گذری بر زمینه‌های تقریب در اندیشه‌ شیخ طوسی

امتیاز بدهید
(1 امتیاز)




چکیده:

شیخ طوسی (متولد 385 هـ .ق / متوفی 460 هـ . ق) از نخستین دانشمندان اسلامی است که اندیشه‌ی تقریب و وحدت امّت اسلامی در سر داشت.

او قطعات درخشانی را همچون مرجعیت شیعه بعد از وفات سید مرتضی، برپایی کرسی درس در بغداد برای علمای شیعه و سنی بطور مشترک، تأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف، تألیف آثار ارزشمندی چون تهذیب، استبصار، الرجال، الفهرست، اختیار کتاب الکشی، الخلاف و... را در کارنامه‌ی زندگی هفتاد و پنج ساله‌ی خود دارد.

در این مقاله از میان زمینه‌های تقریب در اندیشه‌ی شیخ طوسی به هفت مورد اشاره می‌کنیم که عبارتند از:


1-  استفاده از احادیث اهل سنت

2- ایجاد فقه مقارن

3- داشتن وسعت مشرب فکری و آزاد اندیشی

4- توجه به قیاس و استحسان اهل سنت

5 - دوری از تعصب قوی و نژادی

6 - مبارزه با جمود فکری و جامدان و قشریان

7- توجه به عقل

 

درآمد

کیست که نداند، امروزه هیچ امری در میان مسلمانان مهم‌تر از وحدت و یکپارچگی امّت اسلامی نیست! گذشت آن زمان که برای اثبات ضرورت وحدت اسلامی در میان مسلمانان، باید از آیات و روایات معتبر و پشتوانه‌های عقلی و استدلالی قوی استناد می‌کردیم و تازه پس از مدت‌ها بحث و استدلال، محکوم به آزاداندیشی غیر مذهبی یا روشنفکری باز غرب مآبانه می‌شدیم. به‌لطف خدا اکنون، تمامی استوانه‌های اصیل فکری و اندیشمندان و متفکران درجه‌ی یک مسلمان در فرق و مذاهب گوناگون، به اصل وحدت و تقریب بین مسلمانان و اندیشه‌های اسلامی به عنوان یک ضرورت ناگزیر، توجه و اهتمام ویژه‌ای دارند؛ چرا که می‌دانند امّت اسلامی در طول بیش از چهارده قرن از تولد اسلام، چه آسیب‌های سخت و جانکاهی را از ناحیه‌ی دشمنان و بدخواهان این دین پاک، بخاطر از هم‌گسیختگی مسلمانان، تجربه کرده است!

خوشبختانه عالمان و اندیشمندان طراز اول در میان مذاهب اسلامی، از همان ابتدا به وحدت امّت اسلامی با وجود اختلافات گسترده‌ی آن‌ها به عنوان یک اصل ضروری و امر حیاتی نگاه می‌کردند. در این میان نقش برخی از این عالمان و متفکران، برجسته‌تر است. شیخ طوسی یکی از عالمان برجسته‌ای است که در این میدان، به‌حق گوی سبقت را از دیگران به شایستگی ربوده است. در این نوشتار می‌خواهیم نقش علمی و عملی شیخ طوسی را در تقریب بین مذاهب اسلامی به اندازه وسع و مجال بیان نماییم.

 

شرح مختصری از زندگی و خدمات علمی شیخ طوسی

نام او ابو جعفر محمد بن حسن بن علی بن حسن است که معروف به «شیخ الطایفه» و مشهور به «شیخ طوسی» است. در رمضان سال 385 در طوس به دنیا آمد و در بیست و دوم محرم الحرام سال 460 از دار دنیا رفت. در بیست و سه سالگی به عراق هجرت کرد و در بغداد ساکن شد. ابتدا نزد شیخ مفید مقدمات علوم را فرا گرفت تا سال 413 که شیخ از دنیا رفت و سیّد مرتضی به جای او بر کرسی مرجعیّت تکیه زد. شیخ طوسی از محضر سید مرتضی به مدّت بیست و سه سال بهره برده و شدیداً مورد توجّه او واقع گردیده بود. پس از وفات سیّد مرتضی، شیخ طوسی، مرجعیّت شیعه را به عهده گرفت و محلّ توجه عام و خاص شد. منزلش در کرخِ بغداد، محل رفت و آمد کسانی بود که از راه دور و نزدیک برای حلّ مسائل و مشکلات خویش به ایشان مراجعه می‌کردند.

یکی از نکات برجسته‌ی شخصیت شیخ طوسی آنست که قادر بالله – خلیفه‌ی وقت – با وجود اینکه سنّی مذهب بود، برای شیخ در بغداد – مرکز علم و اندیشه‌ی آن روز – کرسی درس برپا کرد و همین خود حکایت از مقام علمی و اشراف ویژه‌ی شیخ بر مباحث مشترک علمی شیعه و سنّی در آن روز دارد .

چگونگی تأسیس حوزه‌ی علمیه نجف به وسیله‌ی شیخ طوسی، از قطعات شنیدنی تاریخ زندگی سراسر برکت این مرد بزرگ است. وقتی فتنه‌ی سلجوقیان سنّی مذهب متعصّب و درگیری بین شیعه و سنّی در سال 447 هـ . ق به اوج خود رسید، حاکمان سلجوقی از هیچ اقدام خصمانه‌ای علیه شیعیان، دریغ نورزدیدند، یکی از این اقدامات وحشیانه، از بین بردن آثار ارزشمند علمی و فرهنگی بود، آنان کتاب خانه‌ی شیخ را که ده هزار جلد کتاب نفیس داشت، سوزاندند و منزل او را غارت کردند. همین امر موجب شد که شیخ به ناچار از بغداد به نجف اشرف هجرت کند و در آن‌جا اقامت گزیند و حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف را تأسیس نماید؛ حوزه‌ای که بعدها به عنوان بزرگ‌ترین مرکز علمی جهان تشیّع، پرآوازه گردیده است.


شیخ طوسی دارای تألیفات متنوّع و متعدّدی است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1)      «النّهایه» در فقه که در گذشته جزء کتب درسی طلاّب و رساله‌ی عملیّه‌ی شیخ بوده است.

2)      «المبسوط» که فقه را وارد مرحله‌ی جدیدی کرده و در عصر خود مشروح‌ترین کتاب فقهی بوده است.

3)      «الخلاف» که هم آراء فقهای اهل سنّت در آن است و هم رأی شیعه

4)      دو کتاب حدیثی و به اصطلاح دو اصل  حدیثی شیعه به نام‌های «تهذیب» و «استبصار»

5)      سه اصل رجالی به نام‌های «الرّجال»، «الفهرست» و «اختیار کتاب الکشّی»

6)      تفسیر «تبیان» در بیست مجلد

7)      «مصباح المتهجد» در اخلاق و سیر و سلوک و...

 

موقعیّت علمی ممتاز شیخ طوسی آن چنان بود که اغلب علمای شیعه بعد از او به نوعی از افکار و اندیشه‌های فقهی، کلامی و تفسیری او تأثیر پذیرفته‌اند؛ بطوریکه به ویژه در فقه هیچ یک از فقهاء جرأت نمی‌یافتند در برابر آراء شیخ، نظرات خود را ابراز نمایند. معروف است تا حدود یک قرن پیش اگر در فقه «شیخ» را بطور مطلق به‌کار می‌بردند، منظور «شیخ طوسی» و اگر «شیخان» می‌گفتند مقصود «شیخ مفید» و «شیخ طوسی» بوده است. شیخ طوسی در عین حال که از طرف شیعیان، عنوان «شیخ الطایف» یافته، مورد توجّه علمای اهل سنّت نیز بوده است و از هر دو طایفه، شاگردان بسیاری در محضرش دانش می‌آموخته و از خرمن فضلش خوشه‌ای می‌اندوخته‌اند.

 

زمینه‌های تقریب در اندیشه‌ی شیخ طوسی

با وجود اینکه شیخ طوسی جزء استوانه‌های عقیدتی و فقهی شیعه به شمار می‌رود و قطعاً در دفاع از اصول و آرمان‌های شیعه ذرّه‌ای کوتاهی نکرده است اما هرگز این دفاع قاطعانه از مکتب، به معنای نادیده گرفتن وجوه مشترک بین شیعه و سنّی نیست لذا به‌نظر می‌رسد شیخ طوسی به دنبال یافتن مشترکات اصیل میان این دو مذهب عقیدتی – سیاسی در آیات و روایات و حوزه‌های منقول و معقول بوده است. گرچه شاید اندیشه‌ی تقریب به این‌گونه که الآن مطرح است در زمان شیخ طوسی مطرح نبود اما با مراجعه به برخی آثار و مستندات و تحقیقات، می‌توان زمینه‌های تقریب را در اندیشه‌ی شیخ الطایفه دید. ما زمینه‌های تقریبی را در اندیشه شیخ طوسی در هفت مورد فهرست کردیم که البته شاید برخی از آن‌ها را بتوان در یک عنوان خلاصه کرد. اکنون به شرح و بسط این زمینه‌ها در حد وسع مقال می‌پردازیم.

 

1- استفاده از نظرات اهل سنّت

به‌نظر می‌رسد بین دانش وسیع اسلامی و اندیشه‌ی تقریب، نوعی تناسب مستقیم وجود دارد به این معنا که هر چقدر معلومات دانشمندان اسلامی در حوزه‌های گوناگون دینی بیشتر می‌شود، خود بخود نوعی گرایش به سوی تقریب بین مذاهب در آن‌ها دیده می‌شود. شیخ شلتوت و آیت الله العظمی بروجردی از علمای طراز اول اهل سنت و شیعه، نمونه‌ی بارز این ادّعا هستند. شیخ طوسی هم با داشتن معلومات وسیع علمی و غور بسیار زیاد در علوم اسلامی، به این نقطه رسیده بود. یکی از ابتکارات شیخ، استفاده از نظرات اهل سنت و استنتاج از مسائل کلامی، فقهی و تفسیری آنان است. این استفاده گرچه دو جهت مثبت و منفی می‌تواند داشته باشد اما انصاف اینست که جهت مثبت آن، غالب است. اینکه یک عالمی در سطح شیخ طوسی از دیدگاه‌ها‌ی اهل سنت در کتاب‌ها و تجزیه و تحلیل‌های خویش یاد می‌کند، می‌تواند زمینه‌ای برای اتحاد فکری و عملی مسلمانان و اعتماد سازی بیشتر جهت تفاهم در امور اعتقادی مشترک تلقّی شود.

در تفسیر التبیان، از تفاسیر اهل سنت بسیار زیاد نقل شده است بطوری که تعداد معروف‌ترین رجالی که از آن‌ها در این تفسیر شریف مطالبی نقل می‌شود بیش از ده نفر است؛ افرادی چون حسن بصری، قتادة ابن دعاسه، ابوعلی جبائی، ابراهیم زجاج، ضحاک‌ بن مزاحم، ابوالقاسم عبدالله بن احمد بلخی، علی بن عیسی رمانی، ابوعبید جراح، محمد بن جریر طبری و عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریح.

به عنوان مثال در تفسیر تبیان ذیل آیه «الیوم اکملت لکم دینکم»(آیه 3 مائده) آمده است ابن عباس و سدی و اکثر مفسران معتقدند که معنای آیه این است که: من برای شما فرائض، حدود، امر و نهی و حلال و حرامم را بنابر آنچه نازل کردم کامل نمودم لذا نه در آن زیادتی وجود دارد نه نقصی که بواسطه نسخ بعد از این روز متوجه آن گردد... حَکم و سعید بن جبیر و قتاده می‌گویند معنای آیه این است که: من برای شما حجتتان را کامل کردم ... و زجاج می‌گوید : اکملت لکم دینکم یعنی شما را از ترس دشمنانتان نگه داشته‌ام و شما را برآن‌ها مسلط نموده‌ام ... آنگاه پس از نقل این نظرات امام محمد باقر و امام جعفر صادق(ع) می‌آورد و دلالت آیه را به نصب امام علی(ع) از طرف حضرت رسول(ص) و ماجرای غدیرخم بیان می‌دارد.

در کتاب خلاف شیخ که در واقع مصدر طرح نظرات فقهی مذاهب گوناگون اهل سنت است و فلسفه اصلی تدوین این کتاب نیز به شمار می‌رود پر است از آراء مختلف پیشگامان سنت و جماعت که ما از باب نمونه به یکی دو مورد اشاره می‌کنیم. در کتاب الحج جلد سوم مسئله 140 چنین آمده است: السعی بین صفا و المروه رکن، لایتم الحج الاّ به... و قال ابن مسعود و ابن عباس و ابی بن کعب: السعی سنة و لیس بواجبٍ، و قال ابوحنیفه: واجب و لیس برکنٍ و هو بمنزلة المبیت بالمزدلفة.

ونیز در جلد چهارم الخلاف مسئله دوم کتاب النکاح آمده است: النکاح مستحب غیر واجب للرجال و النساء و به قال ابوحنیفة و اصحابه، ومالک، و الشافعی، و اللیث بن سعد، و الاوزاعی، و کافة العلماء، و قال داود: النکاح واجب

البتّه این نکته جای بحث دارد که آیا استفاده از احادیث اهل سنت و تجزیه و تحلیل آن‌ها به وسیله‌ی علمایی چون شیخ طوسی، زمینه‌ی ورود فرهنگ‌های انحرافی بعدی را فراهم کرده است یا نه؟ آنچه قابل ذکر است اینست که شیخ طوسی در آن فضای خاص تعصّب وجود بین شیعه و سنّی، با جرأت تمام از احادیث اهل سنت یاد می‌کرد. این همان اندیشه‌ی بلندی است که ضمن توجه به اصول مذهب خود و پایبندی بسیار زیاد به مبانی آن، برای رعایت انصاف و اعتدال، از نظریات مخالف نیز بهره می‌برد تا شاید بتواند به این وسیله این دو جریان فکری و عقیدتی را به هم نزدیک نماید.

 

2- ایجاد فقه مقارن

در میان مؤلّفه‌های تقریبی شیخ طوسی، تأسیس فقه مقارن، بی‌سابقه و بی‌نظیر است. فقه مقارن یعنی بیان نظرات فقهی اهل سنت در کنار مباحث فقهی شیعه. این نگاه به مباحث فقهی ظاهراً قبل از شیخ طوسی در میان شیعه و سنی به این صراحت یا اصلاً وجود نداشت یا کمتر وجود داشت. شیخ با رصد کردن فضای علمی بی‌نظیری که بخاطر تعدّد مذاهب و اختلاف گروهها در بغداد ایجاد شده بود و به نوعی علم کلام را با پیشتازی متکلمان امامیه و معتزله، دگرگون می‌کرد، دست به یک اقدام تازه زد که همان ایجاد فقه و اصول مقارن بود.

عرصه عملی اصلی این فکر، کتاب «الخلاف» بود که در آن ضمن بحث فقهی شیعه، آرای عمده‌ی مذاهب فقهی اهل سنت نیز بطور دقیق مطرح می‌شود؛ حتی اقوال و فتاوای نادر آن‌ها هم بیان می‌گردد؛ چیزی که در گذشته در حوزه‌های علمیه‌ی شیعه، سابقه‌ای نداشته است.

پیشینه ی فقه مقارن را در اسلام باید در مکتب جعفری جستجو کرد زیرا نخستین مکتب فقهی که از دامن اسلام سربرآورد، مکتب فقه جعفری بود.

امام صادق«علیه السلام» رئیس این مکتب با صاحبان اندیشه‌های مختلف کلامی و فقهی، مناظره می‌فرمودند و آراء فقهای حجاز و فقهای عراق  را به تفصیل بیان می‌کردند و رأی درست را درباره‌ی هر مسأله اظهار می‌نمودند، از این رو امام صادق(ع) را باید مؤسس فقه مقارن دانست.

آنچه تاریخ فقه نشان می‌دهد اینست که اولین کتاب مستقل در باب فقه مقارن، کتابی است که «محمد بن احمد بن الجنید اسکافی»، دانشمند قرن چهارم نوشته است، مهم‌ترین کتاب پس از کتاب «جنید اسکافی» کتاب «خلاف» شیخ طوسی است که در نوع خود بی‌نظیر است.


ویژگی‌های فقه مقارن که به نوعی حقوق تطبیقی در اسلام به شمار می‌رود، عبارتست از:

1-      در فقه مقارن، درجه‌بندی قوانین از جهت فائده یا مصلحت، مطرح نیست بلکه ادعای هر فقیهی آنست که حکم الهی را تنها وی و هم عقیده‌هایش یافته‌اند و عقاید دیگران نادرست است و قابل عمل نیست. در عین حال بعضی معتقدند که هرچند مجتهد، ممکن است حکم واقعی را به‌دست نیاورده، چون کوشش خود را به‌کار برده، دارای پاداش و ثواب است.

2-     فقه مقارن، اختصاص به معاملات و حدود و جنایات ندارد بلکه عبادات را نیز شامل می‌گردد.

3-   به وسیله‌ی فقه مقارن، ما مواردی را به دست می‌آوریم که فقها نسبت به آن اتّفاق نظر دارند و به اصطلاح فقهی یکی از نتایج فقه مقارن، تحصیل موارد اجماع عامه و خاصه یا اجماع عامه یا اجماع خاصه است.


بنای شیخ طوسی در کتاب «خلاف» بر این بوده است که آرای همه‌ی فقهای مذاهب مخالف را گردآوری نماید و اگر در مسأله‌ای میان فقهای شیعه، اختلاف وجود داشت، بیان کند و در پایان هر مسأله، نظر صحیح را اظهار نماید.  در این کتاب که هفتاد و هشت باب دارد، تمامی زمینه‌های لازم برای ایجاد فقه مقارن، وجود دارد. از این‌رو فقهای بزرگ چون علامه‌ی حلی در «تذکرة الاحکام» و «مختلف الشیعه» به پیروی از شیخ، حق فقه مقارن را ادا کردند.

 

3- داشتن وسعت مشرب فکری و روح آزاداندیشی

گستره‌ی بینش شیخ طوسی نسبت به فقهای پیش از خود بیشتر است به این معنی که در مباحث علمی، نگاه خود را به دایره‌ی کتب معتبر شیعی، محدود نمی‌کند، بلکه بر خلاف دیگران از یک طرف همه ی احادیث اهل سنت را مردود نمی‌داند و از طرف دیگر برخی از احادیث منقول شیعه حتی تعدادی از احادیثی را که در کتاب کافی نقل شده است، نمی‌پذیرد. این روح آزاداندیشی شیخ طوسی است که در جامعه‌ی بسته‌ی آن‌روز، چنین فکر باز و روشنی داشته است و در حالیکه پیروان مذاهب، بر طبق جنگ و ستیزه می‌کوبیدند و حاضر بودند برای به کرسی نشاندن مشرب فکری خود، دست به هر جنایتی بزنند و به هر راهی متوسل شوند، او با وسعت مشرب فکری‌اش به دنبال اثبات حق بود و از مذهب خود، کورکورانه دفاع نمی‌کرد بلکه گستره ی اندیشه‌اش را برای ورود هر مذهب فکری و اعتقادی باز نگه می‌داشت تا از مجموع این آرا به یک جمع‌بندی واقع بینانه‌تری دست یابد.
با اینکه شیخ در تفسیر تبیان آنجا که درباره آیه‌ای نظر خلاف وجود داشته باشد،‌ نظرهای مذاهب را مطرح، آنگاه نظر امامیه را بیان می‌کند؛ در بعضی از جاها تنها به نقل اقوال بسنده می‌کند و همین می‌تواند به معنای پذیرش نظرات آنان تلقی شود به عنوان مثال ذیل آیه 177 اعراف (من یهدی الله فهو المهتدی...) آمده است: قال الجبائی: معنی الآیه من یهدیه الله الی نیل الثواب... فهو المهتدی للایمان و الخیر... و قال البلخی: المهتدی هو الذی هداه الله فقبل الهدایة و اجاب الیها... و قیل: معنی «من یهدی الله» من یهدیه الله بهدایته «فهوالمهتدی»

 

4- توجّه به قیاس و استحسان اهل سنت

قیاس و استحسان از جمله ممیّزات فقهی غالب مذاهب اهل‌سنت است و در فقه شیعه از این اصول هرگز استفاده نمی‌شود؛ با این همه شیخ طوسی در کتاب خلاف خود، از این دو استفاده کرده است. گرچه شیخ به هیچ وجه، قیاس و استحسان را در فقه شیعه نپذیرفته است و تنها وجه قابل قبول برای استفاده از این دو در کتاب خلافش، در پیش گرفتن روش منطقی جدل در برابر فقیهان مذاهبِ دیگر اسلامی است، با این همه، طرح این دو اصل فقهی غیر شیعی در کتابش، حاکی از اندیشه‌ی بلند تقریبی اوست. سید مرتضی در «انتصار» تصریح می‌کند که (شیخ طوسی) در مسائل الخلافش، برای اثبات مذهب خود در برابر دیگران، به قیاس استدلال می‌کند.

پر واضح است که چنین اندیشه‌ای گرچه به مذاق بسیاری از ظاهرگرایان شیعی خوش نیاید، اما برای اثبات حقّانیت مذهب اصیل و نزدیک شدن به اندیشه‌ی واحد اسلامی، مناسب‌تر است چرا که از صافی‌های گوناگون ضد و نقیض به سلامت بیرون آمده است.

 

5- دوری از تعصب قومی و نژادی و فکری

در برشمردن زمینه‌های ایجاد تقریب بین مذاهب، بدون شک، تعصب به معنای طرفداری شدید، بی‌چون و چرا و غیر منطقی، آفت بزرگی است؛ چرا که اصلاً مجالی برای هم اندیشی‌، وحدت و همبستگی به وجود نمی‌آورد. برای همین، عبدالحسین مغنیه از اعضای تقریب بین مذاهب اسلامی، در آغاز مجموعه‌ای به‌ نام «دعوة التقریب» که مقالات جمعی از اندیشمندان ونویسندگان در آن درج شده است، ضمن بیان ضرورت تقریب، پنج هدف را برای منشورات جماعة التقریب، بر می‌شمارد که هدف چهارم آن، جنگ و ستیز با تعصب ناپسند است؛ بیان مغنیه چنین است با تعصب ناپسند مبارزه می‌کنیم زیرا تعصب، عقل‌ها و قلب‌ها را کور می‌کند ومتون قرآن و سنت نبوی از تعصب نهی و به تسامح دینی و مذهبی و برادری بین مردم دعوت می‌‌نماید.»

امام علی(ع) در نهج‌البلاغه به شدت از تعصب کورکورانه نهی می‌کند و می‌فرماید: من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ کس را نیافتم که بدون علت درباره چیزی تعصب ورزد جز با دلیلی که با آن ناآگاهان را بفریبد و یا برهانی آورد در عقل سفیهان نفوذ کند...

مردان بزرگ در میدان اندیشه و عمل، اهل تعصب به معنی جانبداری کورکورانه از عقاید و اعمال خویش نیستند. شهید مطهری در مقاله‌ی «الهامی از شیخ الطایفه» به این ویژگی شیخ طوسی بطور صریح اشاره کرده است. در آن‌جا آمده است: «شیخ طوسی، صد در صد یک عالم اسلامی است. جز رنگ اسلامی، رنگ دیگری ندارد. او از کسانی است که از برکت تعلیمات اسلامی پا بر روی تعصبات قومی و نژادی گذاشتند، شعوبی‌گری‌ها را محکوم کردند و مقیاس‌های جهانی و انسانی را محترم شمردند.»

حضرت آیت‌الله جناتی بعنوان یکی از فعالان عرصه تقریب در کتاب همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی درباره پیامدهای مثبت کنارگذاشتن تعصبات به مسئله بسیار جالب توجهی اشاره می کند که بدین شرح است: «ابوحنیفه پیشوای مذهب حنفیان قائل به جواز قرائت قرآن در نماز به فارسی بود. اکثر فقهای مذاهب در فقه مقارن خود این نظر را مورد نقد و بررسی قرار داده‌اند و این موجب شد که فقهای متأخر حنفی به رأی سایر مذاهب نزدیک‌تر شوند. شیخ محمد شلتوت، شیخ الازهر مصر با اینکه خود حنفی بود به جای تعصب‌ورزی نسبت به دیدگاه پیشوای مذهب فقهی خود با اخلاص تمام به اجماع فقیهان دیگر مذاهب فقهی پیوست و اعلام داشت که قرآن اسمی است برای لفظ و معنای آن‌ ‌ـ حتی در قرائت نمازـ‌ و نمی‌توان حمد و سوره را به غیر عربی خواند.

 

6- مبارزه با جمود فکری

رابطه بسیار روشنی بین جمود فکری و تعصب کورکورانه از یک طرف و این دو با نفهمیدن حقیقت دین از طرف دیگر و این سه با عدم پذیرش آهنگ اتحاد بین مذاهب از طرف سوم وجود دارد. کسی که فکرش بسته است همه چیز را در دایره محدود نگاه خویش می‌بیند و توجیه می‌کند. از این رو؛ قدرت تشخیص ندارد و نمی‌تواند فکر و اندیشه مقابل خود را هر چند درست باشد، تحمل کند؛ نمونه بارز فکر جامد در تاریخ اسلام، خوارج هستند. این‌ها آنچنان در لاک فکر محدود و جاهلانه خود فرو رفته بودند که حتی حاضر نبودند امیرمومنان را با آن اندیشه بلندش تحمل کنند چه برسد به دیگران.

بنابراین در طول تاریخ، علمای طراز اول با اندیشه‌های خشک و بی‌روح و انسان‌های جامد و ظاهرنگر، مواجه بودند و همیشه هم با آن‌ها مبارزه می‌کردند. در بین علمای معاصر، حضرت امام خمینی(ره) به شدت با چنین اندیشه‌هایی برخورد کرده و هرگز بنای مماشات و مسامحه با آن‌ها را در پیش نگرفته است. نمونه‌ی بارز موضع‌گیری سخت حضرت امام(ره) علیه عالمان قشری و ظاهر‌گرا، در «منشور روحانیت» ایشان آمده است.

شیخ طوسی به عنوان یکی از آغاز کنندگان اندیشه‌ی تقریب، به مبارزه‌ی بی‌امان خود با جمود فکری پرداخته است. شیخ در مقدمه‌ی کتاب نفیس خود، مبسوط، از گروه جامد فکران گله آغاز می‌کند و می‌گوید: «من همیشه می‌شنیدم که فقها اهل جماعت، فقه ما شیعیان امامیه را تحقیر می‌کردند... همواره در اشتیاق به‌سر می‌بردم که کتابی تألیف کنم متضمّن فروع، ولی اشتغالات و گرفتاری‌ها مانع بود و از جمله چیزهایی که عزم مرا می‌کاست این بود که اصحاب ما کمتر، رغبت به این کار نشان می‌دادند زیرا با متون اخبار و صریح الفاظِ روایات خو گرفته بودند و حتّی حاضر نبودند لفظی تغییر کند، کار جمود به آن جا کشیده شده بود که اگر لفظی به‌جای لفظ دیگر قرار می‌گرفت، در شگفت می‌شدند و فهمشان از درک آن معنی کوتاهی می‌کرد.»  شهید مطهری با اشاره به حریّت شیخ طوسی می‌نویسد: سراسر وجود شیخ طوسی از ایمان اسلامی و شور اسلامی و علاقه به خدمت به اسلام موج می‌زند، او یک دلباخته سراز پا نشاخته است ولی این شور ایمان ودلباختگی هرگز او را به سوی جمود و تقشر سوق نداده است،‌ او با جامدان و قشریان نبرد کرده است...  در این فضای خشک اندیشه و زندانی شدن روح آزاد، آزاداندیشی شیخ طوسی زمینه‌ی مناسبی برای ترویج تعالیم بلند اسلامی ایجاد کرده بود.

 

7- توجّه به عقل

در حالی که در اغلب دوره‌های تاریخی بین اهل حدیث و ظاهر گرایان با عقل گرایان در مکاتب و مشرب‌های فکری – عقیدتی اهل سنّت، اختلاف شدید وجود داشت، در بین شیعیان اثناعشری با وجود چنین گرایش‌هایی، درگیری و نزاع به وجود نمی‌آمد چرا که برای آن‌ها عقل و نقل هر دو به‌عنوان منابع شناخت، مطرح بود و توجه به عقل به معنای رها کردن نقل و گرایش به نقل به معنای بی‌توجهی به عقل نبود و این یکی از امتیازات مکتب عقیدتی شیعه به حساب می‌آید. با وجود چنین برداشت حاکمی از عقل و نقل به عنوان منابع شناختی در مکتب شیعه، باز هم برخی از دانشمندان طراز اول این مکتب به سمت نقل و برخی نیز به سمت عقل گرایش بیشتری پیدا کردند.
این گرایش به سمت نقل و دور شدن از عقل، گذشته از محدود کردن فضای ذهنی برای صدور احکام فقهی و احتجاجات کلامی، نوعی تعصب غیر منطقی در مواجهه با دیگر مذاهب اسلامی ایجاد می‌کرد. از این رو با قاطعیت می‌توان گفت اغلب کسانی که در گذشته مخالف طرح وحدت بین شیعه و سنی بودند و امروز هم با تمام وجود، «تقریب بین مذاهب اسلامی» را غیرممکن می‌دانند در طبقه ظاهرگرایان یا اهل حدیث یا نقل‌گرایان دو طرف عمده شیعه و سنی می‌گنجند.

شیخ طوسی نظر را واجب می‌داند و مرادش از نظرهمان فکر است و تفکر هم خاص عقلاست. بنابراین تقلید کوکورانه صحیح نیست و هر کسی آزاد است بلکه لازم است که اظهار نظر کند و تفکر و تعقل نماید زیرا خداوند در مقام مذمت از کفار و مشرکین می‌فرماید: وقتی حضرت ابراهیم قومش را به عقل و فکر تحریص می‌کند آن‌ها با به کار انداختن این موهبت الهی استنکاف کرده و می‌گویند انا وجدنا آبا‌ءنا علی‌هذا...

شیخ طوسی از جمله علمای بزرگی است که گرایش او به سمت عقل با وجود مشرب فکری و سیعش، قوی‌تر از توجه او به نقل است و این از ویژگی‌های بارز شخصیتی این عالم فرزانه‌ی شیعه به شمار می‌رود. در گرایش عقلانی شیخ طوسی همین نکته بس که وقتی جریان عقل‌گرایی شیعه پس از شیخ مفید به سیّد مرتضی معروف به علم الهدی، سرایت کرد، شیخ طوسی از جمله شاگردان سید مرتضی به شمار می‌رود که این جریان را کامل کرد و با آثاری چون «تمهید الاصول» در استحکام و گسترش دیدگاه مزبور نقش بسزایی ایفا کرد.

شهید مطهری درباره‌ی این ویژگی شیخ طوسی آورده است: «شیخ طوسی با آنکه محدّثی عظیم الشأن است و کتاب «تهذیب الاحکام» و کتاب «استبصار» او بهترین دلیل بر مدعاست، مسائل اصول دین را حق‌طلق عقل می‌داند به این معنی که تعبد و تقلید را در این مسائل جائز نمی‌شمرد. وی در عدة الاصول به گروهی از جامد فکران که در شیعه پیدا شده‌اند، اشاره می‌کند و بر سبیل انتقاد می‌گوید:

اذا سئلوا عن التوحید والعدل او صفات الائمّة او صحة النّبوة

قالوا روینا کذا؛ یعنی اگر از اینان در باب توحید یا عدل یا امامت یا نبوت پرسش شود به جای آنکه به دلیل عقلی استناد کنند به ذکر روایات می‌پردازند.»


نتیجه گیری و جمع‌بندی

اندیشه‌ی تقریب بین مذاهب و وحدت امت اسلامی، تنها از ناحیه‌ی دانشمندان بزرگ اسلامی که دارای مؤلّفه‌های این اندیشه به معنای واقعی هستند می‌تواند ترویج شود و با صرف شعار و بیان و گفتار ظاهری هرگز عملی نمی‌گردد. شیخ طوسی از جمله علمای بزرگ اسلامی است که تمامی زمینه‌های لازم برای تقریب را به تمام و کمال داراست؛ زمینه‌هایی چون عقل‌گرایی، دوری از جمود فکری، آزاداندیشی و پرهیز از تعصب قومی و نژادی و... که برای ورود در جریان تقریب داشتن چنین زمینه‌هایی ضروری است.

شیخ طوسی ضمن حفظ عقاید شیعی خود؛ در مباحث فقهی، کلامی و تفسیری هرجا که زمینه‌ی وحدت و تقریب بین امت اسلامی وجود داشت، وارد عمل می‌شد و بدون هیچ پروایی به بیان موضوع و طرح مسأله می‌پرداخت. برترین فکر تقریبی شیخ را می‌توان در کتاب «الخلاف» او به عینه یافت.

برگزاری کرسی درس مشترک بین شیعه و سنی در بغداد به استقبال چشم‌گیر علمای بزرگ از این اقدام، بی‌شک جزء بی‌نظیرترین اقدامات یک عالم دینی در جهت تقریب و وحدت امت اسلامی در جامعه آن روز تلقی می‌شود که خوشبختانه بعد از قرن‌ها ترویج و توسعه‌ این اندیشه، امروز ثمراتش در حال ظهور و بروز است.

احمدی

===================================================


کتابنامه

  1. جمعی از نویسندگان، هزارة شیخ طوسی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، 1362.
  2. ــــــــــــــــــــ ، یادنامة شیخ طوسی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348.
  3. ـــــــــــــــــــ ، دعوة التقریب بین المذاهب الاسلامیة، بیروت: دارالجواد، [بی‌تا]
  4. جنّاتی، محمد ابراهیم، همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، قم: انصاریان 1423ق= 1381ش.گ
  5. حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، جلد سوم، 1369.
  6. خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، منشور روحانیت، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی(س)، چاپ دهم تا بیست و ششم، 1385.
  7. خزائلی، محمّد، اسلام و حقوق تطبیقی؛ در هزارة شیخ طوسی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، 1362.
  8. دشتی، محمد، ترجمه نهج‌البلاغه، مشهد: آستان قدس رضوی (شرکت به نشر)، چاپ سوم، 1382.
  9. دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامة دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، جلد 10، 1377.
  10. روضاتی، سیّد محمّد علی، امتیازات شیخ الطایفه؛ در هزارة شیخ طوسی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، 1362.
  11. سبحانی، محمّد تقی، عقلگرایی و نصگرایی در کلام اسلامی؛ در نقد و نظر، سال اول، شمارة سوم و چهارم.
  12. صدر، سید رضا، مقام فقهی شیخ طوسی؛ در هزاره شیخ طوسی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، 1362.
  13. صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات ایران، تهران، فردوس، چاپ دهم، جلد دوم، 1369.
  14. الطوسی، محمد بن الحسن، التّبیان، تحقیق و تصحیح، احمد حبیب قصیرالعاملی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی‌تا]، ج3 و5.
  15. ــــــــــــــــــــــــ ، الخلاف، تحقیق جماعة من المحققین، قم: موسسة النشر الاسلامی، 1407 ه.ق، ج1و2و3و4.
  16. عقیقی بخشایشی، عبدالرّحیم؛ فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانة آیت الله مرعشی، چاپ دوم، 1372.
  17. فاضل، محمود، «مقدمه‌ای بر آراء و نظریات کلامی شیخ طوسی» در «یادنامه شیخ طوسی»، ج3.
  18. کریمان، حسین، «مقام شیخ ابوجعفر طوسی در علم تفسیر»، ــــــــــــــــــــــ .
  19. مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی؛ اصول فقه و فقه، صدرا، چاپ پنجم، 1367.
  20. ـــــــــــــــ ، الهامی از شیخ الطایفه؛ در هزارة شیخ طوسی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، 1362.
  1. موسویان، سید محمد رضا، اندیشه ی سیاسی شیخ طوسی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، 1380.
خوانده شده 3851 مرتبه