emamian
۴ روش برای کاهش علائم تیروئید کمکار
اگر مبتلا به کمکاری تیروئید هستید، توصیه میشود این تغییرات ساده اما سالم را در برنامه روزمره خود اعمال کنید تا علائم این بیماری را به حداقل برسانید.
۱) خوب بخوابید
افراد مبتلا به کمکاری تیروئید معمولاً به اندازه کافی نمیخوابند یا خواب آنها کیفیت مطلوبی ندارد. برای اینکه بدن فرصتی برای استراحت و بازیابی داشته باشد، سعی کنید هر شب ۸ ساعت بخوابید.
۲) آرام و خونسرد باشید
استرس تأثیر منفی بر سیستم ایمنی دارد و حتی میتواند علائم کمکاری تیروئید را تشدید کند. حتی اگر کمکاری تیروئید شما به خوبی کنترلشده باشد، استرس زیاد باعث میشود بدن آدرنالین و کورتیزول ترشح کند. این هورمونها قادرند شما را مضطرب کنند.
۳) تحرک داشته باشید
ورزش میتواند به کنترل بسیاری از عوارض جانبی کمکاری تیروئید از جمله: بد خلقی، کاهش انرژی و افزایش وزن کمک کند. فعالیت بدنی باعث افزایش فعالیت شیمیایی مغز و ترشح هورمونهایی میشود که انرژی و خلق و خو را بهبود میبخشند. حتی دو ساعت ورزش در طول هفته برای تقویت انرژی و خلق و خوی افراد مبتلا به بیماری کمکاری تیروئید کافی است.
۴) رژیم غذایی خود را اصلاح کنید
تغذیه مناسب و متعادل میتواند کنترل علائم کمکاری تیروئید را آسانتر کند. بدین منظور سبزیجات، میوهها، غلات کامل، پروتئین بدون چربی و چربیهای سالم (مانند روغن زیتون و آجیل) را به رژیم غذایی خود اضافه کنید و مصرف قند و چربی اشباعشده را کاهش دهید.
علائم ظاهری سکته مغزی چیست؟
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به نشانههای ظاهری فردی که دچار سکته مغزی شده اشاره کرد و گفت: هوشیار باشید و به محض اینکه مشاهده کردید نیمی از صورت یا بدن فرد فلج یا اصطلاحاً کج شده و در صحبت کردن دچار مشکل و یا دچار کاهش سطح هوشیاری شده باشد به احتمال بروز سکته مغزی شک کنید.
آناهیتا ذوقی هشدار داد: در مواقعی که فرد دچار حمله سکته شده و یا با دیدن هر نشانهای احتمال میدهید این فرد سکته کرده، فوراً با اورژانس تماس بگیرید، بیمار را تکان ندهید و از خوراندن هر ماده آشامیدنی یا غذایی پرهیز کنید.
در این مواقع هرگز برای پایین آوردن فشار خون قرص زیرزبانی به صورت خودسرانه به بیمار ندهید.
وی با تاکید بر اینکه در افرادی که دچار حمله سکته مغزی شده اند، زمان اهمیت بسیار زیادی دارد گفت: باید هر چه سریعتر بیمار تحت نظر درمانهای تخصصی قرا گیرد، زمانی که سکته مغزی رخ میدهد بسیاری از سلولها میمیرند و شانس بازسازی خود را هم ندارند بنابراین زمان را از دست ندهید و فرد را به مراکز درمانی برسانید با این کار شانس آسیبهای مغزی به حداقل خواهد رسید.
این متخصص مغز و اعصاب در ادامه گفت: در مواقعی که فرد دچار حمله سکته مغزی شده، اگر بیمار کاهش هوشیاری دارد او را به پهلو بخوابانید تا محتویات دهان او وارد ریه نشده تا از عفونت ریوی پیشگیری شود.
راز درمان کبد چرب!
کبدچرب غیر الکلی بر اثر تجمع چربی در سلولهای کبد به وجود میآید و در افرادی که دچار اختلال در متابولیسم بدن هستند و چربی و قند خونشان بالاست، بیشتر دیده میشود. البته فردی که به آن مبتلا میشود، زمینه ژنتیکی هم دارد.
در این بیماری تری گلیسیریدی که در سلولها تجمع یافته، از سلولهای کبدی خارج نمیشود و وقتی به تدریج چربی در سلولهای کبدی جمع میشود، اصطلاحا میگویند فرد دچار کبد چرب غیرالکلی شده است.
تا این مرحله کبدچرب قابل درمان است، اما در صورتی که فرد متوجه نشود یا پیگیر درمان نباشد، وارد مرحله «سیروز» و بدخیمیهای کبدی میشود که درمان ندارد؛ زیرا سلولهای کبدی تخریب شده و راهی جز پیوند کبد باقی نمیماند.
متاسفانه یکی از مشکلات کبدچرب این است که نشانه خاصی ندارد و فقط با انجام آزمایش یا سونوگرافی میتوان این بیماری را تشخیص داد. البته برخی علائم در بیماران مبتلا ممکن است وجود داشته باشد که از جمله آن خستگی و درد در ناحیه بالا و سمت راست شکم است.
۷۰ درصد افراد دچار کبدچرب به اضافه وزن و چاقی مبتلا هستند و سابقه قند و چربی خون بالا دارند. در واقع کسانی که رژیم غذایی ناسالمی دارند به خصوص مصرف بالای چربیهای اشباع و قندهای ساده و فعالیت بدنشان نیز کم است، بیشتر به کبدچرب مبتلا میشوند.
کبدچرب درمان دارویی قطعی ندارد. تغییر در شیوه زندگی، درمان اصلی و پیشگیرانه این بیماری است. فردی که به چاقی مبتلاست، با کمی کاهش وزن، بهبود مییابد. مطالعههای مختلف نشان دادهاند اگر این افراد ۵ تا ۱۰ درصد وزنشان را کاهش دهند، آنزیمهای کبدی به حد طبیعی باز میگردد. این افراد باید رژیم غذایی خاصی داشته باشند تا هرچه سریعتر بهبود یابند و بیماری وارد مرحله ۲ و ۳ نشود.
میزان کربوهیدرات (قند) و به خصوص کربوهیدراتهای ساده و همین طور چربی، به خصوص چربیهای اشباع، باید در رژیم این افراد کم شود.
مبتلایان به این بیماری بهتر است برای پخت و پز از چربیهای غیراشباع مانند روغنهای مایع و گیاهی مثل روغن کانولا و زیتون استفاده کنند؛ حتما چربیهای قابل رویت گوشت را (چه قرمز چه سفید) بگیرند و ترجیحا در هفته بیش از دو بار گوشت قرمز نخورند و مصرف فیبر را افزایش دهند.
فیبر در انواع سبزی و سبوس غلات به وفور یافت میشود. میوهها نیز فیبر خوبی دارند اما چون حاوی قند فراوانی هستند، باید به میزان متعادل یعنی حداکثر ۳ واحد در روز و به دفعات میوه مصرف کنند؛ یعنی بیمار مبتلا به کبدچرب نمیتواند ۳ میوه را با هم بخورد اما مصرف سبزیها برای وی آزاد است.
مصرف غلات سبوسدار یا سبوس به صورت جدا در سوپ، کوکو، کتلت و... نیز برای این بیماران مفید است. همچنین موادغذایی با خواص ضدالتهابی مثل روغن ماهی نیز بهتر است در برنامه غذایی این افراد گنجانده شود.
بنابر اعلام دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، ورزش و تحرک بدنی برای مبتلایان به کبدچرب ضروری است و حتما باید روزانه ۳۰ دقیقه تا یک ساعت ورزش کنند. با این سبک زندگی چربی کمتری در سلولهای کبد ذخیره میشود و به مرور بهبود مییابند.
عوامل مشکلات و سختیهای مردم
علم کلام با استفاده از عقل اثبات میکند که خداوند متعال دارای صفات کمالیه است و افعال الهی نیز بر اساس همین صفات از نقص و ظلم مبرا است. خالقیت یکی از همین صفات است که قرآن کریم در مورد آن بیان میفرماید: «اَلّذى اَحْسَنَ كُلَّ شَيءٍ خَلْقَهُ»؛[1] «او همان كسى است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد».
انسان یکی از مخلوقات خداوند است که خلقت او نیز مانند سایر مخلوقات بینقص است. قرآن کریم در مورد خلقت انسان نیز میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الاِنْسانَ في اَحْسَنِ تَقويم»؛[2] «ما انسان را به بهترين شكل آفريديم».
سؤالی که در اینجا مطرح میشود، مواجهشدن انسان با برخی از مشکلات است، اگر انسان در بهترین صورت خلق شده، چرا دچار برخی مشکلات میشود؟ این مشکلات گاه در ابتدای خلقت برای او ایجاد میشوند؛ مانند فرزندان معلول و گاه در ادامه حیات انسان رخ میدهند مانند مبتلا شدن به سرطان، ناکامی در مسیر زندگی و... . برای این سؤال چند علت و پاسخ کوتاه بیان میکنیم.
یک. عامل و ریشه بیشتر مشکلات بر خواسته از رفتار خود انسان است که لازمه اختیار داشتن انسان و انتخاب غلط او و یا اطرافیان او است. قرآن کریم میفرماید: «ما أصابَكُمْ مِّنْ مُّصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أيْديكُمْ»؛[3] «هر مصيبتى كه به شما مىرسد نتيجه اعمال شماست»؛ مانند انتخابهای غلط ما در زندگی و یا رفتار نادرست دیگران ازجمله رفتار غلط یک مسئول که باعث ناکامی گروهی از مردم میشود.
پیشرفت علم و طب نیز روشن میکند که بیماریها علل مختلفی دارند که بیشتر آنها مربوط به رفتار انسان است، مانند: تغذیه انسان، ژنتیک، عدم رعایت نکات بهداشتی توسط والدین هنگام انعقاد نطفه و ... .
دو. عامل دیگر نیز آزمایشهای الهی میتواند باشد. امتحان الهی سنگ محک برای تشخیص ظرفیت انسان است که برخی در این امتحانات شکست میخورند و برخی دیگر مانند حضرت ایوب علیهالسلام باوجود مشکلات فراوان، عنان از دست نداده و موفق و سربلند میشوند.[4]
درنتیجه خلقت خداوند عاری از نقص بوده و مشکلات علتهای مختلفی میتوانند داشته باشند؛ انسان به عنوان موجود مختار با انتخاب و رفتار نادرست خود مشکلاتی را برای خود و دیگران ایجاد میکند و یا امتحانات الهی عامل برخی از مشکلات بوده که به آزمایش بندگان خدا منجر شده تا سره از ناسره تفکیک شوند.
پینوشت:
[1]. سجده: 7.
[2]. تین: 4.
[3]. شوری: 30.
[4]. ص: 43.
ماه خدا؛ بهترین زمان برای حضور در بهترین مکان
در شئون مختلف انسانی مدالها و نمادهایی برای تعیین رتبه افراد مشخص میشوند و به بالاترین افراد در هر شأنی لقب و مدالی خاص تعلق میگیرد. در بین نظامیان رتبهبندی خاصی وجود دارد و افراد بسیار اندکی خود را به بالاترین مرتبه ممکن میرساند؛ مثلاً نشان ذوالفقار از عالیترین نشانهای نظامی است که پیش از انقلاب به افرادی انگشتشمار و پس از انقلاب تنها به سردار شهید قاسم سلیمانی تعلق گرفت.[1] در مکتب اسلام کدام نشان رتبه بسیار بلند را بیان میکند؟
نام مبارک «الله» نشان عالی اسلامی
در میان تمام انسانها تنها خاتم انبیا و اشرف مخلوقات است که از او با تعبیر «حبیبالله»؛ «معشوق خدا» یاد میشود. شریفترین و پاکترین خونِ بشری، «ثارالله»؛ «خونِ خدا»، عیسی علیهالسلام که از رحم پاکترین بانوان تاریخ تولد یافت، «روحالله»؛ «روح خدا» و پدر توحید؛ حضرت ابراهیم علیهالسلام، «خلیلالله» نامیده شدهاند. این مدالها و انتساب به نام مقدس خداوند، نصیب افراد بسیار محدودی شده است. نشان «الله»، اختصاص به انسانها ندارد و گاه شامل مکان و زمان ویژهای میشود. خداوند متعال ماه مبارک رمضان را به خویش نسبت داده و آن را «شهرالله» خوانده و خانه کعبه را «بیتالله» نامیده است.
کتاب خدا هدیهای عظیم در ماه خدا
رمضان ماه خداست. پیامبر مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: «شَعبانُ شَهری و رَمَضانُ شَهرُ الله»؛[2] «شعبان ماه من است و رمضان ماه خداست». شرافت این زمان بیضابطه و دلیل نیست. معجزه جاویدان الهی که همان کتاب خداست در این ماه مبارک نازل شده و قانون سعادت و خوشبختی ابدی به انسانها هدیه شده است. ماه بهار قرآن و استفاده از نسیم روحبخش آیات الهی، فرصت بسیار مغتنمی است که خود را از آتشی که برای خودمان برافروختهایم، نجات دهیم.
آرزوی بهترین مکان در بهترین زمان
در بین دعاهای مرتبط با ماه مبارک رمضان که در روایات آمده، تمنای زیارت خانه خدا ازجمله دعاهای پرتکرار است. گویا به خدا عرضه میداریم؛ حالا که من در بهترین زمانها و ماه خدا قرار دارم، من را موفق به رفتن به بهترین مکانها و خانه خدا کن. در برخی دعاها، زیارت بیتالله و قرار گرفتن در زمره حاجیان، آرزوی هرساله است. «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَيْتِکَ الْحَرَامِ فِی عَامِی هَذَا وَ فِی كُلِّ عَامٍ»؛[3] «خدايا مرا روزى كن حج بیتالحرام در اين سال و در همهسال». در اهمیت حج همین نکته بس که امیرالمؤمنین علیهالسلام در آخرین وصایای خویش میفرماید: «اللهَ اللهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا»؛[4] «خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان تا وقتى هستيد آنجا را خالى مگذاريد، كه اگر خالى گذاشته شود از مجازات الهی مهلت نخواهید یافت».
ماه خدا؛ سیدالشهور
در برخی روایات به فضیلت و برتری رتبه این ماه مبارک نسبت به تمام ماهها تصریح و این ماه، سید و سرور ماهها نامیده شده است. دلیل این برتری، همان مدال افتخار ماه خدا بودن است. از امام رضا علیهالسلام روایت شده که فرمود: «إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ زُفَّتِ الشُّهورُ إلَى الحَشرِ يَقدُمُها شَهرُ رَمَضانَ عَلَيهِ مِن كُلِّ زينَةٍ حَسَنَةٍ، فَهُوَ بَينَ الشُّهورِ يَومَئِذٍ كَالقَمَرِ بَينَ الكَواكِبِ، فَيَقولُ أهلُ الجَمعِ بَعضُهُم لِبَعضٍ: وَدِدنا لَو عَرَفنا هذِهِ الصُّوَرَ! فَيُنادی مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ جَلَّ جَلالُهُ: «يا مَعشَرَ الخَلائِقِ، هذِهِ صُوَرُ الشُّهورِ الَّتي عِدَّتُها عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرا فی كِتابِ اللّهِ يَومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ، سَيِّدُها وأفضَلُها شَهرُ رَمَضانَ، أبرَزتُها لِتَعرِفوا فَضلَ شَهری عَلى سائِرِ الشُّهورِ و لِيَشفَعَ لِلصّائِمينَ مِن عِبادی وإمائی واُشَفِّعَهُ فيهِم»»؛[5] «چون روز قيامت شود، ماهها را به رستاخيز میآورند، درحالیکه ماه رمضان، كه با هر زيور نيكويى آراسته است، پيشاپيش آنهاست. آن روز، ماه رمضان در ميان ماهها، همچون ماه در ميان ستارههاست. مردمى كه آنجا گردآمدهاند، به يكديگر میگویند: دوست داشتيم كه اين چهرهها را میشناختیم! منادى از سوى خداى متعال ندا سر میدهد كه: «اى همه آفريدگان! اينها، سيماى ماههايى است كه نزد خداوند، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريد، تعدادشان در كتاب خدا دوازده است. سَرور و برترِ آنها، ماه رمضان است. آن را آشكار ساختم تا برترى ماه من (ماه خدا) را بر ماههای ديگر بشناسيد و تا براى مردان و زنانى كه بنده مناند، شفاعت كند و من هم شفاعتش را درباره آنان بپذيرم»».
پینوشت:
[1]. ایسنا، چه کسانی در ایران نشان «ذوالفقار» گرفتهاند: B2n.ir/k35658.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج94، ص79.
[3]. مفاتیحالجنان، دعای ابوحمزه ثمالی.
[4]. سید رضی، نهجالبلاغه (صبحی صالح)، چاپ اول، البحوث الاسلامیه، 1377ش، ص422.
[5]. صدوق، محمد بن علی، فضائل الأشهر الثلاثه، چاپ اول، الآداب، ص110.
رئیس جمهور مصر: با اخراج فلسطینیان از سرزمین خود موافق نیستیم
عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر امروز شنبه در مراسم روز شهید تصریح کرد که مصر نمیتواند به فلسطینیان خیانت کند. ما از آنها حمایت کرده و به آنها کمک میکنیم.
وی با تاکید بر این که نوار غزه شاهد یک فاجعه بزرگ و برجای ماندن هزاران شهید است، گفت: مصر هرگز از تلاش برای آتشبس و واردکردن کمکهای انساندوستانه به نوارغزه کوتاهی نکرده است و تا زمانی که فلسطینیان به حق خود در برپایی یک دولت مستقل دست یابند، به این تلاشها ادامه خواهد داد.
رئیس جمهور مصر در ادامه بر اصرار خود برای بازنگه داشتن 24 ساعته گذرگاه رفح به منظور ورود کمکهای انسان دوستانه به غزه تاکیدکرد و گفت: مصر کمکها را به دلیل سختیهای عملیات زمینی از طریق هوا به غزه منتقل کرده است.
گفتنی است ارتش اسرائیل از هفتم اکتبر سال گذشته عملیات نظامی برضد نوار غزه را آغاز کرده است که این عملیات براساس گزارش وزارت بهداشت فلسطین در غزه تا کنون بیش از 31 هزار شهید و 70 هزار مجروح برجای گذاشته که بیشتر آنها زنان و کودکان هستند.
نیت، قلب تپنده اعمال انسانی
نیت، مانند نخ تسبیحی است که دانههای اعمال را به هم متصل میکند. این مفهوم که در اسلام به عنوان محور اصلی ارزیابی اعمال مطرح شده است، از دیدگاه دینی، نه تنها بر ارزش اعمال دینی تأثیر میگذارد، بلکه بر کیفیت زندگی روزمره و روابط انسانی نیز اثر میگذارد.
در تاریخ اسلام، نیت همواره به عنوان عاملی تعیینکننده در سرنوشت انسانها و جامعهها شناخته شده است. داستانهایی از پیامبران، امامان و علمای دینی نشان میدهد که نیت خیر و پاک، حتی اگر به عمل تبدیل نشود، ارزشمند است و خداوند به نیتهای ما توجه دارد.
نیتهای انسانها نه تنها بر اعمال و رفتارهای آنها تأثیر گذاشته، بلکه بر جریانهای تاریخی و تحولات اجتماعی و فرهنگی نیز اثرگذار بودهاند. در متون دینی و روایات، نیت به عنوان اصل و شالوده کارها معرفی شده و اعمال را ثمره نیتها دانستهاند. مسلمانان به داشتن نیت پاک و مخلصانه توصیه شدهاند و نیت فاسد و ریایی را عامل از بین رفتن برکت و پیشآمدن بلا و گرفتاری دانستهاند.
در علوم روانشناسی مدرن، نیت به عنوان یک عنصر کلیدی در تعیین رفتارها و انگیزههای انسانی مورد توجه قرار گرفته است. نیتهای مثبت و سازنده میتوانند به افراد کمک کنند تا با چالشهای زندگی بهتر کنار بیایند و احساس رضایت و خوشبختی بیشتری داشته باشند.
روانشناسان بر این باورند که نیتها میتوانند بر تصمیمگیریها، اهداف و رفتارهای ما تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، در رویکرد انسانگرایی در روانشناسی، افراد به عنوان موجوداتی با اراده آزاد شناخته میشوند که برای دستیابی به پتانسیل و خودشکوفایی خود انگیزه دارند.
همچنین، تحقیقات نشان دادهاند که نیتها میتوانند بر کیفیت و نتیجهی اعمال ما تأثیر بگذارند. برای مثال، اگر نیت فرد برای انجام کاری مثبت و خیرخواهانه باشد، احتمال دارد که نتایج بهتری حاصل شود و این اعمال از ارزش بالاتری برخوردار باشند.
در نهایت، نیتها میتوانند بر سلامت روانی و روحی افراد تأثیر بگذارند. داشتن نیتهای مثبت و سازنده میتواند به افراد کمک کند تا با چالشهای زندگی بهتر کنار بیایند و احساس رضایت و خوشبختی بیشتری داشته باشند.
میتوان گفت: نیت، چه در ابعاد معنوی و چه در جنبههای روانشناختی و اجتماعی، نقش محوری در زندگی انسان دارد. نیت خوب و پاک، موجب قرب الهی و سعادت انسان میشود و در عین حال، به ما کمک میکند تا به عنوان افرادی مسئولیتپذیر و همدل در جامعه عمل کنیم.
نیت در معاملات و ارتباطات مردمی هم نقش بسیار مهمی دارد. در فقه و حقوق اسلامی، حسن نیت به عنوان یک اصل اساسی در عقود و قراردادها مطرح است و بر اساس آن، طرفین معامله باید با نیت صادقانه و بدون قصد فریب یا تدلیس عمل کنند. حسن نیت در معاملات به معنای رعایت انصاف، صداقت و شفافیت است و از ایجاد سوءتفاهم و اختلافات جلوگیری میکند.
در ارتباطات مردمی نیز، نیت خوب میتواند به ایجاد اعتماد و همکاری کمک کند و پایهای برای روابط سالم و پایدار است. نیتهای خیرخواهانه و صادقانه موجب میشوند که افراد به یکدیگر اعتماد کنند و در نتیجه، ارتباطات مؤثرتر و معنادارتری برقرار شود.
نیت صالح در معاملات و ارتباطات مردمی، به عنوان یک ارزش اخلاقی و دینی، تأکید شده و توصیه میشود که افراد در تمامی امور خود، از جمله معاملات و ارتباطات، نیتهای خود را پاک و خالص نگه دارند تا به بهترین نتایج دست یابند.
در علم اخلاق، نیت به عنوان اساس ارزش اخلاقی و منشأ خوبی و بدی کارهای انسان معرفی شده است. عالمان اسلام معتقدند که اگر کسی قبل از انجام دادن اعمال مباح، نیت و قصد قربت کند، عملی که انجام داد، تبدیل به عمل مستحبی خواهد شد.
وقتی به ادعیه و مناجات نظر میکنیم، میبینیم که در ادعیه و مناجاتهای اسلامی، نیت به عنوان بخش مهمی از دعا و راز و نیاز با خداوند مطرح شده است. نیت در این زمینه به قصد و هدفی که فرد در دل دارد و با آن به درگاه خداوند دعا میکند، اشاره دارد. در مناجاتها، اغلب دعاکننده از خداوند میخواهد که نیتهای او را خالص و مطابق با رضای الهی قرار دهد.
در دعای بیستم صحیفه سجادیه آمده است: وَ انْتَهِ بِنِیتِی إِلَی أَحْسَنِ النِّیاتِ، و نیتم را به بهترین نیتها منتهی ساز، اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِک نِیتِی، بارخدایا، نیتم را به لطف خود کامل و خالص گردان.
در اسلام، نیت و عمل هر دو اهمیت دارند و به طور متقابل با یکدیگر ارتباط دارند. نیت به عنوان پایه و اساس عمل در نظر گرفته میشود و عمل بدون نیت صحیح، ارزش معنوی خود را از دست میدهد.
قرآن کریم به نیت و اراده انسان اهمیت زیادی میدهد و آن را پایه و اساس اعمال میداند. در قرآن، نیت به عنوان عزم راسخ و اراده محکم برای انجام کار توصیف شده است.
همچنین، قرآن پیامبران بزرگ الهی را به خاطر اراده نیرومندشان «اولو العزم» نامیده است.
در آیه ۱۵۹ سوره آل عمران هم میفرماید: «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ»، یعنی هنگامی که تصمیم گرفتی، توکل بر خدا کن.
این آیه بیان میکند که باید پس از تصمیمگیری و نیت قوی، به خداوند توکل کرد.
در احادیث نیز به اهمیت نیت اشاره شده است، مانند حدیث معروف که پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «إنما الأعمال بالنیات»، یعنی «همانا اعمال به نیات است». این حدیث نبوی بیان میکند که ارزش اعمال انسان در گرو نیتهای اوست.
همچنین از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: "إنّ الله لایَنظُرُ الی صُوَرِکُم وَ اعمالِکُم وَ اِنّما یَنظُرُ اِلی قُلوبِکُم و نِیّاتِکم؛ خداوند به شکل و قیافه شما نگاه نمیکند، بلکه توجه او به دلها و نیتهای شماست."
با این حال، عمل صالح نیز بسیار مهم است زیرا نیت خوب باید به عمل خوب منجر شود تا تأثیر واقعی داشته باشد. عمل صالح نشاندهنده تحقق نیت خوب در جهان واقعی است و به انسان اجازه میدهد تا نیتهای خود را به واقعیت تبدیل کند. در نهایت، هر دو، نیت و عمل، در کنار هم برای رسیدن به کمال معنوی و رضایت الهی ضروری هستند
اینگونه میشود گفت: نیت، پایه هر عبادتی شمرده میشود و از جهت شرعی، فردی که تکالیف واجب خویش را بدون نیت عبادی انجام دهد، عبادات او مورد قبول خداوند قرار نمیگیرد.
نیت برای روزهداری در ماه مبارک رمضان بسیار مهم است. نیت، قصد قلبی است که باید از اول شب تا قبل از اذان صبح انجام شود. نیت روزه میتواند برای کل ماه یکبار در شب اول انجام شود و یا هر شب برای روز بعد تجدید گردد. این نیت باید با قصد اطاعت از فرمان خداوند و تقرب به او صورت گیرد.
حالا که تنها چند روز تا آغاز ماه مبارک رمضان باقی مانده است.
در این چند روز باقیمانده، اهمیت نیت برای ورود به ماه رمضان و آمادگی برای روزهداری بسیار مهم است.
بنابراین، مومنان باید در این روزها، با نیت پاک و خالص، خود را برای انجام فریضه روزه در ماه مبارک رمضان آماده کنند.
نتیجه حفظ آبروی مسلمان
امام سجاد (علیه السلام):
منْ کَفَّ عَنْ أَعْرَاضِ الْمُسْلِمِینَ أَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی عَثْرَتَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ
هر که از ریختن آبروی مسلمانان خودداری کند، خدای تعالی روز قیامت از لغزشش بگذرد.
بحارالأنوار، ج ۷۲، ص: ۲۵۶
بیانات در گفتوگو با خبرنگار صداوسیما پس از شرکت در انتخابات ۱۴۰۲
از خداوند متعال درخواست میکنیم، طلب میکنیم که امروز را برای ملّت ایران روز مبارکی قرار بدهد و نتایج تلاش مردم عزیزمان و دستاندرکاران مسائل گوناگون انتخابات انشاءالله به نتایج مطلوب برسد و به نفع ملّت ایران تمام بشود. من دو توصیه عرض میکنم، بعد هم به پاسخ سؤال خبرنگار محترم میپردازم.
توصیهی اوّل من به مردم عزیزمان این است که قرآن به ما فرمود: فَاستَبِقُوا الخَیرات؛(۲) در کارهای نیک مسابقه بگذارید و بر دیگران پیشی بگیرید. من در انتخاباتهای گذشته هم گفتهام، امروز هم تأکید میکنم که هر چه زودتر از این فرصت استفاده کنید، و در اوّلین ساعات، در اوّلین ساعات ممکن، بروید رأیتان را در صندوقها بیندازید.
توصیهی دوّم این است که در هر حوزهای به تعداد لازم برای آن حوزه رأی بدهید، به اندازهی لازم؛ به کمتر رأی ندهید. مثلاً در تهران برای خبرگان، احتیاج است که به شانزده نفر رأی بدهیم؛ به شانزده نفر رأی بدهید، نه کمتر. یا در تهران برای مجلس شورای اسلامی به سی نفر بایستی رأی بدهید؛ به سی نفر رأی بدهید؛ به کمتر رأی ندهید. این توصیهی مؤکّد من است.
ملّت عزیزمان بدانند که امروز چشم بسیاری از مردم دنیا، چه آحاد مردم و چه افراد سیاسی و صاحبان جایگاههای معتبر ملّی و سیاسی به ایران است، چشمشان به شما است؛ میخواهند ببینند که شما چه میکنید در این انتخابات، و نتیجهی انتخابات شما چه میشود؛ هم دوستان ما و افرادی که علاقهمند به ملّت ایرانند، هم بدخواهان؛ آنها هم همینجور. از همه طرف چشمها مترصّد کشور ما است و مترصّد مسائل ملّت عزیز ما است. به این توجّه کنید. دوستان را خوشحال کنید و بدخواهان را ناامید کنید.
و امّا پاسخ به سؤال ایشان که آخرین حرف من خطاب به مردّدین چیست، آخرین حرف من این است که «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.»
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بیانات در دیدار جمعی از رأی اولیها و خانوادههای شهدا
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید جوانان عزیز، برادران عزیز، خواهران عزیز و بخصوص خانوادههای معظّم شهیدان که در جلسه حضور دارند؛ به همهی شما خوشامد عرض میکنم. جلسه، در واقع، جلسهی جوان است، محلّ حضور دلهای پاک و زلال جوانها است.
حرف اوّل من، عرض اوّل من، این است که شما جوانها از فرصت صفای روح جوانیتان استفاده کنید و در این ایّام مبارک ماه شعبان و پس از آن، ماه رمضان، خودتان را به خدای متعال نزدیکتر کنید، با خدا اُنس بگیرید، از خدا بخواهید، به خدا توکّل کنید. از ماه شعبان روزهای کوتاهی باقی مانده است، اکثر ماه شعبان گذشت. ماه دعا، ماه مناجات، ماه استغفار؛ شعبان یک چنین ماهی است. در همین چند روزی که باقی مانده است، توصیهی جدّی من به شما جوانان عزیز ــ چه پسرها و چه دخترها ــ این است که از دعا و استغفار و صلوات غفلت نکنید. «دعا» اُنس شما را با خالق هستی افزایش میدهد، ارتباط شما را با خداوند متعال تقویت میکند؛ دعا و مناجات اینجور است. وقتی ما «استغفار» میکنیم، در واقع، استغفار به معنای این است که راه برگشت از خطا را انتخاب میکنیم. ما همه اشتباهاتی داریم، خطاهایی داریم، گناهانی داریم؛ استغفار به معنای انتخاب راه برگشت از این خطاها و این گناهان است، که در ماه شعبان بر استغفار تکیه شده. شما میگویید «استغفر الله و اتوب الیه»؛ «اتوب الیه» یعنی برمیگردم به سمت خدا؛ با خطا و با گناه از خدا دور شدم، حالا برمیگردم به سمت خدای متعال و خدا این برگشت را قبول میکند. در درود فرستادن و صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد، در واقع، یاد و خاطرهی بهترین الگوهای انسانی را در ذهن خودمان زنده میکنیم. این بزرگواران، بهترین آحاد بشر، و برترین افرادِ مخلوق پروردگار بودند. زندگی آنها، درس آنها، گفتار آنها، کردار آنها برای ما الگو است؛ اسوه هستند. وقتی ما صلوات میفرستیم، در واقع یاد آنها را در دلمان زنده میکنیم. پس اینها مغتنم است.
این دعاهایی که وارد شده است که [به آنها] دعای مأثور میگوییم ــ [دعای] مأثور یعنی دعاهایی که از ائمّه (علیهم السّلام) وارد شده، به ما رسیده، مثل صحیفهی سجّادیّه و اغلب دعاهایی که در مفاتیح هست ــ صرف خواستن هم نیست، صرف طلب کردن و ارتباط با خدا [هم] نیست؛ از این هم بیشتر است؛ این دعاها متضمّن معارف است. مضمونهای بلند، معارف عالی اسلامی در این دعاها هست. یک معارفی در این دعاها وجود دارد که در هیچ جای دیگر شما آنها را پیدا نمیکنید؛ در دعای امام حسین در روز عرفه، در دعاهای صحیفهی سجّادیّه، در مناجات شعبانیّه، مضامینی هست، معارفی وجود دارد که انسان در هیچ جای دیگر اینها را پیدا نمیکند. اُنس با دعاها معرفت مسلمان را و مؤمن را بالا میبرد؛ خیلی مغتنم است. بنابراین عرض اوّل ما این شد که این فرصت نورانی بودن دلتان را ــ که دلهای شما نورانی است، باصفا است ــ مغتنم بشمارید. فرصت ماه شعبان و ماه رمضان که حالا خواهد آمد و همهی فرصتهای دیگر را برای دعا کردن، برای استغفار کردن، برای توسّل به پروردگار و به اولیائش مغتنم بشمارید. این عرض اوّل ما به شما.
مطلب بعدی، که بنده مقیّدم این را برای شما حضّار و برای همهی ملّت ایران عرض بکنم، مسئلهی انتخابات است که البتّه دربارهی انتخابات، هم ما صحبت کردهایم، هم دیگران صحبت کردهاند، هم بحمدالله میبینم جوانها در مراکز مختلف، در دانشگاهها، در خیابانها صحبت میکنند، بحث میکنند، لکن چند کلمه هم در این زمینه من امروز عرض میکنم.
خب بحمدالله نشانهی شور و نشاط انتخاباتی در سراسر کشور، در جاهای مختلف دیده میشود. حالت میل به انتخابات و شور انتخاباتی محسوس است؛ باید خدا را شکر کنیم. مطلوب این است که انتخابات ــ نه فقط این انتخاباتِ دو روز بعد،(۱) [بلکه] همهی انتخاباتهای کشور ــ قوی و پُرشور برگزار بشود؛ چرا؟ خب شما جوانها، اهل استدلالید؛ من واقعاً خرسندم از اینکه میبینم بعد از انقلاب جوانهای ما از لحاظ میل به استدلال و میل به تحقیق و دقّت، چندین برابر پیشرفت کردهاند. من پیش از انقلاب هم با جوانها مأنوس بودم؛ تمام جلسات ما جلسات جوانها بود؛ جوانها را کاملاً میشناختم. بعد از انقلاب، روحیهی سؤال، تفحّص، تجسّس، تحقیق، راستیآزمایی، در بین جوانها چند برابر افزایش پیدا کرده و این خیلی خوب است؛ یعنی جوان در عین اینکه در میدانهای مختلف اهل هیجان و نشاط و شور و جوانی است، در عین حال، اهل استدلال هم هست، اهل منطق هم هست. همین شهدای ما که غالباً مثل شماها جوان بودند ــ یعنی اغلب شهدای ما در دوران دفاع مقدّس و همچنین در دوران دفاع از حرم، در سنین دُور و بَر بیست و بیستوچند و حدّاکثر سی و اینجوری بودند ــ با هیجان، با احساسات، با دل پُرشور به سمت میدانهای جنگ رفتند، امّا ذهنشان کار میکرد، فکرشان کار میکرد، منطق داشتند، استدلال داشتند؛ شرح حالشان را اگر شما بخوانید، این را احساس میکنید؛ با استدلال حرکت میکردند. امروز جوانهای ما اینجوری هستند. من در این زمینه چند مطلب را عرض میکنم.
اوّلاً در یک کلمه اگر بخواهیم راجع به اهمّیّت انتخابات پُرشور و قوی عرض کنیم، باید بگوییم انتخابات قوی و پُرشور یکی از ارکان ادارهی درست کشور است ــ که من بعداً در خلال صحبت، مختصرتوضیحی [در این باره] خواهم داد ــ یکی از ارکان اصلی پیشرفت کشور است، یکی از مهمترین وسیلههای رفع موانع پیشرفت است؛ انتخابات قوی این خصوصیّات را دارد.
چون شماها ندیدهاید آن دوران را، اوّلاً این نکته را من به شما جوانها عرض بکنم که این صندوق رأی، این انتخابات، آسان به میان کشور ما و ملّت ما نیامده؛ از این حرفها نبود، از این خبرها نبود. یک مدّتی که استبدادِ مطلق بود، بعد هم که ظاهر انتخابات وجود داشت، انتخابات فقط ظاهری بود، هیچ باطنی نداشت؛ یعنی لیستها را در دربار و بعضاً حتّی در سفارتخانههای خارجی تنظیم میکردند، آن لیستها را میدادند میگفتند اینها باید نماینده بشوند! اینها حرفهایی است که خود آنها میزنند، نه اینکه ما بگوییم. ما البتّه آنوقت میدانستیم؛ ما در دوران پیش از انقلاب خبر داشتیم که مسئلهی رأیگیری و انتخاب و مانند اینها یعنی چه، امّا بعد از انقلاب خود آنها اعتراف کردند، در کتابهایشان نوشتند. اینکه مردم با انگیزه، با شناخت، با ایمان، با توقّع، با امید بروند پای صندوق و رأی بیندازند، آسان به دست نیامده، برای این کار در این کشور خیلی مجاهدت شده. البتّه شروع مجاهدات از بعد از مشروطه به این طرف است، لکن حرکت عمدهی مجاهدات و مبارزات، در نهضت امام بزرگوار و نهضت اسلامی است که مردم پشت سر امام قرار گرفتند و این راه را طی کردند. از سال ۱۳۴۱ که مبارزه شروع شد تا بیستودوّم بهمن سال ۱۳۵۷ که انقلاب به پیروزی رسید و این مبارزات پیروز شد، در این ۱۶ سال در این کشور خیلی تلاش انجام گرفت، خیلی کار شد؛ زندانها رفتند، شکنجهها شدند، مجاهدات تبیینی انجام گرفت، مجاهدات بیانی انجام گرفت تا زمینهها آماده شد، از سال ۵۶ حرکت عمومی مردم آغاز شد، امام بزرگوار قدمبهقدم این نهضت را و این حرکت را رهبری کرد، هدایت کرد، درس داد، یاد داد که کجا باید حرکت کنید، چه کار باید بکنید، چه بخواهید؛ «رهبر» به معنای واقعی کلمه.
کار رهبر انقلاب، امام بزرگوار و هر کسی که این ادّعا را داشته باشد، کار دلی است، کار فکری و مغزی است؛ روی دل مردم، روی فکر مردم اثر میگذارد و امام اثر گذاشت، مردم [به صحنه] آمدند تا انقلاب پیروز شد. حالا شما اگر تاریخ انقلابها را خوانده باشید یا بخوانید ــ که البتّه جوانها متأسّفانه کم کتاب میخوانند؛ شماها بیشتر از این باید کتاب بخوانید ــ تاریخ این انقلابهای منطقهای و جهانی و مانند اینها را که ملاحظه کنید، میبینید وقتی انقلاب میشود، تا مدّتها دیکتاتوری انقلابی حاکم است؛ یعنی از مردم و آراء و مانند اینها [خبری نیست]. مثلاً فرض کنید در فرانسه در آخر قرن هجدهم، انقلاب کبیر فرانسه اتّفاق میافتد؛ خب مردم انقلاب کردند، مردم آمدند در خیابانها و مبارزه کردند امّا بعد از انقلاب یک گروه معدودی اختیار امور را به دست میگیرند، سه چهار سال آنها هستند، بعد یک گروه دیگر میآیند آنها را قلع و قمع میکنند، سر جایشان مینشینند، چهار پنج سال آنها هستند، بعد یک گروه دیگر میآیند اینها را قلع و قمع میکنند، حدود ده دوازده سال این وضع ادامه پیدا میکند، بعد هم یک ناپلئونی پیدا میشود، میآید همهی اینها را به هم میزند، حکومت دیکتاتوریِ مستقلّ ناپلئونی را سر پا میکند؛ [اصلاً] بحث انتخابات نیست. بدتر از آن، انقلاب شوروی [است]. حالا این دو انقلاب مهمّ تاریخِ نزدیک به ما است.
[امّا در ایران] بیستودوّم بهمن انقلاب شد، دوازدهم فروردین، یعنی حدود پنجاه روز بعد از آن، امام اعلام رأیگیری عمومی، همهپرسی عمومی کرد برای اینکه نوع نظام را مردم معیّن کنند؛ و معیّن کردند؛ یعنی [بلافاصله] مردم را آورد پای صندوق ــ اعتماد به مردم یعنی این؛ اهمّیّت صندوق انتخابات یعنی این ــ فاصله نشد. حدود یک سال از این قضیّه گذشته بود که انتخابات مجلس خبرگان برای قانون اساسی تشکیل شد؛ انتخابات شد. بعد خود قانونی را که در مجلس از آب درآمده بود به رأی گذاشتند که آن انتخابات بعدی شد؛ بعد انتخابات ریاستجمهوری شد؛ بعد انتخابات مجلس شد؛ چند انتخاب در طول یک سال. اینها از برکات انقلاب است؛ این حرفها نبود. مردم رفتند پای صندوقهای رأی، رأی دادند؛ یک عدّه موافق، یک عدّه مخالف. در بعضی از انتخاباتها خیلی پُرشور و پُرجمعیّت، در بعضی یک خُرده کمتر امّا مردم رفتند پای صندوق. بدانید عزیزان من! این انتخابات، وجود صندوق رأی، انتخاب شما، رأی دادن شما، دخالت شما، یک امتیازی است که آسان به دست نیامده؛ این با زحمت به دست آمده، با مبارزه به دست آمده، با فداکاریهای بزرگ به دست آمده، با حرکت عمومی ملّت به دست آمده.
خب، حالا ما چرا تأکید میکنیم به شرکت مردم؟ خب بعضیها بودند، شاید حالا هم باشند، میگویند آقا! یک انتخاباتی برگزار بشود، یک جمعی از مردم شرکت کنند، بعد هم یک حکومتی سر کار بیاید، یا یک دولتی یا یک مجلسی، کارهای خودش را انجام بدهد؛ ما معتقدیم نه، باید انتخابات، انتخاباتِ پُرشور باشد، باید پُرجمعیّت باشد؛ چرا؟ برای اینکه حضور مردم در صحنه، پای صندوق رأی نشانهی حضور ملّت در صحنههای مهمّ ادارهی کشور است؛ این برای کشور ثروت بزرگی است.
ما اگر بتوانیم به دنیا ــ حالا میگویم «دنیا» یعنی چه ــ نشان بدهیم که ملّت در صحنههای مهم و تعیینکنندهی کشور حضور دارند، کشور را نجات دادهایم، کشور را پیش بردهایم. اینکه گفتم «بتوانیم به دنیا نشان بدهیم»، به چه کسی نشان بدهیم؟ خب خیلی از مردم دنیا و ملّتهای دنیا سر و کاری با ما ندارند، برای آنها اهمّیّتی ندارد؛ امّا دولتهایی هستند، سیاستهایی در دنیا هستند که چهارچشمی مراقب مسائل ایرانند ــ مسائل ایران اسلامی و جمهوری اسلامی و این کشور عزیز ــ تا ببینند چه خبر است. آمریکا، سیاستهای غالب بر اروپا، سیاستهای صهیونیستها، سیاستهای سرمایهداران و کمپانیداران بزرگ دنیا، به دلایل گوناگون ــ که حالا جای شرحش اینجا نیست؛ خیلیاش را میدانید، خیلیاش را گفتهایم ــ متوجّه مسائل داخل ایرانند، میخواهند ببینند اینجا چه خبر است. این ناظران سیاسی دنیا که عرض کردم، از همه بیشتر از حضور مردم میترسند، از قدرت مردمی بیمناکند و ملاحظه میکنند؛ چرا؟ چون قدرت مردمی را دیدهاند. دیدهاند که اگر این ملّت در صحنه حضور پیدا بکند، حتماً بر مشکل غلبه پیدا میکند؛ کمااینکه در انقلاب اسلامی، ملّت حضور پیدا کرد و توانست رژیمی را که آمریکا و انگلیس و اروپا و همه پشت سرش بودند، به خاک سیاه بنشاند و از بین ببرد؛ این ملّت اینجور است. دیدهاند که این ملّت وقتی در صحنه حضور پیدا میکند، در صحنهی دفاع مقدّس و جنگ تحمیلی، بر صدّامی که آمریکا و شورویِ آن روز و ناتو و مرتجعین عرب و همه از او حمایت میکردند غلبه پیدا میکند و او را از خاک [خود] بیرون میکند و او را خاکنشین میکند، ذلیل میکند؛ این را دیدهاند. معجزهی حضور ملّت ایران در صحنه را دشمنان ملّت ایران دیدهاند، لذا از حضور مردم ملاحظه میکنند و حالا میخواهند ببینند آیا مردم حضور دارند یا نه؛ وقتی شما در پای صندوق حاضر میشوید، میفهمند که بله، ملّت ایران همچنان حضور خود در صحنه را حفظ کرده.
پس بنابراین، حضور مردم در صحنههای انتخابات به معنای قدرت ملّی است و این چیزی است که دشمن از آن ملاحظه میکند؛ این پشتوانهی امنیّت ملّی ما است. قدرت ملّی پشتوانهی امنیّت ملّی است؛ اگر دشمن احساس کند شما توانایی ندارید، ملّت ایران قدرتی ندارد، امنیّتِ شما را همه نوع تهدید خواهد کرد؛ از هر نوعش؛ این قدرت ملّی پشتوانه و تضمینکنندهی امنیّت ملّی است. امنیّت ملّی همه چیز است؛ اگر امنیّت نباشد، هیچ چیزی نیست. دشمن با قدرت ملّی ما مخالف است؛ لذا شما ملاحظه کنید امسال که سال ۱۴۰۲ بود، چون در اسفند امسال انتخابات بود، از فروردین امسال تبلیغات مخالفخوانانهی دشمنان در رادیوهایشان، تلویزیونهایشان و ایستگاههای فضای مجازیشان علیه انتخابات شروع شد، تا مردم را مأیوس کنند، بگویند آقا چه فایده دارد، چه اثری دارد، انتخابات اثر ندارد، و مانند اینها. نمیخواهند؛ قدرت ملّی ملّت ایران را برنمیتابند. پس با هر چیزی که نشانهی قدرت ملّی است، مخالفت میکنند، از جمله با انتخابات.
خب حالا در داخل هم بعضی نسبت به انتخابات بیالتفاتی میکنند. البتّه من احدی را متّهم نمیکنم امّا به همه یادآور میشوم که ما باید به انتخابات از زاویهی منافع ملّی نگاه کنیم، نه از زاویههای جناحی و گروهی؛ منافع ملّی را ملاحظه کنید. اگر انتخابات ضعیف باشد، همه ضرر میکنند، نه اینکه یک عدّهای ضرر کنند، یک عدّهای از ضعیف بودن انتخابات سود ببرند؛ هیچ کس سود نمیبرد. هر کسی ایران را دوست دارد، هر کسی کشور خودش و ملّت خودش و امنیّت خودش را دوست دارد بداند که اگر انتخابات ضعیف برگزار بشود، هیچ کس سود نمیبرد، همه ضرر میکنند، همه ضربه میخورند؛ نه اینکه یک عدّه ضربه بخورند، یک عدّه سود کنند؛ نه. خب حالا این در مسئلهی نمایش قدرت ملّی که عرض کردیم انتخابات مظهر نشان دادن و به رخ کشیدن قدرت ملّی کشور است.
علاوهی بر این، انتخابات دستاوردهای دیگری هم دارد. یکی از دستاوردها این است که اگر انتخابات قوی بود، منتخب هم قوی خواهد بود. اگر ما مثلاً در انتخابات مجلس ــ که حالا انتخابات پیشرو انتخابات مجلس است ــ حضور قوی داشته باشیم، مجلس قوی خواهیم داشت. مجلس قوی میتواند کارهای بزرگ انجام بدهد، میتواند قدمهای بلند بردارد؛ پشتوانهی قوی دارد دیگر. در انتخابات ریاست جمهوری، اگر انتخابات پُرشور و قوی و پُرجمعیّت باشد، دست رئیسجمهور، دست دولت باز است برای کارهای بزرگ، برای اقدامهای بزرگ. این است. بنابراین انتخابات قوی نتیجهاش پیشرفت کشور است، نتیجهاش سود بردن کشور است، برداشتن مشکلات کشور است؛ نتیجهاش این است. لذا گفتیم انتخابات قوی یکی از ارکان پیشرفت است.
یک دستاورد دیگر، رشد سیاسی شرکتکنندگان در انتخابات، بخصوص جوانها است. این خیلی برای ما فرصت مغتنمی است که جوانهایمان در دوران انتخابات، در بحثها، در مقایسهها، در استدلالها، در حرفهایی که موافقین یک نامزد انتخاباتی میزنند، مخالفینش میزنند، در این ردوبدلها رشد سیاسی پیدا میکند. این رشد سیاسی، این قدرت تحلیلی که جوان ما پیدا میکند، چیز کمی نیست، خیلی باارزش است؛ بخصوص برای کشور ما. جوان ما وقتی قدرت تحلیلش بالا رفت، دیگر وسوسههای دشمن خنثی میشود، بیاثر میشود. وقتی قدرت تحلیل پیدا کند، دشمن را میشناسد، شیوههای دشمن را میشناسد، کارهای دشمن را میشناسد، راههای مقابلهی با دشمن را میشناسد. این قدرت تحلیل به نظر من یکی از این دستاوردهای بسیار مهم است. بنابراین، همهی آحاد ملّت، همهی کسانی که مخاطب این حرفها هستند در باب انتخابات، بدانند انداختن رأی در صندوق، یک کاری است آسان، با نتایج بزرگ. شرکت در انتخابات که کار سختی نیست؛ یک کار آسانی است، هیچ مایهای هم ندارد، امّا نتایجش نتایج بزرگی است که مقداری از آنها را من عرض کردم.
حالا شما جوان هستید و خیلیهایتان رأیاوّلی هستید؛ من به نسل جوان خودمان، نسل جوان کشورمان، خیلی اعتقاد دارم. جوانها در همهی میدانها پیشرانند، پیشروند، شوقانگیزند، در این میدان هم همینجور؛ در این میدان هم جوانها میتوانند پیشرو باشند، پیشران باشند، شوقآفرین باشند؛ هم خود جوانها همه شرکت کنند، هم دیگران را تشویق به شرکت کنند. یکی از کارهای شما جوانها همین است؛ پدرها، مادرها، همدرسها، خویشاوندان، هممحلّهها و همهی مرتبطین را با استدلال میتوانید تشویق کنید؛ کاری است که ممکن است. البتّه یک کسانی هم ممکن است واقعاً نتوانند شرکت کنند؛ یعنی اینکه ما همه را تشویق میکنیم به شرکت در انتخابات، بعضیها هستند که واقعاً به هر دلیلی قادر به شرکت در انتخابات نیستند؛ با آنها ما هیچ مطلبی نداریم، حرفی نداریم؛ ولی آن کسانی که اظهار بیمیلی به انتخابات میکنند ــ که متأسّفانه [اینجور افرادی] هستند؛ هم خودشان اظهار بیمیلی میکنند، هم دیگران را تشویق میکنند به عدم حضور ــ اینها به نظر من یک قدری بیشتر فکر کنند روی این قضایا؛ رأی ندادن هیچ فایدهای ندارد. شما میگویید رأی دادن ممکن است بیفایده باشد؛ خب ممکن هم هست بافایده باشد؛ یعنی در رأی دادن احتمال فایده وجود دارد، در رأی ندادن احتمال هیچ فایدهای وجود ندارد. رأی ندادن هیچ دستاوردی ندارد، امّا رأی دادن [احتمال دستاورد دارد]؛ حالا بنده که میگویم حتماً دستاورد دارد، [امّا] آن کسی که تردید دارد بگوید احتمالاً دستاورد دارد. پس بنابراین، هیچ استدلالی پشت رأی ندادن نیست که ما بگوییم نباید رأی بدهند. خلاصه، مشکلی را حل نمیکند؛ رأی ندادنِ بعضیها مشکلی از کشور را حل نمیکند، بلکه ضرر هم میکنند؛ چون بالاخره اگر شما رأی ندهی، یک نفر دیگر رأی میدهد، آن کسی که شما میخواهی انتخاب نشود ممکن است انتخاب بشود؛ شما اگر رأی دادی، ممکن است جلوی او را بگیری، با یک رأی یا با یک مجموعهی رأی. بالاخره، عرض من این است: هر کس ایران را دوست دارد، هر کس جمهوری اسلامی را دوست دارد، هر کس انقلاب را دوست دارد، هر کس قدرت ملّی را دوست دارد، هر کس پیشرفت را دوست دارد، باید در انتخابات فعّال باشد، بایستی در انتخابات شرکت پُرشور انجام بدهد.
انتخابات یک فرصت است، از این فرصت باید استفاده کرد؛ هم به نفع کشور است، هم دشمنان کشور را مأیوس میکند؛ امثال سیاستمداران آمریکا و سیآیاِی و صهیونیستهای خبیثِ ظالم و دیگران را که نشستهاند چهارچشمی مسائل ما را دانهدانه رصد میکنند، مأیوس میکند؛ حضور در انتخابات، دشمنان را مأیوس میکند. این مطلب اصلی ما.
یک سؤالی در مورد «اصلح» میشود. چون آن کسانی که به عنوان نامزد وارد میدان انتخابات میشوند، خب همه صالحند دیگر؛ یعنی شورای نگهبان و بقیّهی دستگاههای نظارتی روی اینها مطالعه کردهاند تشخیص دادهاند که اینها صالحند؛ بنابراین صالحند؛ امّا اصلح را شما میخواهید انتخاب کنید. اصلح کیست؟ کیست که صلاحیّت بیشتری دارد؟ بنده اینجا دو سه ملاک را ذکر کردهام:
هر کسی که در تقیّد به دین، تقیّد به عمل دینی و تشرّع دینی بهتر و جلوتر باشد؛ هر کسی نسبت به استقلال کشور و آویزان نشدن کشور به این و آن قدرت دنیا اصرار بیشتری داشته باشد و واقعاً استقلال کشور را بخواهد؛ هر کسی به مبارزهی با فساد به طور جدّی عقیده داشته باشد که با فساد باید مبارزه کرد؛ هر کسی نسبت به منافع ملّی جدّیتر است؛ یعنی حاضر است منافع شخصی خودش را در مقابل منافع ملّی قربانی کند؛ منافع ملّی را ترجیح بدهد بر [منافع شخصی]؛ هر کسی این خصوصیّات را داشته باشد، او اصلح است؛ مسئلهی دین، مسئلهی استقلال، مسئلهی مبارزهی با فساد، مسئلهی منافع ملّی. تعصّبات جناحی را بگذارند کنار؛ در قضایای مختلف ببینند چه چیزی مناسب با منافع ملّی است و مایهی عزّت کشور و آسایش کشور و پیشرفت کشور است، آن را ترجیح بدهند در مقام تعارض منافع بین منافع شخصی و منافع جناحی و منافع ملّی؛ به نظر من اصلح این است که این را هم بایستی با مطالعه، با دقّت در حرفها، با شنیدن از افرادی که مطّلعند، آگاهند، شماها به دست بیاورید و کار سختی نیست، کار نشدنیای نیست؛ حالا تا آن مقداری که انسان توانایی دارد. حالا مثلاً بنده که بخواهم رأی بدهم، خب مثلاً فهرست تهران را میآورند، فهرستهای مختلفی هست، همه را که آدم نمیشناسد؛ بعضیها را انسان میشناسد، بعضیها را از این و آن میپرسد، بعضیها را به افرادی که معرّفی کردند اطمینان میکند، مثلاً فرض کنید که یک مجموعهای را به عنوان نامزدهای مورد انتخاب انسان مینویسد اسمشان را، در صندوق میاندازد. هر مقداری که ممکن است در این زمینه بایستی دقّت کرد.
مسئلهی غزّه امروز مسئلهی اساسی دنیای اسلام است، همانطور که مکرّر عرض کردهایم. من چند روز قبل از این در یک صحبتی گفتم(۲) مسئلهی غزّه، حادثهی غزّه، هم اسلام را به دنیا معرّفی کرد، معلوم شد که «ایمان اسلامی» آن عاملی است که اینجور اقتدار و مقاومت میآفریند که مردم زیر بمباران ایستادگی کردند، تسلیم نشدند، دستهایشان را در مقابل دشمن بالا نبردند، با اینهمه فجایعی که اینها به وجود آوردند ــ اسلام را معرّفی کرد؛ اسلام این است، ایمان اسلامی این است ــ هم فرهنگ و تمدّن غربی را معرّفی کرد؛ فرهنگ غربی و تمدّن غربی آن چیزی است که سیاستهای برآمدهی از این فرهنگ را وادار میکند که این جنایتها را ببینند و حاضر نباشند اعتراف کنند که این نسلکشی است، حاضر نباشند آن را به معنای واقعی کلمه متوقّف کنند. بله، زبانی یک چیزی میگویند، امّا وقتی نوبت به متوقّف کردن این جنایت در شورای امنیّت سازمان ملل میرسد، وتو میکنند! تمدّن غربی این است. کارِ فضاحتِ سیاستهای خلافِ بشریِ آمریکا و غربیها به جایی میرسد که شنیدید این افسر نیروی هوایی آمریکا خودش را آتش میزند؛(۳) یعنی حتّی برای آن جوانی که در آن فرهنگ تربیت شده سنگین میآید، حتّی وجدان او آزرده میشود. البتّه به جای یک نفر، هزار نفر باید خودشان را آتش میزدند، [منتها] غرق در فساد بودن نمیگذارد؛ حالا یک نفر تصادفاً وجدانش بیدار شده خودش را آتش زده. فرهنگ غربی خودش را معرّفی کرد، خودش را عریان کرد، خودش را لو داد که چقدر فاسد است، چقدر منحرف است، چقدر ظالم است.
امیدواریم خداوند متعال نصرت کامل به اسلام و مسلمین و فلسطین و بخصوص غزّه عنایت کند، و امیدواریم انشاءالله خدای متعال برای ملّت ایران انتخابات مطلوب و مناسب و شایستهی این ملّت را مقدّر کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته