emamian

emamian

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت ۵۴۰۰ شهید استان کردستان فرمودند: عناصر مؤمن، علاقه‌مند و هوشمند در کردستان توطئه‌ دشمن را خنثی کردند؛ یعنی نگذاشتند که دعوای کُرد و فارس یا کُرد و ترک در آنجا زنده بشود.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار، شهدای عزیز کردستان را متمایز از مناطق دیگر کشور برشمردند و گفتند: مبارزان کردستان در عین مبارزه با دشمن خارجی، در داخل خانه و محیط زندگی خود نیز با ضد انقلاب در جنگ بودند، بنابراین شهادت در این منطقه با فداکاری بیشتر و با مجاهدت صادقانه توأم بوده است.

رهبر انقلاب اسلامی، مزیت دیگر مردم کردستان را خنثی کردن توطئه اختلاف‌افکنی قومی و مذهبی خواندند و خاطرنشان کردند: کشور ما از لحاظ تنوع قومی کم‌نظیر است و اقوام مختلف تحت نام بزرگ ایران و ملت ایران در کنار هم زندگی می‌کنند، البته دشمنان از ابتدا قصد داشتند از اختلافات مذهبی و قومی برای شکست جمهوری اسلامی استفاده کنند اما عناصر مؤمن و هوشمند در کردستان و همچنین در آذربایجان غربی، این توطئه را خنثی، و با خدمت به انقلاب، دشمن را مأیوس کردند.

ایشان تکریم شهیدان و خانواده‌های آنان را وظیفه آحاد مردم و مسئولان دانستند و با تأکید بر تولید آثاری که خروجی آنها شناساندن قدر و عظمت کار شهیدان برای کشور باشد، افزودند: مردم و بویژه نسل جوان باید بدانند برای پایه‌گذاری و محکم کردن پایه‌های انقلاب و پیشرفت و سربلندی این شجره طیبه و پر افتخار چه تلاشهایی انجام شده است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به سیاست غلط و معیوب رژیم پهلوی در عقب نگه داشتن مناطق کردنشین، خطاب به مسئولان استان بر کار عمرانی و تلاش و پیگیری برای جبران عقب‌ماندگی‌های استان تأکید کردند.

«كفر» در شريعت به معناي، انكار آن چه خدا معرفت آن را واجب كرده مي باشد

«كفر» در لغت به معناي پوشاندن شيء است. شب را كافر مي گويند به خاطر آن است كه اشخاص را مي پوشاند و به زارع كافر گفته مي شود به خاطر ان است كه تخم را در زمين مي پوشاند. واژه «كفر» در انكار دين و واژه «كفران»[1] در انكار نعمت به كار مي رود. همچنين كفر به معناي برائت و بيزاري نيز آمده است. (عنكبوت، آية 25)

«كفر» در شريعت به معناي، انكار آن چه خدا معرفت آن را واجب كرده مي باشد، از قبيل وحدانيت، عدل الهي، پيامبر و هر کس آن پيامبران آورده اند را انكار كند، كافر است.

به عبارت ديگر، كافر كسي است كه اصول يا ضروريات دين را انكار كند. بعضي از مشتقات «كفر» عبارتند:[2]

«كفر» براي كساني استعمال مي شود كه در كفران نعمت مبالغه مي كنند، يعني بسيار ناسپاس هستند. «اِنّه لَيَؤُس كفور» [3] و كفور در قرآن 12 بار آمده است.

«كفور» مصدر و به معني انكار دين و نعمت آمده است و 3 بار در قرآن آمده است. «فابي اكثر الناس الّا كَفوُراً».[4]

«كَفّار» مبالغه كافر هم در كفر دين و هم نعمت آمده است.[5]

«كُفّار» جمع كافر است و استعمال آن بيشتر در انكار دين است و 21 دفعه در قرآن بيان شده است.[6]

«كَفّاره» آن است كه گناه را با حسن وجه مي پوشاند و جبران مي كند «ذلك كفارة ايمانكم»[7] ، آن كفاره قسم هاي شماست.

«كوافر» جمع «كافره» به زنان كافر اطلاق مي شود و فقط يك بار در قرآن آمده است. «و لاتُمسِكوُا بِعِصَمِ الكوافر[8]؛ نكاح زنان كافر را نگاه نداريد».

در اين جا سوالي مطرح است كه آيا قرآن واژه «كافر» را در حق كساني كه از روي عناد و عمد، حق را پرده پوشي كرده اند استعمال كرده يا از روي جهل و ناداني حق را پوشاندند به كار برده است؟ با بررسي در آياتي كه مشتقات «كفر» در آن آمده است روشن مي شود كه لفظ «كافر» شامل حق پوسي از روي عناد و عمد و هم از روي جهل و ناداني مي شود: «انّ الذين كفروا سواءٌ عليهم أَأَنذرتهُم اَم لَم تٌنذِرهُم لا يُؤمنون»[9]. به آنهايكساني كه كافرشدند چه انذار كني و چه نكني براي آنها مساوي است و ايمان نمي آورند.» آيه به صراحت بيان مي كند كه كفر آنها از روي عناد و لجاجت است: «و جحَدوُا بها و استيقَنَتها انفُسهُم[10]؛ كفار اين نشانه ها را انكار مي كنند در حالي كه از باطن به آن يقين دارند.»

اما در مسئله عذاب اخروي كفار جاهل در حكم مستضعفان فکري هستند، و آيات عذاب شامل حال كساني است كه از روي علم و لجاجت به حق تسليم نشده و ايمان نياوردند و قرآن نيز بعد از «كفروا» «كذّبوا»[11] و «صدّوا عن سبيل الله»[12] را بيان كرده نشان مي دهد كه پيامبري بوده و آن را تكذيب كرده اند و مانع پيشرفت دين شده اند در اين جا عذاب اخروي محرز است.

«كُفّار» جمع كافر است و استعمال آن بيشتر در انكار دين است

 

 شرك

«شرك» و شركت و مشاركت به معناي شريك شدن است: «و لم تكن له شريكٌ في المُلك.»[13].در حكومت و تدبير عالم شريكي نداشته است و «شرك» اسم است، يعني عمل شرك و به معني شريك و نصيب آمده است.«ام لهم شرك في السموات...»[14].و مشرك كسي است كه براي خدا شريك قرار بدهد و چنين شخصي قابل آمرزش نيست مگر آنكه در دنيا توبه كند: «ان الله لايَغفِر اَن يُشرَك به[15]؛ كساني كه به خدا شرك مي ورزند خداوند آن ها را نمي بخشد».

 

اقسام شرك:

  1. شرك در خلقت: مانند: عقيده ايرانيان قديم كه خيرات را از يزدان و شرور را از اهريمن مي دانسته اند. «وَ جَعَلُو اللهِ شركاءَ الجنّ»[16].براي خدا شركايي از جن قرار داده اند»
  2. شرك در تدبير عام: گروهي هستند كه معتقدند براي هر يك از انواع عام به يك تدبير كننده وجود دارد. مانند: اعتقاد به خداي دريا، خداي صحرا و ... در سورة شعراء آية 27، آمده است: چون موسي خدا را رب العالمين خواند فرعون گفت: او ديوانه است.
  3. شرك در عبادت: و آن اينكه خدا را عبادت نمي كردند، بلكه بتها، آفتاب، ماه، دريا، حتي اشخاص را و ... پرستش مي كردند. در حالي كه جز خدا خالقي نيست و او خالق و آفريننده تمام اشياء است: «و خلق كلّ شيء و هو بكل شيء عليم»[17].

لازم به ذكر است: مشركان معتقد به خدا هستند و مي دانند كه خداوند همه چيز را خلق كرده است، اما شركايي براي خدا درست كردند، تا اينكه شفيع آنها قرار بگيرند.[18]

تفاوت کافر با مشرک

 كافر به كسي گفته مي شود: مي داند اين جهان داراي خالقي همانند خدا است، ولي از روي عناد و عمد پرده پوشي مي كند و منكر مي شوند و داراي اقسامي نيز است. اما مشرك: براي اين جهان خالقي را همچون خدا مي پذيرد اما شركايي براي خدا از جهت عبادت، تدبير و ... قرار مي دهد.

 

پي نوشت ها:

[1] . كفران به معني انكار نعمت و ناسپاسي آمده و يك بار در قرآن بيان شده است. انبياء/ 94.

[2] . قرشي، سيد علي اكبر، قاموس القرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ذيل ماده «كفر».

[3] . هود/ 9.

[4] . اسراء/ 89، فرقان/ 50، اسراء/ 99.

[5] . ق/ 24، ابراهيم/ 34.

[6] . بقره/ 161.

[7] . مائده/ 89، مائده/ 95، انفال/ 29.

[8] . ممتحنه/ 10.

[9] . بقره/ 6.

[10] . نمل/ 14.

[11] . بقره/ 39، مائده/ 10 و 86.

[12] . نساء/ 161.

حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام از امام دهم حضرت امام هادی علیه السلام چنین روایت می‌کند که ایشان فرمودند:

إنَّمَا اتَّخَذَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ إبراهِیمَ خَلیلاً لِکَثرَةِ صَلاتِهِ عَلی مُحَمَّدٍ و أهلِ بَیتِهِ علیهم السلام.

خداوند عز و جل، ابراهیم علیه السلام را دوست خود برگرفت؛ زیرا او بر محمّد و اهل بیت او بسیار درود می‌فرستاد.

یامبر(ص) حضرت حمزه را به عنوان یکی از عطاهای هفتگانه خداوند به اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) معرفی می‌کند.

حمزة بن عبدالمطلب، ملقّب به اسدالله، عموی پیامبر اکرم(ص) و از شهدای جنگ اُحُد است. حمزه از حامیان مهم دعوت پیامبر اکرم(ص) بود و گفته‌اند که او حتی در زمانی که هنوز مسلمان نشده بود، از پیامبر(ص) در مقابل آزار مشرکان حمایت می‌کرد چرا که از شجاع‌ترین مردان عرب و از قهرمانان رشید و افسران دلیر اسلام شناخته می‌شد که دوشادوش برادرزاده خود، رسول‌الله(ص)، اسلام را یاری کرد و در سخت‌ترین شرایط دست از دفاع آیین پیامبر و رسالتی که بر دوش نهاده بود، بر نداشت. سران قریش و بزرگان آن قبیله از ابهّت و شجاعت او در بیم و هراس بودند.

 

حمزه در جنگ بدر

در جنگ بدر نخستین کسی که از مسلمانان به جنگ آمد، مهجَع بود. مشرکان فریاد برآوردند که ای محمد، کسانی را از خویشاوندان ما که همتای ما باشند، به جنگ ما بفرست. پیامبر (ص) خطاب به بنی هاشم فرمود:"به پا خیزید و در پناه حقی که پیامبر شما را مبعوث کرده، با باطلانی که برای خاموش کردن نور حق آمده‌اند، ستیز کنید".

در این لحظه امیرالمؤمنین(ع)، حمزة بن عبدالمطلب، و عبیدة بن حارث بن مطلّب بیرون آمدند و به طرف آنها رفتند. چون هر سه تن کلاه‌خود داشتند، شناخته نشدند. عتبه گفت: سخن بگویید تا شما را بشناسیم. حمزه گفت: من حمزه پسر عبدالمطلب، شیر خدا و شیر رسول خدایم. عتبه گفت: همتایی بزرگواری! این دو تن که با تو هستند کیان‌اند؟ حمزه گفت: علی بن ابی‌طالب و عبیدة بن حارث. عتبه گفت: هماوردانی بزرگوارند؛ آن‌گاه امیرالمؤمنین(ع) در مقابل ولید بن عتبه قرار گرفت و با ردّ و بدل کردن دو ضربه، امام علی(ع) او را کشت. سپس عتبه پیش آمد که حمزه با او رو به رو شد. او نیز با دو ضربه، عتبه را کشت.

 

حمزه در جنگ اُحد

دلاوری‌ها و حمایت‌های جناب حمزه از پیامبر اسلام و دین بر حق اسلام همواره تداوم داشت به گونه‌ای که در تمام نبردهای پیامبر با کفار و مشرکین پس از امیرالمؤمنین(ع) از بهترین سرداران سپاه اسلام شناخته می‌شد تا اینکه اواخر شوال سال دوم هجرت، جنگ اُحد واقع شد. حمزه قبل از شروع جنگ گفت:"به خدایی که قرآن را نازل کرده ، امروز غذا نخواهم خورد تا آنکه با دشمن مبارزه کنم"؛ حمزه در آن جنگ، مشرکان زیادی را کشت؛ از جمله پرچمدار لشکر "بنی عبد الدّار" و نیز "سبّاع بن عبدالعزّی" و "عمرو بن فضله" را به جمع کشتگان شرک فرستاد تا اینکه حین نبرد توسط غلامی سیاه‌چهره به نام  وحشی غلام "جبیر بن مطعم" به مقام رفیع شهادت دست یافت.

پس از شهادت ایشان نقل است به پیامبر(ص) اندوهی فراوان رسید و این اندوه تا سالیان سال ادامه داشت. در این مدت پیامبر(ص) در فضایل و جایگاه جناب حمزه روایات متعددی بیان فرمود؛ از جمله اینکه آن حضرت در بستر شهادت‌شان زمانی که خواستند حضرت زهرا(س) را دلداری دهند، به جایگاه والای حمزه(س) نزد خداوند اشاره فرمودند.

سُلیم مى‌‏گوید: از سلمان فارسى شنیدم که مى‏‌گفت: در مرضى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله از دنیا رفت نزد آن حضرت نشسته بودم. حضرت زهرا علیها السّلام وارد شد و چون حال ضعف پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را دید بغض گلویش را گرفت به طورى که اشک بر گونه‌‏هایش جارى شد. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: دخترم، چرا گریه مى‏‌کنى؟ عرض کرد: یا رسول اللَّه، بعد از تو بر خودم و بر فرزندانم از بى‏‌اعتنائى مردم و تضییع حقّمان مى‏‌ترسم. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در حالى که چشمانش اشک‌آلود شده بود فرمود: اى فاطمه، مگر نمى‌‏دانى ما اهل بیتى هستیم که خداوند براى ما آخرت را بر دنیا ترجیح داده و فنا را بر همه خلقش حتمى کرده است.

تا آنجا که فرمود: «دخترم، ما اهل بیتى هستیم که خداوند هفت چیز به ما عطا کرده که به احدى از اوّلین و آخرین به جز ما عطا نکرده است: من آقاى پیامبران و مرسلین و بهترین آنانم، و جانشین من بهترین جانشینان است، و وزیرم بعد از من بهترین وزیران است، و شهید ما بهترین شهیدان است، که مقصود عمویم حمزهاست». حضرت زهرا علیها سلام عرض کرد: یا رسول الله آیا او آقاى شهیدانى است که همراه تو کشته شده‌‏اند؟ فرمود: نه، بلکه آقاى شهیدان از اوّلین و آخرین- بجز انبیاء و اوصیاء- است‏. و جعفر بن ابى طالب‏ که دو بار هجرت کرد و صاحب دو بال خونین است که با آنها در بهشت همراه ملائکه پرواز مى‏‌کند. و دو پسرت حسن و حسین دو سبط امّتم و دو آقاى جوانان اهل بهشتند. قسم به آنکه جانم بدست اوست، از ماست مهدى این امت که خداوند به وسیله او زمین را پر از عدل و داد مى‌‏کند همان طور که از ظلم و ستم پر شده باشد.

حضرت زهرا علیها السّلام عرض کرد: یا رسول اللَّه، کدامیک از اینان که نام بردى افضل‌‏اند؟ پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: برادرم على افضل امّتم است. حمزه و جعفر، این دو افضل امت من بعد از على و تو و دو پسر و نوه‌‏ام حسن و حسین و جانشینان از فرزندان این پسرم هستند» (کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‏2، ص566)

بر اساس این روایت می‌توان به مقام والای جناب حمزه پی برد چرا که پیامبر(ص) حمزه را به عنوان یکی از عطاهای هفتگانه خداوند به اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) معرفی می‌کنند؛ این توفیقی است که خداوند آن را نصیب فردی همچون حمزه (ع) کرد.

آستان حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در طول تاریخ همواره خواستگاه و ملجاء مبارزان اسلامی بوده است.  علمای شیعه در  مقاطع گوناگون ارادت خود را به این بارگاه اعلام نموده­اند ، امام خمینی (ره) نیز چند روز پس از بازگشت از پاریس و اسکان موقت در مدرسه علوی برای زیارت حضرت عبدالعظیم اظهار تمایل نمودند و بدین منظور شبانه و در شرایط حکومت نظامی به شهرری عزیمت نمودند، حاج اصغر سبزعلی از شاهدان عینی این رویداد تاریخی در کتاب «انقلاب اسلامی در شهرری» که توسط موسسه مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده  حال و هوای آن شب را  این­ چنین روایت می‌کند:

«در یکی از شب‌های نزدیک به 22 بهمن 1357 حضرت امام اظهار تمایل کردند که برای زیارت حضرت عبدالعظیم به شهرری بیایند، تصمیم ایشان را حاج علی حیدری از بازاریان مبارز میدان سبزی و همراهان شهید عراقی بعد از ظهر 15 بهمن به ما اطلاع داد، قبل از این حاج علی حیدری به من گفته بودکه با شهید مهدی عراقی صحبت شده و قرار است بیست قبضه اسلحه برای شما تهیه شود که در اختیار نیروهای انقلابی شهرری گذاشته شود که اگر امام جایی مسلحانه اعلام کرد بتوانیم حرکت کنیم، من احساس کردم که حاج علی حیدری پیرو این مساله به شهرری آمده است و وقتی درباره اسلحه از ایشان سوال کردم جواب دادند که یک چیزی واجب تر و مهم‌تر از اسلحه برای شما آورده‌ام و آن این است که امشب قرار است امام برای زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) به شهرری بیایند و جای دیگری هم تاکنون نرفته‌اند، من گفته‌ام که در شهرری فقط یک نفر هست که آن هم حاج اصغر سبز علی است و از این رو حفاظت جان امام برعهده شما سپرده شده است، شما هم نیروهایتان را به عنوان حفاظت از امام در خیابان و بازار بچیند که حواسشان جمع باشد و نگهبانی کنند که به امام آسیبی نرسد من هم همان روز به کمک دیگر برادرانم به درب خانه افراد انقلابی متعهد و مومن و مبارز شهرری که مورد اعتماد بیشتری بودند رفتیم و اعلام کردیم که امشب چماق داران قصدحمله دارند، ساعت 9 شب در مسجد لاله‌زاری (خیابان حرم) جمع شوید که اگر حمله کردند ما هم مقابله و مبارزه کنیم، ما در واقع می‌خواستیم کار به صورت خیلی طبیعی انجام گیرد که شلوغ نشود و آنها را در مقابل یک عمل انجام شده قرار دهیم، راس ساعت 9 حدود پنجاه نفر از افراد جوان انقلابی شهرری که با چوب و اسلحه سرد مسلح بودند جمع شدند در آنجا من برای کسانی که مورد اعتماد بیشتری بودند جریان آمدن امام را مطرح کردم و سپس برای یکی یکی آنها تعیین تکلیف کردم؛ جاهایی را برای آنها معین کردم و از میدان شهرری تا حرم هر 10 متر دو نفر مستقر کردم و تذکر دادم که حواسشان جمع باشد و به کسی در این زمینه چیزی نگویند امام قرار بود که ساعت 9 شب بیایند اما ما به حاج علی حیدری سفارش کردیم که عزیمت امام را نیم ساعت عقب بیندازند تا یک حرکت تاکتیکی باشد و اگر بناست از سوی عوامل مختلف و نیروهای حکومتی و نفوذی نقشه‌ای صورت گیرد برنامه آنها به هم بخورد که ما اینکار را انجام دادیم.

ساعت 30/9 دقیقه ماشین حامل امام که راننده آن آقای توکلی بینا از اعضای هیات‌های موتلفه به همراه حاج مهدی عراقی و سید احمد خمینی به بازار شهرری آمد و ما ماشین را به طرف صحن حرم هدایت کردیم، با اینکه ما نهایت احتیاط را در این زمینه انجام دادیم که کسی باخبر نشود و شلوغ نشود و شب بود و بازار حرم بسته اما جمعیت یکباره مانند آبی که از زمین بجوشد و در همه جا پخش شود بازار و صحن را پر کرد و نسبت به امام اظهار محبت و اشتیاق می‌کردند حدود 10 متر مانده به حرم ماشین متوقف شد وقتی که امام از ماشین پیاده شد من و حاج محسن (اخوی) که قهرمان کشتی بود به همراه چندنفر از انقلابیون شهرری اطراف امام را گرفتیم که کسی سوء قصد نسبت به ایشان نداشته باشد و ایشان را آرام آرام از میان جمعیت به طرف حرم بردیم، امام خمینی زیارت حضرت عبدالعظیم، امام زاده طاهر و امام زاده حمزه را انجام داد که حدود نیم ساعت طول کشید، اما مشکل این بود که چگونه حضرت امام را از حرم به بیرون منتقل کنیم، چون جمعیت زیاد بود و فشار می‌آورد و از طرف دیگر هم وقت کم بود و به ساعت منع عبور و مرور چیزی نمانده بود که ما مجدداً اطراف امام را گرفتیم و راه را برای ایشان باز کردیم و امام را تا کنار اتومبیل حفاظت کردیم شور و شوق مردم شهرری نسبت به امام به حدی بود که وقتی امام سوار ماشین شدند جمعیت مانع از حرکت ایشان شدندو چندنفری هم تا میدان شهرری روی کاپوت‌ ماشین نشسته بودند، فردای آن روز خبر آمدن امام به شهرری برای زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) مثل بمب ترکید و مردم از یک طرف اظهار تعجب می‌کردند که در این شرایط که حکومت نظامی است و دولت هنوز روی کار است امام چگونه به شهرری آمده و از طرف دیگر اظهار تاسف می‌کردند که سعادت دیدار و استقبال از رهبر خود را نداشته‌اند.»

پنج شنبه, 30 خرداد 1398 01:17

حقایقی که از تنگه هرمز نمی دانید!

تنگه هرمز، آبراه کم عرضی است که ایران و کشور عمان را از یکدیگر جدا کرده و خلیج فارس را به دریای عمان وصل می کند.

عرض تنگه هرمز در تنگ ترین نقطه 33 کیلومتر اما کریدور دریایی تنها سه کیلومتر به صورت رفت و برگشت است. در سالهای اخیر عربستان و امارات برای دور زدن تنگه از طریق کشیدن خطوط لوله نفت به نقاط بیرون از تنگه تلاش های بسیاری کردند اما در این زمینه موفقیتی به دست نیاوردند.

اهمیت تنگه هرمز در چیست؟!

در این زمینه شرکت فوریکسا که در حوزه رصد اوضاع نفت و انرژی فعالیت می کند می گوید که از مجموعه 100 میلیون بشکه تولید روزانه نفت در جهان، 17.4 میلیون بشکه آن از تنگه هرمز صادر می شود، یعنی چیزی حدود یک پنجم! که شامل صادرات کشورهای ایران، عربستان، امارات، عراق، کویت می شود که همگی عضو سازمان اوپک هستند. همچنین قطر تمامی گاز خود که بزرگترین صادرکننده گاز در جهان است را از این تنگه صادر می کند.

حضور بیگانه عامل بی ثباتی در منطقه

بعد از پیروزی انقلاب در ایران، آمریکا با برقراری شدیدترین تحریم های نفتی سعی در مقابله با اراده ملت ایران را داشته و دارد.

حضور بی ثبات کننده آمریکا در منطقه خلیج فارس بارها به تنش هایی در منطقه خلیج فارس شده است، در تیرماه 1367 ناو ویسنسس آمریکایی یک فروند هواپیمای مسافربری ایرانی را بر فراز خلیج فارس هدف قرار داد که منجر به شهادت 290 مسافر آن شد.

در سال 2010 کشتی ژاپنی ام ستار در تنگه هرمز توسط گروهی مرتبط به القاعده موسوم به گردانهای عبدالله عزام هدف قرار گرفت، پرواضح است که گروه های تروریستی همچون القاعده سلاح و تجهیزات نظامی خود را از غرب در رأس آن آمریکا و رژیم صهیونیستی دریافت می کنند.

ماه میلادی گذشته 4 کشتی سعودی و اماراتی در بندر الفجیره خارج از تنگه هرمز هدف قرار گرفته شدند.

در روز پنجشنبه 23 خرداد نیز دو نفت کش در دریای عمان مورد هجوم ناشناس قرار گرفتند که بلافاصله 44 ملوان این دو نفت کش به بندر جاسک در ایران منتقل شدند.

آمریکا به سرعت مسئولیت حملات به نفتکش‌ها در دریای عمان را متوجه جمهوری اسلامی ایران کرد که با پاسخ وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران مواجه شد. وزارت خارجه با اشاره به سفر تاریخی نخست وزیر ژاپن و دیدار آن با رهبر معظم انقلاب تاکید کرد کرد که کسانی که برای ناکام گذاشتن تلاش های نخست وزیر ژاپن برای کاستن از تنش ها تلاش می کردند از این حمله سود می برند.

عباس موسوی، سخنگوی وزارت خارجه در پایان صحبت های خود مسئولیت تامین امنیت تنگه هرمز را بر عهده ایران عنوان کرد.

وزیر خارجه ایران جمعه «تروریسم‌ اقتصادی» دولت آمریکا علیه ایران را تنها عامل ناامنی در منطقه توصیف کرد.

ظریف در توئیتی به تنش‌های اخیر در منطقه واکنش نشان داد و نوشت: «صرفاً اقدامات یکجانبه آمریکا از جمله تروریسم اقتصادی این کشور علیه ایران عامل ناامنی و تنش‌های جدید در منطقه ما هستند.»

رئیس شورای سیاسی حزب‌الله در نشستی که با هیأتی از شورای علمای فلسطین برگزار شد، بر شکست رژیم صهیونیستی در غزه و نیز شکست آمریکا در سوریه و منطقه تأکید کرد.

هیأتی از شورای علمای فلسطین در لبنان به ریاست «حسین کاظم» با «سید ابراهیم امین السید» رئیس شورای سیاسی حزب‌الله، «حسن حب‌الله» مسئول پرونده فلسطین در حزب‌الله و معاون وی «عطاءالله حمود» دیدار کرد.

بر اساس گزارش وبگاه «العهد»، این دیدار در راستای مردود دانستن طرح آمریکا موسوم به «معامله قرن»، توطئه اسکان دائمی آوارگان و تأکید بر حق بازگشت برگزار شد و شرکت‌کنندگان در نشست مذکور اعلام کردند: وحدت موضع فلسطینی در مقابله با پروژه صهیونیستی-آمریکایی تنها راه حفاظت از حقوق تاریخی و ثابت ملت فلسطین است.

آنها افزودند؛ تعهد به گزینه مقاومت با تکیه بر راهبرد مقاومت، تنها مسیر برای تحقق پیروزی و بازگرداندن حقوق است.

شرکت‌کنندگان از تمام ملت‌های آزاده خواستند با دوراندریشی در مقابل برگزاری نشست منامه بایستند و بار دیگر تأکید کردند «قدس پایتخت ابدی فلسطین برای تمام فلسطینی‌ها باقی خواهد ماند».

سید امین السید گفت: دشمن صهیونیستی که در غزه شکست خورده جرأت ورود به جنگ با مقاومت در لبنان را ندارد و آمریکای که در سوریه و منطقه شکست خورده ، خود را در برابر چالشی بزرگتر در مقابله با جمهوری اسلامی ایران می‌بیند.

وی به وحدت فلسطینی‌ها فراخواند زیرا اراده ملت فلسطین ضامن ساقط کردن پروژه صهیونیستی و معامله قرن است.

نشست اقتصادی بحرین به عنوان اولین گام در راستای اجرای طرح موسوم به «معامله قرن» قرار است طی روزهای ۲۵ و ۲۶ ژوئن (۴ و ۵ تیرماه) در منامه برگزار شود.

معامله قرن ، طرحی به پیشنهاد دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی و حمایت عربستان، برای پایان منازعه «اسرائیل» با فلسطین و مقدمه‌ای برای عادی‌سازی روابط عربی اسرائیلی است.

در این طرح و مذاکرات بعدی، مسئله آوارگان با «وطن جایگزین» در خارج از فلسطین اشغالی حل و «حق بازگشت» آوارگان فلسطینی به کشورشان برای همیشه لغو می‌شود.

سه شنبه, 28 خرداد 1398 19:15

کشتی نجات اهل‌بیت (ع)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با خانواده شهدا به مضمون حدیثی درباره کشتی نجات بودن اهل بیت اشاره کردند و فرمودند: «ملت ایران بداند در این دریای طوفانیِ این منطقه و این دنیا -این طوفان، امروز به اروپا هم رسیده است؛ فرانسه را ملاحظه کنید؛ کشورهای اروپایی هم اسیر طوفانند- در این طوفانی که دنیا را و بخصوص منطقه را فراگرفته است، ملّت ایران به برکت اسلام در کشتی امن محبّت اهل‌بیت و اسلام قرار گرفته‌اند.»

این مضمون در حدیث مشهور «سفینه» و درباره‌ی منزلت اهل‌بیت(علیهم‌السلام) نقل شده است، در این حدیث رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به ابوذر غفاری میفرمایند: «إنَّ مَثَلَ أهلِ بَیتی فیکُم مَثَلُ سَفینَةِ نوحٍ مِن قَومِهِ؛ مَن رَکِبَها نَجا، ومَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِق‌.» «مَثَل اهل بیت من در میان شما، چونان کشتى نوح در میان قوم اوست. هر که بر آن سوار شد، نجات یافت و هر که از آن باز مانْد، غرق گشت.‌»

تشبیه اهل‌بیت(علیهم‌السلام) به کشتی نجات، تمثیلی پرتکرار در روایتهای شیعه و اهل سنت است. عبارت «کشتی نجات اهل‌بیت» اشاره به داستان معروف حضرت نوح دارد که به دستور پروردگار کشتی بزرگی ساخت و هرکس به هدایت حضرت نوح در آن سوار شده بود از عذاب طوفان الهی ایمن گشت. در این عبارت، اهل‌بیت به کشتی نوح تشبیه شده‌اند که هر کس با آنان باشد، نجات یافته و هر کس پیروی از اهل‌بیت نکند، در دریای عذاب الهی غرق میشود.

وجود مقدس خاتم‌الانبیاء (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نوحِ کشتیبان این امت است. بله، این امت در طول تاریخ خود فراز و نشیبهائی داشته؛ دریا طوفان دارد، سختی دارد، مشکلات دارد، گاهی هراسهای بزرگ دارد، اما وقتی کشتیبان بنده‌ی برگزیده‌ی خداست، معصوم است، آن وقت دیگر بیمی وجود ندارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توضیح کشتی نجات بودن اهل‌بیت(علیهم‌السلام) اینگونه فرموده‌اند: «وجود مقدس خاتم‌الانبیاء(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نوحِ کشتیبان این امت است. بله، این امت در طول تاریخ خود فراز و نشیبهائی داشته؛ گاهی به گل نشسته، گاهی دچار ذلت شده، گاهی با مشکلات غیرقابل توصیفی مواجه شده، دست به گریبان شده؛ این ناشی از این است که سوار کشتی نشده. اگر واقعاً متمسک بشویم، متوسل بشویم بر کشتی نجات اسلام، همراه پیغمبر باشیم، مسلماً پیروزی نصیب ماست. البته دریا طوفان دارد، سختی دارد، مشکلات دارد، گاهی هراسهای بزرگ دارد، اما وقتی کشتیبان بنده‌ی برگزیده‌ی خداست، معصوم است، آن وقت دیگر بیمی وجود ندارد.»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انقلاب اسلامی ایران را پاسخ ملت به ندای اسلام دانستند که بدین وسیله سوار کشتی اسلام شده‌اند و سایر ملتها را به این راه دعوت میکنند:

«در دریای متلاطمی از امواج گوناگون مادّی و نابودی ارزشهای اخلاقی و معنوی، ناگهان این کشتىِ مستقرِّ ثابتِ نجات‌دهنده، کشتی اسلامی با ناخدایىِ اسلام و با رهبرىِ قرآن، ظاهر شده و انسانها را به سمت خودش دعوت کرده است. بحثِ یک حادثه کوچک نیست. یک ملت به این کشتی نجات چسبیده‌اند و ملتهای دیگر هم دیدند که یک ملت چگونه میتواند از زیر بار حکومت زور و فساد و وابستگی و دنباله‌روىِ طاغوتها و مستکبران عالم، با پیروی از سفینه نجات اسلام، نجات پیدا کند.»

از نگاه حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای کشتی نجات انقلاب با ثبات درحال حرکت است و اگر کسانی مقابل این استقرار بایستند درواقع خود را از این کشتی نجات نظام اسلامی بیرون می‌اندازند، فتنه‌گران سال ۸۸ مصداقی از این دسته هستند:

«کسانی که آن انتخابات عظیم چهل میلیونىِ مایه‌ی افتخار را زیر سؤال میبرند، یک نقطه‌ی قوّت را برای نظام میخواهند تبدیل کنند به یک نقطه‌ی ضعف، اینها در واقع دارند خودشان، خودشان را از این کشتی نجات - که نظام اسلامی است - بیرون می‌اندازند؛ والّا هیچ کس نمیخواهد کسی را از کشتی نجات بیرون بیندازد.

 حضرت نوح نبی‌اللّه (علی نبیّنا و علیه السّلام) به فرزندش فرمود: "یا بُنَىَّ ارکَب مَعَنا وَ لا تَکُن مَعَ الکافِرین". نظام اسلامی هم تأسیاً به حضرت نوح، به همه میگوید: بیائید با ما باشید، بیائید وارد این کشتی نجات شوید، "وَ لا تَکُن مَعَ الکافِرین". هدف و مبنا این است. ما هیچ کس را از نظام بیرون نمیکنیم؛ اما کسانی هستند که خودشان، خودشان را از نظام بیرون میکنند؛ خودشان را از نظام خارج میکنند.»

بنابراین جمهوری اسلامی ایران به برکت اسلام در کشتی امن اهل‌بیت(علیهم‌السلام) سوار شده است و این کشتی نجات به دلیل راهبری امامان معصوم از خطرات ایمن و به سرمنزل مقصود خواهد رسید.

سه شنبه, 28 خرداد 1398 19:04

 مهریه از دیدگاه اسلام

مهر از دیدگاه اسلام

مَهر یا مهریه مالی است که مرد به هنگام ازدواج، برای پرداخت به زن بر عهده می‌گیرد. مهریه حق زن است و او می‌تواند بلافاصله پس از عقد آن را مطالبه کند. تعیین مهر پیش از ازدواج دائم لازم نیست و دو طرف می‌توانند پس از عقد روی آن توافق کنند، ولی در صورت مشخص نبودن آن در ازدواج موقت، مطابق فتوای بیشتر مراجع تقلید، عقد باطل است.

 

مهریه پیش از اسلام

گونه‌هایی از مهریه پیش از اسلام در قانون حمورابی و در میان زرتشتیان و ایران باستان و اعراب و یونانیان وجود داشته است ولی در میان مسیحیان چنین رسمی وجود ندارد.

 

در گذشته، پدران و مادران، مهر را حقّ الزحمه و شیربهای خود می‌دانستند؛ بدین جهت، در نکاح شغار که رسم جاهلیت بود، معاوضه دختر یا خواهر، مهریه شمرده می‌شد بدون آنکه، به زن بهره‌ای برسد. اسلام این رسم را منسوخ کرد.

 

مهر در آیات و روایات

کلمۀ «مهر» در قرآن به کار نرفته است بلکه عناوین «صَدُقات» و «اجور» (بیشتر در مورد متعه و ازدواج با کنیزان) و «صداق» و «فریضه» به جای مهریه به کار رفته‌اند.

 

نپرداختن مهریه که ملک خاص زن است در قرآن ظلم و گناه آشکار خوانده شده است.

(نساء ۲۰ و ۲۱)

 

در آیۀ در آیۀ چهارم سوره نساء «و ءاتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنُّ نِحلَة...» از مَهر با عنوان «صَدُقَه» که از مادّه صِدق است یاد شده که راستین بودن پیوند زناشویی و علاقه مرد را نشان می‌دهد. ثانیاً با آوردن ضمیر «هنّ»، مهریه را به زن متعلّق می‌داند نه پدر و مادر او تا بخواهند آن را 

 

دستمزد به شمار آورند. ثالثاً با کلمه «نِحلَه» تصریح می‌کند که مهریه پیشکش است و نه قیمت زن، چنانچه امروزه برخی با توهم اینکه مهریه قیمت زن است مبالغ بالایی مطالبه کرده و مهریه پیشنهادی اسلام را دور از شأن زن معرفی می‌کنند. مهریه زن نحله و عطای خداوند است که به او داده شده است و مرد هیچ منتی بر او ندارد.

 

در روایات یکی از نشانه‌های بدقدمی زن، مهریه بالای او دانسته شده و آن را موجب کینه در خانواده معرفی می‌کنند.

(میزان الحکمه، ج ۲، ص۱۱۸۲)

 

امام باقر(ع) فرمود: «الصداق ما تراضيا علیه قل او کثر» یعنی آنچه طرفین ازدواج به آن راضی می‌شوند کم باشد یا زیاد همان مهریه است. در مورد حداکثر مهریه از نظر شرعی نمی‌توان مقدار معینی تعیین کرد. امام صادق(ع) یکی از مواردی که در قیامت بخشیده نمی‌شود را مهریه‌های پرداخت نشده زنان معرفی می‌کنند.

 

پیامبر اکرم(ص) فرمود: سه گروه از زنان عذاب قبر ندارند و در قیامت با حضرت زهرا(س) محشور می‌شوند: زنی که با فقر و تنگدستی همسر خود بسازد، زنی که با بداخلاقی همسر، صبر خود را از دست ندهد و زنی که مهریه خود را به همسرش ببخشد.

 

اقسام مهریه

مهریه در اسلام بر سه قسم است:

 

مَهرُ المُسَمّی

مَهر المسمی مهری است که زن و شوهر قبل از انعقاد عقد نسبت به مقدار و میزان آن توافق نموده و آن را در عقد ذکر می‌کنند یا پس از عقد بر روی مقدار معینی توافق می‌کنند. مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود مشخص باشد نه اینکه چیز گنگ و مبهمی باشد.

 

شرایط مهر المسمی:

دارای ارزش مالی و اقتصادی باشد

قابل تملک و نقل و انتقال باشد

مشخص و معلوم باشد

معین و تصریح شده باشد

دارای منفعت عقلایی و مشروع باشد

شوهر قدرت تسلیم مهریه را داشته باشد

تعیین میزان مهر مطابق ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی منوط به تراضی طرفین است و محدودیتی در این خصوص در قانون پیش بینی نشده است ولی طبق روایات مستحب است که مهرالسّنه ملاک قرار گیرد.

 

مهر المثل

اگر در زمان انعقاد عقد دائم راجع به مهریه توافق نشده یا اینکه مهریه تعیین شده باطل باشد ولی عمل زناشوئی بین زوجین صورت گرفته باشد، در این حالت بر اساس عرف و عادت محل و وضعیت خاص زوجه مانند خانواده، تحصیلات، سن، شغل و امثال آن مهریه‌ای هم‌شأن زنان مشابه وی تعیین می‌گردد که به این نوع مهریه، مَهرُالمِثل می‌گویند یعنی مهریه‌ای معادل زنان مثل او.

 

مهر المُتعَه

هرگاه در عقد نکاح مهر ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر، زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهر المتعه است.

خداوند در آیه ۷۱ سوره مبارکه توبه ضمن بیان اوصاف مؤمنان آنها را دارای شرایط امر به معروف می‌داند و آمران به معروف را به پاداش وعده می‌دهد.

در این آیه علائم و نشانه‌هاى مردان و زنان با ایمان بیان شده که مى‌فرماید: «مردان و زنان با ایمان دوست و ولى و یار و یاور یکدیگرند»

به این آیه توجه کنید؛

«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أَوْلِئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‏»

ترجمه

مردان و زنان با ایمان، یار و یاور و اولیاى یکدیگرند، به معروف (خوبى‏‌ها) فرمان مى‏‌دهند و از منکرات و بدى‏‌ها (منکرات) نهى مى‏‌کنند، نماز بر پاى داشته، زکات مى‏‌پردازند و از خداوند و پیامبرش پیروى مى‏‌کنند. بزودى خداوند آنان را مشمول رحمت خویش قرار خواهد داد. همانا خداوند، تواناى غالب و حکیم است.

اوصاف مؤمنان

در این آیه دقیقاً به موازات آیه‌ای که در وصف منافقان بیان شد اوصاف مؤمنان را بیان می‌کند و می‌فرماید: مؤمنان همه دوستان یکدیگرند و باوجود کثرت‌ها و تفاوت‌هایشان بعضی متولی امور بعضی دیگرند و همه آنها در ایمان به خدا و عقاید حقه اشتراک دارند و به همین جهت هم به صلاح جامعه خود یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و بوسیله برپاداشتن نماز ارتباط خود را باخالقشان برقرار می‌سازند و بوسیله زکات بین خودشان ارتباط و همبستگی ایجاد می‌کنند و ولایت فیمابین خود را در ظاهر و باطن عینیت می‌بخشند و خدا را در احکام شرعیه الهی اطاعت می‌کنند.

همچنین از رسول خدا(ص ) در احکام ولائیه‌ای که در اداره امور و اصلاح شئون جامعه صادر می‌شود، مثل امر به جهاد و قضاوت‌های آن حضرت در دعاوی و حدود شرعی و... اطاعت می‌کنند و آنگاه خبر می‌دهد که بزودی قضای الهی شامل حال این‌گونه افراد شده و رحمت خدا اشخاص متصف به این صفات را در بر خواهد گرفت و علت این شمول رحمت هم اولاً عزت و سلطنت الهی است که هیچ مانعی جلوگیر او نیست و دیگر آنکه خدا حکیم است و هیچ اشتباه و اختلال و سستی و گزافی در احکام او راه ندارد.

خصوصیات زنان و مردان با ایمان

در آیه مورد بحث علائم و نشانه‌هاى مردان و زنان با ایمان بیان شده است که آن هم در پنج قسمت خلاصه مى‌شود. آیـه از ایـنـجـا شـروع مـى‌شـود کـه مى‌فرماید: «مردان و زنان با ایمان دوست و ولى و یار و یاور یکدیگرند» (والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولیا بعض ). پس از بیان این اصل کلى به شرح جزئیات صفات مؤمنان مى‌پردازد که در ادامه می‌آید:

۱. نخست مى‌گوید: «آنها مردم را به نیکى‌ها دعوت مى‌کند» (یامرون بالمعروف ).

۲. «مردم را از زشتی‌ها و بدی‌ها و منکرات باز مى‌دارند» (وینهون عن المنکر).

۳. آنـهـا بـه عـکـس مـنافقان که خدا را فراموش کرده بودند «نماز را برپامى دارند» (ویقیمون الصلوة ) و به یاد خدا هستند و با یاد و ذکر او دل را روشن و عقل را بیدار و آگاه مى‌دارند.

۴. آنها بر خلاف منافقان که افرادى ممسک و بخیل هستند بخشى از اموال خویش را در راه خدا و حـمایت خلق خدا و براى بازسازى جامعه انفاق می‌کنند «و زکات اموال خویش را مى‌پردازد» (ویؤتون الزکوة ).

۵. منافقان فاسقند و سرکش و خارج از تحت فرمان حق، اما مؤمنان «اطاعت فرمان خدا و پیامبر او مى‌کنند» (ویطیعون اللّه ورسوله ). در پایان این آیه اشاره به نخستین امتیاز مؤمنان از نظر نتیجه و پاداش کرده و مى‌گوید: «خداوند آنها را به زودى مشمول رحمت خویش مى‌گرداند» (اولئ ک سیرحمهم اللّه ). شـک نیست که وعده رحمت به مؤمنان از طرف خداوند از هر نظر قطعى و اطمینان بخش است چرا که «خداوند توانا و حکیم است» (ان‌اللّه عزیز حکیم ). نه بدون علت وعده مى‌دهد و نه هنگامى که وعده داد از انجام آن عاجز مى‌ماند.

امر به معروف و نهی از منکر عامل عمل به دیگر واجبات

آیه‏ ۶۷، درباره‏ منافقان تعبیرِ «بعضهم من بعض» را آورده بود، امّا این آیه درباره‏ مؤمنان مى‏‌فرماید: «بعضهم اولیاء بعض»، شاید اختلاف تعبیر به خاطر آن است که بر خلاف مؤمنان، وحدت عمیق و پیوند ولایت در میان منافقان نیست و هنگام بروز منافع شخصى، وفادار نیستند و وحدتشان ظاهرى و صورى است، به قول قرآن: «تحسبهم جمیعاً وقلوبهم شتّى» (حشر، ۱۴) آنان را متّحد مى‏‌پندارى درحالى که دل‌هایشان پراکنده است. چون امر به معروف و نهى از منکر، عامل برپایى واجبات دیگر است، از این ‏‌رو در آیه، قبل از نماز و زکات آمده است.(تحف‏‌العقول، ص ۲۳۷)

شرایط و ضوابط امر به معروف

زن و مرد هر دو، در اصلاح جامعه تأثیر گذارند. «المؤمنون والمؤمنات»

مؤمنان در جامعه‏ اسلامى، نسبت به یکدیگر از طرف خداوند، حقّ ولایت و نظارت همراه با محبّت دارند و بى‏‌تفاوت نیستند.«بعضهم اولیاء بعض»

امر به معروف ونهى از منکر که بر همه‏ مردان و زنان با ایمان واجب است، برخاسته از حقّ ولایت بر یکدیگر است. «بعضهم اولیاء بعض یأمرون... وینهون»

امر به معروف و نهى از منکر باید از موضع قدرت باشد نه ضعف. «یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»

امر و نهى، در سایه‏ محبّت و ولایت قابل اجرا است. «بعضهم اولیاء، یأمرون...»

توجّه به زندگى محرومان و تأمین اجتماعى فقرا، در کنار مسائل عبادى دیگر است. «یُقیمون، یُؤتون الزکوة و یُطیعون اللّه...»

ایمان در اصلاح فرد و جامعه، نقش به سزایى دارد. «المؤمنون و المؤمنات... یأمرون، یَنهون، یُقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و یطیعون اللّه»

امر به معروف و نهى از منکر، اقامه‏ نماز، پرداخت زکات و اطاعت از خدا و رسول، وظیفه و عملکرد دائمى مؤمنان است. «یَأمرون، یَنهون، یُقیمون، یُؤتون، یُطیعون» (فعل مضارع رمز استمرار است)

کسانى که دیگران را به کارهاى خوب دعوت مى‏‌کنند، باید خود نیز اهل عمل باشند. «یأمرون، یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و یطیعون»

اطاعت از خدا و رسول باید با میل و رغبت باشد. «یُطیعون اللّه و رسوله» (اطاعت در لغت به معناى پیروى با میل است)

هم اطاعت از خدا در برنامه‏‌هاى عبادى لازم است و هم اطاعت از رسول در برنامه‏‌هاى حکومتى. «یطیعون اللَّه ورسوله»

اعمال انسان، زمینه‏‌ساز رحمت الهى است. «یَأمرون، یَنهون، یُقیمون، یُؤتون، یُطیعون، سیرحمهم اللّه»

زن و مرد در دریافت رحمت الهى یکسان هستند. «المؤمنون والمؤمنات... سیرحمهم اللّه»

منبع: تفاسیر المیزان، نمونه و نور

احادیث