واکنش امریکا، فرانسه و انگلیس به آزادسازی شهر استراتژیک القصیر در سوریه و خارج شدن آن از چنگال گروه های تروریستی چند ملیتی، از شدت ضربه ای که محور عربی/غربی/ترکی حامی تروریست ها در این نبرد متحمل شده، حکایت دارد، و گویا این محور همه سرمایه گذاری خود را ظرف دوسال واندی گذشته برای سرنگونسازی نظام سوریه و شکستن کمر محور مقاومت در این کشور از دست رفته می بیند و با احساس شکست در جبهه نظامی در چرخشی تند و منفعلانه در صدد فعال کردن پرونده های دیگر از جمله پرونده کاربرد سلاح یا مواد شیمیایی در درگیری ها در سوریه بر آمده است. پرونده ای که تاکنون در آن یه صورت قطعی تعیین نکرده بودند که از سوی کدام یک از طرف های در گیر در سوریه مورد استفاده قرار گرفته است اما با سقوط شهر القصیر از دست تروریست ها، اینک انگشت اتهام را به سمت دولت و ارتش سوریه نشانه گرفته اند.
چنانکه به رغم لشکر کشی جهانی تروریستی به سمت سوریه و بسیج و تزریق تروریست های تندرو و بیرحم از سراسر جهان به داخل کشور سوریه با حمایت مالی قطر و عربستان و همکاری ترانزیتی ترکیه و اردن و پوشش سیاسی امریکا و انگلیس و فرانسه، این محور ناگهان به حضور نیروهای غیر سوری در این کشور توجه کرده است اما در این عرصه فقط عناصری از حزب الله و ایرانی ها را می بیند و خواستار خروج آن ها از این کشور شده است، و مداخله کشورهای عربی/غربی/ترکی و حضور تروریست های چند ملیتی را ظرف دو سال و اندی گذشته که جز ویرانی و مرگ و مصیبت برای مردم این کشور نداشته اند، از چشم تیزبین و تجهیزات الکترونیکی و ماهواره های جاسوسی آن ها دور مانده است.
بدون تردید آزادسازی شهر القصیر سوریه را می توان مهمترین دستاورد نظامی دولت سوریه و همپیمانانش در محور مقاومت، از هنگام شروع بحران این کشور در دوسال و اندی گذشته دانست. این پیروزی بزرگ از دگرگونی معادله قدرت به نفع دولت سوریه حکایت دارد که تاکنون تسلط خود را بر بخش های زیادی از خاک سوریه از دست داده بود، اما با سقوط دژ استراتژیک مخالفان شورشی سوریه یعنی شهر القصیر که نقش بسیار مهمی در انتقال تدارکات و تجهیزات و نیروی انسانی از خارج به داخل سوریه و سپس توزیع آن در مناطق مختلف و رساندن آن ها به خطوط درگیری ایفا می کرد، اینک به نظر می آید که ابتکار عمل در دستان ارتش سوریه و نیروهای مردمی این کشور قرار گرفته است و عرصه را در محورهای مختلف بر شورشیان مورد حمایت خارجی تنگ کرده و مناطق سیطره آنان را یکی پس از دیگری از چنگ شان خارج می کند. آزادسازی شهر قنیطره در ارتفاعات جولان بلافاصله پس از آزادی القصیر از شروع یک تحول جدید در معادله قدرت حکایت می کند. گفته می شود که پس از القصیر و قنیطره شهر حلب مهمترین آوردگاه و صحنه نبرد و رویارویی میان ارتش سوریه و نیروهای مردمی با شورشیان مسلح خواهد بود، تا پس از آن نوبت به ادلب و معرةالنعمان در شمال غربی و دیرالزور و رقه و حسکه در شمال شرقی سوریه فرا رسد.
در این میان ارتش به اصطلاح آزاد سوریه ضمن اعتراف به شکست خود در نگهداری القصیر، ناتوانی خود را ناشی از عدم حمایت کافی همپیمانان عربی و غربی از آنان دانست، ولی تحلیلگران معتقدند که حامیان عربی و غربی و ترکی شورشیان در حمایت از آنان کوتاهی نورزیدند اما در عین حال بر این نکته تأکید دارند که غربی ها و رژیم های عربی از نابودی تروریست ها توسط ارتش سوریه هم چندان دلگیر نیستند چرا که با پایان یافتن بحران سوریه، به صورت نظامی یا سیاسی، به نفع نظام سوریه یا مخالفان آن، بالاخره تروریست ها به کشورهای خود بر می گردند، و عملا این کشورها را با بحران امنیتی مواجه می کنند، لذا خلاصی یافتن از شر تروریست ها خصوصا اگر خاصیت خود را در سرنگونی ارتش اسد از دست بدهند برای غربی ها و عرب ها و حتی ترک ها مایه تأسف نیست اگر نگوئیم که موجب خوشحالی آنان هم هست.
تأثیر پیروزی ارتش سوریه بر مخالفان، تنها در عرصه نظامی از یک سو و در محدوده سوریه از سوی دیگر باقی نمی ماند. این پیروزی قطعا علاوه بر معادلات نظامی بر معادلات سیاسی بطور عموم، و نشست ژنو 2 به طور خصوص اثرگذار خواهد بود و دست برتر در آن، از آنِ نظام سوریه خواهد بود و مخالفان تنها به برگ فشاری در دست طرف غربی و عربی و ترکی برای گرفتن امتیاز از دولت سوریه بویژه برای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی مورد استفاده قرار خواهد گرفت و نه بیشتر. به همین علت هم که تاکنون معارضین سوریه برای شرکت در نشست ژنو 2 به نتیجه و توافق نرسیده اند.
اما از سوی دیگر پیروزی چشمگیر ارتش سوریه در القصیر معادله سیاسی در سطح منطقه را به نفع محور مقاومت به رهبری ایران تغییر داده و به تبع آن آرایش سیاسی جدیدی را ایجاب می کند، چنانکه در سطح بین المللی نیز قدرت چانه زنی روسیه را در مقابل امریکا و اروپا افزایش داده است.
در حال حاضر محور زیاندیده در حال بررسی گام بعدی خود برای متوقف کردن نیروی شتاب گرفته و با روحیه ی در حال تهاجم ارتش سوریه در محورهای نظامی دیگر، و همزمان با آن در تلاش برای بحرانسازی خارجی برای دمشق در ابعاد مختلف به هدف خارج کردن ابتکار عمل از دست این نظام و جبران شکست هایی است که تاکنون به علت ارزیابی های نادرست خود از وضعیت این کشور، متحمل شده است. علاوه بر آن این محور ناگزیر است پیامدهای سیاسی این شکست را در کشورهای منطقه از جمله ترکیه و اردن و لبنان مهار کند که البته کار آسانی هم بشمار نمی آید و ابعاد جدید آن در ترکیه قابل توجه است.
به هر حال به نظر می آید شرائط در حال حرکت به سمت رویارویی نهایی و یک سره کننده در سطح داخل سوریه و در سطح منطقه ای است و لذا مرحله آینده و رویارویی بعدی برای همه ی طرف ها تعیین کننده به شمار می آید و چشم ها به سوی آن دوخته شده است.
سید مرتضی نعمت زاده