الدين لادبته.(47) اگر جواني از جوانان شيعه را نزدم بياورندکه آموزش ديني ندارد تحقيقاً تأديبش مي‏کنم. سخن اين نيست که مداحي نباشد سخن اينست مانند گذشته هر کسي کار خودش را که خطيب براي مردم‏قرآن، حديث، فقه بگويد مداح هم مرثيه سرائي که در اين صورت که شور و شعور توأم شده نقش آفريني مي‏کند ومهم‏تر از اينها مسئله رهبري انديشه جوانان است که بايد قطعاً به دست عالمان دين شناس تحصيلکرده حوزه‏هاي‏علميه باشد.

 

3- برخورد کاسبکارانه‏

ديگر آسيب عزاداريها برخورد کاسبکارانه با اين مقوله است که از مصاديق بارز استئکال به اهل بيت(ع) است.که در روايات مورد نکوهش قرار گرفته است و هر چه هم تورم بالا مي‏رود با قيمتهاي نجومي بالا مي‏برند قيمت را! امام صادق(ع) فرمود: من اراد الحديث لمنفعه الدنيا لم يکن له في الاخره نصيب و من اراد به الاخره اعطاه الله‏خير الدنيا و الاخره.(48)آن کس که حديث را براي منفعت دنيا بخواهد در آخرت بهره‏اي ندارد و آنکس که حديث را براي خدا و آخرت‏بخواهد خداوند خير دنيا و آخرت را به او عطا خواهد کرد. حضرت امام(ع) فرمود: از راه ما _ حديث ما، محبت ما ومانند آن _ ارتزاق نکن.(49) يا اباالنعمان لا تستأکل بنا الناس فلا يزيدک الله بذلک الافقراً. از راه ما ارتزاق نکن که خداوند بر فقرت خواهدافزود.(50) اين مربوط به آنان است که برخورد کاسبکارانه با معارف، مدايح، مراثي اهل بيت(ع) دارند و همانند کالا با آن‏برخورد مي‏کنند. حساب آنان که تنها براي خدا در عرصه نشر معارف و گسترش فضايل و مناقب اهل بيت تلاش‏مي‏کنند و مردم از سر عشق به خاندان عصمت و طهارت به آنها هديه مي‏دهند طبق تصريح روايات معصومين از اينان‏جداست و اينان مورد نکوهش نيستند.

ج. راهکارها

براي مقابله با اين آسيب‌ها توجه به چند نکته ضروري است و به دنبال آن طرح خود را در اين زمينه تقديم مي‏کنم. 1. آنکه پيوسته در بيان و نقد اين آسيب‌ها توجه داشته باشيم که اصل عزاداري آسيب نبيند. نبايد بگونه‏اي‏انتقاد کرد که برپا کننده مجلس مداح، خطيب و مانند آن به کلي دلسرد شوند.

2. بايد در رابطه با اين آسيب‌ها همان شيوه‏اي را که در فقه آمده آرام و به تدريج مقابله صورت گيرد بسياري ازاين نابساماني‌ها با نصيحت موعظه و منطق قابل حل است نبايد به گونه‏اي برخورد شود که موجب لجبازي بيشتر گردد.

3. بايد اين آسيب‌ها آنقدر از سوي بزرگان مطرح شود که ناهنجاري و ضد ارزش بودن اينها به صورت يک‏گفتمان و فرهنگ در آيد اين هم نياز به شجاعت دارد هم آبرو دادن براي دين نبايد از جوسازيها هراسيد و بايد به‏تکليف عمل کرد.

در ديداري که هفته قبل با برخي از مراجع عظام تقليد داشتم نکات آموزنده‏اي از برخورد صريح بزرگان با غلو شنيدم که عبرت‏آموز است: آيت‌الله العظمي صافي فرمودند: ذاکري نزد آيت‌الله العظمي بروجردي خواند:

هذه فاطمه بنت الاسد

اقبلت تحمل لاهوت الابد

يعني: اين فاطمه بنت اسد است که خداي ابدي را با خود حمل مي‏کند. آن مرحوم برخورد کرد و ديگر اجازه ادامه مداحي را باو نداد و وقتي يکي از بزرگان در اين رابطه وساطت کردآقاي بروجردي فرمود ما نبايد از کنار غلو سطحي بگذريم بعد آن مرحوم فرمود شنيدم مداحي مي‏خواند:

تو باين جمال و خوبي چه به طور جلوه آئي‏

ارني بگو به آن کس که بگفت لن تراني

اين غلو است چرا اين گونه اشعار در مداحي‌ها خوانده مي‏شود. از شاگردان امام شنيدم امام در مجالس روضه خواني بر درست خواندن مقتل و رعايت موازين بسيار مصربودند.

علماء دين پاسدار مکتبند نبايد بگذارند از هيچ ناحيه‏اي مکتب آسيب ببيند، بزرگاني که سر سلسله جنبان دين‏در بلددند بر اين مطلب حساس باشند اگر ديدند خطيبي غلو مي‏گويد، مداحي غلو مي‏گويند ملاحظات را کناربگذارند و نهي از منکر کنند، ممکن است برخي جوسازي کرده حتي آبروريزي کنند اما قطعاً خداوند جبران خواهدکرد که ان الله يدافع عن الذين آمنوا... خداوند از مؤمنان دفاع خواهد کرد.

4. بايد در عرصه انتقاد هم از افراط و تفريط خودداري کنيم نمي‏توان هر روايتي که منقبتي بلند از مناقب‏اهل بيت(ع) را گفته است و در حد فهم ما نيست بلافاصله رمي به غلو کنيم. که فرمودند: نزلونا عن الربوبيته و قولوا فيناما شئتم. ما را از خدائي پايين بياوريد آنگاه هر چه در فضلمان خواستيد بگوييد. يا هر مطلبي که به گوشمان خورد و مادر کتابها آن را نديده بوديم آنرا رمي به کذب کنيم که اين عکس مطلوب را نتيجه مي‏دهد و يا در جانب تفريط ازجوسازيها بهراسيم در مقابل غلو صريح موضع نگيريم در مقابل دروغ صريح موضع نگيريم که مبادا ما را رمي به ضدولايت کنند که ما بايد مصداق الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احداً الا الله. آنان که رسالت الهي خودرا انجام داده و تنها از او خشيت_ خوف همراه با تعظيم _ داشته و جز از خدا از کسي ديگر خشيت ندارند، باشيم.

5. دراين رابطه طرحي در سال‏1368 خدمت مقام معظم رهبري ارسال کرده‏ام که خلاصه آن اين است که بايدجريان مداحي در کشور سامان يابد اين سامان بايد از سوي خود مداحها باشد نه دولتي که قطعاً نتيجه نمي‏دهد به اين‏ترتيب که مداحان هر استان مثلاً از هر پنجاه مداح يک نفر نماينده تعيين کنند، اينها در تهران جمع شوند مثلاً تعداد حدود پنجاه مداحي که منتخب مداحان کشورند مجمع عمومي باشند از بين خود 7 يا 9 نفر را به عنوان مجمع مرکزي‏مداحان برگزينند اين مجمع عهده دار ساماندهي امر مداحي در امورذيل گردد:

1. از علما مجتهد تاريخ در حوزه بخواهند در ابواب مقتل همه معصومين درست از نادرست مشخص کنند، به‏اين ترتيب که از کل مداحها بخواهند که آنچه مثلاً در رابطه با حضرت اباالفضل(ع) مي‏خوانند ارسال کنند و اينها درجمع عالمان مجتهد تاريخ در حوزه ارزيابي گردد آنچه دروغ صريح است اعلام شود وآن‏چه پرورش روضه است و ياقطع به کذب آن نيست اعلام شود به اين ترتيب به تدريج چه بسا به تهيه مقتل عصري مي‏رسيم.

2. آموزش مداحي در کشور سامان دهند و اين عرصه مقدس را از ابتذال موسيقي لهوي حفظ کنند.

3. تخلفات حرفه‏اي را معرفي کرده و خود شيوه برخورد را تبيين کنند.

4. در مناسبتهاي ويژه هم شعر و هم سبک جديد مناسب را به مداحها عرضه کنند.

5. مداحان شايسته را تشويق و به رسانه‏ها اعلام کنند و به مداحان خاطي ابتدا تذکر کتبي دهند و در ادامه‏برخورد قانوني کنند. _ برخورد قانوني که خود مجمع مرکزي مداحان مشخص مي‏کند _ و برخي وظائف ديگر.

جهت ساماندهي اين تشکيلات براي دوره اول اين انتخاب نماينده‏اي از سوي مقام معظم رهبري مدظلّه‏نظارت کنند تا افراد صالح گزينش شوند براي ادوار بعدي خود همين مجمع آيين نامه نوشته و جهت سلامت جريان‏نماينده مقام معظم رهبري فيلتر نهايي باشد.

اين پيش نويس آن‏چيزي است که در رابطه با مداحي به نظر مي‏رسد. روشن است که نظرات عزيزان مي‏توانداين پيش نويس را کامل و قابل عرضه کند.

 

پی نوشت ها


1. شورا، آيه 23.

2. حج/32.

3. نساء/48

4. سنن ابن ماجه، ج‏481/ 1.

5. مقتل خوارزمي، ج‏1، ص‏88.

6. مجمع الزوائد هيثمي، ج‏9، ص‏189.

7. مقتل خوارزمي، ج‏1، ص‏159.

8. مقتل خوارزمي، ج‏2، ص‏167.

9. در اين زمينه ر.ک: سيرتنا و سنتنا سيره نبينا از مرحوم علامه اميني و کتاب اقناع اللائم از مرحوم سيد محسن امين. 10. کامل الزيارات، ص‏174.

11. قيام عاشورا در کلام و بيان امام خميني..

12. همان.

13. همان.

14. روزنامه جمهوري اسلامي 5/3/83.

15. کشف الاسرار، ص‏173.

16. کشف الاسرار، ص‏141.

17. سوره شوري، 23.

18. سوره سبأ، 47.

19. سوره فرقان، 57.

20. اهل البيت في الکتاب و السنه.

21. نهج البلاغه، خطبه 97.

22. اهل البيت في الکتاب و السنه، ص‏101 به نقل از کشف الغمه، ج‏2، ص‏35. امالي طوسي، 482، کفايه الاثر، ص‏111.

23. مجله هيأت ماهنامه تخصصي هيأت رزمندگان اسلام شماره 9، ص‏5 و ص‏6.

24. الغدير، ج‏2، ص‏295.

25. الغدير، ج‏2، ص‏307، الانماني، ج‏17، ص‏43.

26. سوره نساء، آيه 171.

27. سوره مائده، آيه 77.

28. مسند احمد بن حنبل.

29. بحارالانوار، ج‏25، ص‏284.

30. بحارالانوار، ج‏18، ص‏552 مستدرک الوسائل، ج‏18، ص‏17.

31. بحارالانوار، ج‏25، ص‏266.

32. اهل البيت في الکتاب و السنه.

33. مجموعه آثار، ج‏17، ص‏613.

34. سوره منافقون، آيه 8.

35. ارشاد مفيد 260. 259. تاريخ طبري، ج‏4، ص‏318 و ص‏319.

36. عوائد الايام، ص‏700.

37. رسائل شيخ انصاري.

38. کفايه الاصول، ج‏2، ص‏70.

39. مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد.

40. مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج‏4، ص‏111 و ص‏112.

41. وسائل الشيعه، ج‏4، باب 24 ابواب قراءه القرآن، ص‏858، ح‏1.

42. مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد.

43. کامل الزيارات، باب 108، ح‏1، با تصحيح علامه اميني.

44. منيه المريد، ص‏106.

45. همان.

46. همان.

47. المحاسن، ج‏1، ص‏357. ميزان الحکمه، ج‏4، ص‏1401_ کلمه شباب _.

48. اصول کافي، ج‏1، ص‏46.

49. اصول کافي، ج‏2، ص‏338.

50. امالي شيخ مفيد، ص‏182.