چگونه ازشرشیطان درامان باشیم؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

انسان موجود شریفی است كه از اول عالم خلقت تا الان كسی او را آن‌چنان كه باید نشناخته است. افرادی هم كه درباره‌ی انسان كنجكاوی و پژوهش كرده‌اند، در پایان گفته‌اند: «انسان؛ موجود ناشناخته».

آیت‌الله علی عراقچی همدانی، استاد اخلاق برجسته‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم در گفتار زیر، با توجه به حدیثی از حضرت علی علیه‌السلام برنامه‌ای را برای دوری از شیطان پیشنهاد می‌كند:

انسان یك بُعد جسمانی و ظاهری دارد و یك بُعد ملكوتی و آسمانی. تنها كسانی می‌توانند انسان را تعلیم و تربیت كنند كه او را بشناسند. این طور كه از آیات شریفه‌ی قرآن و مكتب انبیاء برمی‌آید، شناخت انسان با توجه به این بُعد غیبی و ملكوتی‌اش، در انحصار انبیاء و ائمه علیهم‌السلام است. ایشان از ناحیه‌ی خدای متعال انسان را كاملاً می‌شناسند و لذا مأموریت دارند كه انسان را تربیت كنند. وظیفه‌ی اصلی انبیاء تربیت آدمی است و لاغیر. البته كارها و خدمات دیگری هم دارند، اما وظیفه‌ی اصلی انبیاء همانا تربیت انسان‌ها بوده تا آن‌ها را به مقام والای خودشان برسانند.

قرآن می‌فرماید مقام انسان از همه‌ی موجودات بالاتر است. لذا مربی او هم باید خیلی بالا و والا باشد. قرآن انسان را مسجود فرشتگان معرفی می‌كند و در این باره تعبیر «كُلّهُم أجمعون» (سوره‌ی ص، آیه‌ی ۷۳) را به كار می‌برد. یعنی همه‌ی فرشتگان و حتی فرشتگانی چون جبرئیل و میكائیل كه مقام عالی دارند، در مقابل انسان و در برابر حضرت آدم تعظیم كردند. همین انسان همواره بین دو دعوت قرار دارد؛ یكی دعوت شیاطینِ جن و إنس و دیگری دعوت فرشتگان و انبیاء. انسان دائماً بین این دو بالا و پایین می‌رود تا این كه جذب مكتب انبیاء یا جذب راه و روش شیاطین شود. از اول خلقت تا الان نیز أكثرهم لایعقلون بوده‌اند. یعنی بیشتر افرادِ بشر جذب شیاطین شده‌اند. قرآن اما یك دسته را استثناء می‌كند كه خود شیطان نیز قبول كرده و آن، بندگان مُخلَص (به فتح لام) خداوند است.

اگر انسان به دنبال تربیت شدن و ساخته شدن باشد، باید بداند كه راهش نزدیكی به انبیاء الهی است. هرچه انسان به انبیاء نزدیك شود و به مكتب آنها اعتنا كند، ساخته و باكمالات می‌شود و هرچه از انبیاء فاصله بگیرد، حتماً به سمت جهل و نادانی و فساد خواهد رفت. این كه قرآن در آیه‌ی شریفه‌ی «ظَهَرَ‌ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ‌ وَالْبَحْرِ‌ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِی النَّاس» (سوره‌ی روم، آیه‌ی ۴۱) می‌گوید كه فساد در دریا و خشكی، یعنی در تمام سطح دنیا گسترش پیدا می‌كند، به واسطه‌ی كارهایی است كه بنی‌آدم می‌كند. هیچ وقت نمی‌گوید گوساله‌ها یا گوسفندها یا گربه‌ها این فساد را ایجاد می‌كنند، بلكه انسان است.

انسان است كه دنیا و آخرت را آباد می‌كند و در بهشت بر دیگران شرافت دارد، منتها «قلیلٌ مِن عِبادی الشَّكُور» (سوره‌ی سبا، آیه‌ی ۱۳) خیلی كم هستند از افراد انسان كه جذب انبیاء شده باشند. اگر انسان از جاذبه‌ی زمین خارج شود و مثلاً به سمت كُره‌ی ماه برود، به ماه كه نزدیك می‌شود، جاذبه‌ی ماه او را می‌كشد و اگر وسط واقع شود، نه جاذبه‌ی ماه او را می‌كشد و نه جاذبه‌ی زمین. تا آخرش كه یا جذب زمین می‌شود یا جذب كره‌ی ماه. انسان دائماً این گونه است. یعنی دائماً شیاطین جذبش می‌كنند، انبیاء علیهم‌السلام هم دائماً جذبش می‌كنند تا این كه این انسان جذب كدامیك شود. این مسأله‌ی پیچیده‌ای نیست.

اگر می‌خواهی شیطان سر به سرت نگذارد...

اگر كسی واقعاً بخواهد انسان باشد و از انسانیت استعفا ندهد، راهش از مكتب انبیاء الهی است. تعلیمات انبیاء دور از دسترس نیست و اگر افراد به این تعالیم عمل كنند، هیچ‌وقت گمراهی و فساد و فرورفتن در لجنزارها واقع نخواهد شد. شما یك بوته‌ی گُل را تصور كنید كه اگر بخواهید رشد كند و گل بدهد و زیبا باشد، باید مواظب آفت‌ها باشید تا آن را فاسد نكنند وگرنه آن گل رشد نمی‌كند. انسان هم همین‌گونه است.

بعضی از امور با انسانیت انسان منافات دارد و شناخت این امور چندان دشوار نیست. انبیاء به واسطه‌ی ارتباط با وحی الهی گفته‌اند كه فلان كار را نكنید فلان كار را بكنید و اگر می‌خواهید انسان باشید، این‌ها را انجام دهید و آنها نه. اگر می‌خواهید شیاطین سر به سر شما نگذارند و در شما فساد ایجاد نكنند، این كارهای حرام را نكنید. همه‌ی این‌ها روشن است.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حدیثی می‌فرمایند: «نَبِّه بالتَّفَكُرِ قَلبَكَ و جافِ عَن اللّیلِ جَنبَكَ و اتَّقِ اللهَ رَبَّكَ» (اصول كافی باب التّفكر حدیث ۱) قلبت را با فكر كردن بیدار كن. كلیدش تفكر است. بنشین و فكر كن. اصلاً مقابل آینه‌ای بایست و با خودت بگو من آدمم یا حیوان؟ اگر آدم هستی پس چرا برنامه‌ی حیوانات را عمل می‌كنی؟ چرا برنامه‌ی شیاطین را عمل می‌كنی؟ آدم هستی یا از آدمیت استعفا داده‌ای؟ حضرت می‌فرماید: با تفكر قلبت بیدار می‌شود و می‌فهمد كه راه آدمیت را باید طی كند. راه حیوانات كه راه من نیست. بله؛ جنبه‌ی حیوانیت هم دارم، اما نه طوری كه تمام عمرم را به این جنبه بدهم.

در ادامه می‌فرماید: «و جافِ عَن اللّیلِ جَنبَكَ». وقتی بخواهی خودت را بسازی، شیاطین زیاد سر به سرت می‌گذارند. لذا فاصله بگیر از این‌ها و به انبیاء نزدیك شو و با خدا ارتباط پیدا كن. پس شب‌ها بلند شو و مقداری با خدا مناجات كن. همه‌ی شب تا صبح را نگیر بخواب. اگر با خدا مناجات نكنی، نمی‌توانی از شرّ شیاطین در امان باشی.

در آخر امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «و اتَّقِ اللهَ رَبَّكَ». تقوای الهی، یعنی چیزهایی را كه خدا بر تو حرام كرده، همه را باید ترك كنی. غیبت نكن. دروغ نگو. مال مردم را تصرف نكن. پشت سر مردم حرف نزن. نقشه برای مردم نكش. عباداتت را بجا بیاور. نمازت را سر وقت بخوان. روزه ات را بگیر و ...

وقتی كار خود را مشكل می‌كنیم

این كارها خیلی مشكل نیست. البته شاید تصورش مشكل باشد و طرف وقتی انجام این‌ها را تصور كند، خیال كند كه مشكل است، اما وقتی انجام می‌دهد می‌بیند مشكل نیست. مثلاً این‌كه دروغ نگوید یا مال مردم را نخورد، كجایش مشكل است؟ خدا روزی آدم را می‌رساند، منتها هوی و هوس باعث می‌شود آدم به اندازه‌ای كه خدا قسمتش می‌كند، راضی نباشد و می‌خواهد از هر جهت و هر راهی كه شده، بیشترش كند. پس خودش برای خودش مشكل ایجاد می‌كند. من الان افرادی را می‌شناسم كه ورشكست شده‌اند و سرمایه و ثروت و آبرویشان از دست رفته، نه از باب این كه می‌خواستند زندگی كنند، بلكه می‌گفتند این مقداری كه من دارم كم است؛ می‌خواستند زیادش كنند، زیادی كه به درد هم نمی‌خورد.

مثلاً من الان همین‌طور زندگی‌ام دارد اداره می‌شود. حالا یك میلیارد اضافه داشته باشم به چه دردم می‌خورد جز این‌كه برایم گرفتاری درست كند؟ بله، اگر یك میلیارد می‌خواهم كه به فقرا كمك كنم، قضیه فرق می‌كند، ولی معمولاً این نیست.

بنابراین ترك این گناهان خیلی مشكل نیست و ما خودمان مشكلش می‌كنیم. آن‌وقت شیطان می‌آید در قلب آدم لانه می‌كند. حسب نقلی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام سؤال كردند كه شما از كجا به این مقام رسیدی؟ فرمودند: من یك دیواری دور قلب خودم كشیدم. یك دری هم برای آن گذاشتم. خودم كنار در ایستادم و نگذاشتم غیر از خدا وارد قلبم شود.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام الگو است. البته كسی نمی‌تواند به علی علیه‌السلام برسد و كسی نمی‌گوید كه تو مثل علی علیه‌السلام باش، اما می‌توانی در راه علی علیه‌السلام باشی. مثلاً آدم ببیند كاری را كه می‌خواهد انجام دهد، آیا خدا راضی است یا نه؟ آیا پیغمبر خدا راضی است یا نه؟ آیا علی علیه‌السلام راضی است یا نه؟ خیلی غامض و پیچیده نیست. وقتی می‌گویند «حرام نخور»، نخور. این كه دیگر سؤال ندارد!

ماه رمضان یك خصوصیتی دارد كه رحمت خدا بیشتر نازل می‌شود. یعنی خداوند درب خانه‌ی رحمتش را باز می‌كند و بندگان خودش را دعوت می‌كند كه بیایید شما را بیامرزم. بیایید خیرات به شما بدهم. همه‌ی این‌ها در ماه رمضان است. مثلاً دعای ابوحمزه‌ی ثمالی -كه در سحرهای ماه رمضان سفارش شده- هرچه كمال و خیرات بخواهید، در آن هست و امام سجاد علیه‌السلام چیزی را واگذار نكرده است. حتی اگر هر مرتبه یك صفحه‌اش را بخوانید، بركات فراوان دارد. در ماه رمضان این‌همه بركات از ناحیه‌ی اولیای خدا نازل می‌شود. روزه گرفتن مقداری آدم را از این حیوانیت جدا می‌كند و مقداری به معنویات نزدیك می‌كند. خودِ روزه گرفتن كمال زیادی نصیب آدم می‌كند.

خوانده شده 2814 مرتبه