Print this page

نکاتی از شیوه ازدواج حضرت زهرا(علیهاالسلام)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
نکاتی از شیوه ازدواج حضرت زهرا(علیهاالسلام)

از سبک و شیوه ازدواج امام علی‌(علیه‌السلام) با حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) نکات آموزنده و بسیار جالبی بدست می‌آید که از جمله سادگی، بی آلایشی و قناعت است که لازم است تا مرز توان، تلاش کنیم این ساده زیستی و بی آلایشی را در تمام ابعاد زندگی خود به ویژه ازدواج بکار ببریم.

امّا متاسفانه امروزه قید و بندهای اجتماعی در امر ازدواج که بیشتر ناشی از فرهنگ مادی و غیردینی است، همچون زنجیری دست و پای جوانان و خانواده‌ها را گره زده و هر روز این زنجیرها بزرگتر و سنگین‌تر می‌شود، بطوری که امکان هر نوع حرکت درست و عاقلانه را گرفته و حیات جامعه را به سمت نابودی می‌کشاند و بر انحراف، فساد و مشکلات اخلاقی می‌افزاید.

امّا نکاتی که می‌توان از شیوه ازدواج امام علی(علیه‌السلام) با حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) بیاموزیم، از قرار ذیل است:

1. کفویت و همتا بودن
یکی از شاخصه‌ها و ملاک‌های اصلی در ازدواج‌های موفقیت آمیز، هم کفو بودن دختر و پسر با همدیگر است؛ زیرا کفویت و همتا بودن دختر و پسر می‌تواند درک متقابل آنان را نسبت به یکدیگر امکان‌پذیر کند. امّا متاسفانه عده‌ای در جامعه، هم کفو بودن را تنها در ظواهری مانند ظاهر، نژاد، وضعیت مادی و رفاهی می‌دانند، حال آنکه هم کفو بودن علاوه بر شرایط ظاهری بیشتر در آرمان‌ها، خواست‌ها، تمایلات روحی و روانی، اعتقادات و مسائل اخلاقی و فرهنگی کاربرد دارد.

لذا اگر مسأله هم کفو بودن در ازدواج امام علی و حضرت زهرا( علیهماالسلام) مطرح نبود، بی شک دختران دیگری در مدینه بودند که آرزوی ازدواج با امام علی(علیه‌السلام) را داشتند، ولی حضرت حتی از آنان خواستگاری هم نکرد. همچنین برای حضرت زهرا نیز خواستگاران متعددی وجود داشت که در نهایت حضرت حاضر به ازدواج با امام علی(علیه‌السلام) شد و تنها حضرت زهرا(علیهاالسلام) و روح والای او بود که می‌توانست جمال و شکوه معنوی امام را درک کند و برعکس، تنها امام علی‌(علیه‌السلام) بود که می‌توانست همتا و هم‌کفو حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) قرار گیرد. همچنانکه پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این باره فرمود: «اگر خداوند علی را نمی‌‌آفرید، برای فاطمه کفو و همتایی وجود نداشت.»[1]

2. قناعت
وقتی رضایت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) برای ازدواج با امام علی(علیه‌السلام) بدست آمد، امام از سوی پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) موظف شد، زره خود را بفروشد و خرج جشن عروسی کند. وقتی که پول زره را آوردند، پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مشتی از آن را به بلال داد تا برای عروس، عطر بخرد و مقداری به ابوبکر داد تا برای داماد لوازم زندگی بخرد که با آن پول چیزهایی خریداری شد که هم وسائل زندگی برای داماد و هم جهیزیه عروس به حساب آمد.

امّا جهیزیه حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) بسیار اندک، ساده و شامل ارقام ذیل بود؛

«1- پيراهنى كه به هفت درهم خريدارى شده بود. 2- روسرى (مقنعه) كه قيمت آن يك درهم بود. 3- قطيفه مشكى كه تمام بدن را كفايت نمى‏كرد. 4- يك سرير عربى (تخت) كه از چوب وليف خرما مى‏ساختند. 5- دو تشك از كتان مصرى كه يكى پشمى ‏و ديگرى از ليف خرما بود. 6- چهار بالش كه دوتاى آن ازپشم و دوتاى ديگر از ليف خرما بود. 7- پرده. 8- حصير هجرى 9- دست‏آس 10- مشكى از پوست. 11- كاسه چوبى براى شير 12- ظرف پوستى براى آب 13- سبوى سبز رنگ 14- كوزه‏هاى متعدد 15- دو بازوبند نقره‏اى 16- يك ظرف مسى
از همین رو وقتی که چشم پيغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به آن‌ها افتاد، فرمود: اللّهُمَّ بَارک لِقومٍ جَل آنیتهُم الخَزف؛ خداوندا، زندگى را بر گروهى كه بيشتر ظروف آن‌ها گلی است، مبارك گردان.»[2]

امّا نکته تأسف برانگیز آن است که در برخی خانواده‌ها به ویژه قشر مرفه جامعه، جهیزیه دخترانشان همانند نمایشگاه بین‌المللی کالای خانگی است که برقش چشم‌های ظاهربین را خیره می‌کند. امّا مگر حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) دختر پیغمبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رهبر مسلمانان نبود؟ مگر از نژاد بنی‌هاشم؛ یعنی اصیل‌ترین و شریف‌ترین تیره‌های عرب به حساب نمی‌آمد؟ مگر مادرش حضرت خدیجه(علیها‌السلام) ثروتمندترین زن عرب در عصر خود نبود؟ مگر از همه جهات علمی فردی آگاه‌تر و اندیشمندتر از همگان نبود؟ مگر پیامبر اسلام قادر نبود جهیزیه زیادی را همراه دخترش کند؟

پاسخ همه این سوالات این است که منش و روش پیامبر عظیم ‌الشأن اسلام(صلی‌الله علیه‌و‌آله) و خاندانش بر ساده‌ زیستی استوار بود. ساده زیستی و قناعتی که در واقع تضمین کننده دوام و پایداری زندگی مشترک است.

3. خواستگاری حضرت زهرا(علیهاالسلام) بدون هیچ‌گونه تجملات و تشریفات خاصی صورت گرفت، امّا امروزه در میان برخی خانواده‌ها برای صِرف یک خواستگاری آن چنان دو خانواده در گیر و دار تجملات و تشریفات قرار می‌گیرند و خانواده‌ها همدیگر را از این جهت برانداز می‌کنند که از اصل موضوع که خواستگاری است باز می‌مانند.

4. رضایت دختر
در عصر و زمانه‌ای که دختر حق انتخاب نداشت و خانواده برای او همسر انتخاب می‌کردند، پیغمبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بدون کسب رضایت دخترش حضرت زهرا(علیهاالسلام) به خواستگار پاسخ مثبت نداد.

لذا بعد از خواستگاری امام علی‌(علیه‌السلام)، پيغمبر اکرم نزد زهرا(علیهاالسلام) رفت و فرمود: «دخترم! علی بن ابی طالب را به خوبی می‌شناسی، برای خواستگاری تو آمده است. آيا اجازه می‌دهی تو را به عقدش در آورم؟ فاطمه از خجالت سکوت کرد و چيزی نگفت. پيغمبر چون آثار خشنودی را در چهره او ديد، گفت: الله اکبر، سکوت او علامت رضايت است.»[3]

امّا امروزه با گذشت چندین قرن، هنوز خانواده‌هایی وجود دارند که سعی دارند که نظر خود را بر انتخاب دخترشان تحمیل کنند و نظر او را تغییر دهند، در حالی که باید توجه داشت که جایگاه مشورت دادن با اِعمال نظر متفاوت است و هرکدام در بستری جدا از همدیگر قرار دارند و نباید خانواده‌ها به بهانه مشورت، نظر خودشان را بر فرزندشان تحمیل کنند.

5. مراسم عروسی
از طرف داماد و عروس، عدّه‌ای برای جشن عروسی[امام علی(علیه‌السلام) با حضرت زهرا(علیهاالسلام)] به صرف ولیمه دعوت شدند، امّا بعد از صرف غذا و خواندن عقد، پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دست دختر خود را در دست حضرت علی(علیه‌السلام) قرار داد و فضائل هر دو را به آنان گوشزد کرد و کارها را بدین صورت تقسیم کرد؛ کارهای خانه با حضرت زهرا و کارهای بیرون از خانه با حضرت علی باشد و سپس دستور داد زنان مهاجر و انصار دور شتر عروس را گرفته و به خانه شوهر ببرند.[4] و به این سادگی ازدواج امام علی(علیه‌السلام) با حضرت زهرا(علیهاالسلام) به پایان رسید.

در حالی که امروزه در میان عده‌ای از خانواده‌ها به ویژه خانواده‌های مرفه، مراسم عروسی را در تالارهای آن چنانی با چند نوع مدل غذا، دسر و شیرنی همراه با تجملات و تشریفات خاصی که همگی آن‌ها منجر به اسراف و تبذیر می‌شود، برگزار می‌کنند. به راستی آیا امکان این نیست که به جای مراسم آنچنانی در تالارهای گران قیمت، در منازل، آن هم به صورت ساده ولی با صفا جشن گرفته شود و یا اگر در تالار جشن گرفته می‌شود، حداقل با تشریفات کمتر؛ مثلا با یک نوع مدل غذا و حذف هزینه‌های ضروری همراه شود! و یا اینکه کسانی که از امکانات زیادی برخوردار هستند، امکانات خود را برای سامان دادن به ازدواج دیگران یا مواردی از این قبیل اختصاص دهند و در آخر، آیا امکان آن نیست که با تأسی از زندگی پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دخترگرامی‌اش، کارها را برای خود و دیگران آسان گرفت، تا بتوانیم فرزندان جوان خود را با آرامش خاطر وارد زندگی مشترک کنیم؟!

 پی نوشت‌ها:
[1]. ینابیع الموده، ص 177 و 237
[2]. فروغ ابديت، آيت الله جعفر سبحانى، ج1
[3]. بحار الانوار، ج43، ص127
[4]. همان، ج43، ص94

خوانده شده 488 مرتبه