فلسفه وجوب حج

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
فلسفه وجوب حج

امام خمینی ره :

بدان كه بر هر مكلّفِ جامع شرایط، وجوبِ حج، به دلیل قرآن و احادیث وارده از نبى اكرم صلى الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام ثابت است.
حج یكى از اركان دین و از ضروریات آن به شمار مى‌رود. ترك حج با اقرار به وجوب، یكى از گناهان كبیره و با انكار، موجب كفر است. [1]

[1]. آیة اللّٰه بهجت: در صورت منافات با بقاى تصدیق به وحدانیّت خالق یا بقاى تصدیق به نبوّت و عدم استناد به شبهۀ خاصۀ به شخص[1].

آیات عظام تبریزى، خویى، سیستانى: در صورتى كه مستند به شبهه نباشد.

آیة اللّٰه فاضل: چنانچه به انكار رسالت برگشت كند.

آیة اللّٰه مكارم: در صورتى كه علم به ضرورى بودن آن داشته باشد.

خداوند متعال در قرآن مجید فرمود:
«وَ للّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ الَیْهِ سَبیٖلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَانَّ اللّٰهَ غَنِىٌّ عَنِ الْعٰالَمیٖنَ».[2]
و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آنها كه توانایى رفتن به سوى آن دارند. و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بى‏نیاز است
شیخ كلینى رحمه الله به طریق معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت نموده كه: «هركس از دنیا برود و بدون حاجت ضرورى، یا بیمارى و یا منع سلطان، حَجّة الاسلام به جا نیاورده باشد، چنین كسى هنگام مردن، به یهودیت یا نصرانیت از دنیا خواهد رفت».[3]

1- حَجّة الاسلام-(یا همان حج واجب) كه بر مكلّفِ مستطیع واجب است- در تمام عمر، فقط یك مرتبه واجب مى‌گردد.[4]

على بن احمد رحمة اللَّه علیه از محمّد بن ابى عبد اللَّه، از محمّد بن اسماعیل، از على بن عبّاس، از قاسم بن ربیع صحّاف، از محمّد بن سنان نقل كرده كه وى گفت:
حضرت ابا الحسن على بن موسى الرّضا علیه السّلام در جواب مسائل وى مكتوبى ارسال فرمودند كه در آن نوشته بود:
علّت و سرّ تشریع حجّ امورى است به این شرح:
1: سیر و حركت به سوى خداوند تبارك و تعالى.
2: طلب زیاد شدن مال.
3: خارج شدن بنده از گناهانى كه مرتكب شده در حالى كه از گذشته‏ها توبه نموده و عازم باشد بر اطاعت نسبت به آینده.
4: صرف مال و به تعب انداختن بدن و منع آن از شهوات و لذّات.
5: تقرّب جستن در عبادت به حضرت حقّ عزّ و جلّ.
6: خضوع و خشوع و خاكسار شدن در گرما و سرما.
7: در امان و خائف بودن در حالى كه طول انجام عمل در رنج و مشقّت قرار بگیرد.
8: رسیدن منافع به جمیع خلائق و حصول رغبت به حضرت حق سبحانه و تعالى.
9: زوال قساوت قلب و بر طرف شدن خساست و دنائت از نفس.
10: زوال نسیان و بر طرف شدن قطع امید و رجاء.
11: تجدید حقوق.
12: بازداشتن نفوس از فساد....
عمر بن عبد العزیز، از مردى از هشام بن حكم نقل كرده كه وى گفت: از حضرت ابا عبد اللَّه علیه السّلام سؤال كرده و محضرش عرضه داشتم:
علّت این كه خداوند متعال بندگانش را مكلّف به حجّ و طواف بیت نموده چیست؟
حضرت فرمودند: خداوند متعال خلائق را نسبت به آنچه در دین طاعت محسوب شده و در دنیا مصلحت خلائق به حساب مى‏آمد به ایشان امر و از آنچه مفسده داشت آنها را نهى فرمود، بارى در حجّ كه از طاعات دینى محسوب مى‏ گردد حقّ عزّ و جلّ اجتماع مردم از مشرق و مغرب براى انجام مراسم آن را به چند علّت واجب نمود:
1: بین مسلمین و اهل قبله تعارف و شناخت حاصل شود.....
2: آثار رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و اخبار آن جناب دانسته شده و مذاكره گشته و فراموش نگردد.
و اگر هر قوم و طائفه‏اى در شهر خود مانده و به منظور انجام مراسم حجّ از آن خارج نگردند هلاك شده و شهرها ویران گشته و ارباح و سودها زائل گردیده و اخبار و روایات مأثوره از معصوم علیه السّلام محو گشته و احدى بر آنها مطّلع نمى‏ گردد، این است علّت ایجاب و تشریع حجّ.[5]

شاید بگویید ما که از بعضی حاجی ها این فوائد را نمیبینم ،بلی درست است رفتن به حج واجب است و خیلی خوب است ولی فوائد ان را با یک شرائطی میشه بدست اورد و نگه داشتن ان مهم است که در حدیث پایین آمده بله بشرطی بعدش گناه نکنه                  
عن الصادق علیه السلام: الحاجّ لا یزال علیه نُورُ الْحَجَ ما لم یُلمَّ بِذَنْب. [6]
یعنی: نورحج از جاجی زائل نمیشود تاوقتی که به گناه نزدیک نشده

پی نوشت ها:

[1]  : (ذخیره، ج 1، ص 44 و كتاب حدود ص 39)
[2]  : آل عمران: 97‌
[3]  : كافى ج 4/ 268/ 1‌
[4]  : مناسك حج (محشى)؛ ص: 15
[5]  : علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى    ج‏2    307تا311
[6]   : اصول كافى، ج 4، ص 255‌

خوانده شده 472 مرتبه