emamian

emamian

پنج شنبه, 24 اسفند 1402 08:57

چرا گرفتن روزه واجب است؟

 

الإمامُ الرِّضا علیه السلام ـ فی علّةِ وُجوبِ الصَّومِ ـ: لِکَی یَعرِفُوا ألَمَ الجُوعِ و العَطَشِ، و یَستَدِلُّوا علی فَقرِ الآخِرَةِ، و لِیکونَ الصائمُ خاشِعا ذَلیلاً مُستَکینا مَأجُورا مُحتَسِبا عارِفا صابِرا علی ما أصابَهُ مِن الجُوعِ و العَطَشِ، فَیَستَوجِبَ الثَّوابَ مَع ما فیهِ مِنَ الإمساکِ عنِ الشَّهَواتِ، و لِیکونَ ذلکَ واعِظا لَهُم فی العاجِلِ، و رائضا لَهُم علی أداءِ ما کَلَّفَهُم و دَلیلاً لَهُم فی الأجرِ، و لِیَعرِفوا شِدَّةَ مَبلَغِ ذلکَ علی أهلِ الفَقرِ و المَسکَنَةِ فی الدنیا، فَیُؤَدُّوا إلَیهِم ما فَرَضَ اللّهُ لَهُم فی أموالِهِم.[۱۴]

امام رضا علیه السلام ـ در بیان علّت وجوب روزه ـ فرمود : تا مردم رنج گرسنگی و تشنگی را بچشند و به نیازمندی خود در آخرت پی برند و اینکه روزه‌دار بر اثر گرسنگی و تشنگی که به او می رسد، خاشع و افتاده حال و فروتن و مأجور و طالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر گردد و بدین سبب مستوجب ثواب شود. به علاوه آن که، روزه موجب خودداری از شهوات است. همچنین تا روزه در دنیا پندگوی آنان باشد و ایشان را در راه انجام تکالیفشان رام و ورزیده کند و در رسیدن به اجر، راهنمای آنان باشد و به سختی تشنگی و گرسنگی که نیازمندان و مستمندان در دنیا می‌چشند، پی ببرند و در نتیجه، حقوقی را که خداوند در دارایی‌هایشان واجب فرموده است، به ایشان بپردازند.

 

علل الشرائع : ۲۷۰

قرآن در آیه ۶ و ۷ سوره طارق می گوید: «انسان از آبی جهنده خلق شده * که از صلب مردان و سینه زنان خارج می شود»، در حالی که علم ثابت کرده که جایگاه نطفه مرد و تخمک زن جایی دیگر است؛ آیا این آیه با علم سازگار است!؟

 

پاسخ اجمالی:

در این دو آیه تنها سخن از نطفه مرد در میان است؛ زیرا تعبیر به «ماءٍ دافِقٍ»؛ (آب جهنده)، در آیه ۶ درباره نطفه مرد صادق است نه زن. روی این حساب شرکت دادن زن در این بحث مناسب به نظر نمی رسد. مناسب ترین تعبیر همان است که گفته شود قرآن به یکی از دو جزء اصلی نطفه که همان نطفه مرد است اشاره کرده و بنابراین منظور از «صلب» و «ترائب» قسمت پشت و پیش روی انسان است چرا که آب نطفه مرد از میان این دو خارج می شود.

 


پاسخ تفصیلی:

در قرآن مجید، حقایق فراوانی درباره چگونگی خلفت آدمی بیان شده است. برای مثال در آیه ۶ و ۷ سوره طارق این گونه به نظر می آید که گفته شده است: «خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ * یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ»؛ (انسان از آبی جهنده خلق شده که از صلب مردان و سینه زنان خارج می شود). این در حالی است که امروزه در علوم پزشکی ثابت شده است که جایگاه نطفه مرد و تخمک زن جایی دیگر است نه آن عضوی که در قرآن و سوره طارق مورد اشاره قرار گرفته است. آیا چنین گزاره هایی که قرآن درباره خلقت جنین و انسان بیان کرده از لحاظ علمی موجه است؟

 

معنای لغوی «صلب» و «ترائب»

برای پاسخ دادن به این سؤال پیش از هر چیز باید نگاهی به معنای لغوی دو واژه «صلب» و «ترائب» انداخت. در کتب لغت برای واژه «صلب» معانی ای همچون تیره پشت، ستون فقرات و کمر(۱) ذکر شده است. همچنین برای واژه «ترائب» که جمع «تریبه» است معانی ای هم چون سینه، قفسه سینه، دنده های سینه و استخوان های بالای سینه(۲) ذکر شده است. علاوه بر آن برای «ترائب» معانی دیگری نیز ذکر شده است از جمله اینکه به معنای قسمت پیش روی انسان است یا اینکه ترائب به معنای دست ها، پاها و چشم ها است یا اینکه مجموعه استخوان های سینه و یا چهار دنده از طرف راست و چهار دنده از طرف چپ است. (۳)

به هر حال و جدای از بحث لغوی در اینکه منظور از «صلب» و «ترائب» در این آیه شریفه چیست در میان مفسران گفت وگوی بسیار است و تفسیرهای فراوانی برای آن گفته شده است. در اینجا ما خلاصه ای از این تفسیرها را ذکر می کنیم.

 

بیانات مختلف در تفسیر «صلب» و «ترائب»

تفاسیر مختلف در گفته شده «صلب» اشاره به خود مردان و «ترائب» اشاره به زنان است. چرا که مردان مظهر صلابت و زنان مظهر لطافت و زینت اند. بنابراین آیه اشاره به ترکیب نطفه انسان از نطفه مرد و زن می کند که در اصطلاح امروز «اسپر» و «اوول» نامیده می شود.

همچنین در تفسیر دیگری گفته شده «صلب» اشاره به پشت مرد و «ترائب» اشاره به سینه و قسمت های جلوی بدن او است. بنابراین منظور آیه نطفه مرد است که از قسمت های درون شکم که در میان پشت و قسمت جلو قرار دارد خارج می شود.

همچنین در تفسیر دیگری گفته شده منظور از این آیه خروج جنین از رحم زن است که میان پشت و قسمت های جلوی بدن او قرار گرفته است.

تفسیر دیگری که درباره این آیه گفته شده این است که بگوییم منی در حقیقت از تمام اجزای بدن انسان گرفته می شود و لذا به هنگام خروج توأم با هیجان کلی بدن و بعد از آن همراه با سستی تمام بدن است. بنابراین «صلب» و «ترائب» اشاره به تمام پشت و تمام پیش روی انسان می باشد.

در تفسیر دیگری نیز گفته شده عمده ترین عامل پیدایش منی «نخاع شوکی» است که در پشت مرد و سپس قلب و کبد است که یکی زیر استخوان های سینه و دیگری در میان این دو قرار دارد و همین سبب شده که تعبیر بین «صلب» و «ترائب» برای آن انتخاب گردد. (۴)

 

تفسیری مبتنی بر اکتشافات نوین علمی

تفسیر دیگری نیز در معنای این آیات بیان شده که در آن کوشیده شده این آیه را مربوط به اکتشافات نوین علمی بنماید: نطفه از بیضه مرد و تخمدان زن گرفته می شود و مطالعات دانشمندان جنین شناسی نشان می دهد که این دو در ابتدای امر که در جنین ظاهر می شوند در مجاورت کلیه ها قرار دارد و تقریبا مقابل وسط ستون فقرات در میان صلب (پشت) و ترائب (پایین ترین دنده های انسان) قرار گرفته. سپس با گذشت زمان و نمو این دو عضو تدریجا از آن محل پائین می آیند و هر کدام در موضع فعلی خود جای می گیرد و از آنجا که پیدایش انسان از ترکیب نطفه زن و مرد است و محل اصلی این دو در آغاز در میان «صلب» و «ترائب» قرار دارد قرآن چنین تعبیری را انتخاب کرده. تعبیری که در آن روز برای هیچ کس شناخته شده نبود و علم جنین شناسی جدید پرده از روی آن برداشته است. (۵)

به تعبیر روشن تر بیضه مرد و تخمدان زن در آغاز پیدایش یعنی در آن هنگام که مرد و زن خود در عالم جنین بودند در پشت آنها قرار داشت تقریبا محاذی وسط ستون فقرات بود به طوری که می توان گفت دستگاه نطفه ساز مرد و دستگاه نطفه ساز زن هر دو بین صلب و ترائب بودند ولی تدریجا که خلقت مرد و زن در شکم مادر کامل می شود از آنجا جدا شده و تدریجا به پایین می آیند به طوری که هنگام تولد بیضه مرد به خارج از شکم و در کنار آلت تناسلی قرار می گیرد و تخمدان زن در مجاورت رحم.

نقد: این تفسیر اگرچه می کوشد آیات قرآن را به یافته های علمی نوین نزدیک کند اما اشکال مهمش این است که قرآن می گوید آن آب جهنده از میان صلب و ترائب خارج می شود یعنی به هنگام خروج آب از میان این دو می گذرد در حالی که طبق این تفسیر در حال خروج آب نطفه چنین نیست بلکه دستگاه نطفه ساز در آن موقعی که خود در شکم مادر بود میان صلب و ترائب قرار داشت. از این گذشته تفسیر «ترائب» به آخرین دنده پائین خود خالی از بحث و گفتگو نیست. (۶)

 

تفسیر صحیح «صلب» و «ترائب»

این ها مهم ترین تفاسیری است که در تتبع نظرات مفسرین درباره این آیه به دست می آید ولی برای فهم معنای واقعی این آیه قبل از هر چیز باید به این نکته مهم برای حل مشکل توجه داشت که در آیات فوق تنها سخن از نطفه مرد در میان است. زیرا تعبیر به «ماءٍ دافِقٍ»؛ (آب جهنده) در آیه ۶ درباره نطفه مرد صادق است، نه زن و همین نطفه پدید آمده از مرد است که ضمیر «یخرج» در آیه ۷ به آن باز می گردد و می گوید: «این آب جهنده از میان صلب و ترائب بیرون می آید». روی این حساب شرکت دادن زن در این بحث قرآنی مناسب به نظر نمی رسد، بلکه مناسب ترین تعبیر همان است که گفته شود قرآن به یکی از دو جزء اصلی نطفه که همان نطفه مرد است و برای همه محسوس می باشد اشاره کرده و بنابراین منظور از «صلب» و «ترائب» قسمت پشت و پیش روی انسان است چرا که آب نطفه مرد از میان این دو خارج می شود. (۷)

 

پی نوشت:

(۱). فرهنگ معاصر عربی-فارسی، آذرنوش، آذرتاش، نشر نی، تهران، ۱۳۸۸هـ ش، چاپ دهم، ص ۳۶۹؛ مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، محقق: داوودی، صفوان عدنان، دارالشامیه، بیروت، ۱۴۱۲ هـ ق، چاپ اول، ص ۴۸۹؛ مجمع البحرین، طریحی، فخرالدین بن محمد، محقق: حسینی اشکوری، احمد، نشر مرتضوی، تهران، ۱۳۷۵ هـ ش، چاپ سوم، ج ۲، ص ۱۰۰.

۲). فرهنگ معاصر عربی - فارسی، همان، ص ۶۱؛ مفردات الفاظ القرآن، همان، ص ۱۶۵؛ لسان العرب، ابن منظور، محمدبن مکرم، دارالطباعه والنشروالتوزیع دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ هـ ق، چاپ سوم، ج ۱، ص ۲۳۰.

(۳). لسان العرب، همان.

(۴). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، درالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۱ هـ ش، چاپ دهم، ج ۲۶، ص ۳۶۵ و ۳۶۶ و ۳۶۷.

(۵). تفسیر المراغی، مراغی، احمد مصطفی، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، بی تا، ج ۳۰، ص ۱۱۳.

(۶). تفسیر نمونه، همان، ج ۲۶، همان، ص ۳۶۶ و ۳۶۷.

(۷). تفسیر نمونه، همان، ج ۲۶، ص ۳۶۶؛ المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه: موسوی همدانی، سیدمحمدباقر، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۷۴ هـ ش، چاپ پنجم، ج ۲۰، ص ۴۳۱.

 

منبع:آیین رحمت - دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه مبارک رمضان ماه نزول قرآن و به تعبیر امام محمدباقر علیه السلام «لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان» است که به همین مناسبت، آیه ای از جزء اول قرآن کریم انتخاب شده است.

خداوند متعال در آیه ۱۲۱ سوره بقره فرموده است: «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَٰئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ ۗ وَمَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ / کسانی که کتاب بر آنها فرستادیم آن را خوانده و حق خواندن آن را (در مقام عمل نیز) بجا آورند، آنان اهل ایمانند و آنها که به کتاب خدا کافر شوند (و حق شناسی نکنند) آن گروه زیانکاران عالمند».

دو موضوع از این آیه محل بحث مفسرین قرار گرفته که یکی از آنان «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ / کسانی که کتاب بر آنها فرستادیم» بوده و باید دید چه کسانی مخاطب این آیه هستند.

برخی از مفسرین گفته اند که مخاطب قرآن عموم یهود و نصارا هستند و برخی گفته اند یهود و نصارایی که همراه با پیامبر اکرم صلی الله علیه واله بودند و به ایشان ایمان آوردند را شامل می‌شود و برخی هم معنای عام تری را در نظر گرفتند که حتی خود قرآن و مسلمانان را هم شامل می شود.

کتاب به معنای عام کتاب که شامل تورات، انجیل و خود قرآن می شود و این ویژگی را دارد که هر کس حق تلاوت این کتاب را به جا بیاورد، در گروه «یُؤْمِنُونَ بِهِ»قرار گرفته و به او ایمان می‌آورد. یعنی کتاب مایه هدایت، بشارت و سعادت برای او خواهد بود؛ اما کسی که کفر بورزد، قطعا دچار زیان، خسران و نقیصه خواهد شد.

در جاهای دیگر آیات الهی تاکید شده که قرآن «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ‌» است، اما همین قرآن نسبت به ظالمین باعث خسارت است: «وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا».

قرآن هم دقیقا به همین شکل است. این حبل آمیخته می تواند مایه تقرب الهی شود و هم می تواند مایه دوری از حضرت حق شود. این بررسی فقره اول آیه است.

موضوع دیگر این آیه این مسئله است که در روایاتی ذیل همین آیه در تفاسیر روایی تطبیق های مختلفی به این مسئله «حَقَّ تِلَاوَتِهِ» شده است.

در یک روایت از امام صادق علیه السلام هشت مورد را برای مصادیق «حَقَّ تِلَاوَتِهِ» شمرده‌اند.

از جمله این موارد، رعایت صحیح تجوید و خواندن قرآن که یکی از مصادیق «حَقَّ تِلَاوَتِهِ» است، اما تأمل در معارف قرآن، عمل به معارف قرآن، عبرت گرفتن از قصص قرآن، پذیرش اوامر قرآن و در یک کلمه تلاوت قرآن باید همراه با قرائت متفکرانه و متدبرانه باشد.

با عمل و ایمان به آن مضامین قرآنی می‌توان ادعای ادا شدن واژه «حَقَّ تِلَاوَتِهِ» را داشت.

مرحوم آیت الله حائری شیرازی در یکی از توصیه های خود پیرامون ماه مبارک رمضان و جذاب‌سازی زمان سحری و افطاری برای بچه‌ها گفت:

 

سحری را به نحوی ترتیب دهید که بچه‌ها به شما سفارش کنند که ما را سحر بیدار کنید! یک چیز خوش‌مزه‌ای بخرید و بگویید این را وقتی برای سحری بیدار شدیم، می‌خوریم.

پولی را هم سر سفرۀ سحری و سر سفرۀ افطار به بچه‌ها بدهید تا اینها از ماه رمضان خوششان بیاید؛ از روزه گرفتن خوششان بیاید.

روزۀ آنها را با پول بخرید! این خلاف شرع نیست! اگر حتی نصف روز روزه می‌روند، به آنها جایزه بدهید.

برای حجاب‌شان جایزه بدهید تا اینها به حجاب‌شان، به عفت‌شان، به پاکی‌شان علاقه‌مند شوند. بعد که کم‌کم عادت کردند و مزه‌اش زیر دندانشان رفت و خودشان خوبی اینها را درک کردند، [جایزه را قطع کنید] و دیگر آنها را به همان معرفت خودشان بسپارید.

برای آن که روزه داری نهایت فایده را به جسم و روح برساند٬ باید نکاتی را رعایت کرد که بخشی از این موارد شامل رژيم غذایی در این ماه مبارک است.

در همین راستا سعید هادی، متخصص تغذیه بالینی درباره افطار روزه داران گفت: برای شروع باید افطار را ابتدا با یک نوشیدنی گرم آغاز کنیم و حتی المقدور یک خرما میل شود.

او گفت: بهتر است زمان سحری و افطار از غذاهای چرب استفاده نکنیم چون غذای چرب روی معده و سر دل می‌ماند و باعث سوزش معده می‌شود.

هادی گفت: در موقع افطار از خوردن غذای سنگین بپرهیزید و تا می‌توانید از غلات در غذاها استفاده  و غذای اصلی  را به وعده سحر موکول کنید.

این متخصص افزود: روزه داران باید در ماه مبارک رمضان بیشتر از مواد پروتئینی استفاده کنند.

وی همچنین گفت: از میوه هایی که مانع از تشنگی فرد در ماه مبارک رمضان می‌شوند خربزه و هندوانه هستند که از فرد در مقابل تشنگی محافظت می‌کنند.

هادی گفت: از زمان افطار تا سحر باید سه وعده غذایی خورد و از خوردن غذاهای چرب خودداری کرد.

پنج شنبه, 24 اسفند 1402 08:40

چند توصیه برای کاهش چربی خون

خوردن بیش از حد چربی‌های اشباع، کلسترول خون را افزایش می‌دهد و افزایش کلسترول خون نیز می‌تواند میزان خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی را بیشتر کند. 

چربی اشباع شده در انواع کره‌ها، روغن‌ها، خامه‌ها، کیک‌ها، بیسکوییت، گوشت‌های پرچرب، سوسیس، کالباس، ماست و پنیر به خصوص پنیر پرچرب، انواع شیرینی‌ها، بستنی، شیر نارگیل، کرم نارگیل، میلک شیک، شکلات و اسپری‌های شکلاتی وجود دارد.

دستورالعمل‌های متعددی درباره مصرف چربی اشباع شده وجود دارد و این دستورالعمل‌ها نکاتی درباره میزان مصرف چربی‌های اشباع شده ارائه می‌دهند.

براساس دستورالعمل‌های بهداشتی، میزان چربی اشباع شده برای مردان و زنان به ترتیب نباید بیشتر از ۳۰ و ۲۰ گرم در روز باشد. 

افرادی که باید میزان چربی مصرفی خود را کاهش دهند لازم است چربی‌های غیراشباع را جایگزین چربی‌های اشباع‌شده کنند؛ امگا ۳ جزو چربی‌های غیراشباع به حساب می‌آید. 

موارد متعدی می‌توانند سبب کاهش میزان کل چربی بدن شوند و باید در کانون توجه قرار گیرند. به عنوان مثال هنگام خرید باید به برچسب‌های موادغذایی توجه کرد تا بتوان غذا‌های با میزان چربی کمتر انتخاب کرد. همچنین محصولات لبنی کم‌چرب یا جایگزین‌های لبنی در برنامه غذایی قرار گیرند. 

بنابر اعلام دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، به جای سرخ کردن غذاها، غذا‌ها باید بریان، کباب یا بخارپز شوند. همچنین روغن را با یک قاشق چایخوری اندازه بگیرید تا میزان مصرف روغن کنترل شود. همچنین چربی‌های قابل مشاهده قبل از پختن گوشت و همچنین پوست مرغ قبل از طبخ باید جدا شوند. برخی از گوشت‌ها دارای چربی کمتری هستند و باید در برنامه غذایی قرار گیرند. 

همچنین انجام برخی از کار‌ها می‌تواند موجب کاهش چربی‌های اشباع، شود. برچسب‌های تغذیه‌ای که روی بسته‌بندی موادغذای وجود دارد باید در کانون توجه قرار گیرد؛ چرا که به میزان کاهش چربی اشباع‌شده کمک می‌کند. همواره دو مولفه «اشباع» و «چربی نشاسته» باید در کانون توجه قرار گیرند. 

اگر میزان چربی نشاسته یا اشباع مواد غذایی بیش از ۵ گرم اشباع در هر ۱۰۰ گرم باشد، میزان چربی اشباع ماده غذایی زیاد است. اگر میزان چربی اشباع بین ۱.۵ تا ۵ گرم اشباع در در ۱۰۰ گرم باشد، میزان اشباع آن ماده غذایی متوسط است. همچنین اگر میزان چربی اشباع یک ماده غذایی ۱.۵ گرم اشباع یا کمتر در هر ۱۰۰ گرم باشد، میزان چربی اشباع این ماده غذایی کم است. این احتمال وجود دارد که میزان چربی اشباع‌شده در محصولات غذایی متفاوت باشد. 

برخی از راهکار‌های خانگی می‌تواند میزان چربی اشباع شده خون را کاهش دهد. این راهکار‌ها شامل استفاده از گوشت کم چرب و افزایش مصرف حبوبات و سبزیجات در پخت غذا باشد. همچنین به جای سرخ کردن سیب‌زمینی می‌توان آن را در فر با کمی روغن و با پوست پخت. قبل از خوردن مرغ نیز پوست آن را جدا کنید تا محتوای چربی اشباع آن کاهش یابد. تخم‌مرغ هم به صورت آب‌پز استفاده شود و لبنیات کم‌چرب جایگزین لبنیات پرچرب شود. 

همچنین خودداری از افزودن خامه به قهوه و محدود کردن مصرف فست فود‌ها از دیگر راهکار‌های خانگی کاهش چربی اشباع خون به حساب می‌آید.

پنج شنبه, 24 اسفند 1402 08:38

بیانات در محفل انس با قرآن کریم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید. امروز جلسه‌ی ما بحمدالله در حدّ نصاب بود؛ جلسه‌ی بسیار خوب، کامل، جامع. و من صمیمانه تشکّر میکنم، هم از ترتیب‌دهندگان این جلسه، هم از نقش‌آفرینان این جلسه‌ی باشکوه و پُرمعنا و بسیار زیبا؛ کسانی که تلاوت کردند، کسانی که برنامه اجرا کردند، از یکایکشان من تشکّر میکنم.

خوشبختانه تلاوت قرآن، تلاوت صحیح، تلاوت طبق قوانین و ضوابط قرائت، روزبه‌روز در کشور در حال توسعه است. شاید روزی نیست که بنده خدای متعال را بر این نعمت عظمیٰ شکر نکنم. [هر وقت که] تلویزیون را باز میکنم، یا یکی از قرّاء محترم ــ که بعضی‌هایشان هم اینجا تشریف دارند ــ یا تعدادی ترتیل‌خوان مشغول تلاوتند؛ می‌نشینم با لذّت می‌شنوم و خدا را شکر میکنم. اینها به برکت انقلاب به ما داده شده و وقتی مقایسه میکنیم کشورمان را با دیگر کشورهای اسلامی، حالا نمیتوانم به طور قطعی بگویم و آمار دقیق ندارم، امّا تصوّر بنده این است که تعداد قاری خوش‌خوان و درست‌خوان در کشور ما شاید از همه‌ی کشورهای اسلامی بیشتر باشد؛ حالا شاید استثنائاً یک کشور از این قاعده‌ی کلّی خارج باشد، وَالّا بقیّه‌ی جاهای دنیا، آن‌طوری که می‌شنویم و بعضاً می‌بینیم، به جوانهای ما، به شما قرّاء عزیز و نور چشمان ما نمیرسند.

ارزش و عظمت تلاوت قرآن را از عظمت قرآن باید به دست آورد. شما ببینید در خود قرآن کریم، قرآن با چه القابی و با چه عناوینی معرّفی شده؛ من چند نمونه‌اش را یادداشت کرده‌ام: «قرآن عظیم»، «قرآن کریم»، «قرآن مبین»، «قرآن مجید»، «قرآن حکیم»، «قرآن شفاء»، «قرآن رحمت»، «قرآن نور»، و عناوینی از این قبیل. وقتی خدای متعال که معدن عظمت است و منشأ عظمت است و خالق عظمت است، به یک چیزی عنوان «عظیم» بدهد ــ «وَ القُرآنَ العَظیم»(۲) ــ معنایش خیلی والا است، خیلی بالا است، خیلی ارزشمند است. شما این را دارید تلاوت میکنید! قرآن از همه‌ی آنچه خدای متعال در زیر آسمان خلق کرده والاتر و بالاتر است؛ قرآن «ثَقَل اکبر» است؛ فکرش را بکنید! اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین؛(۳) ثَقَل اکبر ــ «ثَقَل» یعنی شیء گران‌بها ــ عبارت است از قرآن؛ یعنی ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم السّلام)، آن انوار طیّبه‌ای که عالم وجود به نور آنها منوّر است، در درجه‌ی بعد از قرآنند. قرآن ثَقَل اکبر است؛ خیلی حرف مهمّی است. ما با قرآن چه جوری برخورد میکنیم؟ شما که قرآن را تلاوت میکنید، یکایک شما تلاوت‌گران قرآن، پیک عرش الهی به سوی ما فرشیان هستید؛ معنای تلاوت قرآن این است. شما دارید مضمون کلام الهی را برای ما بیان میکنید؛ هر کدام اهل دل باشیم، بر دلهای ما نازل میکنید قرآن را؛ هر کدام هم اهل گوش باشیم، گوش ما استفاده میکند. قدر خودتان را بدانید.

خب، چند نکته؛ یکی اهمّیّت قرائت قرآن است. حالا عظمت قرآن به جای خود محفوظ، اشتمال(۴) قرآن بر معارف نورانی درجه‌ی یک عالم خلقت به جای خود محفوظ، [امّا] نفْس قرائت قرآن باارزش است. خدای متعال به بزرگ‌ترین موجودی که خلق کرده، یعنی وجود مقدّس نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله)، دستور میدهد که قرائت کن! «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن»؛(۵) «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنه»؛(۶) باید قرآن را قرائت کنی، باید تلاوت کنی. «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ نوح»؛(۷) «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ اِبراهیم»؛(۸) [خدا] به پیغمبر دستور تلاوت میدهد. یکی از وظایف ما تلاوت قرآن است. به نظر این حقیر، در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند؛ همه‌ی ما باید تلاوت کنیم. بنده بارها در جمعهای مختلف گفته‌ام، هر چه میشود [بخوانیم]: «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنه»؛ بعضی‌ها روزی پنج جزء میخوانند، بعضی‌ها روزی یک جزء میخوانند، بعضی‌ها روزی یک حزب میخوانند؛ شما [اگر] نمیتوانید، روزی یک صفحه بخوانید، روزی نیم صفحه بخوانید، [امّا] بخوانید. قرآن باید تلاوت بشود.

در این بیانی که عرض کردیم، قرائت و تلاوت برای دل قاری است، لکن منحصر به این هم نیست؛ منحصر به این نیست. هم دل قاری باید با تلاوت [قرآن] نورانی بشود، هم دل جامعه باید به تلاوت قرآن روشن بشود و منوّر بشود. خدای متعال به پیغمبرش میفرماید: «وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَاَهُ عَلَی النّاسِ عَلیٰ مُکث»(۹) ــ [و در] آیات متعدّد فراوان دیگر، همین آیاتی که عرض کردیم ــ یعنی بر مردم هم بخوانید؛ این کار شما است. ما در خانه برای خودمان قرآن میخوانیم، شما یک کار بالاتر انجام میدهید، برای مردم قرآن میخوانید، بر مردم تلاوت میکنید؛ این خیلی باارزش است. قدر خودتان را بدانید. ارزش کارتان را بدانید.

یک نکته‌ی دیگر مسئله‌ی مهمّ تدبّر است. قرآن را بایستی با تدبّر خواند. البتّه تدبّر مراتبی دارد. تدبّر یعنی از ظاهر اَنیق قرآن به باطن عمیق قرآن رسیدن: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(۱۰) این ظاهر، همین زیبایی‌های کار شما و الفاظ خود قرآن و زیبایی‌های خود قرآن است. باطن عمیق، آن چیزی است که با تدبّر به دست می‌آید. وقتی هر چه فکر کنید، دقّت کنید، فهم کنید مسائل حول و حوش یک آیه را، یا یک کلمه را، معارف و مفاهیم بیشتری را به دست می‌آورید؛ این میشود تدبّر. کِتابٌ اَنزَلناهُ اِلَیکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّروا آیاتِه؛(۱۱) این[جور] است، یعنی اصلاً کتاب نازل شده برای تدبّر، برای فهمیدن. همه‌ی این چیزهای دیگر مقدّمه‌ی فهمیدن است.

یک نکته‌ در اینجا وجود دارد؛ وقتی به ما میگویند تدبّر کنید، معنایش این است که خدایی که خالق ما است، میداند ما ظرفیّت رسیدن به آن عمق را داریم، وَالّا نمیگفتند تدبّر کنید. اینکه خدای متعال میگوید از قرآن عمق‌یابی کنید، معنایش این است که شما میتوانید؛ این ظرفیّت در شما هست که عمق‌یابی کنید در قرآن.
البتّه همه باید مواظب باشند که عمق‌یابی از قرآن با تفسیر به رأی فرق دارد، با تحمیل نظرات خود بر قرآن فرق دارد، با تکیه کردن بر دانسته‌های ناقص و کوته‌بین خود فرق دارد؛ شرایطی دارد که حالا اگر شد، آن شرایط را هم یک اشاره‌ای خواهم کرد.

خب، یک مسئله، مسئله‌ی هنر تلاوت است. این را عرض بکنم که امروز خوشبختانه تلاوتها خیلی خوب بود؛ یعنی غالباً در این جلسه‌ی ما تلاوتها خوب است. امروز یک آرایه‌ها و آرایشهای نویی را انسان مشاهده میکرد از این جوانهایی که الحمدلله وارد قرآن شده‌اند، پا در وادی قرآن خواندن گذاشته‌اند؛ کار نوجوان‌های عزیز ما هم کار خوبی بود، تلاوتگران عزیز ما هم انصافاً خیلی خوب از عهده‌ی تلاوت برآمدند.

تلاوت یک هنر است، منتها تفاوتش با هنرهای دیگر این است که مقدّس است؛ «هنر مقدّس». این خیلی چیز خوبی است؛ این، هم هنر است ــ برترین زیبایی‌های ناشی از ذهن انسان، هنر نامیده میشود ــ هم دارای تقدّس است؛ امّا نکته‌ی اساسی این است که این هنر و همه‌ی پیرایه‌های این هنر و همه‌ی آرایه‌های این هنر ــ که شماها که اهل این هنر هستید، توجّه به این پیرایه‌ها و آرایه‌ها دارید ــ همه‌ی اینها ابزار است، همه‌ی اینها وسیله است. ابزارِ چه چیزی؟ ابزار انتقال معنی.

من سال گذشته در همین جلسه عرض کردم(۱۲) شما وقتی تلاوت میکنید، چه کار میخواهید بکنید؟ قرآن را میخواهید نشان بدهید یا خودتان را میخواهید نشان بدهید؟ این مهم است. خب ماها که ضعیفیم؛ اینکه بکلّی خودمان را کنار بزنیم، حذف کنیم، عقب بزنیم، از امثال بنده، آدمهای ضعیف که برنمی‌آید؛ امّا حدّاقل توجّه داشته باشیم که هدف اصلی، مطرح کردن قرآن است؛ حالا «خود» هم کنارش مطرح شد، شد. قرآن باید مطرح بشود؛ این در نوع تلاوت شما خیلی فرق ایجاد میکند. یک جاهایی آدم میبیند که این قاری‌های معروف بزرگی که هستند، این نکته بعضاً در کارشان مشاهده نمیشود. خب، فرض کنید تکرار [آیات] یک جاهایی، در یک آیاتی خوب است، یک جاهایی لازم است؛ امّا چقدر تکرار؟ تلاوتی را من گوش میکنم، یک آیه‌ای که هیچ لزومی هم ندارد تکرار بشود، قاری این آیه را ده بار تکرار میکند! معنای این چیست؟ معنایش این است که این قاری موسیقی‌دان خوبی است، صدای خوشی هم دارد، میخواهد این را با شکلهای مختلف بخواند. [مثلاً] «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه»؛(۱۳) خب «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه» که تکرار ندارد؛ حالا بفرض، دو مرتبه [تکرار شود، امّا] این را ده مرتبه تکرار کردن [دلیلی ندارد]. اینکه میگویم ده مرتبه، حالا شاید مثلاً نُه مرتبه [بوده]! من شمردم، همین‌طور تکرار، تکرار، تکرار! این، آن چیزی نیست که انسان از قاری توقّع دارد؛ این را نباید ما فراموش کنیم.

خود قرآن هنر است؛ خود قرآن یک اثر هنریِ خدایی و الهی است؛ یک اثر هنری‌ است. حالا افرادی که صاحب نظرند و صاحب دقّتند و صاحب تدبّرند، بتدریج یک چیزهایی از گوشه کنارهای این اثر هنری را در طول تاریخ فهمیده‌اند؛ از جمله اینکه مثلاً قرآن هنر تصویر دارد، یعنی حوادث را تصویر میکند؛ [مثل] این کتابی که نوشته‌اند: التّصویر الفنّی فی القرآن؛(۱۴) تصویر هنری در قرآن. قرآن وقتی خیلی چیزها را میخواهد بیان کند، یک منظره‌ای را، مثلاً منظره‌ی قیامت را، شما ببینید در قرآن با چه بیانهای متنوّع و متعدّدی قیامت و صحنه‌های قیامت و عرصه‌ی قیامت جلوی چشم انسان تصویر شده؛ یا عرصه‌ی جهاد تصویر شده: «وَ العادیاتِ ضَبحاً * فَالموریاتِ قَدحاً»؛(۱۵) این تصویر است، دارد نشان میدهد. میشود گفت که خب سوار اسب شدند، اسب‌سوار رفت طرف میدان، امّا اینکه در این آیه می‌آید قسم میخورد به آن اسبی که دارد نفَس‌نفَس میزند، قسم میخورد به آن اسبی که سُمش به سنگ میگیرد و مثلاً جرقّه میزند، این [دارد] تصویر میکند منظره را.

در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره در وصف منافقین این آیه‌ی شریفه «مَثَلُهُم کَمَثَلِ الَّذِی استَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات»،(۱۶) این تصویر، یک بُعدی از ابعاد منافق است؛ این منافقی است که اوّل از روی هیجان یک ایمانی آورده، اِستَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم، [امّا] مرضی که در دل او بوده موجب شده که خدا این نور را از او بگیرد: وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات؛ تصویر میکند؛ این تصویرِ یک بُعد از ابعاد شخص منافق است. بعدش بلافاصله یک بُعد دیگر: «اَو کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعدٌ وَ بَرقٌ یَجعَلونَ اَصابِعَهُم فی آذانِهِم مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ المَوت»،(۱۷) این هم یک بُعد دیگر از ابعاد منافقین بوده. «صیّب» باران تند است. خب باران که رحمت است امّا در کنار این باران، رعد هست، برق هست، این [فرد] میترسد؛ ظلمات هست، از آن میترسد؛ از بارانش بهره نمیبرد امّا از رعد و برقش میترسد؛ همان که در سوره‌ی منافقون «یَحسَبُونَ کُلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِم»(۱۸) [آمده]؛ این ابعاد منافق را بیان میکند؛ ببینید قرآن تصویر [میکند]. خب این را شما میخواهید بیان کنید، شما میخواهید این تصویر را که در کلام هست و معجزه است، به ذهن و دل مخاطبِ خودتان منتقل کنید؛ این خیلی هنر بزرگی است، هنر عظیمی است.

خب حالا در زمینه‌ی تلاوت البتّه خیلی مطلب هست. بنده واقعاً من قلباً عمیقاً علاقه و محبّت و ارادت دارم به قُرّاء عزیزمان؛ از اساتید و پیشکسوتها و قدیمی‌ها گرفته تا جوانها و کسانی که تازه وارد این میدان شده‌اند، واقعاً یکایک اینها را من قلباً و عمیقاً دوست میدارم، امّا خب یک تذکّراتی هست که باید این تذکّرات رعایت بشود.

شما بدانید که باید مصداق «اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللٰه»(۱۹) باشید؛ دارید رسالت الهی را ابلاغ میکنید دیگر. دیگر کدام رسالت قطعی‌تر، متقن‌تر، واقعی‌تر از آنچه شما در جلسه‌ی قرائت قرآن اداء میکنید؟ باید این‌جوری باشید؛ باید خودتان را تطبیق کنید با این آیه: اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ الله؛ ببینید اینهایی که تبلیغ رسالات‌الله میکنند، چه جوری هستند و چه جوری باید باشند. این یک مطلب.

«توجّه به معنا»؛ توجّه به معنای آیه‌ای که دارید میخوانید داشته باشید و سعی کنید در دل، خشوع نسبت به آن معنا پیدا کنید. این خشوع شما در مستمع اثر میگذارد. وقتی شما با خشوع قرآن میخوانید، با توجّه قرآن میخوانید، مستمع شما تحت تأثیر خشوع شما قرار میگیرد، او هم خاشع میشود. توجّه به مضامین آیات، این خشوع را ایجاد میکند.

از «غنای حرام» جدّاً پرهیز بشود؛ این را توجّه داشته باشید. البتّه در باب غنا حرف زیاد است، امّا بعضی از الحان، غنا است. بنده حالا صریح بگویم؛ من تلاوتها را گوش میکنم، بخصوص بیشتر آنچه از رادیو پخش میشود. گاهی اوقات بعضی از این قرّاء معروف مصری وقتی میخوانند، بنده خاموش میکنم؛ یعنی شبهه میکنم. مثلاً فرض کنید محمّد عمران بعضی اوقات وقتی میخواند، واقعاً من شبهه میکنم. حالا ظاهراً از دنیا هم رفته؛ خدا رحمتش کند. یا بعد از او مثلاً عبدالمنعم؛ اینها خوش‌خوانند، صداهای خوبی دارند، انصافاً در موسیقی هم فوق‌العاده استاد هستند، امّا گاهی اوقات آنچه او میخوانَد، سبْک خواندنِ غناهای عربی است؛ یعنی تلاوت قرآن نیست. البتّه بعضی از اساتید برجسته و بزرگ قرآن هم که بنده به آنها خیلی علاقه دارم، گاهی اوقات یک چنین چیزهایی در کارشان دیده میشود؛ یعنی این‌جور نیست که بخواهیم بگوییم آنها [اشکالی ندارند]؛ بعضی هم نه؛ بعضی از این قدیمی‌ها مثل عبدالفتّاح شعشاعی و امثال اینها، انصافاً از چهارچوب تلاوت قرآنی هیچ تجاوز نمیکنند؛ [امّا] این جوانهای امروزی که از مصر گاهی اینجا و آنجا پیدایشان میشود و یک چیزهایی میخوانند، چرا، اینها انصافاً خیلی اوقات از آن ضوابط و موازین تخطّی میکنند. این هم یک نکته.

بعضی از قرّاء عزیز ما هم که خب صداهای خوبی دارند، این صدای خوش موجب میشود که یک جاهایی میل به یک تحریرهای اضافی و زائد پیدا بشود. [گفت:]
پری‌رو تاب مستوری ندارد
چو در بندی سر از روزن برآرد!(۲۰)
اینجا خودتان را نگه دارید. آنجایی که می‌بینید دوست میدارید که حالا همین‌طور بدون اینکه جایش باشد و موردی داشته باشد، یک تحریر اضافه بدهید، اینجا انصافاً اراده لازم است، اراده‌ی قوی لازم است که انسان خودش را حفظ کند و نگه دارد.

از اداهای بعضی از قرّاء هم تقلید نکنید. شما ایرانی هستید و یک هنجارهای زیبا و شیوای خاصّ خودتان را دارید؛ هیچ لزومی ندارد هر جوری که آنها مثلاً حرکت میکنند، انسان آن‌جوری حرکت کند یا مثلاً آن‌جوری لباس بپوشد. گاهی نشان میدهند این قرّاء ما را که مثلاً بیرون هستند، بنده میبینم لباسهایشان شبیه لباسهای آنها است؛ نه، شما همین لباس خودتان را تنتان کنید، با افتخار بروید بنشینید، بهتر از او بخوانید، که بهتر هم میخوانید؛ خیلی‌‌تان بهتر از آنها هم میخوانید. این هم یک مسئله.

مسئله‌ی دیگری که میخواهم تأکید بکنم، این است که خب رشد تلاوت قرآن و جلسات قرآنی و حلقات قرآنی در کشور واقعاً برتر از توصیف است. یعنی بارها بنده گفته‌ام، قبل از انقلاب وضع محافل قرآنی با امروز [از لحاظ] تعداد و کیفیّت، زمین تا آسمان فرق داشت. امروز خب بحمداللٰه هزاران محفل قرآنی وجود دارد؛ دستگاه‌های مختلفی از جهات مختلف به مسائل قرآنی میپردازند؛ اوقاف یک جور، سازمان تبلیغات یک جور، بخشهای مربوطِ ویژه‌ی قرآنی یک جور؛ انصافاً خوب است؛ در این تردیدی نیست؛ امّا من عقیده‌ام این است که ما هنوز کم داریم؛ ما کم داریم. سر قضیّه‌ی حفظ، سر قضیّه‌ی تلاوت، سر قضیّه‌ی اُنس با قرآن هنوز جای کار زیاد است. ای کاش، ای کاش هر مسجدی یک محفل تلاوت قرآن باشد! یک قاری قرآن در مسجد حضور داشته باشد، حالا هر شب نه، مثلاً فرض کنید هفته‌ای یک بار، هفته‌ای یک شب، هفته‌ای یک نوبت، دو نوبت جوانهای محل جمع بشوند، قرآن بخوانند، تلاوت کنند. تکثیر حلقات قرآنی در سرتاسر کشور، چه در مساجد، چه در منازل؛ در منازل هم آن کسانی که آمادگی دارند.

یک مسئله، مسئله‌ی تفسیر قرآن است. تفسیر قرآن خب خیلی مهم است. یعنی از ظاهر قرآن انسان میتواند موارد زیادی استفاده کند، لکن گاهی در تفاسیری که بزرگان ما نوشته‌اند، نکاتی هست که برای انسان تازه است. خب بنده خودم سالها است با تفسیر مأنوسم امّا در عین حال همین حالا یک مواردی پیش می‌آید که ابهام دارم، به تفسیر مراجعه میکنم، مطلب نویی را استفاده میکنم، علاوه بر آنچه انسان از خود تلاوت استفاده میکند. و این به تدبّر کمک میکند ــ اینکه گفتم راجع به تدبّر [مطلبی میگویم] ــ این کمک میکند به اینکه بتوانید اصحاب تدبّر باشید. مثلاً یک روحانیِ فاضلِ مرتبطِ با قرآن، روحانی قرآنی، دعوت بشود و با ابتکار، به صورت جذّاب ــ نه به صورت کسل‌کننده ــ تفسیر بگوید. مثلاً فرض کنید شما دارید تلاوت میکنید، یک جا متوقّف کند خواننده را، یک آیه‌ای را، یا یک نکته‌ای را که در خلال این آیه وجود دارد، برای مستمعین بیان کند؛ بعد با صدای خوشِ همان خواننده، [آیه] مجدّداً تکرار بشود؛ اینها بعضی‌هایش تجربه‌شده است ــ البتّه خیلی اندک ــ بعضی‌هایش را هم شما میتوانید با ابتکارات خودتان ایجاد کنید و توسعه بدهید. غرض، تلاوت قرآن را به سمت ترجمه‌ی قرآن و مرتبه‌ی بالاتر، تفسیر قرآن پیش ببرید که این موجب تدبّر بشود. اوّل ترجمه‌ی قرآن است؛ یعنی واقعاً این‌جور باید باشد که در کشور در جمعهای مختلف ــ جوانها، نوجوان‌ها ــ وقتی آیه‌ی قرآن خوانده میشود، مضمون آیه را همه بفهمند؛ ولو حالا به جزئیّات و تفاصیل نتوانند دست پیدا کنند، مضمون آیه را همه بفهمند و آیاتی را حفظ داشته باشند و از آیاتی استفاده کنند؛ این به ارتقاء سطح معرفت دینی کشور و جامعه کمک میکند.

اینجا تصویر غزّه را نشان دادند. آن چیزی که حالا متناسب با جلسه‌ی ما بود، تلاوت قرآن بود. دیدید بچّه‌هایی که قرآن میخواندند، همه از حفظ میخواندند؛ همه حافظ بودند، این تکّه‌ها را [از حفظ میخواندند]. راه حفظ هم همین است؛ من قبلاً هم گفته‌ام که از نوجوانی بایستی حفظ شروع بشود؛ اینها حافظ قرآنند. هم حافظ قرآنند، هم به برکت اینکه عرب‌زبان هستند، مفاهیم قرآن را میفهمند. این [قرآن] است که توانسته این ذُروه(۲۱) و قلّه‌ی استقامت را در غزّه و در فلسطین، بخصوص در خود غزّه، به دنیا نشان بدهد؛ این [اثر] قرآن است. این، [آن] صبری است که قرآن میخواهد؛ این استقامتی است که قرآن توصیه میکند؛ این پاداشی است که قرآن به صابرین وعده میدهد؛ این است که اینها را نگه داشته.

امروز کاری که در غزّه دارد انجام میگیرد، از دو طرف در اوج است: از لحاظ جنایت و خباثت و وحشیگری و خونخواری در اوج است. بنده سراغ ندارم در جایی دشمنی مجهّز به انواع سلاح، حمله کند به یک مردمی که هیچ سلاحی ندارند؛ نه اینکه سلاحشان عقب‌تر است؛ هیچ سلاحی ندارند. مردم بی‌دفاع غزّه، مردم عادّی در بیمارستان، در مسجد و در کوچه و بازار که سلاح ندارند؛ با انواع سلاح [به این مردم] حمله کند و به این اکتفا نکند، گرسنگی و تشنگی بدهد به این مردم بی‌دفاع، و بچّه‌های کوچک و کودکان شیرخوار از گرسنگی بمیرند! بنده سراغ ندارم؛ این اوج خونخواری است، اوج وحشیگری است؛ این مفتضح‌کننده‌ی آن تمدّنی است که عقبه‌اش اینها است؛ اینها تمدّن غرب است؛ این دیگر پشت پرده نیست؛ این واضح است، آشکار است، جلوی چشم همه است، همه‌ی دنیا دارند می‌بینند. این از این طرف قضیّه. آن طرف هم در اوج است؛ این صبر بی‌نظیر، این ایستادگی مردم. قدرت رزمندگی حماس و مقاومت موجود فلسطین در غزّه یک طرف، استقامت مردم و خسته نشدن مردم یک طرف.

البتّه دشمن هیچ غلطی نتوانسته بکند، نتوانسته به مقاومت ضربه بزند. مبارزین مقاومت به بیرون پیغام دادند ــ که حالا به گوش ما هم رسیده ــ که از ناحیه‌ی ما نگران نباشید؛ بیش از اغلب، یعنی مثلاً نزدیک به نود درصد امکاناتمان و توانایی‌هایمان محفوظ است. این خیلی مهم است. چند ماه است که [صهیونیست‌ها] با انواع سلاحها، با انواع کمکهای خائنانه‌ و ظالمانه‌ی آمریکا و دیگران دارند با مقاومت فلسطین میجنگند، مقاومت همچنان قدرتمند، همچنان ایستاده، آنجا حضور دارد و به توفیق الهی، به فضل الهی، مقاومت بینی صهیونیست‌ها را به خاک خواهد مالید.

دنیای اسلام مکلّف است، موظّف است، تکلیف دینی دارد که هر کس هر جور میتواند کمک کند، و حرام قطعی و جنایت واقعی است کمک به دشمن اینها از سوی هر کسی باشد. و متأسّفانه در دنیای اسلام، کسانی، قدرتهایی، دولتهایی هستند که به دشمنان این مردم مظلوم کمک میکنند؛ ان‌شاءالله یک روزی، هم خودشان پشیمان میشوند و سزای این خیانت را خواهند دید، هم خواهند دید که بی‌فایده بوده است آنچه انجام دادند.

امیدواریم پروردگار عالم روزبه‌روز اسلام و مسلمین را عزّت و نصرت بیشتری عنایت کند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

 
در ابتدای این دیدار، تعدادی از قاریان و گروه‌های قرآنی به اجرای برنامه‌ی خود پرداختند.
سوره‌ی حجر، بخشی از آیه‌ی ۸۷
امالی صدوق، مجلس شصت‌وچهارم، ص ۴۱۵
فراگیری
سوره‌ی مزّمّل، بخشی از آیه‌ی ۲۰؛ «... [اینک] هر چه از قرآن میسّر میشود بخوانید ...»
سوره‌ی مزّمّل، بخشی از آیه‌ی ۲۰؛ «... پس هر چه از [قرآن] میسّر شد تلاوت کنید ...»
سوره‌ی یونس، بخشی از آیه‌ی ۷۱
سوره‌ی شعراء، بخشی از آیه‌ی ۶۹
سوره‌ی اسراء، بخشی از آیه‌ی ۱۰۶؛ «و قرآنی [باعظمت را] بخش‌بخش [بر تو] نازل کردیم تا آن را به‌آرامی به مردم بخوانی ...»
(۱۰ نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۸؛ «قرآن دارای ظاهری زیبا و باطنی ژرف و ناپیدا است.»
(۱۱ سوره‌ی ص، بخشی از آیه‌ی ۲۹؛ «[این] کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کرده‌ایم تا در [باره‌ی] آیات آن بیندیشند...»
(۱۲ بیانات در محفل اُنس با قرآن کریم (۱۴۰۱/۱/۱۴)
(۱۳ سوره‌ی یوسف، بخشی از آیهی ۴
(۱۴ نوشته‌ی سیّد قطب
(۱۵ سوره‌ی عادیات، آیات ۱ و ۲
(۱۶ سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۷
(۱۷ سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۹
(۱۸ سوره‌ی منافقون، بخشی از آیه‌ی ۴؛ «... هر فریادی را به زیان خویش میپندارند ...»
(۱۹ سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی ۳۹؛ «همان کسانی که پیامهای خدا را ابلاغ میکنند ...»
(۲۰ جامی. هفت اورنگ، مثنوی یوسف و زلیخا
(۲۱ بالاترین نقطه یا حدّ چیزی

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علیٰ سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خوشامد عرض میکنم به یکایک آقایان محترم و از خداوند متعال افزایش توفیقات آقایان را مسئلت میکنم؛ و یاد میکنم از برادران و دوستانی که در این جمع بودند و در طول این یک سال اخیر به رحمت الهی پیوستند که آخرینشان مرحوم آقای امامی(۲) (رضوان ‌الله علیه) هستند. خداوند ان‌شاءالله آنها را، ما را مشمول رحمت خودش قرار بدهد.
بیاناتی که جناب آقای بوشهری(۳) از آقایان نقل کردند، بیانات بسیار خوب و جامعی بوده؛ یعنی در واقع همه‌ی چیزهایی یا عمده‌ی چیزهایی که لازم است برای کشور و برای مسئولین و برای همه‌ی ماها در این اجلاس گفته شده، بیان شده. خداوند به ما و به همه‌ی مسئولین توفیق بدهد که بتوانیم ان‌شاءالله به این توصیه‌ها عمل کنیم.

یک کلمه درباره‌ی این چند روز باقیمانده‌ی از ماه مبارک شعبان عرض کنم. ماه شعبان ماه بشارتها است، ماه شادی‌ها است، ماه تطهیر دلها و نورانی کردن دلها است با استغفار، با دعا، با مناجات؛ ماه آماده شدن برای ورود در برکات بی‌نهایت و بی‌پایان ماه مبارک رمضان است. آنچه از خدای متعال در این ماه انسان مطالبه میکند، یک نوع خاصّی است؛ هَب‌ لی‌ کَمَالَ‌ الِانقِطَاعِ‌ اِلَیک؛(۴) «هَب لی‌ قَلباً یُدنیهِ‌ مِنکَ شَوقُهُ وَ لِساناً یَرفَعُهُ الَیکَ صِدقُه».(۵) این درخواست‌ها سراپا نورانیّت است، سراپا لطف است، سراپا معنویّت است. خب بخش مهمّی از این ماه سپری شده؛ باید عرض کنیم «اَللهُمَّ اِن لَم تَکُن غَفَرتَ لَنا فیما مَضی مِن شَهرِ شَعبانَ فَاغفِر لَنا فیما بَقیَ مِنه»(۶) ان‌شاءالله. خداوند کمک کند از این چند روزی که باقی مانده  استفاده کنیم، شاید ان‌شاءالله خدای متعال تفضّلی به ما بکند.

امسال ماه بهمن و ماه اسفند بیش از اغلب سالهای دیگر محلّ بُروز نشانه‌های مردم‌سالاری اسلامی بود؛ از دهه‌ی فجر و راه‌پیمایی پُرشور بیست‌ودوّم بهمن تا انتخابات اسفند و تا تشکیل مجلس خبرگان، همه‌ی اینها نشانه‌ها و خصوصیّاتی است مرتبط با مردم‌سالاری اسلامی و جمهوری اسلامی. لذا من امروز یک سخن کوتاهی عرض میکنم در باب جمهوری اسلامی؛ یک کلمه‌ی کوتاهی هم خطاب به مجلس خبرگان برای خبرگان؛ یک جمله‌ی کوتاهی هم در باب مجلس شورای اسلامی؛ این فهرست عرایض امروز ما است.

در مورد مسئله‌ی جمهوری اسلامی، خب میدانید تولّد جمهوری اسلامی یک تأثیر جهانی ایجاد کرد، یک زلزله ایجاد کرد؛ یک حادثه‌ی جهانی بود؛ صرفاً یک حادثه‌ی منطقه‌ای و مربوط به یک کشور نبود. رهبری امام راحل (رضوان الله علیه)، همّت و شجاعت و فداکاری ملّت ایران در سراسر کشور، یک حادثه‌ای را به وجود آورد که یک دوجبهه‌ای در دنیا ایجاد کرد؛ یک جبهه، جبهه‌ی دموکراسی‌های وابسته‌ی به مشی لیبرال دموکراسی ــ نمیخواهم حالا تعبیر به «مکتب» بکنم ــ این یک جبهه؛ یک جبهه هم، جبهه‌ی جمهوریِ مرتبط با دین و با اسلام، بلکه منشأگرفته‌ی از دین و از اسلام. این دوجبهه‌ای به وجود آمد، [در حالی] که قبل از تشکیل جمهوری اسلامی این دوجبهه‌ای وجود نداشت. این جبهه‌بندی طبعاً عوارضی برای هر دو طرف داشته است؛ ناسازگاریِ بین این دو جبهه‌ یک امر طبیعی بود، و این نازسازگاری از روز اوّل شروع شد.

نباید هم تصوّر کرد که این ناسازگاری فقط به خاطر مسئله‌ی پایبندی به دین است، که یک طرف به دین پایبند است، یک طرف نسبت به دین بی‌تفاوت یا مثلاً بدون پایبندی است؛ فقط این نبود؛ البتّه در ظواهر امر این وجود داشت امّا عمق مخالفت و ناسازگاری و احیاناً ستیزه‌گری‌ها از اینها بیشتر است. مسئله این بود که آن جناح دموکراسی رایج غربی احساس کرد که این الگوی جدیدی که مطرح شده است، با منافع عمده‌ی او و شاید در نهایت با موجودیّت او معارضه دارد و منافات دارد؛ این را احساس کردند. از اوّلی که جمهوری اسلامی به وجود آمد، این احساس فی‌الجمله در طرف مقابل ایجاد شد و روزبه‌روز هم تشدید شد و تقویت شد.

این مخالفت و معارضه‌ی جدّی به خاطر این است که در نظام لیبرال دموکراسی و حکومتها و دولتهایی که بر اساس آن منطق و آن ممشىٰ(۷) به وجود آمدند، در ذات آنها «استکبار» وجود دارد، تعرّض و تجاوز وجود دارد. استکبار به همان معنایی که ما در انقلاب اسلامی به کار میبریم، یعنی وجود ظلم، تجاوز، تعدّی به ملّتها؛ در ذات او این معنا وجود دارد. آن حکومتها و دولتها ثروت و قدرت و حاکمیّت مطلق خودشان را در تعرّض و تجاوز به ملّتهای ضعیف و کشورهای ضعیف دیدند و احساس کردند؛ شاهدش هم این است که در اوج سر دادنِ شعارهای رایج آن جناح، یعنی شعار دموکراسی، شعار آزادی، شعار حقوق بشر ــ که اوجش در قرن نوزدهم بود ــ موازی با این شعارها، بیشترین حرکت استعماریِ آن جناح هم در همان دوره اتّفاق افتاد؛ یعنی استعمار کشورهایی در آسیا، استعمار کشورهای زیادی در آفریقا، در آمریکای لاتین، اوجش در این قرن نوزدهم و دنباله‌ی اندکی از آن در قرن بیستم است. یعنی این دو با هم اتّفاق افتادند؛ هم آن شعارها در قرن نوزدهم است، هم این حرکت استعماریِ استکباری که همراه با ظلم و نادیده گرفتن حقوق ملّتها است، در قرن نوزدهم همراه با آن شعارها اتّفاق افتاد.

خب طبعاً معنویّت که نبود، زمینه برای ظلم و عدوان و تعرّض به وجود می‌آید؛ وقتی که یک مجموعه‌ای احساس قدرت میکند و میتواند مثلاً ثروت کشوری مثل هند را که آن روز، هم ثروتمند بود، هم دارای صنایعی بود و نسبت به آن دوره، یک کشور پیشرفته‌ای محسوب میشد، با قدرت، با فشار در اختیار خودش قرار بدهد و در اختیار بگیرد و از ثروت او استفاده کند و ثروت خودش و قدرت خودش و توانایی‌های خودش را بالا ببرد، چرا نکند؟ وقتی معنویّت نیست چه مانعی وجود دارد؟ خب میتواند میکند؛ و کرد. استعمار در بخش مهمّی از آسیا ــ در شرق آسیا، در هند و در کشورهای حول‌وحوش هند و مانند اینها ــ اتّفاق افتاد؛ در آفریقا این اتّفاق افتاد، در آمریکای لاتین این اتّفاق افتاد. البتّه در آمریکای شمالی هم بود که خب قبل از آن با مجاهدات زیادی، با مبارزات زیادی خودشان را خلاص کرده بودند وَالّا آنجا هم تحت استعمار بود. خصوصیّت این جبهه این است.

جبهه‌ی مقابل که با تشکیل مردم‌سالاری دینی به وجود آمد، مهم‌ترین مسئله‌اش مواجهه‌ی با همین حوادث است؛ یعنی مقابله‌ی با ظلم، مقابله‌ی با استکبار، مقابله‌ی با تعدّی؛ این[جور] است. یعنی اساس کار حکومتی که بر اساس دین و بر اساس اسلام به وجود می‌آید، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون»(۸)‌ است، اساس کارش مقابله‌ی با ظالم است، مبارزه‌ی با ظالم است؛ اَلَّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی‌ سَبیلِ ‌اللَه.(۹)‌ این است که طبعاً این مقابله، این ستیزه‌گریِ دوجانبه، به طور قهری به وجود آمد. این یک واقعیّتی است که اتّفاق افتاده. البتّه تفاصیلش زیاد است؛ یعنی در این زمینه حرفهای زیادی هست و یکی از خصوصیّات، این استعمار است که عرض کردم.

جنگ‌آفرینی و خونریزی بی‌حدوحصر برای قدرت، جزو خصوصیّات همین حکومت به‌اصطلاح به نام دموکراسی ولیکن دور از معنویّات و دور از دین و مفاهیم دینی و معارف دینی و تعالیم دینی است. در خود اروپا هم از این حوادث تلخ زیاد اتّفاق افتاد منتها آنها همه آن وقتی که در مقابل غیر اروپایی‌ها قرار میگیرند با هم متّحدند لکن وقتی که سرشان فراغت پیدا میکند، بین خودشان هم با همدیگر اختلاف دارند که حالا اتّفاقاً در همین قرن نوزدهم، مشکلات و آنچه در اروپا اتّفاق افتاده، جنگها و کشتارها و تعدّی‌های به یکدیگر و فتوحات ظالمانه و مانند اینها تفصیل خیلی زیادی دارد که حالا آن به مسائل ما ربطی ندارد.

خب، آنچه بنده میخواهم از این بیان استفاده کنم چیست؟ حاصل حرف بنده این است که اوّلاً مقابله‌ی جمهوری اسلامی با آن کسانی که با آنها مقابله دارد، مقابله‌ی با ظلم است، مقابله‌ی با استکبار است، مقابله‌ی با تجاوز است. سؤال نشود که چرا شما با فلان کشور اظهار مخالفت میکنید. ما با دولتها، با کشورها، با ملّتها به خودی خود هیچ معارضه‌ای نداریم؛ ما با ظلم مخالفیم، با استکبار مخالفیم، با تجاوز مخالفیم، با آن حوادثی که امروز شما دارید در غزّه مشاهده میکنید مخالفیم. یک ملّتی، صاحب سرزمینی، در خانه‌ی خود، در سرزمین خود مورد یک چنین ظلم بزرگی قرار میگیرند؛ زنشان، کودکشان، خانواده‌شان، خانه‌شان، زیرساخت‌شان، دارایی‌شان با بی‌رحمی تمام، با سنگدلی تمام نابود میشود، از بین میرود و کشورهایی تماشا میکنند؛ نه فقط معارضه نمیکنند، ممانعت نمیکنند، بلکه حتّی کمک میکنند. آمریکا کمک میکند، انگلیس کمک میکند، بعضی کشورهای دیگرِ اروپایی کمک میکنند. حرف‌ ما این است؛ ما با این مخالفیم. آن چیزی که جمهوری اسلامی را در مقابل جبهه‌ی مقابل قرار میدهد، این مفاهیمی است که، هم عقل، هم عرف، هم هر شرع و دینی، هم وجدان بشری آن را محکوم میکند؛ ما با اینها مخالفیم. مخالفت جمهوری اسلامی با این چیزها است؛ مخالفت، با اینها است، وَالّا قرآن کریم حتّی درباره‌ی کفّار میفرماید: لا یَنهاکُمُ اللَهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم؛(۱۰) اگر چنانچه کافری هست که به شرایط معامله‌ی با او در اسلام عمل میکند، با او مشکلی وجود ندارد.

لشکریان اسلام وقتی که رفتند همین مناطق شامات و مانند اینها را که مال روم بود، فتح کردند، یهودی‌هایی که در آنجا بودند به مسلمانها گفتند خوش آمدید! عدل شما ما را نجات داد. یهودی‌ها آن وقت زیر سلطه‌ی امپراتوری روم زیر فشار بودند؛ گفتند عدل شما مسلمانها، ما را نجات داد؛ یعنی این‌جوری بود؛ وارد میشدند، عدل و دادگری از آنها دیده میشد، مشاهده میشد. با کافر هم این‌جور هستند. مسئله، مسئله‌ی تجاوز و ظلم و استعمار [است]؛ این مطلب اوّل که معلوم بشود معارضه و مقابله‌ی جمهوری اسلامی و جبهه‌بندی جمهوری اسلامی با جمهوری‌هایی که زیر نام دموکراسی و حقوق بشر و لیبرالیسم خودشان را پنهان کرده‌اند، به خاطر باطن کار آنها است، متن کار آنها است که عبارت است از ظلم و استکبار و مانند اینها. این نتیجه‌ی اوّلی که از این عرایض خواستیم بگیریم.

دوّمین نتیجه‌ای که میگیریم این است که ما باید پرچم مبارزه‌ی با استکبار را همیشه بلند نگه داریم. مراقب باشیم جمهوری اسلامی در هیچ دوره‌ای اجازه ندهد که این پرچمداریِ مقابله‌ی با استکبار از او گرفته بشود. ما باید پیشگام باشیم، پیشقدم باشیم و این پرچم را هر روز گسترده‌تر و برافراشته‌تر کنیم.

نتیجه‌ی سوّم و آخر اینکه این حقیقت را برای نسلهای نوبه‌نوِ خودمان روشن کنیم. جوانهایمان بدانند، جوانهای این نسل و جوانهای نسلهای آینده بدانند که ممشای جمهوری اسلامی چیست، این ایستادگی چیست. البتّه خوشبختانه در این چهار دهه و اندی که از عمر جمهوری اسلامی گذشته، ما در منطقه و در دنیا موفّق بودیم در اینکه بتوانیم این چهره‌ را، این جبهه را، این جهت‌گیری را از جمهوری اسلامی به عالم بشریّت نشان بدهیم. این عرض اوّل ما.

درباره‌ی مجلس خبرگان عرض بنده این است که خب مجلس خبرگان در واقع مهم‌ترین کار را بر عهده دارد؛ این «تعیین رهبری» و «مراقبت از حفظ صلاحیّت رهبری» جزو کارهای بزرگ است؛ یعنی شاید بزرگ‌ترین کار در مدیریّت جامعه‌ی ایرانی در جمهوری اسلامی باشد. مجلس خبرگان در گزینشها و انتخابهایی که خواهد داشت، این را باید مراقبت بکند که اصول ثابت جمهوری اسلامی مورد غفلت قرار نگیرد؛ این خیلی مهم است. یعنی انتخاب رهبری با رعایت و ملاحظه‌ی اصول ثابتی باشد که در جمهوری اسلامی آن اصول جزو مسلّمات و ثوابت است. خب ما دو جور احکام داریم؛ احکام ثابت داریم، احکام متغیّر داریم. در خود اسلام هم با عناوین ثانویّه احکام متغیّر داریم. در جمهوری اسلامی هم همین‌جور است؛ بعضی از احکام، به اقتضائات تغییر پیدا میکنند. در خود قانون اساسی هم اشاره شده؛ مِن باب مثال در اصل ۴۴ با توجّه به ذیل آن اصل، یک مواردی میتواند تغییر پیدا بکند؛ موارد این‌قبیلی زیاد داریم؛ لکن یک اصول ثابت داریم که اینها دیگر قابل تغییر نیست. در قانون اساسی میشود این اصول را پیدا کرد، در بیانات امام راحل (رضوان الله علیه) میشود این اصول را پیدا کرد، در معارف اسلامی هم میشود این اصول را پیدا کرد؛ اینها بایست ملاحظه بشود. مثل اقامه‌ی عدل، مثل مبارزه‌ی با فساد، مثل بالا بردن سطح معرفت اسلامی، سطح عمل اسلامی در جامعه؛ اینها اصول ثابتی است که غیر قابل تغییر است. این [هم] تذکّر و نُصح(۱۱) این حقیر به کسانی که در طول زمان در مجلس خبرگان حضور دارند و مسئولیّت دارند.

درباره‌ی مجلس شورا هم یک جمله‌ای عرض کنم. خب هر مجلس جدیدی(۱۲) حامل امید جدیدی و امیدهای جدیدی است. وقتی یک مجلس تازه‌ای تشکیل میشود، امیدهای تازه‌ای هم با آن مجلس مطرح میشود و چشم‌اندازهای جدیدی را میتوانند پیدا کنند. نمایندگان تازه‌ای در مجلس جدید وارد میشوند، در کنار آنها نمایندگان مجرّبی هم از دوره‌ی قبل یا دوره‌های قبل هستند؛ این یک ترکیب خیلی خوبی است، مجموعه‌ی خیلی خوبی است؛ هم ابتکار در آن هست، هم نوآوری در آن هست، هم تجربه در آن هست؛ از تجربه‌های موفّق قبلی استفاده میکنند، ابتکارات جدید هم می‌آید. خب این یک سرمایه‌ی باارزشی است.

تشکیل هر مجلس جدیدی، برای کشور یک سرمایه‌ی باارزش و مورد استفاده است؛ باید این را قدر دانست. مثل یک خونی است که در رگهای مجموعه‌ی سیاسی و اجتماعی کشور جاری میشود و ان‌شاءالله اثر میکند. حادثه‌ی شیرینی است، لکن این حادثه‌ی شیرین را میشود تلخ کرد؛ مثل همه‌ی حقایق شیرین عالم، یک چیزهایی هم وجود دارد، عواملی هم وجود دارد که میتواند این شیرینی را از بین ببرد. بنده اینجا یادداشت کرده‌ام، آن چیزی که میتواند شیرینی مجلس جدید را نابود کند، سخنان اختلاف‌انگیز و دعوا راه انداختن‌ها و ستیزه‌گری‌های دشمن‌پسند است؛ شیرینی مجلس جدید را این‌جور چیزها از بین میبرد. باید خیلی مراقبت کرد؛ باید خیلی مراقبت کرد.

برادران و خواهران در مجلس جدیدی که حالا اندکی بعد تشکیل خواهد شد و حضور دارند، بایستی مراقبت کنند که نگذارند شیرینی تشکیل مجلس جدید از بین برود و کامها تلخ بشود. اگر چنانچه این مراعات را نکنند، اولین اثرش این است که کام ملّت تلخ میشود، فضای سیاسی کشور، فضای تلخی میشود؛ در حالی که فضای سیاسی با انتخابات و تشکیل مجلس جدید و آمدن افراد جدید و مانند اینها قهراً یک فضای باطراوتی است، این از بین میرود؛ اوّلین اثرش این است.

اثر بعد هم این است که مجلس از کارایی می‌افتد؛ یعنی وقتی که مجلس شورای اسلامی دچار دعوا و ستیزه و مقابله و جبهه‌بندی‌های گوناگونِ این‌جوری شد، به طور طبیعی از کار اصلی خودش باز میماند؛ دسته‌بندی‌ها و کشمکش‌ها مانع میشود از اینکه اینها به کارشان برسند.

و من میخواهم عرض بکنم که خب، ما مردم‌سالاری اسلامی داریم دیگر؛ این عنوان «اسلامی» خیلی عنوان مهمّی است؛ این صرفاً فقط در محیط‌های سیاسی کاربرد ندارد؛ یعنی اسلامی بودن و جمهوری اسلامی، فقط این نیست که ما یک الگوی سیاسی ارائه کرده‌ایم؛ بله، این جزو مهم‌ترین بخشهای کار است، لکن فقط این نیست.

یک شاخص عمده‌ی جمهوری اسلامی این است که دست‌اندرکاران جمهوری اسلامی متشرّع باشند؛ مراعات حرام و حلال و دروغ و غیبت و تهمت مانند این‌ چیزها را بکنند. همچنان‌که ما در کارهای شخصی خودمان باید مراقبت بکنیم و تقوا پیشه کنیم و از محرّمات اجتناب بکنیم، در محیط سیاسی و در کار سیاسی هم عیناً همین وجود دارد؛ باید از محرّمات اجتناب کرد؛ باید این را در رأس کارها قرار داد. امیرالمؤمنین (علیه ‌السّلام) میفرماید: لَو لَا التُّقىٰ لَکُنتُ اَدهَى العَرَب؛(۱۳) تقوا مانع از خیلی از کارهای انسان میشود. امیرالمؤمنین (علیه‌ السّلام) در این نامه‌ها و احکامی که در نهج‌البلاغه به استاندارهایشان داده‌اند ــ در خیلی از آنها، حالا نمیتوانم بگویم اغلب؛ در بسیاری از آنها ــ اوّلش این است: کتابی الی فلان، اَمَرَهُ‌ بِتَقوَى‌ الله؛(۱۴) در نخستین توصیه «اَمَرَهُ‌ بِتَقوَى‌ الله» [است]. در مورد مالک اشتر و در آن حکم و فرمان معروف به مالک اشتر [میفرمایند:] «اَمَرَهُ‌ بِتَقوَى‌ اللهِ وَ اِیثارِ طاعَتِه»‌.(۱۵) یعنی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) این‌جور [تأکید میکنند]. یا «اِنطَلِق‌ عَلى تَقوَى اللَه»‌؛(۱۶) توصیه به تقوای الهی است. بنابراین در کارهای سیاسی، در برخوردهای سیاسی، در دسته‌بندی‌های سیاسی ــ که قهراً با اختلاف سلیقه، نوعی دسته‌بندی وجود دارد و ایرادی هم ندارد ــ باید مراعات تقوا کرد؛ انسان مراعات اجتناب از محرّمات شرعی را بجد بایستی داشته باشد. اگر این بود، ان‌شاءالله نتایج کار هم مطلوب خواهد بود، خدای متعال هم به کار برکت خواهد داد.

امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال گوینده را عامل به این حرفها بکند؛ به شنونده هم ان‌شاءالله خداوند توفیق بدهد که این حرف در دلها اثر بکند و بتوانیم طبق آنچه وظیفه‌ی شرعی است کارهایمان را، وظایفمان را انجام بدهیم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
در ابتدای این دیدار که در پایان سیزدهمین اجلاسیه‌ی پنجمین دوره‌ی مجلس خبرگان رهبری برگزار شد، آیت‌الله احمد جنتی (رئیس مجلس خبرگان)  و  حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدهاشم حسینی‌بوشهری (عضو هیئت‌رئیسه‌ی مجلس خبرگان رهبری) مطالبی بیان کردند.
آیت‌الله محمّد امامی‌کاشانی، در دوازدهم اسفند ۱۴۰۲ به رحمت الهی پیوستند.
رئیس دبیرخانه‌ی مجلس خبرگان رهبری
اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۶۸۷؛ «ای خدا! مرا انقطاع کامل به سوی خود عطا فرما»
اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۶۸۷؛ «ای خدا! به من دلی عطا کن که مشتاق مقام قرب تو باشد و زبانی که سخن صدقش به سوی تو بالا رود»
اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۹
سبک، رفتار
سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۲۷۹؛ «... نه ستم مىکنید و نه ستم مى‌بینید.»
سوره‌ی نساء، بخشی از آیه‌ی ۷۶؛ «کسانى که ایمان آورده‌اند، در راه خدا کارزار مى‌کنند ...»
(۱۰ سوره‌ی ممتحنه، بخشی از آیه‌ی ۸؛ «[امّا] خدا شما را از کسانى که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده‌اند، باز نمی‌دارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید ...»
(۱۱ پند، نصیحت
(۱۲ دوازدهمین دوره‌ی انتخابات مجلس شورای اسلامی یازدهم اسفند برگزار گردید.
(۱۳ کافی، ج ۸، ص ۲۴؛ «اگر تقوا اجازه میداد، من مکّارترین و زیرک‌ترین مردمان عرب بودم.»
(۱۴ از جمله، نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۲۶
(۱۵ نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۵۳
(۱۶ از جمله، نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۲۵
 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بحمدالله روز درخت‌کاری هم دوباره فرارسید و ان‌شاءالله ملّت ایران موفّق بشوند به کار زیبا و پُرسود درخت‌کاری؛ ان‌شاءالله در سراسر کشور انجام بدهند این کار را و به این کار موفّق بشوند. آن‌طوری که شنیدم، سهم دویست‌وپنجاه‌میلیونیِ درخت‌کاریِ سالِ ۱۴۰۲ را مسئولین توانسته‌اند انجام بدهند که این خیلی مغتنم است و ما را به [کاشت] آن یک میلیارد درختی که وعده شده(۱) نزدیک میکند.

قبل از آنکه دو سه نکته درباره‌ی درخت‌کاری عرض بکنم، لازم میدانم اشاره کنم به موضوع مهمّ انتخابات(۲) و از ملّت ایران به خاطر حضورشان در پای صندوقهای رأی تشکّر کنم. ملّت ایران با این حضور، هم یک وظیفه‌ی اجتماعی و تمدّنی را انجام دادند، هم یک جهاد انجام دادند. میگوییم «جهاد»؛ چرا؟ چون در مقابل تبلیغات دشمنان بود. تقریباً حدود یک سال، دشمنان ملّت ایران، دشمنان ایران اسلامی، دشمنان جمهوری اسلامی از اطراف دنیا تلاش کردند که مردم را از [شرکت در] انتخابات منصرف کنند و انتخابات را از رونق بیندازند. مردم با حضور خودشان در پای صندوقها، در مواجهه‌ی با این حرکت دشمنان، یک حرکت بزرگ و حماسه‌آمیزی را انجام دادند؛ بنابراین، این یک «جهاد» بود. از دست‌اندرکاران انتخابات هم تشکّر میکنیم؛ از مسئولین برگزاری، از مسئولین تبلیغات، از مسئولین امنیّت، از همه‌ی کسانی که به نحوی به برگزاری انتخابات کمک کردند.

یک مطلب هم درباره‌ی سیل اخیر بلوچستان عرض میکنم. این سیلی که در ناحیه‌ی جنوبی استان سیستان و بلوچستان اتّفاق افتاد، سیل مهمّی بود و خسارتهای زیادی هم به مردم وارد کرده؛ [لذا] امدادهایی که دارد انجام میگیرد حتماً بایستی ادامه پیدا کند. بحمدالله گروه‌های امدادی ــ چه از مسئولین دولتی و چه غیر آنها ــ مشغول کار هستند، تلاش میکنند، کمک میکنند؛ [این] باید ادامه پیدا کند و دیگرانی هم که میخواهند، میتوانند و مشتاق به ورود در این کمکها هستند، وارد بشوند و بر این کمکها اضافه کنند. امیدواریم ان‌شاءالله رنجهای مردم با کمکهایی که میشود انجام(۳) بگیرد.

امّا راجع به درخت‌کاری؛ دو سه نکته را من در مورد درخت‌کاری عرض میکنم. نکته‌ی اوّل اینکه درخت‌کاری یک سرمایه‌گذاری است، آن هم سرمایه‌گذاریِ باصرفه و پُرسود. شما یک تکّه چوب را درون زمین میکنید، این تبدیل میشود به یک درخت و سودش را میبرید، در حالی که شما جز مراقبت کاری ندارید، [زیرا] تغذیه و رشد این درخت از سوی زمین و از سوی خورشید انجام میگیرد؛ شما فقط مراقبت میکنید، آب میدهید و مواظبید که آسیبی به آن نرسد؛ خود این درخت به کمک عوامل طبیعی که خدای متعال معیّن کرده، رشد میکند و به شما میوه میدهد. از این پُرسودتر چه سرمایه‌گذاری‌ای را میشود انسان پیدا کند؟ سرمایه‌گذاریِ پُرسود و باصرفه. بنابراین، هر کسی در این سرمایه‌گذاری شرکت بکند، قطعاً سود برده؛ چون شما که درخت را میکارید، عواملی غیر از شما در رشد این درخت و میوه‌دهی این درخت و ثمردهی این درخت فعّالند، امّا شما از این ثمر استفاده میکنید.

نکته‌ی دوّم: میوه‌ی درخت فقط همان میوه‌ای نیست که شما از درخت میوه‌دار میچینید؛ سایه‌ی این درخت هم میوه است، چوب این درخت هم میوه است، هوایی که ایجاد میکند و اکسیژنی که به هوا میدهد میوه است، مبارزه‌ای که این درخت با آلودگی‌ها و آلاینده‌های هوا میکند میوه است؛ همه‌ی اینها میوه‌های این درخت است. بنابراین، انواع و اقسام ثمرات را شما از این سرمایه‌گذاریِ خوبتان میبرید. بخصوص در زندگیِ ماشینیِ امروز که متأسّفانه آلاینده‌ها زیاد شده‌اند و به ضرر انسان تمام میشود، وجود درخت واقعاً یک نعمت بابرکت و یک لطف الهی است.

نکته‌ی سوّم این است که بدانیم در اسلام، بر ارتباط با طبیعت تکیه شده؛ یعنی اسلام انسان را از طبیعت جدا نکرده، به انسان توصیه کرده که هم به طبیعت برسد و هم از طبیعت استفاده کند. در قرآن کریم «وَ استَعمَرَکُم فیها»(۴) هم هست، یعنی خدای متعال از شما خواسته که زمین را آباد کنید، طبیعت را آباد کنید، «کُلوا مِن ثَمَرِه» هم هست: «کُلوا مِن ثَمَرِهِ اِذا اَثمَر»؛(۵) از میوه‌ی آن استفاده کنید. بنابراین، هم شما به زمین رسیدگی میکنید و به طبیعت میرسید و از آن مواظبت میکنید و مراقبت میکنید، هم شما از طبیعت بهره‌مند میشوید؛ این در اسلام تأکید شده؛ این جزو چیزهایی است که در قرآن آمده، روایات فراوانی هم در باب محیط زیست داریم.

نکته‌ی آخر اینکه امسال ما سه درخت غرس کردیم؛ برخلاف [بعضی] سالهای قبل که دو درخت غرس میکردیم، امسال تعداد درختهایی را که غرس شده افزایش دادیم، به معنای اهتمام بیشتر به درخت‌کاری. و یکی از این سه درخت هم درخت زیتون است؛ این به معنای اظهار همبستگی و همدلی با مردم فلسطین است ــ که مرکز زیتون آنجا است ــ و میخواهیم به این مردم مظلوم و عزیز و بسیار مقاوم، از دور سلام بدهیم و بگوییم ما همه جور به یاد شما هستیم، از جمله اینکه درخت زیتون را به یاد شما غرس میکنیم.

به همه‌ی ملّت عزیزمان سلام و درود میفرستم و سلامت و عافیت و لطف و فیض الهی را برای همه‌ی ملّت و همه‌ی کشور از خداوند متعال طلب میکنم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
طرح مردمی کاشت یک میلیارد نهال در چهار سال که به طور رسمی از یازدهم آذرماه سال جاری آغاز شده است.
انتخابات دوازدهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی و انتخابات ششمین دوره‌ی مجلس خبرگان رهبری که در یازدهم اسفندماه سال جاری برگزار شد.
پایان
سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۶۱
سوره‌ی انعام، بخشی از آیه‌ی ۱۴۱

رژیم غذایی سرشار از چربی، مواد قندی، نمک و کلسترول بالا در کنار بی تحرکی، استرس کنترل نشده و عصبانیت، خطر بروز بیماری قلبی را افزایش می‌دهد. در ادامه به نقل از «وب ام دی»، به چند ماده غذایی مفید و مضر برای نارسایی قلبی خواهیم پرداخت.

بهترین‌ها:

میوه ها و سبزیجات رنگارنگ

محصولات تازه ستون فقرات یک رژیم غذایی سالم برای قلب است. میوه ها و سبزیجات سرشار از مواد مغذی و کم کالری و نمک هستند. هرچه بشقاب شما رنگارنگ تر باشد، بهتر است. توت ها سرشار از فیبر و مواد مغذی گیاهی هستند. سبزیجات سبز مانند کلم بروکلی و اسفناج منابع خوبی از ویتامین C، E و فولات هستند. با میوه ها و سبزیجات نارنجی مانند هویج، سیب زمینی شیرین و طالبی، بتاکاروتن و فیبر دریافت خواهید کرد.

غلات کامل

غلات پر از فیبر هستند که سطح کلسترول انسداد شریان را کاهش می دهد. فیبر همچنین به آرامی هضم می شود، بنابراین شما را برای مدت طولانی تری سیر نگه می دارد و می تواند به کاهش اشتهای شما کمک کند. غلات کامل منبع خوبی از ویتامین های B هستند که به قلب شما کمک می کند تا اکسیژن را به بدن برساند. بلغور جو دوسر، گندم کامل، ذرت بو داده و برنج قهوه ای همگی غلات کامل هستند.

لوبیا

لوبیاها واقعا برای قلب شما خوب هستند. فرقی نمی‌کند کدام نوع لوبیا را ترجیح دهید، آن‌ها افزودنی دلچسب و سیرکننده به وعده‌های غذایی هستند. این حبوبات رنگارنگ پروتئین روزانه خود را بدون کالری و چربی گوشت به شما می دهند. به عنوان بخشی از یک رژیم غذایی سالم برای قلب، آنها می توانند به بهبود سطح کلسترول شما کمک کنند. اگر برای راحتی کنسرو لوبیا می‌خرید، بدون نمک را انتخاب کنید یا ابتدا آن‌ها را بشویید تا سدیم اضافی را کاهش دهید.

ماهی غنی از امگا ۳

به گفته متخصصان، ماهی غنی از امگا۳ یک جایگزین خوب دیگر برای گوشت است. اسیدهای چرب امگا ۳ چربی های اشباع نشده ای هستند که التهاب مخرب شریان را کاهش می دهند. دو وعده ماهی در هفته نیز ممکن است کمی فشار خون را کاهش دهد و خطر مرگ ناشی از بیماری قلبی و ایست قلبی را کاهش دهد. ماهی هایی را انتخاب کنید که سرشار از امگا ۳ هستند اما جیوه کمی دارند.

روغن های سالم

به جای چربی‌های جامد مانند کره و ... از روغن‌های گیاهی استفاده کنید. روغن های کلزا، زیتون، ذرت و سویا دارای اسیدهای چرب تک غیراشباع سالم هستند. از این روغن ها برای تفت دادن، پختن و ... استفاده کنید.

آجیل

آنها یک میان وعده سیر کننده و منبع خوبی از چربی سالم، پروتئین و مواد مغذی هستند. آنها را به رژیم غذایی خود اضافه کنید تا به کاهش LDL یا کلسترول بد کمک کنید. آجیل همچنین التهاب را در بدن شما کاهش می دهد. اگر آنها را چند بار در هفته بخورید، ممکن است خطر حمله قلبی یا مرگ بر اثر بیماری قلبی را کاهش دهند. با این حال آجیل ها کالری بالایی دارند و نباید در مصرف آن‌ها زیاده‌روی کرد.

ترکیبات گیاهی

نمک اضافی فشار خون را بالا می برد که باعث می شود قلب شما سخت تر کار کند. نمک را در آشپزی خود با گیاهان و ادویه هایی مانند کاری، سیر، زنجبیل، لیمو، فلفل، جعفری، پونه کوهی و آویشن جایگزین کنید. در صورت امکان از گیاهان تازه استفاده کنید. شما همچنین می توانید ادویه های از قبل مخلوط شده را در سوپرمارکت بخرید، اما مقدار سدیم آن را بررسی کنید. بسیاری از ادویه‌ها حاوی نمک اضافه شده هستند

 

بهترین و بدترین غذاها برای نارسایی قلبی را بشناسید

بدترین‌ها:

پنیر، کره و خامه

محصولات لبنی مانند شیر و ماست مکمل خوبی برای رژیم غذایی شما هستند. آنها پروتئین، کلسیم استخوان ساز و ویتامین D را تامین می کنند. اما نوع لبنیاتی که انتخاب می کنید مهم است. شیر، بستنی، کره و خامه سرشار از چربی های اشباع شده هستند که سطح کلسترول مضر LDL را افزایش می دهد. لبنیات کم چرب مصرف کنید.

چاشنی ها و سس های شور

چاشنی ها و سس های خریداری شده در فروشگاه اغلب حاوی نمک زیادی هستند. قبل از خرید، محتوای نمک روی برچسب محصولات را بررسی کنید و به دنبال جایگزین های کم سدیم باشید. بهتر است سس‌ها و رویه‌های سالاد را خودتان با طعم‌دهنده‌های بدون نمک مانند لیمو، روغن زیتون و سرکه درست کنید.

گوشت های فرآوری شده و دودی

بیکن، سوسیس و هات داگ با داشتن چربی و کلسترول بالا، هیچ کمکی به قلب شما نمی کنند. هر دو گوشت قرمز فرآوری شده و چرب مانند همبرگر برای قلب مضر هستند. ماهی، مرغ بدون چربی، لوبیا و توفو منابع سالم‌تری از پروتئین هستند.

شیرینی

غذاها و نوشیدنی های قندی مانند کلوچه ها، کیک ها، آب نبات ها و نوشابه ها به چاقی کمک می کنند که برای سلامتی مضر است. شکر قند خون را بالا می برد و التهاب را افزایش می دهد. به همین دلیل است که افرادی که در مصرف شیرینی جات زیاده روی می کنند با خطر بیشتری برای مرگ بر اثر بیماری قلبی روبرو هستند. انجمن قلب آمریکا توصیه می کند که زنان بیش از ۶ قاشق چایخوری و مردان بیش از ۹ قاشق چایخوری شکر اضافه در روز دریافت نکنند.

غذاهای سرخ شده

به محض اینکه غذاهایی مانند سیب زمینی یا مرغ را در روغن سرخ کنید، چربی و کلسترول به آن اضافه می کنید. خوردن غذاهای سرخ شده به طور منظم منجر به افزایش وزن می شود که می تواند فشار خون شما را افزایش دهد. تحقیقات نشان می دهد که غذاهای سرخ شده خطر بیماری قلبی و نارسایی قلبی را افزایش می دهد. سبزیجات و پروتئین های بدون چربی مانند مرغ و ماهی را بپزید، آب پز کنید و کباب کنید تا یک وعده غذایی سالم برای قلب داشته باشید.

الکل

الکل حاوی کالری خالی است که فاقد مواد مغذی است و باعث افزایش وزن می شود. به علاوه، الکل با برخی از داروهای فشار خون و سایر داروهای قلبی تداخل پیدا می کند.

مایعات اضافی

نارسایی قلبی مانع از پمپاژ خون توسط قلب شما می شود. در نتیجه مایعات در بدن شما جمع می شود. اگر بیش از حد آب و مایعات دیگر بنوشید، ممکن است وزن اضافه کنید و علائمی مانند تورم و تنگی نفس داشته باشید. از پزشک خود بپرسید که چه مقدار مایعات باید در روز بنوشید. همچنین در مصرف غذاهایی که مایعات زیادی دارند هم محتاط باشید.

در همین حال در ادامه به نقل از «مدیکال دیلی» به چند مورد از عادت‌ها و عواملی خواهیم پرداخت که به منظور حفظ سلامت قلب و عروق می بایست نسبت به آن‌ها محتاط بود.

رژیم‌ گرفتن یا حذف برخی درشت‌مغذی‌ها

به گفته دکتر «دانیل ادموندوویچ»، رئیس قلب‌وعروق در بیمارستان دانشگاه تمپل، مردم اغلب فکر می‌کنند که یک رژیم غذایی سالم و متعادل را دنبال می‌کنند، اما اینطور نیست. به‌ عنوان مثال، او افرادی را دیده که از رژیم غذایی کم‌کلسترول پیروی و از چربی‌های سالم یعنی یک درشت‌مغذی مهم اجتناب می‌کنند. این افراد ممکن است کربوهیدرات‌های زیادی بخورند. اگرچه این نوع رژیم غذایی باعث افزایش سطح کلسترول نمی‌شود، اما تحقیقات نشان داده است که تغییر ناگهانی و شدید در عادات غذایی می‌تواند منجر به بدتر شدن عملکرد قلب شود.

انزوای اجتماعی و تنهایی

به‌ گفته دکتر «ریگود تدوالکار»، متخصص قلب و عروق در مرکز بهداشت پراویدنس سنت جان در سنتا مونیکای کالیفرنیا، جدا شدن از دیگران نیز می‌تواند تأثیر عمیقی بر سلامت قلب ما داشته باشد. یک مطالعه اخیر نشان داد که زنان مسن‌تر زمانی که در انزوا زندگی می‌کنند، هشت درصد بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی‌ - عروقی هستند.

برای افرادی که هم انزوای اجتماعی و هم تنهایی را تجربه می‌کنند، خطر ابتلا به بیماری قلبی تا ۲۷ درصد افزایش می‌یابد. انزوای اجتماعی نیز می‌تواند به افسردگی کمک کند و افسردگی می‌تواند منجر به عوامل خطر قلبی‌ - عروقی مانند فشار خون بالا، سبک زندگی کم‌تحرک و عادات غذایی ضعیف شود.

سلامت ضعیف دندان‌ها

مشکلات دندانی مانند پوسیدگی دندان می‌تواند خطر عفونت‌های باکتریایی در جریان خون را افزایش دهد. به‌ گفته تدوالکار، انتقال باکتری‌های موجود در دهان، به خون بسیار آسان است. التهاب لثه و سلامت نامناسب دهان باعث ایجاد حالت التهابی می‌شود که می‌تواند مشکلات قلبی مانند کلسترول بالا یا پارگی پلاک را تشدید کند.

مصرف بیش از اندازه کافئین

کافئین‌ به‌ طور کلی برای قلب مفید است و تحقیقات نشان می‌دهد که نوشیدن دو فنجان قهوه در روز بیشترین فواید قلبی‌ - عروقی را دارد اما مصرف بیش از اندازه قهوه می‌تواند تأثیر منفی داشته باشد؛ زیرا می‌تواند ضربان قلب را تسریع کند و باعث انقباض عروق خونی و افزایش فشار خون شود. مصرف کافئین ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلی‌گرم بی‌خطر در نظر گرفته می‌شود و بیش از آن می‌تواند مجموعه‌ای از اثرات منفی داشته باشد.

احادیث