Print this page

محبت الهی، منشأ محبت امام حسین(ع)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
محبت الهی، منشأ محبت امام حسین(ع)

محبت، اصل و اساس تمامی کارهاست؛ چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: «هَلِ‏ الدِّینُ‏ إِلَّا الْحُب‏؛[۱] آیا دین چیزی غیر از محبت است؟». دین، برنامه منظم عملی و علمی برای انسان است که اطاعت، انقیاد، سیر و سلوک را برای او به دنبال می‌آورد. محبت، تبلور حقیقی اطاعت و عبادت و فلسفه آفرینش آدمی است. دین بر اساس محبت، و امام حسین(ع)، منشأ محبت الهی است. یکی از اوصاف خاص رسول مکرم اسلام(ص)، حبیب‌اللّه بودن آن حضرت است. همه انبیای الهی در نبوت و دعوت انسان به خداپرستی شریک هستند، اما هر نبی ویژگی مخصوص به خود را داراست؛ چنانکه در زیارت­نامه‌ها نیز به آن اشاره شده است. حضرت آدم(ع) صفوة‌اللّه، حضرت نوح(ع) نبی‌اللّه، حضرت ابراهیم(ع) خلیل‌اللّه، حضرت موسی(ع) کلیم‌اللّه و حضرت عیسی(ع) روح‌اللّه است.

پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) نیز افزون بر ویژگی مشترکی که با دیگر انبیای الهی دارد، به عنوان ویژگی خاص خود، حبیب‌اللّه است. این محبت در شخصیت کمالیه و در خاتمیت ایشان ظهور پیدا کرده است. در حدیثی مشهور از رسول‌ خدا(ص) نقل شده است که آن حضرت خطاب به امام حسین(ع) فرموده است: «حُسَیْنٌ‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ‏ حُسَیْنٍ‏ أَحَبَ‏ اللَّهُ‏ مَنْ‏ أَحَبَ‏ حُسَیْنا؛[۲] حسین از من است و من از حسینم. خدا دوست دارد کسی را که حسین را دوست دارد». این سلسله حب، سلسله‌ای همیشگی و دائمی است. جایگاه امام حسین(ع)، حبیب‌اللّه بودن است؛ هم حبیب‌اللّه و هم حبیب رسول‌ خدا(ع) است.

       

رابطه حُسن و محبت

اگر انسان نسبت به خود محبتی نداشته باشد، نمی‌تواند به دیگران نیز محبت داشته باشد. مأنوس بودن با افرادی که بهره‌ای از محبت نبرده‌اند، در نفس آدمی نیز اثرگذار می‌شود تا آنجا که آدمی نیز نمی‌تواند به دیگران محبت کند. رسول ‌خدا(ص) درباره محبت به خانواده فرموده است: «أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ‏ بِأَهْلِهِ‏ وَ أَنَا أَلْطَفُکُمْ‏ بِأَهْلِی‏؛[۳] بهترین مردم از نظر ایمان، خوشخو‏ترین و مهربان‌ترین آن‌ها نسبت به خانواده‌اش است و من، مهربان‌ترین شما به خانواده‌ام هستم». محبت به افراد خانواده، زمینه محبت به دیگران را فراهم می‌کند. به طور کلی محبت بر اساس معرفت و کمال و کمال نیز بر اساس محبت است و این دو دایر مدار یکدیگر هستند. وقتی آدمی برای محبت برنامه‌ریزی کند، به طور طبیعی همه چیز نیز فدایی محبت می‌شود؛ چنانکه امام حسین(ع) فدایی محبت شد و این محبت، بر اساس حسن و جمال است.

رابطه حُسن و محبت، رابطه‌ای دو سویه است؛ بدین معنی که محبت، زمینه‌ساز حُسن می‌شود و حُسن با خود، محبت را به همراه می‌آورد. نام صحیح امام حسین(ع)، حُسَین علیه الصلاة و السلام است. امام صادق(ع) در معنای این نام فرموده است: «خداوند دارای اسمای حسنی است. بر اساس آیه شریفه به آدمی دستور داده‌اند که هر گاه می‌خواهد خدا را بخواند و با خدا صحبت کند، او را با اسمای حسنی بخواند تا وجودتان رنگ و بوی الهی بگیرد».

«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا»[۴] اسماء امامان از اسماء الهی اشتقاق یافته است. حسین، اسمی از اسمای الهی و اسم مصغر است؛ بدین معنی که حسین علیه الصلاة و السلام، اسمی است که جمال و کمال و حسن الهی را در خود دارد. احسان الهی وقتی متشخص می‌شود اثر دارد. تصغیر حُسن یعنی تشخص احسان الهی در اسم شریف حسین علیه السلام. تأثر و اندوه قلبی انسان برای امام حسین(ع) به سبب ارتباط تکوینی با اسمای الهی است. حسین از حُسن و احسان الهی گرفته شده است. باحسان اللّه قامت السموات و الارض. اساس آسمان و زمین بر احسان الهی است.

           

اربعین نماد محبت امام حسین(ع)

یکی از جلوه‌های ویژه اجتماع بزرگ اربعین حسینی، حب الحسین است. محبت حسینی است که انسان‌ها را از اقصی نقاط جهان گرد هم جمع می‌کند. ایثار و فداکاری امام حسین(ع) برای پایداری دین بود و اساس دین نیز محبت، معرفت و حُسن است. در حقیقت ایام عزای اباعبداللّه(ع)، ایام توسل و تمسک به حب و محبت است و هرچه این فضا دلبازتر شود، محبت نیز گستردگی بیشتری پیدا می‌کند. اساس و پایه قیام امام حسین(ع)، محبت بود؛ از همین روست که با جان و دل انسان‌های آزاده پیوند خورده و ماندگار شده است. انسان‌های آزاده نیز به واسطه پیوند قلبی با امام(ع)، باقی می‌مانند و جاودانه می‌شوند؛ چنانکه یاران باوفای آن حضرت، جان‌شان را در طبق اخلاص گذاشتند تا مودت و محبت‌شان را به حضرت ابراز کنند. محبت به سیدالشهدا(ع) را می‌توان به هر شیوه ممکن ابراز داشت؛ حتی در این ایام که ویروس کرونا مانع گردهمایی‌های معمول شده است، می‌توان هر خانه را به یک حسینه تبدیل و با ذکر اباعبداللّه الحسین(ع) پیوند برقرار کرد.

محبت به دین و اهل‌بیت(ع) به‌ویژه امام حسین(ع) از آن­رو ارزشمند است که بر اساس محبت به خداوند شکل می‌گیرد؛ چنانکه در برخی روایات محبت و دوست داشتن وطن، از نشانه‌های ایمان شمرده شده است: «حُبُ‏ الْوَطَنِ‏ مِنَ‏ الإِیمَان‏».[۵]

       

رضایت الهی، هدف اصلی قیام امام حسین(ع)

یکی از اصول اساسی در محبت‌ورزی، آزار نرساندن و اذیت نکردن دوست است. خداوند، اولین دوست انسان مؤمن است. در مرحله دوم، رسول‌خدا(ص) و اهل‌بیت(ع) دوستان انسان مؤمن هستند. وظیفه دوستی نیز ایجاب می‌کند با پیروی از دستورات آن‌ها، رضایت شان را جلب، و از آزار و اذیت آن‌ها پرهیز کرد.

نقل شده است روزی امام باقر(ع) به عیادت جابر بن عبداللّه انصاری، صحابی رسول‌خدا(ص) رفت. جابر در بستر بیماری بود. وقتی امام باقر(ع) به خانه جابر وارد شد عرض کرد: «رسول ‌خدا(ص) به من فرمود عمرت آنقدر طولانی می‌شود که فردی از نوادگانم را درک می‌کنی که نامش، نام من و بقیةاللّه(عج) از وجود اوست. سلام مرا به او برسان». امام باقر(ع) احوال جابر را پرسید و جابر در پاسخ گفت: «شرایط بر من بسیار سخت است، آن‌گونه که مرگ را به زندگی، بیماری را به سلامتی و فقر و ناداری را بر ثروتمندی ترجیح می‌دهم». حضرت به او فرمود: «ما این‌گونه سخن نمی‌گوییم. ما می‌پسندیم، آنچه را که خدا می‌پسندد. اگر مرگ را برای ما مقدر کند، راضی هستیم. اگر سلامتی یا بیماری تقدیر کند، راضی هستیم. اگر فقر و ناداری تقدیر کند، باز هم راضی به رضای او هستیم. ما رضا را می‌پسندیم».[۶]

دوستدار واقعی اباعبداللّه الحسین(ع) باید هدف امام را هدف زندگی خود قرار دهد. هدف حقیقی امام حسین(ع) از قیام علیه ظلم، کسب رضایت خداوند بود؛ نه فقط مبارزه با ظلم و شهادت. خط‌مشی زندگی آن حضرت به‌ویژه در قیام کربلا، رضایت الهی است. از همین روست که هنگام خروج از مکه فرمود:

رِضَی‏ اللَّهِ‏ رِضَانَا أَهْلَ‏ الْبَیْتِ‏، نَصْبِرُ عَلَی بَلاَئِهِ وَ یُوَفِّینَا أُجُورَ الصَّابِرِینَ لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ‌اللَّهِ(ص) لَحْمَةٌ هِیَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فِی حَظِیرَةِ الْقُدْسِ تَقَرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ، وَ یُنَجَّزُ لَهُمْ وَعْدُهُ، مَنْ کَانَ بَاذِلا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَی لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ فَإِنِّی رَاحِلٌ مُصْبِحاً، إِنْ‌شَاءَاللَّهُ؛[۷] خشنودی خداوند، خشنودی ما اهل‌بیت است. در مقابل بلای او صبر می‌کنیم تا اینکه پاداش صابرین را به ما تمام و کمال عطا فرماید. یک تکه گوشت او هم از رسول‌خدا(ص) جدا نمی‌شود و آن اعضای قطعه قطعه، به زودی در بهشت جمع می‌شوند که چشم پیامبر(ص) بدان روشن می‌شود و به وعده­ای که خدا داده است، وفا می‌شود. کسی که در راه ما می‌خواهد جانش را ببخشد و خود را آماده دیدار با خدا کند، پس باید با من بیاید؛ زیرا من با خواست خدا فردا صبح روانه خواهم شد.

حضرت افرادی را که می‌خواهند در زمره محبت و رضایت الهی قرار گیرند، به همراهی و همگامی با خود دعوت کرد. جلب رضایت الهی تا آن اندازه برای امام(ع) اهمیت دارد که در آخرین لحظات زندگی پربار خویش نیز در گودال قتلگاه فرمود: «إلهِی رِضًی بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ؛[۸] الهی راضی‌ام به آنچه برای من می‌خواهی و تسلیم امر توأم ای فریادرس دادخواهان، معبودی جز تو نمی‌یابم».

      

تقوا و جلب رضایت الهی، وظیفه شیعیان

فلسفه قیام امام حسین(ع) رضایت حق تعالی است. از این­رو شیعه و مرید واقعی امام(ع) باید همواره تلاش کند در مسیر اطاعت الهی گام بردارد و کسب رضایت الهی را سرلوحه تمامی برنامه‌های خود قرار دهد.

در اولین فراز زیارت اربعین خطاب به امام(ع) این‌گونه سلام داده می‌شود: «اَلسَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ». زیارت با سلام به ولی‌خدا آغاز می‌شود؛ زیرا انسان را به خدا نزدیک می‌کند. ولیّ به معنای کسی است که مقرب الی‌اللّه است. انجام هر کاری به نیت نزدیکی به خدا با گناه سازگاری ندارد. فردی که هر کاری را به نیت قربت و نزدیکی به خدا انجام می‌دهد، باید از گناه دور شود. کسی که امام حسین(ع) را دوست دارد و با عنوان ولی‌اللّه به او سلام می‌دهد، باید از گناه دوری کند و اگر مرتکب گناهی شد، به سرعت استغفار کند. ولی‌اللّه بودن امام(ع) بدین معناست که حضرت حتی گناهکاران را نیز به حضرت حق نزدیک می‌کند؛ چنانکه فردی به محضر امام حسین(ع) آمد و به حضرت عرض کرد: «می‌خواهم گناه نکنم، اما نمی‌توانم. مرا موعظه‌ای کن که از گناه دوری کنم». امام(ع) به او فرمود:

افْعَلْ‏ خَمْسَةَ أَشْیَاءَ وَ أَذْنِبْ‏ مَا شِئْتَ‏ فَأَوَّلُ ذَلِکَ لَا تَأْکُلْ رِزْقَ اللَّهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَ الثَّانِی اخْرُجْ مِنْ وَلَایَةِ اللَّهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَ الثَّالِثُ اطْلُبْ مَوْضِعاً لَا یَرَاکَ اللَّهُ وَ أَذْنِب‏ مَا شِئْتَ وَ الرَّابِعُ إِذَا جَاءَ مَلَکُ الْمَوْتِ لِیَقْبِضَ رُوحَکَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِکَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَ الْخَامِسُ إِذَا أَدْخَلَکَ مَالِکٌ فِی النَّارِ فَلَا تَدْخُلْ فِی النَّارِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْت‏؛[۹] پنج کار را بکن و آن‌گاه هر چه خواستی, گناه کن - وگرنه دست از گناه بکش ـ اول روزی خدا را نخور و هر چه خواستی، گناه کن. دوم از ولایت خدا خارج شو و هر چه خواستی، گناه کن. سوم جایی پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه خواستی، گناه کن. چهارم آن‌گاه که ملک‌الموت برای قبض روح تو می‌آید، اگر توانایی دفع او را داری و می‌توانی از دست وی نجات پیدا کنی؛ هر چه می‌خواهی گناه کن. پنجم وقتی مأمور جهنم خواست تو را وارد جهنم کند، اگر می‌توانی داخل نشو و هر چه می‌خواهی، گناه کن.

این سخن گهربار امام(ع)، دستورالعمل جامعی برای سیروسلوک است. وجود امام(ع) جامع محبت، معرفت و رضایت الهی است و تمام لحظات زندگی آن حضرت، ترسیم سیروسلوک حقیقی و رسیدن به مقام قرب الهی است. اربعین تنها خاص امام حسین(ع) و تداوم کربلاست. قیام کربلا، استمرار غدیر و استمرار بعثت تامه اولیا و رسولان الهی بود و اربعین، معبر عشاقی است که قرب و رضایت الهی را می‌جویند. زیارت‌نامه اربعین، مشحون از امام‌شناسی و در نقطه مقابل دشمن‌شناسی است. در این زیارت‌نامه که دارای سلام‌های هفتگانه به امام(ع) است، امام(ع) با عنوان قتیل العبرات یاد می‌شود. عبرات می‌تواند دو معنی داشته باشد، در یک معنی، عبرت باشد؛ یعنی عبرة للعالمین است. در معنای دیگر به معنی اشک باشد؛ اشکی که اساس آن محبت است. اشکی که در دل شب برای خدا باشد و نیز اشکی که برای اباعبداللّه(ع) ریخته می‌شود، بهترین عاملی است که می‌تواند آدمی را به خدا متصل کند. وصیت‌نامه‌های شهدا به عنوان یاران اباعبداللّه(ع) در عصر کنونی، می‌تواند نقطه اتصال و پیوند خوبی برای ارتباط با خدا باشد. از همین روست که مقام معظم رهبری(مدظله العالی) همواره تأکید می‌کنند که وصیت‌نامه‌های شهدا را بخوانیم. هر فردی که اهل دل باشد، از فرصت اربعین و زیارت مخصوص به آن استفاده می‌کند تا بتواند بین خود و خدا، پلی ایجاد کند.

   

    

پی نوشت ها:

[۱]. احمد بن محمد برقی؛ المحاسن؛ ج ۱، ص ۲۶۳.

[۲]. جعفر بن محمد ابن‌قولویه؛ کامل الزیارات؛ ص ۵۳.

[۳]. محمد بن علی صدوق؛ عیون اخبار الرضا(ع)؛ ج ۲، ص ۳۸.

[۴]. اعراف: ۱۸۰.

[۵]. عبدالقادر آل‌ غازی؛ بیان المعانی؛ ج ۲، ص ۴۰۴.

[۶]. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج ۳۶، ص ۳۱۳.

[۷]. حسین بن محمد حلوانی؛ نزهة الناظر و تنبیه الخاطر؛ ص ۸۶.

[۸]. علی بن موسی ابن‌طاووس؛ اللهوف علی قتلی الطفوف؛ ص ۱۶۶.

[۹]. محمد بن محمد شعیری؛ جامع الاخبار؛ ص ۱۳۱.

خوانده شده 804 مرتبه