Print this page

مقام ابراهیم و جایگاه آن در قرآن

امتیاز بدهید
(3 امتیاز)
مقام ابراهیم و جایگاه آن در قرآن

مقام ابراهیم جایگاهى است با فاصله تقریبى 13 متر از کعبه، که بر حاجیان لازم است بعد از طواف خانه خدا، پشت آن دو رکعت نماز بگزارند.

 

قرآن کریم در موضوع حج، تقریبا به همه مباحث و مسایل مرتبط به آن پرداخته و از مجموع یکصد و چهارده سوره، در بیست و پنج سوره به اجمال یا تفصیل به مسایل حج اشاره کرده و از شش هزار و دویست و سی و شش آیه قرآن، بیش از یکصد و بیست آیه به عنوان «آیات الحج» لقب گرفته است.

 

در اینجا آیه 125 سوره بقره بیان می شود که در این آیه اشاره به مقام ابراهیم نموده است.

 

آیه

«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ‏‏‏‏».

 

ترجمه

و (به یاد آر) هنگامی که ما خانه کعبه را مرجع امر دین خلق و مقام امن مقرّر داشتیم و (دستور داده شد که) مقام ابراهیم را جایگاه پرستش خدا قرار دهید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که حرم مرا (از بت) بپردازید و پاکیزه دارید برای اهل ایمان که به طواف و اعتکاف حرم آیند و در آن نماز و طاعت خدا به جای آرند.

 

معانی کلمات آیه

بیت: مسکن. اعم از آنکه از سنگ باشد یا پارچه و غیره (اطاق- خیمه) مراد از آن در آیه، کعبه است.

 

مثابة: ثوب در اصل به معنى رجوع است، لباس را از آن ثوب گویند که به حالتى که از بافتن آن در نظر بود (پوشیدن) برگشته است، پاداش را از آن ثواب گویند که به عامل بر مى گردد. مثابة اسم مکان است یعنى محل بازگشت چون کعبه محل بازگشت مردم است، به قول بعضى معنى آن محل کسب ثواب است.

 

مقام: محل ایستادن. مقام ابراهیم سنگى است که اثر قدمهاى آن حضرت در آن است، و در کنار کعبه در ضریح مخصوصى نگه دارى مى شود، پشت سر آن نماز طواف خوانند.

 

اسماعیل: فرزند ارشد ابراهیم و جد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله. او غیر از اسماعیل صادق الوعد است که در سوره مریم ذکر شده است.

 

طائفین: طوف یعنى دور زدن. طائف طواف کننده و دور زن، طائفین جمع آنست، مراد از طائفین ظاهرا مسافران و از «عاکفین» اهل مکه است.

 

عاکفین: عکوف و عکف به معنى ملازمت با توجه است، عکف به معنى منع و حبس نیز آید. عاکف کسى است که در محلى مقیم و ملازم باشد، عاکفین جمع آنست، معتکف کسى است که بقصد عبادت ملازم مسجد و عبادت باشد.

 

رکّع: رکوع کنندگان. مفرد آن راکع است.

 

سجّد: سجده کنندگان. مفرد آن ساجد است.[۱]

 

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

 

شأن نزول:

از جابر روایت نمایند: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله طواف می‌فرمود: عمر بن الخطاب گفت: یا رسول الله آیا این جا مقام ابراهیم است؟ پیامبر فرمود: بلى، عمر گفت: آیا این جا را مصلى قرار نمى دهیم؟ سپس این آیه نازل گردید.[۳][۴]

 

على بن ابراهیم از پدرش او از ابوعمیر او از ابان او از امام صادق علیه‌السلام چنین نقل نمایند که خداى تعالى به ابراهیم گفت: که هاجر و اسماعیل را از نزد ساره بیرون ببر گفت: بار خدایا به کجا ببرم خطاب رسید که جبرئیل تو را رهنمائى خواهد کرد لذا ایشان را با خود برد تا به جائى رسید که امروز آن را مسجدالحرام گویند که در آنجا نه آب بود و نه گیاه و نه مونس، ابراهیم ایشان را در آن سرزمین رها کرد مدتى برآمد اسماعیل بزرگ شد و مادرش هاجر دار فانى را وداع نمود و طائفه جرهمیان نیز در آنجا فرود آمده بودند.

 

اسماعیل از ایشان دخترى را به زنى خود اختیار نمود چون مدتى گذشت ابراهیم از ساره اجازه خواست تا اسماعیل را ببیند. ساره بدین شرط به وى اجازه داد که از اسب فرود نیاید ابراهیم چون بدانجا رسید جائى دید آبادان و داراى مردم بسیار، در جستجوى اسماعیل برآمد در حالتى که اسماعیل به جهت شکار بیرون رفته بود. زن اسماعیل از خیمه بیرون آمد و از ابراهیم که به نظرش ناشناس آمد، پرسید: چه می‌خواهد؟ ابراهیم گفت: اسماعیل کجاست؟ در جواب گفت: به شکار رفته است. ابراهیم گفت: آیا میهمان مى پذیرى؟ گفت: نه، دگر باره گفت: آیا طعام و نوشیدنى دارى؟ گفت: نه، سپس گفت: اگر اسماعیل آمد به او بگوى که آستانه در را عوض کند. پس از این گفت و شنود ابراهیم رفت اسماعیل که از شکار برگشت، از زوجه اش پرسید: آیا کسى بدین جا آمده است؟ زوجه وى تمام موضوع را به وى گفت: اسماعیل آن زن را رها کرد و طلاق داد پس از او زوجه دیگرى اختیار نمود، ابراهیم دگر باره از ساره اجازه خواست که به دیدن اسماعیل برود ساره باز به همان شرط به وى اجازه داد لذا ابراهیم به عزم دیدار فرزند آمد باز فرزند خود را نیافت زیرا به شکار رفته بود.

 

زن اسماعیل از خیمه بیرون آمد. ابراهیم از وى جویاى اسماعیل شد. گفت: به شکار رفته و برمی‌گردد و از ابراهیم درخواست کرد که از اسب فرود آید تا از وى پذیرائى کند. ابراهیم گفت: نمی‌توانم از اسب به زیر آیم. اگر طعام و نوشیدنى دارى بیاور. زوجه اسماعیل به فوریت شیر و گوشت آورد. ابراهیم در حالى که بر روى اسب نشسته بود از آن گوشت و شیر تناول کرد و درباره آن زن دعا نمود.

 

زوجه اسماعیل بدون این که وى را بشناسد از ابراهیم خواست تا سرش را که غبارآلود بود و از راه رسیده بود، شستشو نماید. باز ابراهیم گفت: از اسب پائین نیایم ولى سنگى بیار تا پایم را بر روى آن گذارم و در حالتى که پاى دیگر من بر رکاب باشد یک طرف سر را بشویم آن زن سنگ بزرگى آورد ابراهیم یک پاى بر سنگ نهاد و یک طرف سر را شست سپس جاى آن سنگ را عوض کرد و ابراهیم طرف دیگر سر را شستشو داد و اثر پاى ابراهیم در آن سنگ آشکار ماند وقتى که خواست برود به زوجه فرزندش گفت: اگر اسماعیل آمد سلام مرا به او برسان و بگو که من گفته ام آستانه در را خوب محکم بدار که بسیار صالح و نیکوکار است. وقتى اسماعیل آمد از زوجه خویش پرسید: این زن نیز تمام وقایع را براى شوهر خود نقل نمود، اسماعیل خوشحال و شادان گشت و به زوجه خود گفت: او پدرم ابراهیم بوده است و آن جایگاه مقام ابراهیم و محل دو قدم او گردید.[۵] [۶]

 

نکته‌ها

بعد از اشاره به مقام والاى ابراهیم علیه السلام در آیه‌ گذشته، به یادگار او یعنى کعبه اشاره نموده ومى‌فرماید: کعبه را براى مردم‌ «مَثابَةً» قرار دادیم. کلمه «مثابة» از ریشه «ثوب» به معناى بازگشت به حالت اوّل است. کعبه محلّ بازگشت و میعادگاه همه مردم است، میعادگاهى امن و مقدّس.

 

مقام ابراهیم جایگاهى است با فاصله تقریبى 13 متر از کعبه، که بر حاجیان لازم است بعد از طواف خانه خدا، پشت آن دو رکعت نماز بگزارند و در آنجا سنگى قرار دارد که حضرت ابراهیم براى بالا بردن دیوارهاى کعبه، بر روى آن ایستاده است و آن سنگ فعلًا در محفظه‌اى نگهدارى مى‌شود.

 

مراد از «عهد» در این آیه دستور الهى است. «عهدنا» یعنى دستور دادیم.

 

«1». در تفسیر اطیب‌البیان به نقل از امالى طوسى آورده است: ابن مسعود از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى‌کند که خداوند فرمود: «من سجد لصنم دونى، لا اجعله اماما ... انا و على‌بن ابى‌طالب لم یسجد احدنا لصنم قط» یعنى هر کس براى بتى سجده کند من او را امام و رهبر قرار نمى‌دهم ... و من و على بن ابى طالب، هیچکدام از ما هرگز به بت سجده نکرده است.

 

پیام ها

1- شخصیّت حضرت ابراهیم، شخصیّتى جهانى است. در آیه قبل، ابراهیم را امام براى همه‌ مردم قرار داد و در این آیه کعبه را میعادگاه همه مردم قرار داده است. «جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ»

 

2- جامعه نیازمند امام و امنیّت است. در آیه‌ قبل فرمود: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» و در این آیه مى‌فرماید: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً»

 

3- کسى که در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسلیم نماید، باید تمام سرها در جاى پاى او براى خداوند به خاک برسد. «مصلّى» «1»

 

4- چون خانه از خداست؛ «بَیْتِیَ» خادم آن نیز باید از اولیاى او باشد. «طَهِّرا بَیْتِیَ»

 

5- زائران بیت‌اللّه را همین کرامت بس که ابراهیم و اسماعیل، مسئول طهارت و پاکى آن بیت براى آنها بوده‌اند. «طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ ...»

 

6- عبادت با طهارت، پیوند دارد. «طَهِّرا ... وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ»

 

7- عبادت و نماز به قدرى مهم است که حتّى ابراهیم و اسماعیل براى انجام مراسم آن مأمور پاکسازى مى‌شوند. «طَهِّرا بَیْتِیَ ... الرُّکَّعِ السُّجُودِ»

 

8- مسجدِ مسلمانان باید پاکیزه و رغبت‌انگیز باشد. «طَهِّرا ... الرُّکَّعِ السُّجُودِ»

 

«1». مضمون حدیثى که در تفسیر نورالثقلین، ج 1 ص 122، آمده است.

 

پانویس

1ـ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

2ـ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌1، ص 111.

3ـ صاحبان تفسیر روض الجنان و تفسیر جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه این موضوع را به نام مصاحبت یکى از صحابه رسول خدا صلى الله علیه و آله ذکر نمودند و اسمى از عمر بن الخطاب نیاورده اند.

4ـ تفسیر ابن ابى حاتم و تفسیر ابن مردویه از عامه.

5ـ تفسیر مجمع البیان و تفسیر برهان و تفسیر جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه.

6ـ محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 36.

خوانده شده 2128 مرتبه