هوش سیاسی در این تحلیل، فقط به معنای قدرتطلبی نیست، بلکه به عنوان ابزاری برای «حفظ نظام ارزشی»، «صیانت از کیان امامت» و «تحقق مسئولیتهای اجتماعی» در شرایطی بحرانی مورد بررسی قرار میگیرد. درنگی عمیق در سیره ایشان، مؤلفههای کلیدی هوش سیاسی از جمله تشخیص دقیق میدان قدرت، مدیریت احساسات و انتظارات، زبانشناسی موقعیتی و تعامل راهبردی با شبکههای اجتماعی را به وضوح آشکار میسازد.
پیش از تحلیل سیره امالبنین (س)، تبیین مفهوم «هوش سیاسی» ضروری است. بر اساس تعاریف موجود، هوش سیاسی نوعی توانمندی اجتماعی است که به فرد امکان میدهد تا محیطهای سیاسی و سازمانی پیچیده را به درستی درک کند، رفتار دیگران را تفسیر نماید و به شکلی مؤثر بر رویدادها برای دستیابی به اهداف مطلوب تأثیر بگذارد . این هوش با مؤلفههایی همچون «تشخیص پایگاههای قدرت»، «شکلدهی ائتلاف»، «مدیریت برداشتها» و «کنترل احساسات» شناخته میشود و فرد را قادر میسازد تا در میدانهای پرچالش، راه خود را به سمت موفقیت بیابد. افرادی که از هوش سیاسی بالایی برخوردارند، دیگران را شریک خود میدانند و از طریق تعامل مؤثر به اهداف والاتری دست مییابند.
زندگی و انتخابهای حضرت امالبنین (س) را میتوان در ذیل مؤلفههای کلیدی هوش سیاسی به شرح ذیل تحلیل و بسط داد:
1. تشخیص دقیق میدان قدرت و اولویتبندی آرمانی (ادراک موقعیت)
ورود ایشان به خانه امامت پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، خود نشانهای از درک عمیق ایشان از «میدان قدرت معنوی و اجتماعی» آن خاندان بود. ایشان دریافتند که بقا و تداوم خط امامت، نیازمند پشتیبانی و حمایتی همهجانبه است.
2. مدیریت برداشتها و زبانشناسی موقعیتی (بازیهای اجتماعی و زبانی)
این اقدام یک استراتژی ارتباطی هوشمندانه بود که با «ایجاد همدلی و اعتماد» کامل، ایشان را نه به عنوان رقیب یا جایگزین، بلکه به عنوان یاور و خدمتگزار این خاندان معرفی کرد و پیوند ایشان با فرزندان امام علی (ع) را مستحکمتر نمود .
3. تربیت نیروهای وفادار و تشکیل شبکه حمایتی (شکلدهی ائتلاف درونی)
مهمترین و ملموسترین نمود هوش سیاسی عملی ایشان، در «تربیت و آمادهسازی نیروهای وفادار» متجلی شد. ایشان چهار پسر خود را چنان تربیت کردند که نه تنها وفادار به امام زمان خویش، که آماده بالاترین سطح از فداکاری (شهادت) در راه او باشند.
4. مدیریت هیجانات و عواطف در بحرانهای عظیم (کنترل احساسات و تسخیر عواطف)
این پاسخ، بازتاب نهایت «کنترل درونی» و «تسخیر احساسات» شخصی در جهت آرمان بزرگتر است. ایشان با این واکنش، به جامعه این پیام را دادند که محور اصلی این فاجعه، شهادت امام و سقوط ارزشهاست و مصیبت شخصی ایشان ذیل این اصل بزرگ معنا مییابد . این مدیریت عواطف، خود شکلی از رهبری فکری و عاطفی در آن شرایط آشوبزده بود.
5. تداوم نقشآفرینی و تبلیغ پس از حادثه (رهبری تعاملی و خلق ارزش عمومی)
هوشمندی سیاسی ایشان با شهادت فرزندانش پایان نیافت. ایشان در مدینه، به مثابه یک «رهبر تعاملی» عمل کرد که همراه با حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به «خلق و تبلیغ ارزش عمومی» عاشورا پرداخت. با برگزاری مجالس عزاداری و بیان مصائب کربلا، ایشان به طور مستقیم با جامعه مدینه تعامل کردند و در «تعریف دقیق مشکل» (سقوط ارزشهای اسلامی در حکومت اموی) و «طرح راهحل» (احیای ارزشهای حسینی) مشارکت نمودند. این نقش، ایشان را از یک سوژه منفعل تاریخ، به یک کنشگر فعال در حفظ و نشر پیام عاشورا تبدیل کرد.
هوش سیاسی در سیره ایشان، هرگز در خدمت منافع شخصی نبود، بلکه ابزاری در خدمت «حکمرانی ارزشی» امامان معصوم (علیهمالسلام) و صیانت از اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآله) بود. از این منظر، ایشان نه تنها الگویی برای مادران، که نمادی برای تمامی مدیران و کنشگران اجتماعی است که میخواهند در عین حفظ اصول و آرمانها، در میدانهای پیچیده اجتماعی مؤثر و ماندگار باشند. مطالعه سیره ایشان نشان میدهد که هوش سیاسی، هنگامی که در مسیر آرمانهای الهی قرار گیرد، میتواند به یکی از برجستهترین فضایل اخلاقی و اجتماعی تبدیل شود.
مرضیه سادات هاشمی راد