Print this page

شفاعت و جاهلیت؛ آیا طلب شفاعت از اولیاء الهی شرک است؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
شفاعت و جاهلیت؛ آیا طلب شفاعت از اولیاء الهی شرک است؟

آیا در اسلام، طلب شفاعت از اولیاء الهی امری جاهلی محسوب می‌شود؟ در این مقاله با بررسی نظرات وهابیت و علمای دیگر، حقیقت این ادعا را بررسی خواهیم کرد.

 

خلاصه
امروزه یکی از مشکلات مهم جهان اسلام، برچسب‌هایی است که سردمداران آیین وهابیت، به مخالفین خود می‌زنند؛ یکی از رایج ترین برچسب‌هایی که آنان به بسیاری از مسلمانان زده‌اند، برچسب جاهلیت است. بدین‌سان که مفتیان وهابی، بسیاری از اعمال و اقوالی که نمی پسندند را از مصادیق جاهلیت تلقی کرده‌ و آثار متعددی را در باب تبیین مصادیق جاهلیت، به رشته تحریر در آورده‌اند. مهم‌ترین اثری که از وهابیت در این‌باره بر جای مانده است، کتاب «مسائل الجاهلیه» محمد بن عبدالوهاب است که افرادی هم‌چون صالح بن فوزان و حازمی بر آن شرح زده‌اند، از آن‌جایی که محمد بن عبدالوهاب در کتاب «مسائل الجاهلیه»، کلی‌گویی کرده است، به‌همین دلیل، ادعاهای اساسی وهابیون در تبیین مصادیق جاهلیت را در شروحی که بر آن کتاب نگاشته شده است، می‌توان پیدا کرد. همان‌طور که گفته شد، صالح بن فوزان، شرحی بر کتاب مذکور زده و مصادیقی چند از جاهلیت را در آن، تبیین کرده است. یکی از مصادیقی که صالح بن فوزان برای مصادیق جاهلیت، بدان متذکر می‌شود، طلب شفاعت از اولیاء الهی است!! حال آن‌که با توجه به ادله متعدد، نمی‌توان طلب شفاعت از اولیاء الهی را از جمله مصادیق جاهلیت به حساب آورد.

 

شبهه
صالح بن فوزان در کتاب شرح المسائل الجاهلیه، در شرح اولین مصداق جاهلیت، با تأکید بر این‌که شفاعت طلبی از اموات، نوعی عبادت صالحین محسوب می‌شود، تصریح می‎‌کند: چنین اموری از مصادیق جاهلیت به‌حساب می‌آیند.[۱]

 

پاسخ

 

تذکر چند نکته در جهت پاسخ به ادعای فوق، ضروری است:


اولاً: همان‌طور که «عثمان مصطفی نابلسی»، از علمای سنی مذهب معاصر، مدعی شده است عبادت، تنها زمانی محقق می‌شود که فعلی که ما انجام می‌دهیم، توأم با اعتقاد به الوهیت و ربوبیت باشد.[۲] بنابراین از آن‌جایی که در طلب شفاعت از اموات، طلب کننده، اعتقادی به الوهیت و ربوبیت طلب شونده ندارد، بنابراین، طلب شفاعت از اموات را نمی‌توان، عبادت غیرالله تلقی کرد.

 

ثانیا: ادله متعددی (اعم از آیات و روایات) بر مشروعیت طلب شفاعت از اولیاء الهی دلالت می‌کنند؛ به‌عنوان مثال، خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا.[نساء/۶۴] و اگر آنان، هنگامی‌که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند، و پیامبر هم برای آنان طلب آمرزش می‌کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند.»
در این آیه، به صورت مطلق، سخن از طلب شفاعت گناهکاران از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به میان آمده است. جالب است که شوکانی در «نیل الاوطار»، در مورد این آیه چنین می‌نویسد: «وَإِذَا ثَبَتَ أَنَّهُ حَیٌّ فِی قَبْرِهِ کَانَ الْمَجِیءُ إلَیْهِ بَعْدَ الْمَوْتِ کَالْمَجِیءِ إلَیْهِ قَبْلَهُ.[۳] هنگامی‌که ثابت شد حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در قبرش زنده است، می‌توان نتیجه گرفت، پس از رحلت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز گناهکاران می‌توانند از آن‌حضرت، شفاعت بطلبند.»
بنابراین مشخص شد طبق آیه ۶۴ سوره نساء، گناهکاران، می‌توانند حتی پس از رحلت نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ایشان مراجعه کنند، و شفاعت، طلب کنند. البته ناگفته نماند، اختصاص مشروعیت طلب شفاعت از اموات، به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیازمند دلیلی متقن است و از آن‌جایی که چنین دلیلی وجود ندارد، لذا می‌توان از همه صالحینی که از دنیا رفته‌اند، شفاعت طلبید.

 

ثالثا: پیشوایان مذاهب اسلامی نیز بارها، نکاتی را پیرامون اثبات مشروعیت طلب شفاعت بیان کرده‌اند؛ به‌عنوان نمونه، سمهودی سنی مذهب، تصریح کرده است که طلب شفاعت از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از جمله سیره انبیاء (علیهم‌السلام) و سلف امت بوده است، و آنان از آن حضرت، همواره (قبل از ولادت، در هنگام زندگانی و حتی پس از رحلت) شفاعت طلب کرده‌اند.[۴] از همین‌رو مشخص می‌شود که طلب شفاعت از اولیاء الهی، نه تنها از اعمال جاهلی نبوده، بلکه در بین سلف امت و حتی انبیاء عظام (علیهم‌السلام) جاری و ساری بوده است.

بر همین اساس مشخص شد که طلب شفاعت از اموات، نه تنها عبادت غیرالله محسوب نمی‌شود، بلکه از امور مورد تآکید در آیات و روایات اسلامی تلقی شده است. از همین‌رو ادعای صالح بن فوزان، مبنی بر جاهلی بودن طلب شفاعت از اموات، به‌هیچ وجه قابل قبول نیست.

 

پی‌نوشت ها:

[۱]. صالح بن فوزان، شرح المسائل الجاهلیه، ص۲۰، دار العاصمه، چاپ اول، ۱۴۲۲ه‌ق.
[۲]. نابلسی، عثمان مصطفی، الرویه الوهابیه للتوحید و اقسامه عرض و نقد، ص۱۴۱ و ۱۴۴، اردن، دارالنور المبین، بی تا.
[۳]. شوکانی، نیل الاوطار، ج۵، ص۱۱۳، مصر، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۱۳ه‌ق.
[۴]. سمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، ج۴، ۱۹۳، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۹ه‌ق.

خوانده شده 7 مرتبه