دنیا محل گذر است و ماندگار نیست. همه چیز در این دنیا موقتی است؛ از سلامتی و جوانی گرفته تا داراییها و شهرت. تمرکز بیش از حد بر روی این چیزهای زودگذر، باعث میشود هدف اصلی زندگی یعنی آماده شدن برای آیندهای که پایان ندارد را فراموش کنیم. وقتی تمام تلاش ما صرف جمعآوری چیزهایی میشود که با مرگ از دستشان میدهیم، در واقع زندگی را در مسیر اشتباهی صرف کردهایم. این دلبستگیهای زودگذر، انرژی ما را برای کارهای مهمتر از بین میبرد و در نهایت جز حسرت چیزی به همراه نخواهیم داشت.
باید بپذیریم که فرصت برای کارهای مهم زندگی محدود است. این فرصتها شامل زمان سلامتی، اوقات فراغت، و حتی هر نفس و فرصتی است که به ما داده شده است. به جای اینکه کارهای اساسی را به تعویق بیندازیم و منتظر زمان مناسب بمانیم، باید از همین لحظه استفاده کنیم. هر فرصتی که برای عمل صالح، اصلاح رفتار و نزدیک شدن به هدف نهایی زندگی به دست میآوریم، یک سرمایهگذاری برای آینده ابدی ماست. باید همین حالا برای آن سرای همیشگی، آذوقه و پایههای محکم خود را فراهم کنیم.
زندگی امروزی ما هم که پر شده از رقابت برای کسب چیزهایی که ارزش ماندگاری ندارند. ما روزها و سالهای عمرمان را صرف ساختن شهرت، جمع کردن ثروت و لذتهای لحظهای میکنیم، در حالی که همه میدانیم اینها پایدار نیستند. این تمرکز بر روی «فانی» به جای «باقی»، یک اشتباه بزرگ در اولویتبندی زندگی است که باید همین حالا اصلاح شود.
بزرگترین عاملی که باید طرز تفکر ما را تغییر دهد، آمدن حتمی مرگ است. مرگ یک احتمال نیست، یک واقعیت قطعی است که زمان دقیق آن را نمیدانیم. این واقعیت، همه برنامهریزیهای ما برای دنیا را تحتالشعاع قرار میدهد. اگر مطمئن باشیم که فردا یا هفته آینده اینجا نیستیم، چطور میتوانیم با خیال راحت به کارهای کوچک و بیهوده بپردازیم؟
در میان انبوه اخبار روزمره و هیاهوی مادیات، گاهی صدایی از گذشتههای دور برمیخیزد که سکوتِ ما را میشکند و حقیقتِ فراموششدهای را گوشزد میکند. این صدا، کلام نافذ امیرالمؤمنین علیهالسلام است؛ کلامی که ریشه در حکمت متعالی دارد و هر روز تازگی خود را بازمییابد. این کلام، دعوتی است برای تأمل در ماهیت هستی و مسیری که در آن گام برمیداریم. ایشان در کلامی حکمتآمیز میفرماید:
«هر کس از شما در روزگارانى که مهلت دارد به اعمال نیکو بپردازد پیش از آن که مرگ فرا رسد، و در ایّام فراغت پاک باشد، پیش از آن که گرفتار شود، و در ایّام رهایى نیکوکار باشد، پیش از آن که مرگ گلوگاه او را بفشارد، پس براى خود و جایى که مى رود آماده باشد، و در این دنیا که محل کوچ کردن است براى منزلگاه ابدى، توشه اى بردارد؛ قَدْ عَلِمَ السَّرَائِرَ وَ خَبَرَ الضَّمَائِرَ، لَهُ الْإِحَاطَةُ بِکُلِّ شَیْءٍ وَ الْغَلَبَةُ لِکُلِّ شَیْءٍ وَ الْقُوَّةُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ؛ فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُ مِنْکُمْ فِی أَیَّامِ مَهَلِهِ قَبْلَ إِرْهَاقِ أَجَلِهِ، وَ فِی فَرَاغِهِ قَبْلَ أَوَانِ شُغُلِهِ؛ وَ فِی مُتَنَفَّسِهِ قَبْلَ أَنْ یُؤْخَذَ بِکَظَمِهِ؛ وَ لْیُمَهِّدْ لِنَفْسِهِ وَ قَدَمِهِ؛ وَ لْیَتَزَوَّدْ مِنْ دَارِ ظَعْنِهِ لِدَارِ إِقَامَتِهِ.»
اساس پیامی که از قول امام نقل شده، این است که دنیا دارِ قرار و سکونت نیست؛ بلکه «دَارِ ظَعْنِهِ» (سرای کوچیدن) است. ما مهمان این دنیای فانی هستیم و هر چه در آن میسازیم، موقتی است. دلبستگی به آنچه ناپایدار است، بزرگترین دام گمراهی است. این دلبستگی، ما را کور میکند و از هدف اصلیمان که همان حیات حقیقی پس از مرگ است، بازمیدارد.
شاید مهمترین بخش این کلام، تأکید بر «زمانبندی» باشد. امام ما را متوجه میکند که خداوند «أَیَّامِ مَهَلِهِ» (روزهای مهلت داده شده) را برای عمل اختصاص داده است. این فرصتها محدودند و با فرا رسیدن اجل، دسترسی به آنها قطع میشود. این یک هشدار جدی است؛ فرصتها تکرار نمیشوند و تعلل در انجام وظایف اخلاقی و الهی، بزرگترین زیان را به بار میآورد.
اشارهی امیرالمؤمنین علیهالسلام به «فَرَاغِهِ قَبْلَ أَوَانِ شُغُلِهِ» (آسودگی پیش از زمان گرفتاری) نکتهای کلیدی در مدیریت زمان زندگی است. دوران جوانی، سلامتی و فراغت، زمانهایی هستند که سختی کار کمتر است. اگر آمادهسازی برای آینده را به دوران پیری و بیماری موکول کنیم، انرژی لازم برای حرکت و عمل صالح را نخواهیم داشت؛ چرا که آن زمان، زمان «شغل» و سختی است.
عبارت «لْیُمَهِّدْ لِنَفْسِهِ وَ قَدَمِهِ» (باید خویشتن را مهیا سازد و گامهایش را استوار کند)، یک فرمان عملی است. این مهیاسازی، نه با آرزو، بلکه با عمل صالح، تزکیه نفس و اصلاح رفتار محقق میشود. هر عمل نیک، سنگی است که زیر پای آینده ما قرار میگیرد تا در مسیر سخت عبور از دنیا به آخرت، لغزش نکنیم.
همچنین هدف نهایی زندگی، رسیدن به «دَارِ إِقَامَتِهِ» (سرای اقامت ابدی) است. این توشه، همان ایمان، تقوا و اعمال نیک است که در این دار فانی جمعآوری میشود. دنیا برای زندگی کردن است، اما نه برای ماندن، بلکه برای جمعآوری ذخیرهای که در عالم باقی، ما را سربلند و مرفه کند.
پس این کلام صرفاً یک موعظه نیست، بلکه یک برنامه استراتژیک برای زیست مؤمنانه است. باید به جای دویدن بیهوده برای امور فانی، از هر «مُتَنَفَّس» (نفس کشیدن) و هر لحظه آسودگی، برای آمادهسازی خود برای جاودانگی استفاده کنیم.