یکی از بزرگترین اعمال اسلام که نماد وحدت و یکپارچگی جمیع مسلمین است، «حج» و زیارت خانهی خداست. این عمل عبادی، در اسلام از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و بر هر مسلمان واجب است به شرط استطاعت مالی، حداقل یک بار به حج و زیارت خانهی خدا برود و اعمال آن را با اخلاص و توجه به خداوند متعال به جا آورد. در این باره قرآن کریم میفرماید: «وَللّه ِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا [آلعمران/ 97] و بر مردم است حج خانهی خدا، هر آن کس که توان رفتن به آنجا را داشته باشد.»
علت این اهتمام ویژه اسلام و قرآن به مساله حج، اثرات تربیتی بسیار عالی موجود در حج است؛ بدون شک یک حاجی اگر با نیت درست به حج برود، چنان تغییر کرده که تا سالیان سال، اثر معنوی این سفر روحانی را در خود حس خواهد کرد. این اثرات چنان انسان را تحت تاثیر قرار میدهد که از وی انسان دیگری ساخته و تا مدتها آن حالات معنوی در او وجود خواهد داشت. لذا اگر حج به صورت صحیح و با محتوای دقیق، کامل و واقعی انجام شود، روح انسان را لطیف، اراده او را قوی، نفس وی را پاک و منزه و غرایز طغیانگر او را تعدیل و کنترل میکند. به عنوان نمونه پرهیز از محرمات احرام و دقت فراوان در عمل به وظایف شخص محرم، تمرین عملی، در راستای ریاضت و طهارت نفس است و باعث میشود شخص در برابر وسوسههای شیطانی و خواستههای نفسانی مقاومت کند و این را ذخیرهای برای روزهای آتی قرار دهد.
به همین خاطر است که دشمن روی حج دست گذاشته و در فضای مجازی به شدت آن را میکوبد و مردم ایران را از رفتن به حج منع میکند، دشمنان اسلام و این آیین مقدس نیز نیک دریافتهاند که حج چه اثرات مثبتی بر انسان دارد و چقدر میتواند انسان را تغیر داده و او را معنوی کند. بر این اساس است که با انواع شبهه و تمسخر به جنگ با حج آمده و دایهی مهربانتر از مادر شده و اصرار میکنند که ما به حج نرویم؛ او میگوید چرا پول خود را به اعراب بدهیم، چرا به فقرا کمک نکیم و هزاران سخن دیگر که مضمون همه آنها این است که شما به حج نروید. بدون شک اگر حج امر مثبتی نبود، هرگز آن را نفی نمیکردند و هرگز مردم را از رفتن به حج، منع نمیکردند.
بنابراین تمام این مخالفتها به خاطر آثار تربیتی فوقالعاده ایست که حج بر روی انسان دارد و باعث تحول درونی انسان میشود، ما برای روشن شدن بحث و آثار تربیتی آن، در این نوشتار به برخی از مهمترین اثرات تربیتی آن اشاره میکنیم:
1. ترک دنیا و مظاهر آن: حاجی وقتی به میقات وارد میشود، هر آنچه از دنیا و بهرههای آن به همراه دارد؛ مانند لباسهای فاخر، زینتهای مرسوم و متداول، وابستگیها و علقههای مادّی همه را از خود دور میسازد و به لباس احرام مزیّن میشود. حاجی با در آوردن لباسهای ظاهری خود و پوشیدن لباس احرام، در واقع دنیا و تمام مظاهر دنیای مادی را فراموش میکند و دل به معشوق خود میببندد و هر گونه تعلق به دنیا را رها میکند.
حاجی با تحمل سختیهای راه و با تحمل کردن ناملایمات این سفر روحانی، دنیا را از خود دور میکند؛ او به جای رفتن به اروپا و تفریگاههای آنچنانی که مظاهر دنیاپرستی انسان است، سفری پرمشقت به سرزمینی بیآب و علف را انتخاب کرده است، تا روح خود را صیقل داده و به صفای باطن برسد. تمام اعمال حج با آن جمعیت میلیونی که در آن سرزمین حاضر میشوند، دارای سختیهای فراوانی است، اما حاجی با جان و دل آنها را پذیرفته و با عشق انجام میدهد، تا روح خود را صفا داده و با خدای خویش عشقبازی کند.
2. تمرین بندگی و اطاعت خداوند متعال: حاجی، آنگاه که لباس احرام به تن میکند، طبق دستور اسلام، حتی از بعضی از حلالها هم باید پرهیز کند تا بندگی بیاموزد. از نگاه در آینه و زینت در بدن، حتّی از پوشاندن سر و روی پا و... ممنوع میشود. جامه احرام، جامه بندگی و اطاعت است.
همچنین حاجی با لبیک گرفتن به ذات باری تعالی، تمرین بندگی میکند؛ در واقع راز گفتن لبیک در این است که ای خدا، از این لحظه ملتزم میشوم که تنها در مسیر طاعت تو گام بردارم و چیزی جز حق بر زبانم جاری نکنم و زبانم را به معاصی و گناه باز نکنم. زائر خدا در حج با خدای خویش پیمان و میثاق میبندد که تنها بنده او باشد و تنها در مسیر او گام بردارد.
حاجی با لبّیک گفتن خود اعتراف میکند که تو بیشریکی و خدای واحدی. این اعتراف زبانی باید در عمل انسان نیز پیاده شود؛ بسیارند انسانهایی که زبان به سلب و نفی شریک برای خدای متعال میگشایند، امّا قلب و دلشان جایگاه شیطان است، اینجاست که باید زائر در مقام معامله با خدا در آید و تمام تعلّقات را رها سازد و رضایت او را کسب کند و خطاب به پروردگار بگوید: الهی، حمد برای توست، چون تو محمودی؛ نعمت از آنِ توست، چون تو منعمی؛ همه فقیراند و ملک و حکومت برای توست.
حاجی زمانیکه حجرالأسود را لمس میکند، باید با خدای خویش بیعت کند که با دشمنان او و دشمنان رسولان و صالحان و آزادگانش، دشمن باشد و به اطاعت و بندگی آنان هر که باشد و هرجا باشید، سر نهد و خوف و زبونی را از دل بزداید. در رأس دشمنان خدا شیطان بزرگ است و باید در عمل از او بسیار دوری گزید.[1]
در نتیجه: چون حج دارای اثرات روحی و معنوی بسیار بالایی است؛ دشمن با تمام توان به جنگ با آن آمده است.
________________________________________
پینوشت
[1]. استفاده شده از سایت امام خمینی