زیدیه فرقهای شیعی است که در قرن دوم هجری پس از شهادت امام حسین(ع) شکل گرفت و بر قیام مسلحانه علیه ظلم تأکید دارد. در ادامه به بررسی این فرقه میپردازیم.
تعریف و پیدایش زیدیه
زیدیه یکی از فرقههای شیعه است که در اوایل قرن دوم هجری از شیعه اصلی منشعب شد. پیروان این فرقه معتقدند پس از امامت حضرت علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) و زید بن علی، امامت به هر مردی از اولاد حضرت فاطمه(س) میرسد که شرایطی داشته باشد: مردم را به امامت خود دعوت کند، در ظاهر عادل، عالم و شجاع باشد و مؤمنان با او برای جهاد بیعت کنند.
ریشه این تفکر به دوره پس از شهادت امام حسین(ع) برمیگردد، زمانی که برخی از علویان اندیشه قیام مسلحانه را به عنوان یکی از شروط امامت و راهبرد مقابله با ظالمان قلمداد کردند. اختلاف اصلی میان علویان در آن دوره به دو دیدگاه مبارزه فرهنگی یا قیام مسلحانه علیه دستگاه اموی برمیگشت. نتیجه این اختلاف پس از شهادت امام زینالعابدین(ع) پدید آمد: عدهای امامت امام باقر(ع) را پذیرفتند و گروهی دیگر به امامت زید بن علی، برادر امام محمد باقر(ع)، معتقد شدند و به زیدیه مشهور گشتند.
قیام زید بن علی: نقطه عطف پیدایش زیدیه
پس از آنکه حدود ۱۵ هزار نفر در کوفه با زید بن علی بیعت کردند، او عزم خود را برای قیام علیه هشام بن عبدالملک، خلیفه اموی، جزم کرد. شماری نیز در بصره، مدائن و خراسان با او بیعت کرده بودند. اما هنوز نیروهای زید برای قیام ساماندهی نشده بودند که والی عراق با سپاهی به مخفیگاه وی حمله کرد. زید با خروج زودتر از موعد خود در ماه محرم سال ۱۲۲ قمری با دویست نفری که همراهش بودند به جنگ با سپاه اموی رفت و در ۲۴ یا ۲۵ محرم سال ۱۲۲ق به شهادت رسید.
پس از درگذشت زید، شیعیانی که معتقد به اندیشه قیام به سیف و خروج علیه حاکم ظالم بودند، او را به عنوان امام بدون نص دانسته و به زیدیه معروف شدند. اعتقاد به قیام و مبارزه از ویژگیهای اصلی و تمایزبخش زیدیه نسبت به سایر فرقههای شیعی است.
شاخههای اصلی زیدیه
در منابع فرقهشناختی درباره شاخههای پدید آمده در زیدیه و تعداد آنها اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. آنچه در برایند کلی میتوان گفت این است که زیدیه بر دو طایفهاند: متقدمان که به امامت ابوبکر و عمر اعتراف دارند؛ و متأخران که این امامت را نمیپذیرند. شاخههای عمده این فرقه عبارتند از:
جارودیه (سرحوبیه)
جارودیه پیروان ابوالجارود زیاد بن ابی زیاد هستند. این فرقه نخستین یا از نخستین فرقههای زیدیه است و نزدیکترین شاخه زیدیه به امامیه به شمار میرود.
باورهای کلیدی جارودیه:
نقطه اشتراک آنها با امامیه، اعتقادشان به تصریح پیامبر(ص) بر امامت علی(ع) است
به خلفا نسبت فسق و کفر داده و بیشتر صحابه را تکفیر کردند
اعتقاد به مهدویت دارند (هرچند در مصداق آن با امامیه اختلاف دارند)
حصر امامت در فرزندان حضرت زهرا(س)
اعتقاد به علم لدنی امام
بر خلاف امامیه، به شورایی بودن امامت پس از امام حسنین(ع) معتقدند
وجوب اطاعت از فردی از ذریه حسنین(ع) که قیام کرده و مردم را به خود دعوت کند
جارودیه تا اندازهای گرفتار غلو بوده و به رجعت برخی امامان زیدی نظیر نفس زکیه پس از کشته شدن آنان در قیامها اعتقاد داشتند.
صالحیه (بتریه)
صالحیه پیروان حسن بن صالح بن حی همدانی و ابو اسماعیل کثیر بن اسماعیل نواء ملقب به کثیر النواء و الابتر هستند. اختلاف نظر آنان با زید در تولی و تبری از ابوبکر و عمر باعث نفرین زید بر آنان شد و بدین جهت، این فرقه با نام بتریه (بریدهشده از رحمت) نامگذاری شدند.
باورهای کلیدی صالحیه:
امامت را شورایی میدانند
به امامت مفضول با وجود فاضل باور دارند (البته با رضایت فاضل بر این امر)
درباره ایمان یا کفر عثمان توقف میکردند
به اصل امر به معروف معتقد و با تقیه مخالف بودند
امامت ابوبکر و عمر را با این استدلال که علی(ع) راضی بوده میپذیرند
در فقه به اهل سنت نزدیکند
در استنباط احکام شرعی، مانند ابوحنیفه، اخذ به قیاس میکنند.
سلیمانیه (جریریه)
سلیمانیه پیروان سلیمان بن جریر رقی زیدی هستند.
باورهای کلیدی سلیمانیه:
با بداء و تقیه مخالفند
در عین برتر دانستن علی(ع) در امامت، خلافت ابوبکر و عمر را از باب خطا در اجتهاد میپذیرفتند
عثمان را کافر و فاسق میدانستند
عایشه، طلحه و زبیر را کافر میدانستند
اساس آراء شرعی را بر اجماع علمای امت اسلام قرار میدهند.
سایر شاخهها
از دیگر فرقههای زیدیه میتوان به موارد زیر اشاره کرد: حسینیه، قاسمیه (پیروان قاسم رسی)، هادویه (پیروان یحیی بن حسین بن قاسم الهادی الی الحق)، ناصریه (پیروان ناصر اطروش)، صباحیه (پیروان صباح بن قاسم)، عقبیه (پیروان عبدالله بن محمد عقبی)، نعیمیه (پیروان نعیم بن یمان) و یعقوبیه (پیروان یعقوب بن علی کوفی). نوبختی هفده شاخه را برای زیدیه برمیشمارد.
باورهای کلامی زیدیه
اندیشه کلامی زیدیه بسیار شبیه اندیشههای معتزله است. شهرستانی علت این گرایش را شاگردی زید نزد واصل بن عطا، که سرسلسله معتزله بود، میداند.
منزله بین المنزلتین: زیدیان به این اصل قائلند که مرتکب کبیره نه کافر است و نه مسلمان، بلکه فاسق است. آنان کفر را به دو گونه کفر جحود و کفر نعمت میدانند. هرکس گناه کبیرهای انجام دهد و این کار از باب حلال دانستن آن حرام باشد، کافر و مرتد است. اما هرکس کبیرهای را نه به مخالفت و حلال شمردن بلکه به تحریک هوسهای درونی انجام دهد، گناهکار و فاسق است و چنانچه توبه نکرده بمیرد، اهل دوزخ نیز هست.
حسن و قبح عقلی: زیدیه در بحث حسن و قبح، به مذهب معتزلی گرایش دارند و معتقدند عقل میتواند حسن و قبح افعال را تشخیص دهد.
توحید: اندیشه توحید به معنای نفی تشبیه از خداوند یکی از باورهای اساسی آنهاست.
عدل الهی: اصل وعد و وعید را میپذیرند که برداشتی از عقاید معتزله است.
امر به معروف و نهی از منکر: این اصل را واجب میدانند و در راستای احیای آن علیه دستگاه ظلم قیام میکردند.
نفی بداء و رجعت: آنان به بداء و رجعت قائل نیستند.
تقیه: تقیه را جایز نمیدانند، که این یکی از تفاوتهای اساسی با امامیه است.
عدم عصمت امام: در نگاه زیدیه عصمت شرط امامت نیست، که این نیز تفاوت عمدهای با امامیه محسوب میشود.
باورهای فقهی زیدیه
از قدیمیترین کتابهای زیدیه در فقه، کتاب مسند زید بن علی است که به آن مجموع الفقهی والحدیثی یا مجموع الفقهی الکبیر نیز گفته میشود.
اذان: بیان «حی علی خیر العمل» در اذان را میپذیرند که در این مورد با امامیه مشترکند.
مسح بر موزه: جواز مسح علی الخفین (مسح بر موزه) را قائلند که در این زمینه با اهل سنت همراهند.
متعه: متعه را قبول ندارند و آن را حرام میدانند، برخلاف امامیه.
ذبیحه اهل کتاب: جواز خوردن ذبح اهل کتاب از معتقدات فقهی آنهاست.
امر به معروف: امر به معروف و نهی از منکر را واجب میدانند و ائمه زیدیه در راستای احیای این اصل علیه دستگاه ظلم قیام کرده و کشته میشدند.
قیاس: برخی از زیدیه در استنباط احکام شرعی، مانند ابوحنیفه، اخذ به قیاس میکنند.
اجماع: این فرقه اساس آراء شرعی را بر اجماع علمای امت اسلام میدانند.
اندیشه امامت در زیدیه
امامت در اندیشه زیدیه دارای ویژگیهای خاصی است که آن را از سایر فرقههای شیعی متمایز میکند.
شرایط و ویژگیهای امام:
قیام مسلحانه: مهمترین ویژگی امام از نظر زیدیان قیام مسلحانه و علنی علیه ستمگران است. این تفاوت اصلی با امامیه است که امامان آنان غالباً در شرایط تقیه به سر میبردند.
نص بر سه امام نخست: به اعتقاد زیدیه تنها امامت سه امام یعنی علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) از سوی پیامبر(ص) تعیین و ابلاغ شده بود. در برخی متون کهن و منابع زیدیه به امامت امام سجاد(ع) پس از امام حسین(ع) نیز تصریح شده است و برخی از پژوهشگران امامت امام سجاد را مورد اتفاق عالمان گذشته زیدیه میدانند.
انتخاب از فرزندان فاطمه: بعد از ایشان، امامت از آن فردی از فرزندان حضرت فاطمه(س) است که به جهاد علنی و قیام علیه ستمگران بپردازد. بر این اساس، امامت سایر امامان شیعه که به قیام علنی نپرداختند مورد قبول زیدیان نیست و در عوض افرادی از نسل فاطمه(س) که قیام کردند، امامان زیدی به شمار میروند: زید بن علی، یحیی بن زید، محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زکیه)، ابراهیم بن عبدالله و شهید فخ.
دعوت مردم: امام باید مردم را به امامت خود دعوت کند و بیعت بگیرد.
صفات اخلاقی و علمی: امام باید عالم، زاهد، شجاع و سخی باشد.
امامت شورایی: زیدیان معتقدند امامت پس از سه امام نخست شورایی است، نه منصوب از جانب خداوند.
عدم عصمت: در نگاه زیدیه عصمت شرط امامت نیست، که تفاوت بنیادین با امامیه است.
امکان دو امام: زیدیان در عدم جواز قیام دو امام در زمان و سرزمین واحد اتفاق نظر دارند، اما در صورتی که دو امام در دو نقطه دور از یکدیگر باشند اختلاف نظر دارند؛ برخی آن را جایز دانسته و عدهای دیگر رد میکنند.
امامت مفضول: زید امامت مفضول با وجود فاضل را جایز میشمرد. این اعتقاد تا زمان ناصر اطروش در زیدیه پایه داشت و پس از آن زیدیان از این اعتقاد برگشتند.
۱مهدویت: آنها به اصل مهدویت معتقدند اما انطباق مصداق آن در امام دوازدهم شیعیان را نمیپذیرند.
قیامهای مهم زیدیان
به دنبال شهادت زید بن علی، قیامهای متعددی از سوی زیدیان در دوره خلافت امویان و عباسیان به وقوع پیوست که بیشتر آنها توسط خلفا سرکوب شد.
قیام یحیی بن زید (۱۲۶ق)
یحیی بن زید که پس از شهادت پدر به مدائن و از آنجا به ری و سرخس گریخته بود، در خراسان دست به تبلیغ و دعوت زد. او که به دست نصر بن سیار، کارگزار امویان در عراق، به زندان افکنده شده بود، پس از مرگ هشام بن عبدالملک آزاد شد و به اطراف نیشابور رفت. او در آنجا لشکر نصر بن سیار را شکست داد اما در نبردی که در حوالی جوزجان داشت به شهادت رسید. برخی نوشتهاند امام صادق(ع) در نامهای وی را از قیام منع کرده بود. مردم خراسان هفت روز در شهادت او عزاداری کردند.
قیام محمد بن عبدالله (نفس زکیه - ۱۴۵ق)
نفس زکیه لقب محمد فرزند عبدالله محض است. برخی وی را مهدی موعود میخواندند. پیش از خلافت خاندان عباسی، منصور و سفاح با او بیعت کرده و از داعیان وی بودند. او خود را شایستهتر از منصور عباسی به خلافت میدید. قیام او در سال ۱۴۵ق در مدینه شکل گرفت و او در آنجا لقب امیرالمؤمنین یافت. منصور در نامههایی که به او نوشت در ضمن امان دادن، تهدیدش هم کرد. محمد به نامههای منصور وقعی ننهاد و سرانجام منصور لشکری را به فرماندهی عیسی بن موسی به مدینه فرستاد. در جنگ میان سپاهیان منصور و اهالی مدینه، نفس زکیه کشته شد و سرش را در کوفه چرخانده و پیش خلیفه بردند.
قیام ابراهیم بن عبدالله (۱۴۵ق)
در همان زمان که حرکت زیدیان در کوفه و مدینه با شکست مواجه شد و محمد بن عبدالله به قتل رسید، برادر او ابراهیم بن عبدالله در بصره قیام خود را علنی ساخت. وی که از حدود سال ۱۴۳ق به بصره آمده بود، در این شهر با همراهی عیسی بن زید بن علی قیامی را سامان داد. شمار زیادی از زیدیان و همچنین معتزلیانی که از شاخه معتزله بغداد طرفداری میکردند به این دو پیوستند و مردمان فارس و اهواز و نواحی دیگر نیز با آنها اعلام همراهی کردند. سپاهیان ابراهیم در نبردی که میان آنان با سپاه اعزامی از سوی خلیفه در باخمرا درگرفت، ابراهیم به همراه چهارصد تن از زیدیان به قتل رسید.
قیام شهید فخ (۱۶۹ق)
حسین بن علی بن حسن معروف به صاحب فخ در ذیالقعده سال ۱۶۹ق در مدینه قیام کرد. تلاش عوامل حکومت در مدینه برای مقابله با حسین فخی نتیجهای نداشت و به شکست و کشته شدن تعدادی از آنان انجامید. بنا بر نقل طبری، تسلط قیامکنندگان بر مدینه تنها یازده روز طول کشید. صاحب فخ فردی به نام دنیار خزاعی را والی مدینه کرد و خود همراه با سیصد نفر از یارانش در ۲۴ ذیالقعده سمت مکه حرکت کرد.
عباسیان با سپاهی چهار هزار نفری در ۸ ذیالحجه (روز ترویه) در محلی به نام فخ با سپاه حسین رو در روی هم قرار گرفتند. فرمانده عباسی به حسین امان داد اما حسین نپذیرفت. در نبردی که درگرفت، حسین و عده زیادی از یارانش به شهادت رسیدند. همچنین گروهی از یاران حسین اسیر شدند و برخی دیگر گریختند. بنیالعباس تعدادی از اسیرها را کشتند و تعدادی همراه با سرهای شهدا به بغداد نزد هادی عباسی فرستاده شدند.
قیام یحیی بن عبدالله (دوره هارون)
در دوره خلافت هارون عباسی (۱۷۰-۱۹۳ق)، یکی از یاران حسین بن علی به نام یحیی بن عبدالله که از واقعه فخ جان به در برده بود، به سرزمین دیلم رفت و با پشتیبانی شماری از زیدیان قیامی را سامان داد. وی که روزگاری از حمایت زیدیه بتریه برخوردار بود، پس از چندی این پشتیبانی را از دست داد و ناگزیر با خلیفه مصالحه کرد.
قیام ابن طباطبا و ابو السرایا (۱۹۹ق)
سری بن منصور شیبانی مشهور به ابو السرایا در سال ۱۹۹ق در کوفه به همراهی و رهبری محمد بن ابراهیم مشهور به ابن طباطبا و با شعار «الرضا من آل محمد» قیامی را سامان داد و توانست در این شهر به پیروزی دست یابد. بعد از مرگ ناگهانی ابن طباطبا، ابو السرایا رهبری قیام را عملاً به دست گرفت و فرستادگانی را به دیگر نواحی روانه ساخت. حسین بن افطس و محمد بن سلیمان را به حجاز و ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع) را به یمن فرستاد و خود نیز پس از کوفه، بصره را به تصرف درآورد. این قیام در حدود سال ۲۰۰ق سرکوب شد.
حکومتهای زیدیان
زیدیان در طول تاریخ توانستند در سه منطقه عمده حکومتهای مستقلی را تشکیل دهند: شمال آفریقا (مغرب)، طبرستان در شمال ایران، و یمن.
دولت ادریسیان در مغرب (۱۷۲-۳۷۵ق)
نخستین حکومت زیدیان در مغرب توسط ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی(ع)، برادر نفس زکیه، در سال ۱۷۲ق پایهگذاری شد. دولت او به دولت ادریسیان، آلادریس و ادارسه معروف است.
ادریس پس از قیام فخ به شمال آفریقا رفت و سپس به کمک غلام خود و یکی از شیعیان مصر رهسپار مراکش شد. در شهر ولیلی مورد استقبال رئیس قبیله أوربه قرار گرفت و با او بیعت کردند. ادریس برای گسترش حکومت خود به شهر تلمسان حمله کرد و مسجدی را در آنجا بنا نهاد.
طبق گزارش برخی از مورخین، عباسیان که به سبب دوری مسافت و آشنا نبودن به منطقه توان حمله به دولت علوی ادریسیان را نداشتند، نقشه کشتن وی را عملی کرده و او را بر اثر زهر به قتل رساندند.
پس از ادریس، فرزندش (ادریس دوم) که نام پدر را بر او نهاده بودند، به حکومت رسید. ادریس دوم در ابتدای حکومت خود شهر فاس را بنیان نهاد و آن را مرکز دولت خود قرار داد. این شهر از آن دوره تا کنون در کشور مراکش وجود دارد و به عنوان شهری مذهبی شناخته میشود.
ادریسیان تا حدود سال ۳۰۵ق به صورت مستقل حکومت میکردند، اما با ظهور دولت علوی فاطمیان، دولت علوی ادریسیان مجبور به پذیرفتن حکومت آنان شده و تا سال ۳۷۵ هجری قمری دولتمردان ادریسی در فاس، زیر نظر فاطمیان در این منطقه حکومت کردند. پس از این تاریخ دولت زیدی ادریسیان از بین رفت و با از بین رفتن آن، تفکر زیدی به تدریج از شمال آفریقا رخت بربست.
پس از زوال ادریسیان، عموزادههای آنان مشهور به حسنیون که خاندانی از نسل محمد بن عبدالله نفس زکیه برادر ادریس بودند، با عنوان شرفاء به مراکش هجرت کردند. دو سلسله سادات و شرفاء از حسنیون با نام سعدیان و علویان وجود دارد. هماکنون حکومت پادشاهی مراکش در دست شرفای علوی است، با این تفاوت که آنها دیگر شیعه زیدی نیستند بلکه بیشتر به مذهب مالکی گرایش دارند.
حکومت زیدیان در شمال ایران (طبرستان و دیلمان)
ورود زیدیه به ایران
برخی از گزارشها تاریخ ورود زیدیه به ایران را اوائل قرن دوم ذکر کردهاند. بر اساس این گزارشها، زمانی که یحیی بن زید با حدود هفتاد نفر از یارانش در سبزوار علیه امویان قیام کرد و در جوزجان در ۱۲۶ق کشته شد، مردم آن دیار در سوگ کشته شدن وی نام فرزندان خود را یحیی گذاشتند.
پس از یحیی بن زید، یحیی بن عبدالله بن حسن، برادر نفس زکیه، به عنوان اولین علوی پس از شرکت در قیام شهید فخ در ۱۶۹ق در حجاز و شکست آن، به همراه حجاج به دیلم رفته و مخفیانه ساکن شد و مردمان آن دیار را به امامت خود دعوت کرد. او توانست یارانی را دور خود جمع کند. قیام او به دلیل تهدید و تطمیع یارانش توسط فضل بن یحیی برمکی، فرمانده لشکر اعزامی از سوی هارون عباسی، به شکست منجر شد و یحیی مجبور به مصالحه شد و به بغداد برگشت. پس از چندی به دستور هارون الرشید به زندان افکنده شد و در ۱۷۶ق در همانجا از دنیا رفت.
ویلفرد مادلونگ، شیعهشناس غربی، معتقد است اگرچه زیدیه با این قیامها نتوانست تا قرن سوم هجری قمری جایگاه تثبیت شدهای در ایران پیدا کند، اما پیدایش زیدیه در ایران رقم خورده و زمینهساز تثبیت و گسترش این فرقه در قرن سوم هجری و بعد از آن شد.
حکومت داعی کبیر (۲۵۰-۲۷۰ق)
با دعوت مردم طبرستان از حسن بن زید ملقب به داعی کبیر، وی در سال ۲۵۰ق از ری به آنجا رفته و از مردم بیعت گرفت. پس از شکست عامل طاهریان وارد آمل شد. حکومت بیست ساله داعی کبیر همیشه با جنگ و گریز همراه بود، اما او توانست در نامههایی به مردم مناطق مختلف شمال ایران شمار زیادی را که تا آن دوره اسلام را نپذیرفته بودند، به اسلام شیعی دعوت نماید.
در نامههای او همواره بر شعائر شیعی، تفضیل امام علی(ع) بر دیگر صحابه، نقد شدید جبرگرایی، تشبیه و تجسیم تأکید شده است. پس از اینکه داعی کبیر در سال ۲۷۰ق از دنیا رفت، برادرش محمد بن زید با نام داعی صغیر فرمانروای طبرستان شد. او نیز پس از حدود هفده سال حکومت در ۲۸۷ق در درگیری با سپاه سامانیان کشته شد، سرش به بخارا و مرو منتقل و بدنش را در گرگان دفن کردند. مدفن وی به گورداعی معروف است. بعد از این شکست، طبرستان به قلمرو سامانیان درآمد.
حکومت ناصر اطروش (۳۰۱-۳۰۴ق)
پس از حدود سیزده سال از سیطره سامانیان بر این مناطق، حسن بن علی بن حسن ملقب به ناصر اطروش و ناصر کبیر توانست پس از چند بار جنگ و گریز، طبرستان را از تصرف سامانیان خارج ساخته و در ۳۰۱ق وارد آمل شود.
ناصر اطروش به عنوان یکی از امامان زیدی است که در دوره زندگی خود کتابهای زیادی را تألیف کرده است. او برخلاف دیگر امامان زیدی، بیشتر از آنکه متأثر از اندیشههای معتزلی باشد، به امامیه گرایش داد. او در اواخر زندگی خود مدرسهای علمی را بنا نهاد و به تعلیم و تربیت شاگردان پرداخت. پیدایش مکتب ناصریه به عنوان یکی از شاخههای زیدیه، حاصل اندیشه و تفکرات او است.
پس از ناصر اطروش و حکومت ۱۲ ساله حسن بن قاسم پسر عموی ناصر، حکومت علویان در ایران منحل شده و سلسله شیعی آل بویه شکل گرفت. در دوره حکومت آلبویه، امامان زیدی به صورت مقطعی حکومتهای محلی تشکیل دادند. از مهمترین ائمه زیدیه در این دوره میتوان به احمد بن حسین بن هارون ملقب به ابوالحسین هارونی (م۴۱۱ق) و برادرش ابوطالب یحیی بن حسین هارونی (م۴۲۴ق) اشاره کرد. آنان برخلاف ناصر اطروش گرایش اعتزالی داشتند و نقش مهمی در ترویج فقه هادویه (منسوب به هادی الی الحق رهبر زیدیه یمن) در برابر فقه ناصریه (منسوب به ناصر اطروش) داشتند.
دولت زیدیه از قرن چهارم تا ظهور صفویه
زیدیه از قرن چهارم به بعد در بیشتر موارد از حمایت آل بویه برخوردار بوده و مورد احترام و تکریم آنان قرار گرفتند. به ادعای برخی مورخان، امامان زیدی در سایه حضور دولت آل بویه به اوج اقتدار خود رسیدند، به طوری که طبرستان، دیلم، گیلان و گرگان را در اختیار گرفتند. یکی از مهمترین فعالیتهای زیدیه در این دوره منازعات علمی درونی بوده است.
پس از قرن ششم هجری تا قرن هشتم، گزارشی از قیام زیدیان در شمال ایران وجود ندارد، تا اینکه در سال ۷۷۶ق، همزمان با حکومت تیمور گورکانی، سلسله آل کیا که بر اساس برخی گزارشهای تاریخی از زیدیه به شمار میرفتند، در گیلان توسط سیدعلی بن سیدامیر کیا بنیان نهاده شد.
اضمحلال زیدیه و جایگزینی امامیه در ایران
با ظهور صفویه، جنگی میان شاه طهماسب با خان احمد گیلانی آخرین فرد از خاندان کیا درگرفت که به شکست این سلسله منجر شد. برخی مورخین ادعا میکنند خان احمد گیلانی در ۹۶۰ق آیین زیدی را کنار گذاشت و دنبال آن تودههای مردم از مذهب زیدی به امامیه درآمدند. با ظهور صفویه و تشیع اثنیعشری شدن ایران، زیدیه به تدریج از شمال ایران محو شد.
دولت زیدیه در یمن (۲۸۴ق-۱۹۶۲م)
حکومت زیدیه در یمن نخستین بار توسط یحیی بن حسین بن قاسم رسی از نوادگان امام حسن(ع) (متوفی ۲۹۸ق)، ملقب به هادی الیالحق، در سال ۲۸۴ هجری قمری پایهگذاری شد. او با گرفتن بیعت از مردم، صعده را مرکز حکومت خود قرار داد و مذهب زیدی را به یمن منتقل کرد.
اگرچه صعده در طول حکومت پرفراز و نشیب زیدیه، مرکز اصلی حکومت آنان بود، اما در زمان اوج قدرت زیدیه، شهرهایی نظیر عدن و صنعا نیز به عنوان مناطق اصلی قلمرو امامان زیدی به شمار میرفتند.