تبیین نظریه‌ی امت واحده‌ی اسلامی برمبنای آموزه‌های وحیانی (1)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

تبیین نظریه‌ی امت واحده‌ی اسلامی برمبنای آموزه‌های وحیانی (1)

واژه‌شناسی قرآنی امت واحده

با توجه به توصیه‌ و تأکید مستمر رهبر معظم انقلاب مبنی بر تشکیل امت اسلامی واحد و حفظ تمدن غنی دینی و بسط تفکر ناب محمدی و به‌خصوص حفظ بصیرت و هوشیاری همه‌ی آحاد و جوامع مسلمان در شرایط کنونی دنیای اسلام، در سلسله نوشتارهایی، به تبیین امت واحده‌ی اسلامی برمبنای آموزه‌های وحیانی و آیات و روایات مرتبط با آن می‌پردازیم.

ارکان شکل‌گیری و ایجاد تمدن فراگیر و امت واحده‌ی اسلامی، باید بر چهار پایه‌ی دین، عقلانیت، علم و اخلاق قرار گیرد. لذا اگر امت واحده‌ی اسلامی را پیکر یک انسان در نظر بگیریم، سه لایه خواهد داشت: لایه‌ی عقلی (عقلانیت مهندسی)، لایه‌ی قلبی (اخلاق مهندسی) و لایه‌ی ظاهری (علم به‌‌ویژه علم ‌فقه). دین هم در واقع به تمام این سه لایه اطلاق می‌شود و چیزی جدا از آن‌ها نیست. بعثت نبی مکرم اسلام (ص) در واقع دعوت مردم به تربیت دینی، عقلانی، اخلاقی و مبتنی بر علم بوده که زندگىِ آرام و امن و رو به تکامل انسان‌ها به آن‌ها نیاز داشته و ارکان اصلی امت واحده محسوب می‌شوند. حال به‌منظور تنقیح موضوع و تبیین هرچه بهتر بحث درباره‌ی امت واحده‌ی اسلامی، به بررسی واژه‌ی امت و ریشه‌ی‌ لغوی آن پرداخته و در ادامه، از بُعد روایی و قرآنی، آن را مورد کنکاش قرار می‌دهیم.

 

تحلیل ادبی واژه‌ی امت در زبان عربی

در زبان عربی، واژه‌ی «اَمّ» یعنی به‌سوی کسی رفتن و قصد کسی یا چیزی را در سر پروراندن. به کسی که دیگران به‌منظور طاعت و اخذ امر و نهی، به‌سوی او آمده و پی‌درپی قصد حضور او را در سر می‌پرورانند، «اِمَامْ» گفته می‌شود و به زنی که فرزنددار می‌شود، چون پی‌درپی کودک به‌سوی او رفته و قصد می‌کند به او پناه بگیرد، «اُمّ» و به مادر شدن «اُمُومَه»می‌گویند و به جلو یا روبه‌رو، که انسان به هنگام حرکت به‌سوی آن حرکت می‌کند و حرکت به‌سوی آن را قصد می‌کند، «اَمام» اطلاق می‌گردد و به وطن که انسان قصد اقامت در آن را در سر دارد و نیز به هرجا برود به‌سوی آن باز می‌گردد، «اُمَّه» می‌گویند و به جماعت مردم هرقدر که باشند، به اعتبار قصد مشترک و به‌لحاظ اینکه برمبنای وحدت عقیده و عمل، حرکت به‌سوی هدف خاصی را قصد می‌نمایند، «اُمَّه»اطلاق می‌شود.[1]

 

نظریه‌ی امت واحده

طبق منابع دینی، قبول دین اسلام و پذیرش اندیشه و روش دینی، موجب وحدت و همسویی آحاد مسلمانان گردیده و آن‌ها را به امت واحده تبدیل می‌کند. لذا قرآن خطاب به اهل کتاب می‌فرماید:

«یَاأَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلىَ‏ کَلِمَةٍ سَوَاءِ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکمُ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا نُشرْکَ بِهِ شَیئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَابَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ‌اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُوا اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُون»[2]

«اى اهل کتاب، بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم و بعضى از ما بعضى دیگر را به‌جاى خدا به خدایى نگیرد. پس اگر از این پیشنهاد اعراض کردند، بگویید: شاهد باشید که ما مسلمانیم (نه شما).» در تفسیر آیه‌ی فوق، تحت عنوان مکاتبه‌ی رسول خدا (ص) با نصاری نجران آمده است:

«وَرَدَتْ عَلَیْهِمْ رُسُلُ رَسول اللهِ (ص) بِکِتابِهِ ‏... وَ کان فِی کِتابِهِ قُلْ یا أَهْلَ الْکِتاب تَعَالَوْاْ إِلىَ‏ کَلِمَةٍ سَوَاءِ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکمُ ‏... مُسْلِمُون»[3]

«فرستادگان پیامبر (ص) نامه‌ای را نزد نصاری نجران برده که در آن، خطاب به ایشان مضمون آیه‌ی فوق قرائت شده و عمل به آن، به‌منظور انعقاد پیمان و رفع هرگونه منازعه، مطالبه گردیده و آن‌ها را از شرک و به ربوبیت گرفتن مخلوق منع نموده و به وحدت در سایه‌ی اندیشه و عمل دینی، فراخوانده بود.»

و نیز روایت شده است که هنگام نزول آیه‌ی مذکور، عدی بن حاتم، نزد رسول خدا (ص) آمده و گفت: «مَا کُنَّا نَعْبُدُهُمْ یا رَسُولَ الله‏»

«ای رسول خدا (ص)! ما آن‌ها را نمی‌پرستیم و به ربوبیت نمی‌گیریم.» پیامبر(ص) فرمودند: «اَمَا کانُوا یُحِلُّونَ لَکُمْ وَ یُحَرِّمُونَ فَتَأخُذُونَ بِقَوْلِهِمْ؟»

«آیا آن‌ها به تحلیل و تحریم از نزد خود نمی‌پرداختند و شما پذیرای قول آن‌ها نمی‌شدید؟» عدی بن حاتم گفت: بله، چنین است. رسول خدا (ص) فرمودند:

«هُوَ ذَاک»[4] «این همان به ربوبیت گرفتن احبار و رهبان است.» ‏

با توجه به آنچه گفته شد، به‌خوبی می‌توان فهمید که مقصود از وحدت، همسویی در اندیشه و روش نسبت به ارکان دین، یعنی اعتقادی است که با ارائه‌ی نگرش صحیح از عالم و تبیین درست رابطه‌ی انسان و محیط، او را در معرض آرامش و امنیت ناشی از قبول اعتقاد دینی و عمل به آن قرار می‌دهد و همه‌ی پذیرندگانِ این اعتقاد صحیح را مولد آرامش و امنیت می‌گرداند.

بنابراین می‌توان با تفسیر درست از رابطه‌ی خود با محیط پیرامونی و تفکیک منشأ تلاطمات قلبی از مُعرّف آن‌ها و نیز جداسازی ابزار آرامش قلب از آسایش جسم، بستر لازم برای بهره‌مندی از ثمرات ربوبیت الهی و به‌‌کارگیری آموزه‌های دینی را فراهم نموده و با تولید آرامش برای فرد و امنیت برای جمع، از ثمرات امت مرحومه برخوردار گردید که رسول خدا (ص) درباره‌اش به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «بِوَلَایَتِهِ صَارَتْ امّتی مَرْحُومَةً»[5]

«آن دسته از امت من که به ولایت او معتقد شوند، مشمول رحمت خداوند گردیده و امت مرحومه نامیده می‌شوند.»

 

امت و واژگان مترادف با آن در قاموس دین

دین اسلام، کلمه‌ی ‌امت را به معنای اجتماع و جامعه‌ی مسلمانان به کار برده که با عنایت به نگاه‌های مختلف، تعابیری چون مردم، گروه، ایل، طایفه، قبیله، عشیره، ناس، قوم، شَعْب، طبقه، نژاد، توده و جامعه متداول است. با این توضیح که جامعه در اصطلاح جامعه‌شناختی، مجموعه‌ی سازمان‌یافته‌ای از افراد هستند که در یک سرزمین مشترک زندگی نموده و نیازهای اصلی خود را تأمین و به سبب مشارکت در فرهنگ مشترک، از سایر جوامع متمایزند. اما امت لزوماً پیروان یک دین بوده و در اعتقاد و عمل، مانند یکدیگرند که این امر، مرزهای عرفی، فرهنگی و سلیقه‌ای را در هم می‌نوردد و گستره‌ی وسیعی به اندازه‌ی بشریت دارد. لذا رسول خدا (ص) در خطبه‌ی غدیریه فرمودند:

«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَبَّکُمْ‏ وَاحِدٌ وَ إِنَّ أَبَاکُمْ وَاحِدٌ کُلُّکُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ‏ وَ لَیْسَ لِعَرَبِیٍّ عَلَى عَجَمِیٍّ فَضْلٌ إِلَّا بِالتَّقْوَى‏»[6]

«اى مردم! پروردگار شما یکى است، پدرتان نیز یکى است، همه فرزند آدم هستید و آدم از خاک است و گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست و عربى بر عجمى جز به پرهیزکارى برترى ندارد.»

 

نکته و اشاره

از این کلام رسول خدا (ص) فهمیده می‌شود که وحدت دینی و اشتراک در اعتقاد به ربوبیت و تمسک به رسالت رسول (ص) و ولایت اوصیای او، که از اعتقاد و عمل واحد (به‌عنوان محصول رسالت و ولایت) سرچشمه می‌گیرد، با توجه به وحدت جوهره‌ی انسانی و نیازها و امیال مشترک او، که سبب تکلیف یکسان همه‌ی آحاد بشری به ولایت و بهره‌مندی آن‌ها از ثمرات ربوبیت می‌شود، امری است که تمامی انسان‌ها با هر رنگ و نژاد و ملیت و زبانی می‌توانند از آن برخوردار شوند و در سایه‌ی به‌کارگیری ولایت (که منشأ کسب فضایل است)، خود را از آنچه خدا نمی‌پسندد و یا زشت می‌شمرد، پرهیز داده و در زمره‌ی اهل تقوا جا دهند و مصداق امت واحده‌ی عابده و نیز امت واحده‌ی موصوف به وصف تقوا شوند که قرآن درباره‌شان می‌فرماید:

«إِنَّ هذِهِ امّتکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» [7]

«این است امت شما که امتى یگانه است و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید.»

«وَ إِنَّ هذِهِ امّتکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُون‏»[8]

«این امت شماست که امتى یگانه بوده و منم پروردگار شما، پس پروا دارید.»

 

ملاک وحدت در میان آحاد امت

طبق مدارک اسلامی، ملاک وحدت و انسجام امت اسلام، ولایت ولی‌امر و تن دادن به طاعت اولیای خداست. چنان‌که امیرالمؤمنین (ع) در این‌باره فرمودند:

«وَ مَکَانُ‏ الْقَیِّمِ‏ بِالْأَمْرِ مَکَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یَجْمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ یَجْتَمِعْ بِحَذَافِیرِهِ أَبَدا»[9]

«جایگاه صاحب ولایت نسبت به امت، مانند رشته‌ای است که دانه‌ها[ی تسبیح] را جمع می‌کند و به هم پیوند می‌دهد. اگر رشته از هم جدا شود، هرگز دانه‌ها گرد هم جمع نمی‌شوند.» به همین دلیل، نظر اسلام درباره‌ی امت واحده، دیدگاه جهان‌شمولی و جاودانگی بوده و همه‌ی انسان‌ها در این منظر، مخلوق خدا و محتاج ربوبیت او و نیازمند به ابزار آرامش و امنیت‌اند که این نیاز، مرز نمی‌شناسد و همه‌ی ثغور را در هم می‌نوردد و حاکم بر همه‌ی حدود اقلیمی و قبیله‌ای است.

از این رو، قرآن اختلافات عارضی (غیراصیل) را در وحدت امت اسلامی بی‌تأثیر دانسته و می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ»[10]

«اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گرداندیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. به‌درستی که گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. بى‏تردید، خداوند داناى آگاه است.‏»

 

جوهره‌ی واحد دین در تحقق امت اسلام

از آنجا که ربوبیت الهی، امری واحد است که از بدو خلقت تا انقراض عالم مورد نیاز همه‌ی انسان‌هاست، لذا ریشه‌‌ی همه‌ی ادیان الهی و تعالیم وحیانی که به ربوبیت الهی و رسالت رسولان (که مبیّن ولایت بوده و زمینه‌ساز قبول ربوبیت و رسالت است) معتقدند و سبب آرام گرفتن به وعده‌های خدا و رو برگرداندن از معصیت محسوب می‌شوند، واحد است. به همین دلیل، درباره‌ی علت بعثت انبیا آمده است که:

«اِنَّ وَلَایَةِ مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّد هِیَ الْغَرَضُ اْلاَقْصَی وَ الْمُرَادُ الْاَفْضَلُ مَا خَلَقَ اللهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ لا بَعَثَ اَحَداً مِن رُسُلِهِ اِلّا لِیَدعُوَهُم اِلی وَلَایَۀَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍ وَ خُلَفائِهِ وَ یَأخُذُ بِهِ عَلَیهِمُ ‌العَهْدَ لِیُقیِمُوا عَلَیهِ وَ لِیُعَلِّمُوا بِهِ سائِرُ عَوامِ الاُمَمِ»[11]

«ولایت محمد و آل‌محمد (ع) هدف نهایی و برترین مقصود الهی از آفرینش است و خداوند مخلوقی نیافریده و پیامبری مبعوث ننموده، مگر برای اینکه مردم را به ولایت آن بزرگواران دعوت نموده و از آنان پیمان بگیرد که بر ولایت، پایداری نموده و آن را به عامه‌ی مردم، که با ولایت آشنا نیستند، تعلیم دهند.»

و نیز امام صادق (ع) فرمودند:

«مَا مِنْ نَبِیٍّ نُبِّئَ وَ لَا مِنْ رَسُولٍ أُرْسِلَ إِلَّا بِوَلَایَتِنَا وَ بِفَضْلِنَا عَلَى مَنْ سِوَانَا»[12]

«هیچ پیامبری به نبوت و هیچ رسولی به رسالت مبعوث نشده مگر برمبنای ولایت ما و اقرار به فضیلت ما بر غیر ما.»

لذا به‌منظور جلوگیری از ارتکاب معاصی و عدم تسکین حال با ابزارهای دنیایی (کامجویی و ستیزه‌جویی) و عدم جایگزینی نعمت‌ها با یقین به وعده‌ها، به ما آموخته‌اند که در دعا چنین عرضه بداریم:

«اَللَّهُم‏... أَسْأَلُکَ‏ أَنْ‏ تَعْصِمَنِی‏ بِوَلَایَتِکَ‏ عَنْ مَعْصِیَتِک‏»[13]

«خداوندا، از تو می‌خواهم تا به سبب ولایت خود، مرا از معصیت و نافرمانی‌ات (به‌منظور دسترسی به آرامش) مصون نمایی.»

چراکه گناه و تمسک به ابزارهای بیرونی (که وسیله‌ی دسترسی به نعمت‌های دنیایی و کسب آرامش از آن‌هاست) هرگز نمی‌تواند آرامش فردی و امنیت جمعی را به ارمغان آورد. از این رو، امیرالمؤمنین (ع) افسوس می‌خورد و می‌فرماید:

«مِنَ‏ النَّقْصِ‏ أنْ‏ یَکُونُ‏ شَفیعُکَ شَیْئاً خَارِجاً عَنْ ذَاتک وَ صِفَاتک‏»[14]

«اینکه واسطه و سبب رسیدن تو (به آرامش و امنیت) امری خارج از ذات و صفاتت باشد، نشانه‌ی نقص توست.»

 

پي نوشت:

[1]. سایر ریشه‌های لغوی امت چنین است: جمله‌ی «هُوَ مِنْ بَنی اُمَّتی» یعنی او هموطن من است و به سازمان ملل، اَلْاُمَمُ الْمُتَّحِدة و به ملی نمودن املاک و شرکت‌ها و اموال، تأمیم می‌گویند، زیرا همه‌ی مردم به‌سوی این املاک رفته و قصد استفاده از آن‌ها را در سر می‌پرورانند.

[2]. آل‌عمران: 64.

[3]. اقبال‌الاعمال، ج 1، ص 496.

[4]. تفسیر نور الثقلین، ج ‏1، ص 352.

[5]. الأمالی (للصدوق)، ص 113.

[6]. تحف‌العقول، النص، ص 34.

[7]. الأنبیاء: 92.

[8]. المؤمنون: 52.

[9]. نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، ص 203.

[10]. الحجرات: 13.

[11]. التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری(ع)، ص 379. مقام معظم رهبری (دام عزه) در بیانات خویش درباره‌ی ارکان امت واحده‌ی اسلامی، با اشاره به اهمیت نقش عقلانیت در تحقق این مهم، فرمودند: «اولین کار پیامبر مکرم (ص) به ‌فعلیت ‌رساندن عقل، بر شوراندن قدرت تفکر و تقویت ‌کردن آن در جامعه است. لذا امیرالمؤمنین (ع) در علت بعثت انبیا (ع) مى‌فرماید: «وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول‏؛ گنجینه‌هاى عقل و خرد را استخراج کنند.» این گنجینه‌ی خرد در دل انسان وجود دارد. به همین دلیل، برای تشکیل مدینه‌ی فاضله و امت واحده‌ی اسلامی و تمدن بزرگ اسلام، باید عقل را معیار و ملاک قرار بدهیم.»

[12]. بحارالأنوار، ج ‏26، ص 281.

[13]. مستدرک‏الوسائل، ج 5، ص 6.

[14]. شرح نهج‌البلاغه لابن أبی الحدید، ج ‏20، ص 296.

خوانده شده 2108 مرتبه