Print this page

ریشه قرآنی توسل به امام معصوم

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
ریشه قرآنی توسل به امام معصوم

تعیین مرزهای توحید و شرک، یکی از چالش‌های اصلی میان عالمان اسلامی و برخی گروه‌های به ظاهر مسلمان است که گاهی به خشونت و تکفیر نیز کشیده شده است، اما بیشتر این شبهات ناشی از برداشت نادرست از آیات قرآن و روایات معتبر می‌باشد.

وهابیت در مواجهه با آیه «وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»؛[1] «هنگامى كه خداوند به يگانگى ياد می‌شود، دل‌هاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، مشمئزّ و متنفّر می‏‌گردد؛ اما هنگامى كه از معبودهاى ديگر ياد می‌‏شود، آنان خوشحال می‌‏شوند»، گمان می‌کند شیعیان یکی از مصادیق این آیه هستند؛ زیرا شیعه با جایز دانستن مسئله توسل به اولیای الهی، خدا را در جنبه‌های مختلف زندگی نادیده می‌گیرد و هرگاه سخن از توحید خدا به میان آید، ناراحت می‌شود.

چنین پندارهای باطلی ریشه در عناد و دشمنی و همچنین مراجعه نکردن به منابع و کتب عقیدتی شیعی دارد. اگر شیعیان مسئله توسل را جایز می‌دانند،‌ آن را در راستای عبادت خدا و تقویت بندگی او، در عین باور به توحید الهی جایز می‌دانند. توسل در نگاه شیعیان، ریشه در دستور خداوند در قرآن دارد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ»؛[2] «اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد! از خدا بپرهيزيد و وسيله‌اى براى تقرب به او بجویيد!»

ابن‌تیمیة حرّانی به‌عنوان رهبر فکری وهابیت در ذیل این آیه و در توضیح واژه «وسیله» می‌گوید: «واژه وسیله دارای سه کاربرد است که فقط دو مورد قابل پذیرش و یک مورد نادرست است؛ الف- توسل به معنای جلب رضایت پروردگار از طریق انجام واجبات و ترک محرمات؛ ب- دعا و شفاعت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به‌عنوان وسیله و واسطه میان خلق و خالق؛ سپس می‌گوید این دو معنا صحیح است و باید به آن باور داشت. ج- واسطه قرار دادن شخص پیامبر در دعا کردن که این معنا باطل است».[3]

مکتب شیعه افزون بر آنکه دعا و شفاعت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را وسیله تقرب به خدا قرار می‌دهد، شخص معصوم علیه‌السلام را نیز واسطه در ادعیه قرار می‌دهد و درخواستش را به ایشان عرضه می‌دارد. این شیوه نیز ریشه در آیات قرآن دارد که به دو نمونه اشاره می‌شود:

الف- در جریان نزاع و درگیری یکی از قبطیان پیرو حضرت موسی علیه‌السلام با کافر مصری، نقل قرآن چنین است: «فَاسْتَغاثَهُ الَّذي مِنْ شيعَتِهِ عَلَى الَّذي مِنْ عَدُوِّهِ»؛[4] «آن كه از پيروان موسی بود، در برابر دشمنش، از وى تقاضاى كمک نمود». از آنجا که شعار تمام پیامبران، توحید و نفی شرک است، اگر طلب یاری از حضرت موسی علیه‌السلام شرک به شمار می‌آمد، بی‌شک ایشان قبطی را یاری نمی‌کرد.

ب- «ذی‌القرنین» یکی از افراد مؤمنی است که سفرهای متعددی به مناطق عالم داشت. در یکی از این سفرها قرار شد که او با ایجاد یک سَد، مانع از هجوم یأجوج و مأجوج شود. از‌این‌رو از اهالی آن منطقه یاری خواست و گفت: «فَأَعينُوني‏ بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً»؛[5] «مرا با نيرويى يارى دهيد تا ميان شما و آنها سدّ محكمى قرار دهم‏». حال اگر درخواست کمک از اشخاص، نوعی از شرک قلمداد می‌شد، خداوند این رفتار ذی‌القرنین را مورد انکار و نقد قرار می‌داد.[6]

در نتیجه درخواست از امامان معصوم علیه‌السلام بر اساس اجازه‌ای از سوی خداست که در قرآن و روایات موجود است و شیعه در درخواست‌هایش، در عین باور به توحید، اولیای معصوم را مورد توجه قرار می‌دهد.

پی نوشت:
[1]. زمر/45.
[2]. مائده/35.
[3]. ابن‌تیمیة، احمد، مجموع الفتاوی، مجمع الملك فهد، ج1، ص: 202.
[4]. قصص/15.
[5]. کهف/95.
[6]. الخرسة، عبدالهادی، الإسعاد فی جواز التوسل و الإستمداد، دار الفجر العروبة، ص: 13.

خوانده شده 577 مرتبه