اهمیت و جایگاه حج در اسلام

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
اهمیت و جایگاه حج در اسلام

حج علاوه بر اینکه ارکان دین اسلام به شمار می رود،جایگاه ویژه ای هم در اسلام به خود اختصاص داده است از این رو به نقل این روایت در مقدمه بسنده می کنم:

قُلتُ لاَبي عَبدِالله ( عليه السلام ) جَعَلَني اللهُ فِداكَ اَسئَلُكَ مِنَ الحَجِّ مُنذُ اَربعينَ عاماً فَتَفتيني فَقالَ: يا زُرارَة، بَيتٌ يُحَجُّ قَبلَ آدمَ ( عليه السلام ) بِاَلفَي عامٍ، تُريدُ اَن تَفْنَي مَسائلُهُ في اَربعينَ عاماً.[1]

به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم فدايت شوم حدود چهل سال است كه مسايل حج را از شما مي‌پرسم و شما فتوا مي‌دهيد... (و تمام نمي‌شود) حضرت فرمود: اي زراره، خانه‌اي که فرشتگان آن را دو هزار سال پيش از آدم ( عليه السلام ) زيارت كرده و بدان حج گزارده‌اند، تو انتظار داري که مسايل آن طي چهل سال پايان پذيرد.

با توجه به این مقدمه به بررسی مختصر اهمیت حج درآیات و روایات می پردازم:

1. فلسفه حج در قرآن

خداوند متعال در قرآن به فلسفه حج اشاره كرده، مي‌فرمايد:

(وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَعَلي كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ...) (حج: 28ـ27)

اي ابراهيم، مردم را به حج «انجام اعمال حج» دعوت كن تا پياده به سوي تو آيند و سوار بر مركب‌هاي لاغر، از راه دور و دره‌هاي عميق، تا شاهد منافع گوناگون خويش باشند و نام خدا را ياد كنند...

در اين آيه شريفه، خداوند متعال به دو فلسفه مهم و حياتي حج اشاره كرده است:

الف) كسب منافع دنيوي و اخروي

بدون شك، مراسم با شكوه حج، براي امّت اسلام، منافع دنيوي و اخروي را در پي دارد. زيرا وقتي، اقوام و ملّيّت‌هاي مختلف از اطراف و اكناف جهان، در آنجا جمع مي‌شوند با همه تفاوت‌هايي كه در نژادها، رنگ‌ها، آداب و سنن دارند، همگي با برقراري ارتباط و شناخت همديگر، هماهنگ و متّحد، در انجام عملي واحد، بسيج مي‌شوند. در واقع مراسم حج، عمل واحد، كلمه واحد، معبود واحد و كعبه واحد است.

ب) ياد خدا

فلسفه دوم حج، ياد خداست (وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ) (حج: 28) حج‌گزار، در ايّام حج، ياد خدا و عبادت او را به جاي آورد. زيرا ياد و عبادت خداوند، در كعبه ـ قديمي‌ترين مركز عبادت ـ از اهميت خاصي برخوردار است و بر اساس روايات، ثواب و پاداش فراوان الهي را در پي دارد.

2. جايگاه حج از منظر روايات

الف) برتري حج، بر اعمال ديگر

يک ـ برتري حج، بر صدقه

عبد الرحمن بن ابي عبدالله روايت کرده است:

قُلتُ لاَبي عَبدالله ( عليه السلام ) انَّ ناساً مِن هؤُلاءِ القَصّاص يَقُولُون: اِذا حَجَّ رَجُلٌ حَجَّةً ثُمَّ تَصَدَّقَ وَوَصَلَ کانَ خَيراً لَه، فَقالَ: کَذَبُوا لَو فَعَلَ هذَا النّاسُ لعََطَّلَ هذَا البيت (جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ).[2]

به امام صادق ( عليه السلام ) عرض کردم: برخي از قصه‌پردازان مي‌گويند: هر گاه کسي يک بار حج رود، سپس «به جاي دوبار حج کردن» صدقه بدهد و صله رحم انجام دهد، برايش بهتر است. حضرت فرمود: دروغ گفته‌اند؛ اگر مردم، چنين کنند، حج تعطيل مي‌‌شود. خداي تعالي اين خانه را مايه قوام، برپايي و استواري براي مردم قرار داده است.

دوم ـ آن حضرت در حديثي ديگر فرمود:

حَجَّةٌ خَيرٌ مِن بَيتٍ مَملُوءٍ ذَهَباً يُتَصَدَّقُ بِهِ حَتّي يَفني.[3]

يک نوبت حج «کردن» بهتر است از خانه‌اي پر از طلا «زر» که آن را به طور کامل صدقه بدهد.

دو ـ برتري حج بر نماز و روزه

رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در اين باره فرموده است:

لَحَجَّةٌ مَقْبُولَةٌ خَيرٌ مِن عِشرينَ صَلاةً نافِلَةً وَمَن طافَ بِهَذا البَيتِ طَوافاً اَحصي فيهِ اُسبُوعَهُ وَاَحسَنَ رَکعَتَيهِ غَفَرَ اللهُ لَه.[4]

يک حج پذيرفته، بهتر از بيست نماز مستحب است و هر کس اين خانه را طواف کند و هفت بار آن را بشمارد و دو رکعت آن را نيکو به جا آورد خداوند او را مي‌آمرزد.

سه ـ برتري حج بر آزاد کردن بنده

در روايات، برتري حج بر آزاد کردن بنده با تعبيرهاي گوناگون ياد شده است، زيرا در بعضي روايات، از آزاد کردن ده بنده و در برخي ديگر از آزاد کردن هفتاد بنده، برتر شمرده شده است.

عبدالله بن سنان از امام صادق ( عليه السلام ) روايت کرده که حضرت فرمود: «... الحَجَّةُ اَفضَلُ مِن عِتقِ رَقَبَةٍ وَرَقَبَةٍ وَرَقَبَةٍ حَتّي عَدَّ عَشراً...».[5]

و نيز آن حضرت مي‌فرمايد:

اَلحَجُّ اَفضَلُ مِن عِتقِ عَشرِ رَقَباتٍ حَتّي عَدَّ سَبعينَ رَقَبَةً وَالطَّواف وَرَکعتانِ اَفضَلُ مِن عِتقِ رَقَبَة.[6]

در حديثي ديگر هم فرمود: «حَجَّةٌ اَفضَل مِن سَبعينَ رَقَبة لي...»  «به‌جا آوردن يک حج، نزد من برتر از آزاد کردن هفتاد بنده است».

چهار ـ حج، برترين اعمال پس از جهاد

در ميان عبادات اسلامي، حج از جايگاه ويژه و فوق العاده‌اي برخوردار است و از اين رو، در روايات پس از جهاد در راه خدا، برترين اعمال معرفي شده است. چنان‌که در روايتي آمده است:

سُئِلَ النَّبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اَيُّ الاَعمالِ اَفضَلُ؟ قالَ: ايمانٌ بِاللهِ وَرَسُولِهِ، قيلَ: ثُمَّ ماذا؟ قالَ: جِهادٌ في سَبيلِ اللهِ. قيلَ: ثُمَّ ماذا؟ قالَ: حَجٌّ مَبروُر.[7]

از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پرسيدند: کدام يک از کارها بافضيلت‌تر (برتر) است؟ حضرت فرمود: ايمان به خدا و پيامبرش. پرسيدند: پس از آنچه؟ فرمود: جهاد در راه خدا. گفتند: پس از آنچه؟ فرمود: حج پذيرفته شده.

ب) حج، جهاد مستضعفان

در روايات فراواني، حج (زيارت خانه خدا) به عنوان جهاد، معرفي شده است. در اينجا به ذکر برخي از آن روايات اکتفا مي‌نماييم:

رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: «الحَجُّ، جِهادُ الضَّعيف»[8]

  حج، جهاد هر ناتوان است».

ج) ثبوت کفر براي تارک حج

در اهمّيت و جايگاه حج (و زيارت خانه خدا) در روايات همين بس که تارک آن، در صورتي که عذر شرعي نداشته باشد، کافر معرفي شده است. چنان‌که رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در وصيتش به امام علي ( عليه السلام ) فرمود:

يا عَليّ! کَفَرَ بِاللهِ العَظيم مِن هذهِ الاُمّة عَشرَة ... وَمَن وُجِدَ سَعَةً فَماتَ وَلَم يَحُجَّ يا عَليّ تارِکُ الحَجّ وَهُوَ مُستَطيعٌ کافِر يَقُولُ اللهُ تَعالي: (وَ لِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ) يا عَليّ! مَن سَوَّفَ الحَجَّ حَتّي يَموتَ بَعَثَهُ اللهُ يَومَ القيامَةِ يهوديّاً او نَصرانيّاًً.[9]

اي علي! از اين امّت ده گروه به خداوند کافر شده‌اند... «يکي هم» کساني که توانگرند و بي آن که به حج بروند از دنيا مي‌روند. اي علي! ترک‌کننده حج در حال استطاعت کافر است. خداي متعال، مي‌فرمايد: براي خداست بر عهده مردم، حج خانه خدا براي کسي که راهي «استطاعت و توانايي» داشته باشد و هر کس کفر ورزد، خداوند از جهانيان بي‌نياز است. اي علي! هر کس حج را آن قدر تأخير اندازد تا مرگش فرا رسد، خداوند در روز قيامت او را يهودي يا نصراني برمي‌انگيزد «محشور مي‌کند».

 

پی نوشت:

1- من لا يحضره الفقيه، ج2، ص306

2- علل الشرايع، ج2، ص452

3- من لا يحضره الفقيه، ج2، ص143؛ وسايل الشيعه، ج8، ص79.

4- اصول کافي، ج3، باب دعائم الاسلام، ص30، ج5

5-علل الشرايع، ج 2، ص84.

6-وسايل الشيعه، ج 8، ص85؛ ثواب الاعمال، ص122.

7- صحيح البخاري، ج2، ص638.

8-وسايل الشيعه، ج8، ص69.

9-وسايل الشيعه، ج8، ص20

خوانده شده 692 مرتبه