تعیین مرزهای توحید و شرک، یکی از چالشهای اصلی میان عالمان اسلامی و برخی گروههای به ظاهر مسلمان است که گاهی به خشونت و تکفیر نیز کشیده شده است، اما بیشتر این شبهات ناشی از برداشت نادرست از آیات قرآن و روایات معتبر میباشد.
وهابیت در مواجهه با آیه «وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»؛[1] «هنگامى كه خداوند به يگانگى ياد میشود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، مشمئزّ و متنفّر میگردد؛ اما هنگامى كه از معبودهاى ديگر ياد میشود، آنان خوشحال میشوند»، گمان میکند شیعیان یکی از مصادیق این آیه هستند؛ زیرا شیعه با جایز دانستن مسئله توسل به اولیای الهی، خدا را در جنبههای مختلف زندگی نادیده میگیرد و هرگاه سخن از توحید خدا به میان آید، ناراحت میشود.
چنین پندارهای باطلی ریشه در عناد و دشمنی و همچنین مراجعه نکردن به منابع و کتب عقیدتی شیعی دارد. اگر شیعیان مسئله توسل را جایز میدانند، آن را در راستای عبادت خدا و تقویت بندگی او، در عین باور به توحید الهی جایز میدانند. توسل در نگاه شیعیان، ریشه در دستور خداوند در قرآن دارد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ»؛[2] «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خدا بپرهيزيد و وسيلهاى براى تقرب به او بجویيد!»
ابنتیمیة حرّانی بهعنوان رهبر فکری وهابیت در ذیل این آیه و در توضیح واژه «وسیله» میگوید: «واژه وسیله دارای سه کاربرد است که فقط دو مورد قابل پذیرش و یک مورد نادرست است؛ الف- توسل به معنای جلب رضایت پروردگار از طریق انجام واجبات و ترک محرمات؛ ب- دعا و شفاعت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بهعنوان وسیله و واسطه میان خلق و خالق؛ سپس میگوید این دو معنا صحیح است و باید به آن باور داشت. ج- واسطه قرار دادن شخص پیامبر در دعا کردن که این معنا باطل است».[3]
مکتب شیعه افزون بر آنکه دعا و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را وسیله تقرب به خدا قرار میدهد، شخص معصوم علیهالسلام را نیز واسطه در ادعیه قرار میدهد و درخواستش را به ایشان عرضه میدارد. این شیوه نیز ریشه در آیات قرآن دارد که به دو نمونه اشاره میشود:
الف- در جریان نزاع و درگیری یکی از قبطیان پیرو حضرت موسی علیهالسلام با کافر مصری، نقل قرآن چنین است: «فَاسْتَغاثَهُ الَّذي مِنْ شيعَتِهِ عَلَى الَّذي مِنْ عَدُوِّهِ»؛[4] «آن كه از پيروان موسی بود، در برابر دشمنش، از وى تقاضاى كمک نمود». از آنجا که شعار تمام پیامبران، توحید و نفی شرک است، اگر طلب یاری از حضرت موسی علیهالسلام شرک به شمار میآمد، بیشک ایشان قبطی را یاری نمیکرد.
ب- «ذیالقرنین» یکی از افراد مؤمنی است که سفرهای متعددی به مناطق عالم داشت. در یکی از این سفرها قرار شد که او با ایجاد یک سَد، مانع از هجوم یأجوج و مأجوج شود. ازاینرو از اهالی آن منطقه یاری خواست و گفت: «فَأَعينُوني بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً»؛[5] «مرا با نيرويى يارى دهيد تا ميان شما و آنها سدّ محكمى قرار دهم». حال اگر درخواست کمک از اشخاص، نوعی از شرک قلمداد میشد، خداوند این رفتار ذیالقرنین را مورد انکار و نقد قرار میداد.[6]
در نتیجه درخواست از امامان معصوم علیهالسلام بر اساس اجازهای از سوی خداست که در قرآن و روایات موجود است و شیعه در درخواستهایش، در عین باور به توحید، اولیای معصوم را مورد توجه قرار میدهد.
پی نوشت:
[1]. زمر/45.
[2]. مائده/35.
[3]. ابنتیمیة، احمد، مجموع الفتاوی، مجمع الملك فهد، ج1، ص: 202.
[4]. قصص/15.
[5]. کهف/95.
[6]. الخرسة، عبدالهادی، الإسعاد فی جواز التوسل و الإستمداد، دار الفجر العروبة، ص: 13.