بررسی مسأله عقل و دین در اختتامیه همایش اندیشه های فلسفی شهید مطهری

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

بررسی مسأله عقل و دین در اختتامیه همایش اندیشه های فلسفی شهید مطهری

جلسه اختتامیه همایش بین المللی اندیشه‌های فلسفی شهید مطهری در مرکز همایش های دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.

این جلسه با دو میزگرد متوالی با موضوعات "عقل و دین" و "مسئله شر" و با حضور گسترده اندیشمندان داخلی و خارجی برگزار گردید.

اولین میزگرد با موضوع "عقل و دین" برگزار شد که دبیر این جلسه دکتر محمد لگنهاوسن و اعضای میزگرد پروفسور چالرز تالیور، حجت الاسلام استاد سید یدالله یزدان پناه، پروفسور جیمز کلارک و دکتر محمد فنایی اشکوری بودند.

دکتر لگنهاوسن در ابتدا با بیان اینکه عمل‌های مربوط به عقل هنجاری هستند؛ چند سوال مطرح کرد و از اعضای میزگرد پاسخ آنها را خواست.

1. ارتباط بین هنجارها و هنجارهایی که حاکم بر کارهای مربوط به ایمان است چیست؟

2. پیش بینی شما برای الهیات طبیعی برای قرن 21 میلادی چیست؟

3. با توجه به اینکه استاندارهای عقلانیت تحت سنت‌های عقلی هستند؛ سنت‌های پیش فرض دین دار را چگونه می‌توان ملاک های دین داری دانست؟

4.مردم بسیار می‌گویند ایمان مربوط به قلب و عقل مربوط به سر است. آیا این درست است؟

5. آیا حقیقت‌های تازه این ادعا را حمایت می‌کند که قوت ایمان به توان استدلال کسی ارتباط دارد؟

در ادامه پاسخ هر یک از اعضای میزگرد را به طور مختصر بیان شده است:

 

پروفسور چالرز تالیور

از لحاظ منطقی معمولا می‌گوییم پرسش بر پاسخ مقدم است ولی در هنگام کودکی ما با اعتماد عمل می‌کنیم و پس از رسیدن به بلوغ می‌توانیم شک کنیم و با جستجو به پاسخ‌ها برسیم. و این جریان تا اندازه‌ای طبیعی است ولی همانطور که شهید مطهری می‌گوید شک جای ماندن نیست زیرا خود شک هم جای مشخصی ندارد.

 

دکتر فنایی اشکوری

علم سرمایه ذاتی ما نیست و باید آن را کسب کنیم. ولی اگر قرار باشد در شک بمانیم و از طرفی ایمان سبک زندگی ما باشد؛ تا زمانی که در شک هستیم نمی‌توانیم براساس ایمان حرکت و عمل کنیم.

ایمان از امور التفاطی است و نسبت به متعلق ایمان باید معرفت داشته باشیم. ما می‌توانیم براساس شهود و تجربه عقلی هم معرفتی را بیابیم. شهید مطهری می‌فرماید خدا آگاهی، بخشی از ذات ماست و ما با تعقل و استفاده از وحی آن معرفت فطری و الهی را که در وجود و خلقت مان است سرشته می‌کنیم و به کمال می‌رسانیم.

بنابراین ایمان کاملا مبتنی بر عقل نیست و بهتر است بگوییم ایمان مبتنی بر معرفت است که یکی از راه‌های کسب معرفت عقل است.

 

حجت الاسلام سید یدالله یزدان پناه

عقل قوه‌ای در انسان است که در همه افراد بطور یکسان وجود دارد. و هرکس که این بنیان ابتدایی در تمامی انسان ها را زیر سوال برد، به شکل صوری بسیاری امور را نفی کرده است. زیرا در مسائل جاری زندگی این نفی کردن ممکن نیست.

باید قبول کرد که ایمان با صرف استدلال به دست نمی‌آید ولی عقل در آن هم لازم است. تحلیلی از ایمان هم باید داشته باشیم که ایمان افزون بر معرفت یک گره قلبی نیز هست.

ممکن است کسی از سر عناد با حق بجنگد ولی خود می‌داند آنی را که حق بوده زیر پا گذاشته؛ پس در راه ایمان به معرفت نیاز داریم ولی در کسب معرفت نمی‌توان پای عقل را کنار گذاشت.

 

پروفسور جیمز کلارک

دیگران درباره اعتقاد عقل و ایمان به توافق رسیده‌اند ولی من دیدگاهی متفاوت دارم.

از نظر من عقل چیزی است که ما براساس برهان یا استتناج به نتیجه برسیم.

اکثریت ما به امور زیادی بدون برهان اعتقاد داریم. فرض اینکه مردم عادی تماما فیلسوف شوند و فیلسوفان هم مردم عادی هستند و نیازی به استتناج نداریم.

 

پروفسور چالرز تالیور

تعریفاتی که ما برای اصطلاحات مختلف بکار می‌بریم می‌تواند در جواب برای سوالات تاثیر بسیاری داشته باشد.

اینکه بگوییم عقل فقط استتناج است گمراه کننده است. من هم قبول دارم که اول باید به کسی اعتماد داشته باشیم و بعد استتناج کنیم. ما باید ابتدا فهمی داشته باشیم ولی این معرفت باید در ابتدا بیاید.

ارتباط بین عقل و عقلانه بودن گاهی قطع می‌شود. مثل وقتی که براساس چیزی که معلوم است کار می‌کنیم که در آن موقعیت امر صرفا عاقلانه است.

امنیت شرط لازم برای فلسفه است. زیرا سعی می‌کنیم همدیگر را فریب ندهیم و ما نیاز به برهان و استتناج دهیم. مانند کشتار مسلمانان توسط صرب ها در بوسنی بر این اساس که مسلمانان حضرت مسیح را کشتند در صورتی که حضرت مسیح قبل از اسلام ظهور کرده بود.

اگر با خرد و حکمت دوست هستیم وظیفه داریم دلایل مربوط به اعتقاد خود را به دیگران نیز ارائه دهیم و باید به سوالات دیگران جواب دهیم.

استاد یزدان پناه در ادمه پاسخ به سوالات پروفسور کلارک بیان داشت: قوه عاقلانه در وجود همه انسان‌هاست و وظیفه اش تنها برهان آوری نیست. عقل یک قوه است و کنش‌های متعدد دارد که یکی از آنها برهان است.

بعضی‌ها فیلسوفان را به ماشین حساب تشبیه می‌کنند. شاید به نحوی این تشبیه درست باشد زیرا یک فیلسوف به دنیال یافتن حقیقت است و یافتن این حقیقت بسیار شیرین است.

کلارک

در حال حاضر در غرب معلوم است که کسی استتناج و برهان عقلی برای ایمان ندارد. وقتی کسی رفتار نامعقولی انجام می‌دهد نشان دهنده اعتقاد کاذب او نیست. گاهی اوقات کسی می‌تواند به صورت عاقلانه نیز اعتقاد کاذب داشته باشد. مانند اعتقاد سالیانه مردم به صاف بودن کل زمین.

خوانده شده 1133 مرتبه