Print this page

نگاهی به اصل استقامت در سیره حضرت فاطمه سلام الله علیها

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
نگاهی به اصل استقامت در سیره حضرت فاطمه سلام الله علیها

یکی از اصول حاکم بر زندگی حضرت زهرا (س) اصل استقامت است. استقامت یعنی طلب قوام و استواری؛ در خط اعتدال بودن. قرآن کریم می‌فرماید: «فَمَا اسْتَقَامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ؛  تا زمانی که مشرکان به پیمان با شما پایداری کنند، شما پایداری کنید.» دو بار نیز در قرآن کریم آمده: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ»یکی از رموز موفقیت، استقامت است. زندگی فراز و نشیب دارد، سختی دارد، اصل استقامت یعنی ایستادگی در برابر سختی‌ها و خود را نباختن.


انواع استقامت

استقامت و پایداری شاخه‌هایی دارد:

1. استقامت اعتقادی

پذیرش اعتقادات، تحقیقی است نه از روی تقلید کورکورانه، گمان، حدس و ظن. هنگامی که انسان خردمند عقیده صحیحی را می‌پذیرد باید برای تحقق و حفظ آن استقامت کند. نمونه بارز استقامت اعتقادی، حضرت آسیه (س) همسر فرعون است که زیر شکنجه‌ها فریاد می‌زد «رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ». 
نمونه دیگر سحره فرعون هستند که به حضرت موسی (ع) ایمان آوردند و با تهدیدهای فرعون حاضر نشدند صحنه را خالی کنند؛ «قَالُوا لَا ضَیْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ». 

نمونه دیگر از استقامت اعتقادی، جوانان اصحاب کهف هستند؛ «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى». 

در تاریخ اسلام گروهی بودند به نام «معذّبین فی الله»؛ یعنی کسانی که تا سر حد مرگ در راه خدا شکنجه شدند مانند بلال [31]، خبّاب بن ارت [32]، سمیه [33]، یاسر [34] و عمار [35] که عده‌ای نیز به شهادت رسیدند.

یکی از اعتقاداتی که استقامت می‌طلبد، اعتقاد به ولایت است. ولایت اساس دین است و در طول تاریخ همواره مشکل مخالفین با اصل ولایت بوده است. شیطان در برابر ولی خدا حضرت آدم (ع) سجده نکرد. بعد از رسول خدا (ص) بسیاری از پذیرش اصل ولایت سر باز زدند. فتنه‌ها آغاز شد. مخالفت‌ها رسمی و علنی شد. منّا امیر و منکم امیر جای انتخاب رسمی و الهی را گرفت، حتی افرادی حاضر شدند عذاب آنها را بگیرد امّا زیر بار ولایت امیرالمؤمنین (ع) نروند. 

در این میان زهرای مرضیه (س) با تمام وجود بر سر میثاق با امام و ولی خدا پایداری کرد و بهای گزافی پرداخت. از جان خود و فرزندش گذشت تا ولی خدا تنها نماند؛ استقامتی ستودنی بر سر عقیده‌ای حقیقی. او نه تنها ساکت نماند بلکه به مبارزه مستقیم با مخالفان ولایت پرداخت. کلمات نورانی آن حضرت در دفاع از ولایت امیرالمؤمنین (ع) شاهد این مدعاست، در جمع زنان مهاجر و انصار فرمود:

«وَیْحَهُمْ أَنَّى زَعْزَعُوهَا عَنْ رَوَاسِی الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدَّلَالَةِ وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْأَمِین‏؛  وای بر آنان چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد و خلافت بر پایه‌های نبوت استوار ماند.»

در بخش دیگری امام امیرالمؤمنین (ع) را چنین معرفی کرد:

«وَ مَا الَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ (ع) نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ قِلَّةَ مُبَالاتِهِ لِحَتْفِهِ وَ شِدَّةَ وَطْأَتِهِ وَ نَکَالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اللَّه‏؛  چه باعث شد از اباالحسن انتقام بگیرند؟ چون تیزی شمشیرش را دیدند و پایداری او را مشاهده کردند که نسبت به مرگ بی‌اعتنا بود و دیدند که چگونه بر آنان می‌تازد و با دشمنان خدا نمی‌سازد و آنان را عقوبت می‌کند و خشم و غضب او در راه خداست.»


نگاهی به اصل استقامت در سیره حضرت فاطمه سلام الله علیها
 

2. استقامت اقتصادی

زندگی حضرت زهرا (س) با سختی‌های فراوانی همراه بود. مدتی در شعب ابی‌طالب [36] تبعید بود و مدتی در مدینه به ویژه اوائل ازدواج در فقر محض زندگی می‌کرد. در چنین شرایطی آن حضرت با استقامت، صبر و مدیریت نگذاشت قوام منزل و زندگی متزلزل شود. در چنین شرایط سخت اقتصادی نه تنها پایداری کرد بلکه انفاق و اطعام نیز می‌نمود.

مرد گرسنه‌ای با حضور در مسجد مدینه اظهار گرسنگی و فقر کرد. رسول خدا (ص) فرمود: چه کسی او را امشب مهمان می‌کند؟ حضرت علی (ع) عرض کرد: من یا رسول‌الله! او را همراه خود به منزل برد و از حضرت زهرا (س) پرسید مهمان گرسنه‌ای آورده‌ام، آیا چیزی در منزل هست؟ فاطمه (س) ایثارگرانه عرض کرد: 

«مَا عِنْدَنَا إِلَّا قُوتُ الصِّبْیَةِ لَکِنَّا نُؤْثِرُ ضَیْفَنَا؛  در خانه غذایی نیست مگر به اندازه خوراک دختربچه، امّا امشب مهمان را بر خود ترجیح می‌دهیم.»

آن حضرت با دست خود آرد می‌کرد، نان می‌پخت و فرزندان را سرپرستی می‌کرد تا جایی که دست‌های مبارکشان زخم می‌شد؛ در این‌باره فرمود:

«قد مَجِلَتْ یَدای مِنَ الرَّحَى لَیلَتِی جَمیعاً أُدِیرُ الرَّحَى حَتّى أُصبحَ؛  دستانم در اثر آرد کردن گندم ورم کرده، امشب تا صبح به آرد کردن مشغول بودم.»
 

3. استقامت در راه تبلیغ

«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لَایَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ؛  آنان که همواره پیام‌های خدا را به مردم می‌رسانند و از عظمت او می‌ترسند و از هیچ کسی جز او واهمه ندارند.»

حضرت زهرا (س) مرتب به تبلیغ معارف دین می‌پرداخت و سختی‌ها را در این راه تحمل می‌کرد، پرسش‌های مردم را پاسخ می‌داد. ایشان محدثه است، روایات زیادی از آن بزرگوار نقل شده است. استقامت ایشان در راه تبلیغ ولایت موجب شد اصل امامت بماند و شیعه منسجم شود.
 

4. استقامت در مصائب و سختی‌ها

یکی از مصادیق استقامت و پایداری، استقامت در مصائب و گرفتاری‌هاست. زندگی بدون مصائب و بلایا قابل تصور نیست. صبر و مقاومت در برابر سختی‌ها و رضایت به تقدیر الهی اجر فراوان دارد. در روایت داریم:

«مَنْ لَمْ یَرْضَ بِقَضَائِی وَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى بَلاَئِی فَلْیَعْبُدْ رَبّاً سِوَایَ؛  آنکه به قضای من رضا ندهد و بر بلای من تحمل نکند، پس خدایی غیر از من را پرستش کند.»
رسول خدا (ص) روزی بر فاطمه (س) وارد شد، دید دخترش روی زمین نشسته، در حالی که فرزندش را شیر می‌دهد، با دست دیگر با آسیاب‌دستی گندم آرد می‌کند، اشک در چشمان رسول خدا (ص) حلقه زد، فرمود:

«یَا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِی مَرَارَةَ الدُّنْیَا بِحَلَاوَةِ الْآخِرَة؛ دخترم! تلخی دنیا را به یاد شیرینی و سعادت بهشت بر خود گوارا ساز.»

حضرت فاطمه (س) در پاسخ عرض کرد:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى نَعْمَائِهِ وَ الشُّکْرُ لِلَّهِ عَلَى آلَائِه‏؛  خدا را سپاس مى‌گویم به سبب نعمت‌هاى فراوانى که به من عطا فرموده و او را در مقابل محبّت‌هایش شکر مى‌گزارم.»

آن حضرت از کودکی در سختی بزرگ شد. پنج سال داشت، مادر از دست داد، 3 سال در شعب ابی‌طالب بود، در مدینه هم، دوران جنگ و درگیری‌ها بود. در خانه‌ای محقر با چهار فرزند در حالی‌که علی (ع) دائم در مأموریت و جنگ بود ایشان هرگز شکوه نکرد و همواره در برابر سختی‌ها مقاوم بود.

جمع‌بندی

استقامت، شاخه‌های زیادی دارد. استقامت سیاسی، استقامت اقتصادی، استقامت عبادی، استقامت اجتماعی. آنچه ذکر شد بخشی از این موارد بود.


پینوشت:

[1] «کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِندَ اللَّهِ وَ عِندَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»؛ توبه، 7.
[2] «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَ لَا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ»؛ فصلت، 30؛ «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛ احقاف، 13.
[3] تحریم، 11.
[4] شعراء، 50.
[5] «نَّحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى»؛ کهف، 13.
[6] «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ»؛ معارج، 1.
[7] الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج 1، ص 108.
[8] همان.
[9] «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ (ص) فَشَکَا إِلَیْهِ الْجُوعَ، فَبَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِلَى بُیُوتِ أَزْوَاجِهِ فَقُلْنَ: مَا عِنْدَنَا إِلَّا الْمَاءُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ لِهَذَا الرَّجُلِ اللَّیْلَةَ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (ع): أَنَا لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ أَتَى فَاطِمَةَ (س) فَقَالَ: مَا عِنْدَکَ، یَا ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَتْ: مَا عِنْدَنَا إِلَّا قُوتُ الصِّبْیَةِ لَکِنَّا نُؤْثِرُ ضَیْفَنَا. فَقَالَ عَلِیٌّ (ع): یَا ابْنَةَ مُحَمَّدٍ، نَوِّمِی الصِّبْیَةَ، وَ أَطْفِئِی الْمِصْبَاحَ، فَلَمَّا أَصْبَحَ عَلِیٌّ (ع) غَدَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ، فَلَمْ یَبْرَحْ حَتَّى أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ الامالی للطوسی، ص185.
[10] «عن علی رضی اللّه عنه قال: أهدی لرسول اللّه (ص) رقیق أهداه له بعض ملوک الأعاجم فقلت لفاطمة: أئت أباک فاستخدمیه خادما، فأتت فاطمة فلم تجده و کان یوم عائشة، ثم رجعت مرة أخرى فلم تجده و اختلفت أربع مرات فلم یأت یومه ذلک حتى صلاة العشاء، فلما أتى أخبرته عائشة أن فاطمة التمسته أربع مرات، فأتى فاطمة فقال: ما أخرجک من بیتک؟ قال: و طفقت أغمزها أقول استخدمی أباک فأدنت الیه یدها فقالت: قد مجلت یدای من الرحى لیلتی جمیعا أدیر الرحى حتى أصبح و أبو الحسن یحمل حسنا و حسینا. قال لها: اصبری‌»؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج25، ص319؛ فرهنگ فاطمیه، ص391.
[11] «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَ کَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِیبًا»؛ احزاب، 39.
[12] مسکّن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد، ج1، ص11.
[13] «تَفْسِیرِ الثَّعْلَبِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) وَ تَفْسِیرِ الْقُشَیْرِیِّ عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِیِّ أَنَّهُ رَأَى النَّبِیُّ (ص) فَاطِمَةَ وَ عَلَیْهَا کِسَاءٌ مِنْ أَجِلَّةِ الْإِبِلِ وَ هِیَ تَطْحَنُ بِیَدَیْهَا وَ تُرْضِعَ وَلَدَهَا فَدَمَعَتْ عَیْنَا رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ یَا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِی مَرَارَةَ الدُّنْیَا بِحَلَاوَةِ الْآخِرَةِ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى نَعْمَائِهِ وَ الشُّکْرُ لِلَّهِ عَلَى آلَائِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏»؛ مناقب آل ابی‌طالب (ع)، ابن‌شهرآشوب، ج3، ص342؛ بحارالانوار، ج43، ص86.
خوانده شده 520 مرتبه