نكاتي حيرت انگيز درباره بسم الله الرحمن الرحيم

امتیاز بدهید
(95 امتیاز)

تفسیر آیت الله جوادی آملی درباره « بسم الله الرحمن الرحیم»

بسم الله الرحمن الرحیم

جمله بسم الله الرحمن الرحیم ۱۱۴ بار بر پیامبر اکرم(ص)نازل شده است؛ در ۱۱۳ سوره به عنوان سرفصل آمده و از آنجا که اول سورهٔ برائت بسم الله نازل نشده و در سورهٔ نمل علاوه بر ابتدای سوره، در آیه« إنّه من سلیمان و إنّه بسم الله الرحمن الرحیم» نیز این جمله مبارکه آمده است مجموعا ۱۱۴ آیه می شود.

«بسم الله الرحمن الرحیم» جزء‌ سوره حمد و دیگر سوره های قرآن به شمار می رود -الا سوره توبه- و اگر کسی سوره حمد را در نماز یا غیرنماز، واجب شد که بخواند، اگر این آیهٔ‌ بسم الله را نخواند سوره را ناقص خوانده، چرا که این آیه جزء سورهٔ فاتحة‌ الکتاب است.

بنابر روایتی، احتمالاً برای اولین بار، سلمان فارسی به درخواست ایرانیان ترجمه سوره حمد و «بسم الله الرحمن الرحیم » را انجام داد که در آن ترجمه «بسم الله ...» «به نام یزدان بخشاونده» آمده و در ترجمه تفسیر طبری که مترجم آن ناشناس است، به صورت «به نام خدای مهربان بخشاینده » ذکر شده و تا زمان حاضر با اندک تفاوتی به صورت «به نام خداوند بخشنده مهربان» باقی مانده است.

عبارت «بسم اللّه الرحمن الرحیم » نخستین عبارت قرآن است که در اول سوره علق (اقرا) بر پیامبر(ص) نازل شد و در احادیث شیعی این عبارت سرآغاز قرآن معرفی شده است. از روایتی که کلینی از امام صادق (ع) نقل می کند، آغاز همه کتب آسمانی «بسم الله الرحمن الرحیم » بوده است. این عبارت در ابتدای تمام سوره های قرآن، جز سوره برائت (توبه) آمده است. همچنین سوگند دادن خدا به «بسم الله الرحمن الرحیم »، در برخی ادعیه، حاکی از ارزش این آیه است.

 

ارتباط محتوای«بسم الله» با مضمون هر سوره

بر اساس نظر اکثر مفسران هر باری که «بسم الله الرحمن الرحیم» نازل می شد معنای جدید و مصداق تازه‌ای را در برداشت به این معنی که محتوای بسم الله آن سوره با مضمون آن سوره در ارتباط است. چون مضمون سور فرق می ‌کند، ‌مضمون این بسم الله ها هم فرق خواهد کرد و پایان هر سوره با نازل شدن بسم الله مشخص می ‌شد.

 

ادب الهی در شروع کار/ نافرجام بودن هر کاری که با نام خدا آغاز نشود

خدای متعال برای اینکه به انسانها بیاموزد که کار را به نام خدا آغاز کنند هم سوره های قرآن و هم ابتدای قرآن را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کرده و علمای فریقین(شیعه و سنی) از رسول خدا (ص) نقل کرده اند « کل امر ذی بال لم یبدأ فیه ببسم الله فهو ابتر» یعنی «هر کاری که به نام خدا شروع نشود ابتر است». بنابراین اگر انسان کاری را به نام خدا شروع نکند، هرگز به مقصد نمی ‌رسد.

 

عبادتی که با نام خدا شروع نشود هم ابتر است

خدای سبحان با آغاز سوره فاتحة الکتاب به بسم الله به ما آموخت که این حمد و عبادت خدا را نیز به نام خدا آغاز کنید تا به مقصد برسید. معلوم می ‌شود اگر عبادت هم به نام خدا نباشد ابتر است چون حسن فعلی دارد ولی ارتباط را انسان حفظ نکرده است. هر چه به نام خدا نباشد، او هالک است زیرا چیزی که به نام خدا نباشد لا شیء‌ است به صورت شیء. بقاء فقط از آن خداست و کاری که برای وجه الله نباشد پایدار نیست.

امام صادق(ع) در روایتی از بسم الله به عنوان کلید درهای طاعت یاد کرده و می فرماید: درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببندید و درهاى طاعت را با بسم اللّه‏ گفتن بگشایید. همچنین امام صادق (ع) در حدیثی فرمودند: هرگاه یکى از شما وضو بگیرد و بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم نگوید، شیطان در آن شریک است و اگر غذا بخورد و آب بنوشد یا لباس بپوشد و هر کارى که باید نام خدا را بر آن جارى سازد، انجام دهد و چنین نکند، شیطان در آن شریک است.

 

نزدیکی«بسم الله» به اسم اعظم/ اسم اعظم از سنخ لفظ و مفهوم نیست

بر اساس روایات اسلامی"اسم اعظم" به بسم الله به قدری نزدیک است که سیاهی و سفیدی چشم به هم نزدیک هستند. اسم اعظم از سنخ لفظ و مفهوم و یا صورتی ذهنی نیست؛ که اگر کسی این کلمات را یاد گرفت بتواند مرده‌ای را زنده کند و مانند آن. اسم اعظم مقام است جزء‌ درجات اولیای الهی است که اگر روح به آن درجه ولایت رسید،‌ این کلمات را بر زبان جاری کند آن اثر را خواهد داشت. لذا اولیای الهی با «بسم الله الرحمن الرحیم» کار می ‌کردند.

همان طوری که خدای سبحان هر چه را که بخواهد با «کن» انجام می ‌دهد، بندهٴ آن مولی هم به اذن آن مولی، هر چه را بخواهد با بسم الله انجام می ‌دهد. نمونه‌اش را قرآن در جریان نوح بیان کرده است که «بسم الله مجریها و مرسیها» جریان نوح را که قرآن کریم طرح می ‌کند می ‌فرماید او که مسلط بر این طوفان سهمگین بود، کشتی را با نام خدا حرکت می ‌داد و با نام خدا آرام می ‌کرد و یا سیر و سکون این کشتی با نام خدا بود.

آنکه عبد کامل است به اذن خدا از «بسم الله» کاری می گیرد که مولای او از «کن» کاری را می‌گرفت. چون این عبد به جایی رسیده است چیزی نمی ‌خواهد مگر این که خدا بخواهد. لذا گفتند «بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم آنقدر نزدیک است که سیاهی چشم به سفیدی چشم نزدیک است»

آیت الله جوادی آملی در این باره می گوید: اسم اعظم مفهوم نیست که با علم حصولی و وجود ذهنی اثر کند. اسم اعظم حرف نیست که با حرف کسی مرده را زنده کند یا با حرف کسی بر دریا مسلّط بشود، کشتی را با حرف براند. این چنین نیست. عالم نه با حرف اداره می ‌شود، نه با مفهوم ذهنی. عالم با آن مقام انسانی اداره می ‌شود.

اگر بسم الله همراه آن مقام بود، از جان یک موحدی «بسم الله» نشأت گرفت، یک موحد کامل گفت «بسم الله الرحمن الرحیم» این است که از اسم اعظم سهمی دارد و می ‌تواند بر عالم به اذن آفریدگار عالم اثر بگذارد و مسلط بشود. و گر نه اسم اعظم یک کلمه‌ای باشد انسان در بین کلمات جستجو کند آنها را بخواند و بدمد و مرده‌ای را زنده کند این افسانه است. یا اسم اعظم یک مفهومی باشد که هر کسی که این مفهوم را به خاطر سپرد، درخت پژمرده‌ را سرسبز کند، این قصه است.

عالم که با مفهوم و با لفظ نمی ‌گردد. عالم با حقیقت می ‌گردد. هر کسی به مقام ولایت رسید مانند انبیای الهی، آن مقام را پیدا می ‌کند و از آن کلمات آن اسم ها را استفاده می کند و الا چه خاصیت دهد نقش نگینی. آن انگشترها را اگر دیگران هم داشته باشند اگر انگشت، انگشت سلیمان نباشد، نقش نگین که اثری ندارد. و اگر جان، جان اولیای الهی نباشد بسم الله آن اثر را نمی ‌گذارد.

 

مبدأ اشتقاق و تحول در کلمهٴ «الله»/ تحیر شورافکن و ممدوح

«الله» از« ألِهَ » به معنی «عبادت» مشتق است؛ یا از «ألَهَ» و «وَلَهَ» به معنای تحیر و «إلٰهَ» بر وزن کتاب به معنای مکتوب است. خدا را آنچنانی که هست نمی ‌توان شناخت این تحیّر و وله یک تحیر ممدوح است بر خلاف تحیر مذموم. تحیر برای انسانی که راه را طی نکرده است مذموم است و عذاب می ‌آورد. اما تحیر برای کسی که به مقصد رسیده است نشاط و انس می ‌آورد. خدای سبحان، الله إله است یعنی «مألوه» و «معبود» یا «إلٰه» است یعنی «مألوه» و مورد تحیر و کم کم علم بالغلبه شد و چون ذات همهٔ کمالات را داراست از این جهت می‌گویند الله، نام ذات هستی است که مستجمع همهٔ کمالات است نه مفهوماً‌ اشتمال همهٔ کمالات در این مفهوم اخذ شده باشد.

 

تفسیر « الرحمن الرحیم»/ رحمت رحمانیه خداوند فراگیر و مطلق است

در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: رحمان اسم خاص است اما صفت عام دارد ( نامى است مخصوص خدا ولى مفهوم رحمتش همگان را در بر مى گیرد ) ولى رحیم اسم عام است به صفت خاص ( نامى است که بر خدا و خلق هر دو گفته مى شود اما اشاره به رحمت ویژه مؤمنان دارد) .

خدای سبحان دو رحمت دارد یک "رحمت مطلقه" که آن رحمت مطلقه دیگر مقابل ندارد. یک "رحمت خاصه" است که مقابل آن "غضب" است. آن رحمت مطلقه که فراگیر است حتی جهنم را هم زیر پوشش دارد آن دیگر مقابل ندارد. غضبی که مقابل آن رحمت باشد، نیست. این که فرمود: «و رحمتی وسعت کلّ شی» هر که شیء است مشمول رحمت من است و اینکه در ادعیه هم گفته می ‌شود خدای سبحان «یا من سبقت رحمته غضبه» یا تو را سوگند می ‌دهیم «برحمتک التی وسعت کل شیء» این رحمت مطلقه است و رحمت مطلقه مقابل ندارد. چیزی که مقابل این رحمت باشد عدم است نه غضب.

پیامبر اکرم (ص) در این مورد می فرماید: خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد که یکى از آن را به زمین نازل کرده است و در میان مخلوقاتش تقسیم نموده و تمام عاطفه و محبتى که در میان مردم است از پرتو همان است، ولى ۹۹ قسمت را براى خود نگاه داشته و در قیامت بندگانش را مشمول آن می سازد.

اساس کار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائى دارد که تا عوامل قاطعى براى آن پیدا نشود تحقق نخواهد یافت، چنانکه در دعا مى خوانیم «یا من سبقت رحمته غضبه : اى خدائى که رحمتت بر غضبت پیشى گرفته است» . انسانها نیز باید در برنامه زندگى چنین باشند ، اساس و پایه کار را بر رحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را براى مواقع ضرورت بگذارند و اینکه قرآن ۱۱۴ سوره دارد ، ۱۱۳ سوره با رحمت آغاز مى شود و تنها سوره توبه که با اعلان جنگ و خشونت آغاز مى شود و بدون بسم الله است، این خود گویای بسیاری از نکات اخلاقی و رفتاری برای ما انسانها و مسلمانان است.

 

«بسم الله» حوامیم سبعه ومسبحات ستّه برای رسیدن به هدف مشترک آن سور

آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیه « بسم الله الرحمن الرحیم» سوره حمد به اشتراک مضمون برخی از سوره های قرآن اشاره کرده و می گوید: گاهی چند سوره یک مضمون مشترک و واحدی را دارند. مثل «حوامیم سبعه» و «مسبّحات سته» و مانند آن.

این حوامیم هفتگانه که اول همهٔ اینها "حم" است و با حم شروع می ‌شود یک معنای مشترکی را تعقیب می کنند، گرچه برای هر یکی از این هفت حم هدف خاص است لذا هفت سوره شد. ولی همهٔ این هفت سوره یک جامعی دارند که از آن جهت حوامیم سبعه با حرف مقطع حم شروع می ‌شود. بسم اللهی که مربوط به این هفت سوره است با هدف مشترک این هفت سوره مناسب است.رسول خدا (ص) هر شب قبل از خوابیدن این شش سورهٔ مسبحات را قرائت می کردند و این جزء سنن و دستورات ما هم هست که هر شب انسان این شش سوره را قرائت کند.

 

متعلَّق بسم الله

گفتن بسم الله در آغاز هر کار هم به معنى استعانت جستن به نام خدا است، و هم شروع کردن به نام او و این دو یعنى استعانت و شروع که مفسران بزرگ ما گاهى آن را از هم تفکیک کرده اند و هر کدام یکى از آن دو را در تقدیر گرفته اند به یک ریشه باز مى گردد. در واقع این دو لازم و ملزوم یکدیگرند یعنى هم با نام او شروع مى کنم و هم از ذات پاکش استمداد مى طلبم.

پس بسم اللهی که در اول قرآن است انسان به نام خدا شروع می ‌کند که به هدف این قرآن که نورانی شدن است، برسد. چون خدای سبحان قرآن را نور نامید بسم اللهی که در اول قرآن است برای این است که انسان به این هدف واحد قرآن که نورانی شدن است، برسد. بسم اللّهی که در هر سوره است برای رسیدن به هدف خاص آن سوره است و بسم اللهی که در مسبحات ستة است برای رسیدن به هدف مشترک آن شش سوره تسبیحی است. بسم اللّهی که در حوامیم سبعه است برای نیل به هدف مشترک آن هفت حامیم است و مانند آن.

در بعضی از تعبیرات بزرگان آمده است که همهٔ معارف قرآن کریم در سورهٔ حمد جمع شده است که آن فاتحة الکتاب است. ام الکتاب است و مانند آن؛ و همهٔ معارف سورهٔ فاتحهٴ الکتاب در بسم الله الرحمن الرحیم جمع شده است و همهٔ آن اسرار در" باء" بسم الله الرحمن الرحیم جمع شده است و امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: من نقطة باء بسم الله الرحمن الرحیم هستم.

 

قداست و برکت نام خدا

«بسم الله الرحمن الرحیم» آنچنان از قداست برخوردار است که انسانها موظفند این نام را تسبیح و تکریم کرده و آن را فراموش نکنند. نه این نام را در جای باطل به کار برند و نه در کار حق از این نام غفلت کنند و نه در کنار این نام، نام دیگری یا دیگران را ببرند. لذا خدای سبحان هم این اسم را مظهر برکت قرار داد، هم مظهر تسبیح، هم اوصاف تشبیهیه را در این اسم ظاهر کرد و هم برکات تنزیهیه را، هم فرمود «تبارک اسم ربک» هم فرمود «سبّح اسم ربک».

خداوند فرمود: «فسبّح باسم ربک العظیم»و «سبح اسم ربک الاعلی»(این نام را تنزیه بکن). این طور نباشد که در کنار این نام شریکی برای او قائل باشی و بگویی به نام خدا و به نام خلق قهرمان خدا. این تنزیه نام خدا نیست. این توهین نام است که در کنار این نام، نام دیگری یا دیگران باشد. و مبادا بگویی اول به نام خدا، دوم به نام فلان شخص. خدا نامش اولی است که ثانی برنمی ‌دارد. نه در کنار او نامی است، نه او اول است و دیگری یا دیگران ثانی. این نام را تنزیه بکن.

وقتی آیه«سبح اسم ربک الاعلی» نازل شد، رسول خدا (ص) فرمود: «اجعلوها فی سجودکم» آنرا در سجده قرار بدهید، که در سجده می ‌گوییم: سبحان ربی الاعلی و بحمده. وقتی آیه«سبح اسم ربک العظیم» نازل شد پیامبر(ص) فرمود: «اجعلوها فی رکوعکم» لذا در رکوع می ‌گوییم: سبحان ربی العظیم و بحمده. اینکه خدای سبحان فرمود نام مرا گرامی بدارید «تبارک اسم ربک ذی الجلال و الاکرام» برای اینکه این نام منشأ برکت است. این نام نشانه و علامت آن هستی محض است که همهٔ خیرات از ناحیه اوست.

 

شرط حلّیت ذبیحه ذکر اسم الله است نه بخصوصه

خداوند در قرآن می فرماید «و لا تأکلوا ممّا لم یُذْکَر اسمُ الله علیه و إنّه لفسقٌ» که این یک حکم شرعی است. دستور اسلام این است که وقتی می ‌خواهید ذبیحه را ذبح کنید، نام خدا را ببرید «فاذکروا اسم الله علیها». این جنبه اثباتی قضیه و اگر کسی عمداً نام خدا را نبرد، آن حیوان مردار می ‌شود؛ یعنی چیزی که حلال و طیب و طاهر بود می ‌شود مردار و حرام و آلوده.

یک شرط حلیت ذبیحه آن است که ذابح مسلمان باشد و یک شرط دیگر این است که حین ذبح بگوید «بسم الله الرحمن الرحیم». اگر یک مسلمانی در حین ذبح، عمداً بسم الله را نگفت یا گفت به نام نامی فلان فرد و غیره و ذبیحه را سر برید این گاو و گوسفند حلال و پاک با این کار حرام و آلوده می شود.

 

بسم الله نشانه دین اسلام

پیامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) علاوه بر توصیه های عام نسبت به ذکر بسمله، در مواردی خاص، مانند اوقات خوردن غذا، نوشتن نامه ، رفتن به بستر برای خواب و برخاستن از بستر تأکید بیشتری بر بیان بسم الله داشتند. با این اوصاف ، ذکر بسمله برای مسلمانان به صورت شعار و نشانه دین اسلام درآمده است و بلند گفتن آن از نشانه های ایمان شمرده می شود، چنانکه پیامبر اکرم(ص) هنگام تلاوت قرآن، بسمله را به صدای بلند می گفت و مشرکان از او روی بر می گرداندند که آیة ۴۶ سوره اسراء به همین نکته اشاره دارد.

خوانده شده 40278 مرتبه