تحولات خاورمیانه وشمال آفریقا(بخش دوم)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

سناریوهای محتمل درمورد سیاست خارجی آتی مصر

درمورد اصل این موضوع که سیاست خارجی مصردستخوش برخی تغییروتحولات است، شواهد واستدلال های موثقی رامی توان ارائه داد،امادراینکه این تغییروتحولات دقیقاً چه مواردی راشامل می شود، ابهام وجود دارد.

موافقت مقامات مصری با عبورناوهای ایران ازکانال سوئز حدود یک هفته پس ازکناره گیری مبارک ازقدرت یکی از علائم مهمی است که نشانه بروز تغییردرسیاست خارجی مصرمی باشد.

البته چنان که قبلاً اشاره شد،سیاست خارجی مصردربرخی حوزه ها مثل همسایگان جنوبی،آفریقا وآسیا تغییرات چشمگیری نخواهد داشت، اما به نظرمی رسد درحوزه هایی چون غرب، مسأله فلسطین ،جهان عرب و جهان اسلام احتمالاً تغییرات محسوس تری صورت پذیرد. عواملی که به عنوان محرک های تغییرات عمل می کنند، به قرار زیر می باشند :

الف. سیاست خارجی دولت مبارک:

یکی ازمتغیرهای مهمی که دربروزاعتراضات انقلابی مردم مصر نقش داشت،سیاست خارجی دولت مبارک بود که قبلاً به برخی مؤلفه های آن پرداخته شد.ازآنجا که یکی ازخواسته های اساسی معترضان اصلاح سیاست خارجی مصربود، بنابراین طبیعی است که سیاست خارجی دولت آتی بادولت مبارک تفاوت های محسوسی داشته باشد.

ب. دیکتاتوری مبارک :

تحولات اخیرمصرنشان داد که دیکتاتوری وخودکامگی مبارک بدبینی ونفرت گسترده درمیان گروه های مردمی نسبت به مبارک ودولتش شده بود.جدای ازاینکه انتقادات نسبت به سیاست خارجی مبارک چه بود، صرف منفور شدن چهره وی و دولتش باعث شد جهت گیری های سیاست خارجی دولت مبارک مورد چالش قرارگرفته ودرسیاست خارجی دولت آنی تغییرات قابل توجهی رخ دهد.به عبارت دیگر،مناسبات خارجی دولت مبارک حتی اگرموجد آثار مثبتی بر امنیت و رفاه مصری ها بوده باشد، ممکن است صرفاًبه این خاطر که درچارچوب سیاست خارجی دولت مبارک جریان داشته،بابرخی تغییرات مواجه خواهد شد.

ج . قدرت یافتن گروه های مخالف :

گروه ها وجریان هایی که دردوره مبارک به صورت اپوزیسیون عمل می کردند وبه همین خاطردرحاشیه قرارداشتند،مسلماً دردولت آتی نقش پررنگی خواهند داشت.ازجمله جریان هایی که احتمال تقویت نقش آن بالاست،اخوان المسلمین می باشد.این گروه گسترده قبلاً نسبت به سیاست خارجی دولت مبارک نقد های جدی داشت وانتظار می رود در سیاست گذاری وتصمیم گیری های دولت آتی نقش چشمگیری داشته باشد.

د. استقلال و پشتوانه مردمی دولت آتی :

باتحولات انقلابی مصر،انتظارمی رود دولت دموکراتیکی روی کارآید که به واسطه پشتوانه مردمی از استقلال بیشتری (دربرابردخالت های قدرت های بزرگ)برخوردارباشد.این دولت محصول اراده عموم مردم خواهد بود ودربرابر مردم احساس مسئولیت خواهد داشت.براین اساس،دولت آتی برای تقویت پایه های مشروعیت خویش ضرورتی به اتکاء به قدرت های خارجی نخواهد دید ودربرابرآنها خط مشی مستقل تری خواهد داشت.

درکنارمتغیرهای فوق الذکر که به مثابه محرک های تغییردرسیاست خارجی دولت آتی مصر عمل می کنند.متغیرهای دیگری نیزوجود دارند که به عنوان عوامل تعدیل کننده تغییرات عمل می کنند.این متغیرها باعث می شوند تغییرات احتمالی چارچوب های قاعده مند ومعقول تری یافته وامکان تحولات انقلابی رادیکال کاهش یابد. ازجمله چنین متغیرهایی می توان به مواردزیراشاره کرد:

1. حساسیت های ژئوپولیتیک مصر :

به لحاظ جغرافیایی مصردرموقعیتی قرارداد که ناامنی درآن ممکن است برامنیت ملی بسیاری کشورها ازجمله قدرت های بزرگ تأثیر منفی بگذارد.کانال 163 کیلومتری سوئزبااتصال دریای سرخ مدیترانه مسیرآبی بین اقیانوس هند واقیانوس اطلس رابسیارکوتاه کرده است.

نزدیک به ده درصد صادرات نفت جهان وحدود هشت درصد تجارت دریایی جهان ازطریق این کانال انجام می شود.براین اساس،درصورت ناامنی سوئز،اقتصاد وامنیت جهان به خصوص درغرب آسیب می بیند.

این موضوع باعث مب شود تا قدرت های غربی نگاه ویژه ای به مصرداشته وتحولات سیاسی آن را بادقت زیرنظرگیرند.برای آنها بسیارمهم است که برسیاست خارجی مصربه نحوی اثربگذارند که منافع استراتژیک شان مورد تهدید قرارنگیرد.

همسایگی بااسرائیل وغزه ازدیگرشاخصه های حساسیت زئوپولیتیک مصراست.برای اسرائیل وهمپیمانان غربی اش بسیارمهم است که سیاست خارجی مصربه سمت تنش بااسرائیل گرایش نداشته باشد.ازمنظربسیاری از استراتژیست های مصری نیزتنش بااسرائیل می تواند آثارمخربی برامنیت ملی مصرداشته باشد.درمجموع شرایط ژئویولیتیکی مصربه نحوی است که به عنوان مانعی دربرابرشکل گیری یک سیاست خارجی ستیزه جویانه وملتهب عمل می کند.

2. وابستگی اقتصادی :

مصرکشوری است توسعه نیافته بااقتصاد وابسته.محصولات معدودی که مصربرای صادرات دارد، به لحاظ حساسیت قیمتی تقاضا عمدتاً باکشش بالا به حساب می آیند،به این معنی که درصورت افزایش قیمت محصولات یاکاهش درآمد تقاضاکنندگان، میزان تقاضای آن محصولات به شدت کاهش می یابد.

مصرازنظرکالای استراتژیکی چون نفت ثروتمند نیست.تولید نفت این کشوردرسال 1996 بارقم 000/922 بشکه درروزاوج گرفت وسپس سیرنزولی پیداکرد.البته تولید گازطبیعی مصرافزایش یافته ودرحال حاضریکی ازصادرکنندگان مهم گازطبیعی به حساب می آید.

توریسم جذاب ترین منبع درآمد ناخالص داخلی مصربه حساب می آید.حدود 11 درصد تولید ناخالص داخلی مصر ازتوریسم حاصل می شود.منسوجات پنبه وکانال سوئز ازدیگر منابع مهم درآمد ملی مصربه شمارمی روند.

باوجود کمک های فراوان خارجی، مصربه لحاظ شاخص های بودجه ای وتجاری وضع نامطلوبی دارد.درسال های اخیر،بحران اقتصادی جهانی باعث افزایش مشکلات اقتصادی مصرشد.به خصوص ،درآمدهای توریستی این کشور کاهش چشمگیری داشت.

این تحولات نشان داد که رفاه اقتصادی مصروابستگی فراوانی به تعامل مسالمت آمیز باخارج دارد.چنان که مصر تحت تحریم های اقتصادی قرارگیرد،به شدت آسیب می بیند.براین اساس،وابستگی مصربه بازارهای خارجی متغیری است که سیاست خارجی مصررابه تعاملات مسالمت آمیزباجهان خارج سوق می دهد.

3. میانه روی اپوزیسیون های عمده :

مصر با وجود اینکه ازکانون های مهم خیزش اسلام گرایی به شمارمی آید،بسترمناسبی برای تندروی اسلامی نبوده است.امروزه اخوان المسلمین درمقام مهمتریت جریان اسلام گرای مصربه شدت محافظه کارومیانه روشده است.

پس ازآنکه جماعت اخوان اامسلمین در سال 2000 تصمیم گرفت درانتخابات پارلمانی شرکت کند، میانه روی این گروه شکل آشکارتری به خود گرفت.ایمن الظواهری مردشماره دوالقاعده ازاخوان المسلمین به خاطر مشارکت درانتخاب پارلمانی انتقاد کرد وسران آن رابادریچه آمریکایی ها قلمداد کرد.درمقابل،سران اخوان المسلمین نیزجهت گیری تروریستی القاعده رامحکوم کرده وبه خاطر مخالفت القاعده بااسلام میانه روآن را محکوم به شکست قلمداد کردند.

رهبران اخوان المسلمین درسال های اخیراعلام کرده اند نه دربرابرآمریکا ونه دربرابراسرائیل به خشونت متوسل نخواهندشد.آنها تصریح کرده اند که آمریکارادشمن خوددانسته واسرائیل رابه رسمیت نخواهند شناخت،اما درعین حال برای مبارزه ازروش های غیرخشونت آمیزاستفاده خواهند کرد.رهبران اخوان تصریح کرده اند درصورتی که به قدرت برسند هرگزاسرائیل رابه رسمیت نخواهند شناخت،امابرای لغو معاهده صلح نیزتلاش نخواهند کرد.

4. خاطرات تلخ مصری ها از دوره ناصر :

انتقاد مصری ها ازسیاست خارجی مبارک به معنی همسویی کامل آنها باسیاست خارجی مصردردوره ناصر نیست.مصری ها عمدتاً براین واقعیت واقفند که مشکلات ناشی ازسیاست خارجی مصردرچرخش دوره سادات بسیار مؤثر بود.

پان عربیسم و رهبری جنگ های اعراب بااسرائیل ضمن اینکه هزینه های سنگینی بر اقتصاد مصر به جا گذاشت ، به اشغال گری اسرائیل دامن زد وبخشی ازسرزمین مصر راتحت اشغال اسرائیلی ها درآورد.تردیدی نیست که مصردردوره ناصر شأن وعظمت ویژه ای درجهان عرب وحتی جهان اسلام داشت.

اما ناصر برای کسب وحفظ این موقعیت ازرفاه وامنیت مصرهزینه کرد وفشارهای ناشی ازاین هزینه ها سادات را به مماشات و مدارا دربرابراسرائیل وغرب سوق داد.درحالی که شخصیتی چون ناصر نتوانست درجهان عرب بسیج مؤثر و پیروزمندانه ای دربرابر اسرائیل تشکیل دهد،احتمال اینکه رهبران آتی مصر بتوانند به چنین دستاوردی برسند،پایین ارزیابی می شود.امروزه طیف های مختلفی ازمردم مصرمدارای بیش ازحددولت مبارک با اسرائیل را ناموجه و تحقیرآمیز می دانند،اما سودای بازگشت به دوره ناصر را نیز در سر ندارند.

5. ماهیت غیر ایدئولوژیک قیام مصر در عین پایبندی اکثریت مردم به عقاید اسلامی:

خواسته هایی که گروه های مصری در جریان اعتراضات داشتند عمدتاً در برگیرنده حقوق مدنی متداول در نظام های سیاسی دموکراتیک بود.درکنار نقدهایی که به سیاست خارجی دولت مبارک وجود داشت، معترضان خواهان اعاده حقوق بنیادینی نظیر مشارکت سیاسی،انتخابات آزاد، عدم تبعیض در تخصیص ارزش ها،سلامت وصداقت حاکمان،پاسخ گویی حکومت دربرابر مردم وبه رسمیت شناخته شدن سایرحقوق مدنی مردم بودند.

به عبارت دیگر،تمرکز معترضان برنفی نظام سیاسی بسته و عدم پاسخ گویی سران سیاسی بود.ازاین رو،به نظرنمی رسد نظام سیاسی آتی ـ که درواقع چهره اصلاح شده نظام سیاسی فعلی خواهد بود ـ درپی ایجاد تحولات انقلابی وایدئولوژیک درسیاست خارجی نباشد.طبیعتاً باتوجه به هویت اسلامی جامعه مصر انتظارمی رود ملاحظات اسلام گرایانه درسیاست خارجی مصر تقویت گردد، امااین به معنی ایدئولوژیک شدن سیاست خارجی این کشورنخواهد بود.

باتوجه به متغیرهای فوق الذکر، احتمال اینکه سیاست خارجی آتی مصردستخوش تحولات اساسی وکاملاً متعارض با الگوی سیاست خارجی دوره مبارک شود، ضعیف است. ناظران تحولات مصر از سه الگوی مختلف برای سیاست خارجی آتی مصرسخن می گویند :

گروه اول برآنند که باتوجه به عواملی چون تأکید معترضان برمشکلات داخلی،تمرکز اصلاحات نیزبرحوزه سیاست داخلی مصرخواهد بودوسیاست خارجی این کشوربااصلاحات بنیادی وعمیق مواجه نخواهد شد.اصلاحات سیاست خارجی مصربیشتر ازاینکه به سمت تقابل باغرب واسرائیل میل داشته باشد،به سمت تعامل مسالمت آمیزتر با کشورهای عربی و اسلامی ازجمله ایران سوق خواهد یافت. البته انتظارمی رود دولت آتی مصرموضع مستقل تری دربرابرآمریکا واسرائیل اتخاذ کند و به خصوص گام های جدی تری برای مهار توسعه طلبی های اسرائیل بردارد،امااین ضرورتاً به معنی اتخاذ یک سیاست تقابلی دربرابرآنها نیست.ازاین منظر،سیاست خارجی دولت آتی مصر بیشتربه الگوی سیاست خارجی اسلام گرایان فعلی درترکیه شباهت خواهد داشت.

گروه دوم برآنند که سیاست خارجی مصر تقریبا مشابه الگوی دولت جمهوری اسلامی ایران جریان خواهد داشت، چراکه گروه اخوان المسلمین وسایرگروه های اسلام گرادرخط مشی دولت آتی نقش کلیدی خواهند داشت.این گروه های اسلام گراباتوجه به مرجعیت ومحوریتی که برای مصر درجهان اسلام قائلند ، نمی توانند اسرائیل راکه رژیمی اشغالگر ومهره قدرت های غربی درخاورمیانه است به رسمیت بشناسند ودربرابر سرکوب های آن مماشات کنند.

اظهارات پراکنده برخی سران اخوان مبنی بر عدم تلاش برای نقض معاهده صلح بااسرائیل نیزبیشتر یک سیاست اعلانی تاکتیکی تلقی می شود.البته این ضرورتاً به معنی بروز جنگی دیگربین مصرواسرائیل نمی باشد،اما به احتمال زیاد مناسبات مصرواسرائیل پرتنش خواهدشد.روابط مصرباقدرت های غربی سردترخواهدشد،امابه همکاری های بیشترباایران گرایش خواهدداشت.

گروه سومی هم وجود دارند که معتقدند اصولاً درسیاست خارجی آتی مصرتغییرات محسوسی رخ نخواهد داد . ممکن است در آینده ،برقراری روابط دیپلماتیک با ایران از سر گرفته شود، که دراین فرآیند نیزممکن است مشکلاتی وجودداشته باشد.اگرچه نقش گروه های اسلام گرادردولت آتی پررنگ ترخواهد شد،امااحتمال اینکه آنها بخواهند یا بتوانند درسیاست خارجی مصرتحول ایجاد کنند،ضعیف است.دولت آتی مصر به مناسبات باغرب اهمیت بیشتری خواهد داد تا دولت هایی نظیرایران. بنابراین، سیاست خارجی دولت آتی مصر بیشتر به همان الگوی سیاست خارجی دولت پیشین با تغییراتی ادامه خواهد یافت.

ازمیان سه سناریوی فوق الذکر،سناریوی اول حالت بینابینی دارد واحتمال تحقق آن بیشتراست.مصری ها ازیک سو،خواهان اصلاح سیاست خارجی دولت مبارک هستند وازسوی دیگر،همچنان برامنیت ومنافع ملی تأکید دارند و نمی خواهند مناسبات پرتنشی با جهان خارج داشته باشند.

دولت آتی همچنان همکاری باجهان غرب را حفظ خواهد کرد وبه احتمال زیاد ازقطع روابط دیپلماتیک یانقض یک جانبه معاهده صلح بااسرائیل خودداری خواهدکرد.اما تلاش خواهد داشت بین همکاری باغرب ونحوه مناسبات بااسرائیل تفکیک ایجاد کرده وباموضع استوارتری دربرابر افراط گری های آن بایستد.دولت مصر همچنین مناسبات خودراباکشورهای عربی واسلامی راتقویت خواهد کرد واین احتمال زیاد است که درجریان مذاکرات صلح فلسطینی ها واسرائیل فعال شود.اما تلاش خواهد کرد بین گروه های مختلف فلسطینی همکاری ایجاد کرده وخواسته های کلیه آنها را در نظر گیرد. دولت آتی مصر با ایران مناسبات دوستانه ای برقرار خواهد کرد وممکن است ازاین مناسبات به عنوان اهرمی برای فشارعلیه اسرائیل بهره بگیرد.

به نظرمی رسد دول غربی ازجمله آمریکا نیزدرشرایط فعلی چنین سناریویی راترجیح می دهند.تحلیل هایی وجود دارد مبنی براینکه واشتگتن ازاسلام گرایان میانه روی مصرحمایت کرده وحتی برخی،انفعال ارتش دربرابر معترضان را نیز نمودی از سیاست آمریکا تحلیل می کنند.

ازمنظراین دسته ازتحلیل گران،دولتمردان ایالات متحده باتوجه به متغیرهایی نظیرنفوذ گسترده اسلام گرایان درجامعه مصر واراده جدی مردم برای کناره گیری مبارک واصلاح قانون اساسی به این نتیجه رسیدند که ازاتخاذ سیاست تقابلی دربرابراسلام گرایان پرهیزکنند تاضمن حفظ مناسبات نزدیم بادولت آتی مصر،ازنفوذ اسلام گرایان رادیکال وضد غرب جلوگیری کنند.

تجربه آمریکایی ها درکشورهایی مثل ترکیه نیزنشان می دهد درصورت تعامل مثبت بااسلام گرایان میانه رو،پتانسیل آنها برای برقراری مناسبات عادی وهمکاری باغرب وجامعه جهانی بالاست.باوجوداین،قابل انکارنیست که اسلام گرایان میانه رودرمقایسه بادولت مبارک موضع مستقل تری خواهند داشت.دولت آتی مصرباتوجه به مسائل خاصی که امروزه جامعه مصرباآنها دست به گریبان است، احتمالاً برای مدتی سیاست خارجی منفعلانه ای درپیش خواهد گرفت.درجریان اعتراضات هماهنگی کم نظیری بین طبقه متوسط واقشارمحروم وضعیف جامعه مصروجودداشت که مطالباتشان تاحدزیادی پایه طبقاتی داشت.

دولت مصرطبیعتاً موضوع رسیدگی به خواسته های اقتصادی و اجتماعی معترضان را در اولویت قرار خواهد داد.اما همین مسأله درجهت دهی به سیاست خارجی مصر نیز اثرگذار خواهد بود.سیاست خارجی مصردرگام اول یک سیاست خارجی توسعه محور خواهد بود،اما سپس بارویکردهای بلند پروازانه دولت های سابق عجین خواهدگردید.از جمله ویژگی هایی که می توان سیاست خارجی دولت آتی مصر را با آنها توضیح داد، موارد زیر قابل توجه اند:

الف .حفظ همکاری باغرب ازیک موضع مستقل تر:

غربی ها وبه خصوص دولت آمریکا ازهمان زمان آغازبحران تلاش کردند که ازموضع گیری های پرخطر خودداری کنند.آنها درعین حال که نفوذ قابل توجهی بین فرماندهان ارتش داشتند،ازتحریک ارتش به سرکوب قیام مردمی خودداری کردند.به علاوه،ازدولت مبارک خواستند به خواسته های معترضان رسیدگی کرده وازقدرت کناره گیری کند.ازسوی دیگر، درشعارهای معترضان نیزعلی رغم انتقاد ازسیاست خارجی دولت مبارک ،مشکلات داخلی در اولویت قرار داشتند.

بنابراین به احتمال زیاد مناسبات مصر و غرب به شکل مسالمت آمیزی حفظ شود.اماباتوجه به ملاحظاتی که دولت مصر درمورد مسائل خاورمیانه خواهدداشت، ازتمکین مطلق دربرابرخواسته های غربی ها خودداری خواهد کرد واحتمال می رود به تبع آن،کمک های غرب به دولت مصرنیزکاهش یابد.

ب . سیاست مهار در برابر اسرائیل :

موضع گیری دولت مصردرمسأله فلسطین به نفع طرف های فلسطینی تغییرخواهد کرد.البته تلاش دولت مصراین خواهد بود که بین کلیه گروه های فلسطینی نوعی همکاری ایجاد کند،چراکه موضع گیری به نفع هواداران ودولت محمود عباس درکرانه غربی یادولت حماس درغزه رابه نفع خودنخواهد دید.امادراین حال،دولت مصرازاستراتژی حرکت های ستیزه جویانه برخی فلسطینی ها نیزحمایت نخواهدکرد.

ج. توسعه مناسبات باکشورهای عربی و اسلامی :

دولت مصر برای توسعه همکاری باکشورهای جهان اسلام چند انگیزه خواهد داشت.انگیزه اول،اقتصادی است که درچارچوب آن مصربه دنبال حداکثرسازی فرصت های اقتصادی به منظوربهبود شاخص های اقتصادی خوداست.انگیزه دوم،سیاستی ـ امنیتی است که درچارچوب آن مصر تلاش خواهد کرد ازطریق بهبود مناسبات باجهان عرب ودرسطح کلی ترجهان اسلام توان چانه زنی خودرادربرابر قدرت های غربی تقویت کرده وتوسعه طلبی های اسرائیل رامهارکند.وانگیزه سوم ، اجتماعی ـ سیاسی است که طبق آن دولت مصر همچنان تلاش خواهد کرد خودرادرمحورهدایت تحولات جهان عرب وجهان اسلام قراردهد.این نقش با هویت اجتماعی ـ سیاسی جامعه مصرپیوند خورده وازپشتیبانی عمومی برخورداراست.البته احتمال اینکه مصربخواهد مشابه دوره ناصربه نوعی پان عربیسم تهاجمی روی بیاورد، حداقل درکوتاه مدت بسیارپایین است.اما ازنقش مرجعیت مصردرجهان عرب دفاع خواهدکرد.

جوامع عربی نیزباتوجه به ساختارسیاسی نوسازی شده مصرآمادگی بیشتری برایپذیرش چنین نقشی خواهند داشت.درحال حاضر نیزاگرچه تحولات سیاسی جهان عرب از تونس آغازشد، امامصرمرجعیت پیدا کرده وخیزش جنبش اعتراضی مصردرتحریک انگیزه دیگرملت های عرب دربرابرنظام های سیاسی اقتداگرای خود نقش کلیدی داشت.

آینده مناسبات ایران و مصر

باتوجه به نکات فوق الذکر،به نظرمی رسد دولت مصرآماده بهبود مناسبات باایران است.بازسازی مناسبات باایران ازابعاد مختلف اقتصادی،سیاسی وامنیتی می تواند به نفع مصر وایران باشد.پتانسیل های همکاری اقتصادی بین ایران ومصر بسیاربالاست.به لحاظ سیاسی نیزهمکاری های دوکشورتوان چانه زنی هردوطرف دربرابرغرب واسرائیل راتقوبت خواهد کرد.

باوجوداین،یک متغیر مهم مجدداً به عنوان محرک رقابت وکشاکش احتمالی بین دوکشورعمل خواهد کردوآن عبارتست از تلاش برای رهبری تحولات سیاسی منطقه.هردوکشور جزء قدرت های منطقه ای خاورمیانه هستند وهردوتلاش دارند نفوذ سیاسی خوددرمنطقه رابه حداکثر ممکن برسانند.

بااین حال، منافع دوکشوراقتضاء می کند ازرقابت های حادومسأله ساز درمنطقه خودداری کنند،چراکه آسیب آن متوجه هردوکشورخواهد شد.به علاوه،بی اعتمادی وتنش بین دوکشورشرایط رابه نفع اسرائیل وقدرت های فرامنطقه ای غربی تغییرخواهد داد.

درحال حاضرکه نظام سیاسی مصر دوره گذارراطی می کند وتارسیدن به ثبات درساخت قدرت وخط مشی سیاسی به گذشت زمان نیازدارد، شایسته است دولت جمهوری اسلامی ایران برای جهت دهی به تحولات سیاسی مصر فعال شود. چنین فعالیتی باید با احتیاط و در نظر گرفتن شرایط جامعه مصر انجام شود. دراین چارچوب، توجه به نکات زیر حائز اهمیت است :

درگام اول لازم است سازوکارهای ارتباط دیپلماتیک ومذاکره بین مقامات سیاسی دوکشورفراهم گردد.

درصورتی که دولت ایران بتواند درسریع ترین زمان ممکن شرایط همکاری های اقتصادی به خصوص درزمینه توریسم رافراهم کند،گام مهمی رادرجلب همکاری واعتماد دولت مصر برداشته است.

اقدامات تحریک کننده ای چون ارتباط یک سویه باگروه های اسلام گرا وحمایت مالی ازآنان درشرایط فعلی به صلاح نیست وممکن است آثارنامطلوبی برمناسبات دوکشور برجای گذارد.

دولت ایران شایسته است همواره از نخبگان دینی میانه رو و محبوب مصری تمجید کرده واسلام گرایان را به پیروی از خط مشی آنان دعوت کند.

به نظرمی رسد حتی بقای تعاملات مثبت مصر باغرب نیزمانع بهره برداری ایران از فرصت های پیش رونیست.حتی در صورت بهبود مناسبات اسلام گرایان ودولت آتی مصربا غرب نیز استقلال سیاست خارجی مصر درمقایسه با گذشته بالاخواهد بود وزمینه مناسبی برای تقویت موقعیت ایران در مصر وجود خواهد داشت.

اقتضای منافع ایران است که نقش مصردرسازمانهایی چون سازمان کنفرانس اسلامی واتحادیه عرب تقویت شود.براین اساس،حمایت ایران ازبهبود نقش مصردرمنطقه گامی مفید تلقی می شود.

لازم است مناسبات ایران ومصربه نحوی سازماندهی شود که هردوطرف ازنقش همدیگربه عنوان یک قدرت منطقه ای دفاع کنند وازموضع گیری های رقابت جویانه دربرابرهم خودداری کنند.

جایگاه ارتش مصر

مصردارای بزرگ ترین ارتش در قاره آفریقا ودرجهان عرب است.ازلحاظ تعداد،ارتش مصرمقام دهم رادرمیان ارتش های کشورهای جهان دارااست.ارتش این کشور دارای 480 هزارنفرنیرو و900 هزارنفرذخیره می باشد.تجهیزات ارتش این کشور به طور عمده غربی وشامل 3000 تانک؛ 579 فروند هواپیما ازجمله 230 فروند اف 16 است.ارتش مصریکی از معدودارتش هائی است که دارای ماهواره های شناسائی می باشد.قبل ازوقایع اخیر،ارتش ازایفای نقش درامورحکومتی برکناربود،ولی اینک ارتش درمرکزصحنه سیاسی قرارگرفته وبه عنوان یک نهاد مسلّط، مأمور برقراری ثبات، امنیت ومدیریت اموردردوره انتقالی است.

درگذشته تعداد زیاد نظامیان درمصرمورد انتقاداتی قرارداشته وازجمله گفته اند که این تعداد نظامی برای زمان صلح ضروری نمی باشد وازلحاظ اقتصادی،بارمالی زیادی رابه بودجۀ دولت تحمیل می کند.درمقابل،عده ای معتقدند که این تعداد نیرو برای حفظ سطح اشتغال درکشورضروری بوده وبه گفتۀ آنان،ارتش برای حدود 12 درصد ازجوانان مصروصنایع نظامی نیزبرای بیش از 100 هزارنفرشغل ایجادکرده است.درواقع،ارتش مالک کارخانجات وشرکت های متعددی است که به تولید انواع محصولات مصرفی،اعم ازموادغذایی،کالاهای ساختمانی مانند سیمان،اتومبیل،داروومصنوعات دیگرمی پردازد.ارتش همچنین بزرگ ترین مالک زمین دربخش عمومی کشوراست .

درمجموع افسران ارتش از حقوق های بالاتر،مسکن بهتروبهداشت مناسب تربرخوردارمی باشند؛ البته بربودجه دفاعی 56/4 میلیارد دلاری مصر نیز کنترل چندانی وجود ندارد.بودجه دفاعی مصردرسال 2010،ازسایرهمسایگان آفریقایی آن کشوربیشتربوده ،ولی رقم آن ازدوهمسایه خاورمیانه ای آن یعنی اسرائیل وعربستان سعودی،کمتراست.باتوجه به شرایط مذکور،برخی ناظران پیش بینی می کنند که ارتش برای تداوم موقعیت ومزایای اقتصادی که ازآن برخورداراست،سیاست هائی رادرپیش خواهدگرفت که درآینده به این موقعیت ویژه خدشه ای واردنشود.

ارتش مصر که سابقۀ دفاع ازمیهن رادردوجنگ علیه اسرائیل به عهده داشته است،ازوجهۀ بالایی درجامعه برخورداراست ودرقیام اخیر مردم مصرنیز، برخلاف نیروهای پلیسی وامنیتی،ازاعمال خشونت علیه مردم خودداری نمود.درمقطع کنونی،نقش ارتش به طورعمده برقراری نظم وتضمین امنیت شهروندان می باشد،ولی درعین حال وباتوجه به ادامه تظاهرات مردمی وخواست آنان برای داشتن یک نظام دموکراتیک،ارتش تلاش می کند تابه مردم این اطمینان رابدهد که خواست آنان راتحقق خواهد بخشید وزمینه های برگزاری یک انتخابات آزادراتاپایان سال جاری میلادی،فراهم خواهد نمود.

ازسوی دیگر وباتوجه به اوضاع نامطلوب اقتصادی،ارتش سعی دارد تابااقداماتی از وخیم ترشدن وضعیت رفاهی مردم جلوگیری نماید.یکی از دغدغه های مهم ارتش،جلوگیری از بروز شرایطی است که به رویگردانی مردم از ارتش وایجاد یک ارتش مردمی دررقابت ورویارویی باآن منتهی شود.دراین خصوص ظاهراً ارتش مصر به تجربه انقلاب اسلامی درایران وپدید آمدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توجه دارد.

گروه ها و احزاب

اخوان المسلمین یکی ازگروه های مهم وتأثیرگذاردرمصراست که به عنوان یک جریان اسلام گرا،عنصری مهم ووزنه ای قابل توجه درجامعۀ مصربه شمارمی رود.اخوان المسلمین درجریان اعتراضات اخیرمصرکه به سقوط حکومت حسنی مبارک انجامید،شرکت داشت وبیشترجریان های مخالف، ازمشارکت گروه اخوان المسلمین درروند سیاسی این کشور ،استقبال کردند.

مسیحیان درمصرنیزاقلیت بزرگی راتشکیل می دهند.قبطی های مسیحی مصر،باحدود 8 تا 10 میلیون نفرجمعیت،حدود 10 درصد ازکل جمعیت این کشورراتشکیل می دهند.مسیحیان مصردربرخی از مقاطع درمعرض برخوردهایی بابرخی از اقشاردیگرجامعه مصرقرارداشته اند که نمونه اخیرآن به شکل انفجارهایی درکلیساهای اسکندریه دراول ژانویه سال 2011، روی داد.

به هرحال وعلی رغم این گونه تعارضات ، مسیحیان مصرهمراه سایراقشاردرقیام اخیرمشارکت داشتند.هرچند گزارشاتی وجود داشت که «پاپ شنوده»،رهبرقبطی ها ازحسنی مبارک حمایت نموده بود.به هرحال آنها نگرانی خود را از قدرت گرفتن افراط گرایان اسلامی درمصر،پنهان نمی کنند.

به این ترتیب،جامعۀ قبطی مسیحی مصرمی تواند ازیک سو،احساسات ملی راتقویت وازسوی دیگر،شعارهای اسلامی را تحت تأثیرقراردهد.ازاین رو،ارتش مصراحتمالاً با توجه به چنین گرایشاتی ازاین جریان برای تعدیل مواضع اسلام گرایان افراطی بهره برداری خواهد نمود.

ارتش مصرسعی دارد تابه این ترتیب،ضمن حفظ وحدت ملی،به یکپارچگی ارتش نیزلطمه ای وارد نشود؛زیرا رهبران ارتش به خوبی آگاهند که ارتش بازتابی از جامعه می باشد وازاین رومی تواند به شدت تحت تأثیر جریانات سیاسی موجود در جامعه به ویژه گرایشات اخوان المسلمین قرارگیرد.درساختارارتش مصر،هرچند ژنرال ها وفرماندهان عالی رتبه اغلب به آمریکا وغرب گرایش دارند،لیکن دربدنه ارتش اعم ازافسران وسربازان ،گرایش های قوی اسلامی وجود دارد.

درصحنه سیاسی نیزارتش سعی دارد بتواند به توافق باجناح های سکولارـ لیبرال درجامعۀ مصربرسد؛چرا که فرماندهان عالی رتبۀ ارتش،با جناح های مزبور در زمینه های اعتقادی وبه ویژه اموراقتصادی،احساس منافع مشترک می نمایند .ازاین رو چنانچه تفاهم باجناح های مزبور امکان پذیرشود،کاندیدای آنها برای ریاست جمهوری،می تواند ازحمایت ارتش برخوردارشود ودرآن صورت،ژنرال های ارتش ممکن است برای تأمین منابفع بلند مدت خود،مانند نظامیان درترکیه ،باحضوریک غیرنظامی دررأس قدرت موافقت نمایند.اما درصورت به تفاهم رپنرسیدن ارتش بایکی از عناصرسکولارـ لیبرال ،شانس توافق بااخوان المسلمین که منسجم ترین وقدرتمند ترین نیروی سیاسی درمصربه شمارمی رود،بیشتر خواهد شد؛زیرا ارتش مصربه خوبی واقف است که درزمینه رسیدن به توافق با لیبرال ها برای تغییر رژیم، مشکلات بیشتری نسبت به تفاهم با اخوان المسلمین که سازمان یافته تر،عمل گراتروصبورترمی باشند،خواهد داشت.

ازاین رو بعید نیست ژنرال های ارتش نهایتاً به اخوان المسلمین اطمینان لازم را بدهند که در پارلمان آینده نقش مسلط رابیابند وارتش،سیاست مصالحه جویانه تری رانسبت به حماس درپیش گیرد.ضمن آنکه دربازیافت وتوزیع ثروتی که رژیم مبارک انباشته است نیزمساعدت لازم رابنمایند.

بااین حال،به نظرمی رسد که ترجیح ارتش این است که تا زمان انجام انتخابات عمومی وحتی پس ازآن، وضعیت رقابتی میان احزاب وگروه هی مختلف ادامه یابد، تابه این ترتیب بتواند دریک پارلمان دچارتفرقه،کماکان نقش میانجی خودراایفا نموده وموقعیت برترخویش رادرصحنه سیاسی حفظ نماید.درشرایط مزبور،ارتش از اخوان المسلمین خواهد خواست که به معاهده صلح بااسرائیل پایبند بماند وازادعای ریاست جمهوری صرف نظرکند ومنافع اقتصادی ارتش رانیزدرجامعه پذیرا شود.

در سطح منطقه ای

درسطح منطقه ای،تحولات مصرمی تواندبه طورعمده برروابط آینده آن کشور بااسرائیل،ایران وسایرکشورهای منطقه تأثیرگذارباشد.بیش ازسی سال است که آمریکا واسرائیل براساس قرارداد کمپ دیوید که درمارس 1979 منعقدشد،مصررادرکنترل خودداشته اند.

بدین ترتیب،اسرائیلباتوجه به مزیت هایی که قرارداد کمپ دیوید برای آنها داشته است،موفق شد تاهزینه های نظامی خودرابه طورقابل ملاحظه ای ازحدود 23 درصد ازدرآمد ناخالص ملی دراواسط دهه 1970،به حدود 9درصد کاهش دهد.

اسرائیل به شدت نگران است که با رفتن متحد نزدیک خودیعنی مبارک،معاهده صلح مصربه خطرافتد.مهم ترازاین،نگرانی عمده اسرائیل این است که اخوان المسلمین وسایرگروه های مخالف اسرائیل،عملاً درمسیردستیابی به قدرت قرارگرفته اند.

درحقیقت مصربرای اسرائیل،ازجنبه های مختلف دارای اهمیت ویژه ای است.مصرتنها کشوری است که هم بافلسطین وهم بااسرائیل هم مرزمی باشد؛ لذاچنانچه حاکمیتی متخاصم بااسرائیل درمصرروی کاربیاید،می تواند به طور مستقیم اسرائیل رامورد تهدید قراردهد،ضمن آنکه مصرمی تواند بامسلح کردن مردم فلسطین،اسرائیل رادرمعرض خطری جدی قراردهد.

علاوه براین،مصرتاکنون حدود 40درصد ازگازمصرفی اسرائیل راتأمین می کرده است.قرارداد صادرات گار مصربه اسرائیل،مانند قرارداد کمپ دیوید ،موردانتقاد اخوان المسلمین وسایرگروه های مخالف بوده است.لذااگرحکومتی اسلام گرا درمصرزمام قدرت رادردست بگیرد،ممکن است برای اسرائیل چالش های جدی ایجاد کند.ازاین رومقامات اسرائیل ،ازصعودجریان های اسلام گرابه رأس هرم قدرت درمصروظهوریک نظام اسلامی هماهنگ باایران،به شدت نگران هستند.

ازسوی دیگر،ایران ومصرکه روابط پرفراز ونشیبی رادرطی دوران جنگ سرد وپس ازآن تجربه نموده اند،در پی پیروزی انقلاب اسلامی درایران ومواضع صریح ایران درمحکوم نمودن قراردادکمپ دیوید وحمایت از حقوق مردم فلسطین ، سیاست دوکشوردرتضاد کامل بایکدیگر قرارگرفت ودرنهایت به قطع روابط سیاسی ودیپلماتیک میان دوکشورمنتهی شد.

بااین حال،باتوجه به جایگاه مهم مصردرمحیط عربی ـ اسلامی ، روابط دوکشوردرچهارچوب دفترحفاظت منابع دوکشور وطبعاً بامحدودیت هایی که برای چنین روابطی متصوراست،ادامه یافت.باحذف مبارک ازصحنه سیاسی مصرکه ازعوامل اصلی ومؤثرتیرگی روابط دوکشورمحسوب می شود،این روابط درآستانۀ تحولی مثبت قرارگرفته است.

یکی از اولین اثرات چنین تحولی رامی توان درموافقت مصرباعبورناوهای ایرانی ازکانال سوئز ملاحظه نمود.هرچند که عبورناوهای مذکورازمدتها قبل برنامه ریزی شده بود،لیکن تقارن آن با زمان رهبری مصرتوسط ارتش آن کشوررامی توان نشانه ای ازرویکرد جدید مصردرقبال ایران وسعی ارتش آن کشوردراتخاذ سیاست های متوازن منطقه ای، تلقی کرد.

در سطح بین المللی

خاورمیانه باتوجه به داشتن ذخایرعظیم انرژی،ازحساس ترین ومهم ترین مناطق جهان به شمارمی رود.به نحوی که بازتاب هرتغییر وتحولی دراین منطقه می تواند موجب دگرگونی منافع تعریف شده قدرت های منطقه ای وفرامنطقه ای شود.بنابراین،واکنش قدرت ها به تحولات مهمی مانند مردم مصر،ازهرلحاظ قابل توجه و واجد اهمیت است.

تحولات کنونی درمصر،درمسیری ملی گرایانه می تواند به گرایشات ضدآمریکایی وغربی منجرشود.همچنین احساسات اسلام گرایی درمصرنیزمی تواند سرمنشأ گرایشات ضدآمریکایی واقع شود.دراین خصوص،یکی ازنگرانی های عمدۀ قدرت های غربی است که روند تحولات درشمال آفریقا وخاورمیانه موجب شود که اساس وپایه طرح های امنیتی آمریکا ومتحدین غربی آنها متزلزل شود.درحقیقت،باتوجه به اینکه اغلب تجهیزات ارتش مصر،آمریکایی واروپایی است،لذاتحریم غرب درعرضه تسحیلات نیزمی تواند به عنوان اهرم فشار علیه ارتش مصربه کارگرفته شود.

ازاین رو،باتوجه به اینکه آمریکا سالانه حدود 2 میلیارد دلاربه مصرکمک اقتصادی ونظامی می نماید وطی دهه گذشته حدود 85درصد تسلیحات مصرتوسط آمریکا تأمین شده است،به نظرمی رسد که ارتش مصربه منظورتداوم کمک های نظامی آمریکا،تمام تلاشخودرابرای حفظ روابط دوستانه با آمریکا به کارخواهد برد.

ازسوی دیگر،آمریکا،اتحادیه اروپا واسرائیل،سعی دارند تا تحولات مصررابه سمتی سوق دهند که معاهدات کنونی به ویژه معاهده کمپ دیوید،پابرجابماند.دراین خصوص،ظاهراً الگوی ترکیه مورد نظرکشورهای غربی است؛ زیرا ترکیه هرچند که ازآمریکا فاصله گرفته است،لیکن هیچ تردیدی درمورد عضویت خوددرناتوبروز نداده است.

عقب نشینی وپذیرفتن شرایط جدید درمصر،هرچندبرای قدرت های غربی ثقیل ودشواراست،ولی ظاهراً چاره ای جزآن ندارند؛زیرا درصورت عدم مماشات با«مصر جدید»،این نگرانی برای غربی هاوجود دارد که مصربه جرگه کشورهای معارض باغرب بپیوندد.

دراین راستا وباتوجه به اوضاع آشفته مصر،ارائه یک طرح توسعه اقتصادی گسترده مشابه «طرح مارشال» دراروپای پس از جنگ جهانی دوم،به منظورحفظ مصردردایره نفوذ غرب نیزمورد توجه قرارگرفته است.به طورکلی چنین پیدااست که هدف نهایی غربی ها آن است که با توجه به تحولات روبه گسترش درمنطقه،نهایتاً مصرضمن باقی ماندن دردایره نفوذکشورهای غربی، به صورت الگویی برای سایرکشورهای عربی درآید .

تجزیه و تحلیل

بانگاهی فشرده به آنچه گذشت، اگر در روند شکل گیری انتخابات پنج گانه مصر در یکسال آینده ورقابتهای آشکاروپنهانی که بین طرفهای درگیرورقبای داخلی (احزاب وگروه ها وجریانها) وقدرتهای منطقه ای وفرامنطقه ای(آمریکا،رژیم صهیونیستی،اروپائیها وارتجاع عرب منطقه) وجمهوری اسلامی ایران برای تأثیرگذاری روی این مراحل مراقبت داشته باشیم، ارزیابی کلی اینگونه خواهد بود :

ایران و دگرگونی های منطقه

درارتباط با تأثیرتحولات جهان عرب برجایگاه ایران ونوع سیاست و رویکردی که مناسب است ج.ا.ا درقبال تحولات اتخاذکند، نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی صاحبنظران برآنند که این دگرگونی ها لزوماً به سود جایگاه و سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران می باشد.

برای مثال هر رژیمی که جایگزین مبارک شود نمی تواند به اندازۀ وی ضد ایرانی ومتحد اسرائیل وغرب باشد. لذا جایگزین ها به سود ایران می باشند.نکته دیگر آنکه تحولات، احتمالاً شرایط احزاب وجنبش های اسلام گرا رادراین کشوربهبود خواهد داد،امری که به نزدیک شدن آنها به ایران خواهد انجامید.

نکته سوم که مورد تأکید این گروه است آنکه تحولات خاورمیانه درکوتاه مدت نیز به سود ایران است. زیرا تمرکز غرب وآمریکا ازبرنامۀ هسته ای ایران به این تحولات معطوف خواهد شد.نکته آخرآنکه موازنۀ نیروها در منطقه به سود ایران ومتحدانش تغییر یافته است و اسرائیل ومحوراعتدال عربی، دچار مشکلات اساسی در درون خود شده اند.

درمقابل، برخی معتقدند که این تحولات لزوماً به سود ایران نیست. زیرا اولاً این دگرگونی ها همچنان در هاله ای از ابهام قراردارد. نکته دوم آنکه حتی اگراسلام گرایان در این کشورها به قدرت برسند،به نظرنمی رسد گروه های اسلام گرای سنی و چه بسا وهابی روابط خوبی باایران داشته باشند.

نکته سوم آنکه اگرنیروهای لیبرال باحمایت آمریکا وغرب به قدرت برسند،ارتباط این کشورها باغرب ازوضعیت پیشین ـ که رژیم ها برای حفظ اعتبار خودگاه درمقابل آمریکا وغرب مقاومت می کردند ـ نیزمستحکم ترخواهد شد.نکته آخرآنکه نظام دموکراتیک و باز در مصر و سایر کشورهای عربی به رشد و نمو سریع این کشورها و در نتیجه گسترش بازیگری آنها در منطقه به ضرر نقش و جایگاه ایران می انجامد.

درمیان این دو نظربرخی برآن هستند که تحولات درکوتاه مدت به سود ایران است وبه مؤلفه هایی چون دستپاچگی اسرائیل وغرب ضعف محور عربی مقابل ایران و ضعف تمرکز بر برنامۀ هسته ای ایران به عنوان عواملی که درکوتاه مدت به سود ایران خواهد بود تأکید می کنند.

این گروه برآنند که تحولات مذکوردربلند مدت می تواند به ضررایران باشد،زیرا نخست به سربرآوردن رقبای بزرگی برای ایران منتهی خواهد شد و دوم ،اتحاد اقتدارگرای عربی در مقابل ایران را به اتحادیه دموکراتیک و در نتیجه بادوام تر تبدیل خواهد ساخت و در نهایت رابطۀ رژیم های دموکراتیک عرب را با اسرائیل، به روابطی عادی تبدیل می کند واسرائیل را از نگرانی چند دهه ای جایگزین های احتمالی رژیم های اقتدارگرای عرب ـ که هرآن امکان دگرگونی آنها وجود داشت خارج می سازد.

اما در یک ارزیابی اجمالی، آثار وضعیت اول را که به افزایش نقش انقلاب اسلامی و ج.ا.ا و جبهه مقاومت از یکسو و تضعیف رژیم صهیونیستی و امریکا در منطقه و رژیمهای مرتجع وابسته عربی را تا این لحظه بررسی تحولات به چشم میخورد.

درمجموع با توجه به نقش و جایگاه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای درتحولات خاورمیانه، نمی توان تصویر روشنی از تأثیر این تحولات برایران به دست داد. چراکه درشرایط کنونی سه ضلع درتحولات خاورمیانه، مثلث آیندۀ منطقه را شکل خواهند داد. ساختارهای حاکمیتی، قدرت های مداخله گرخارجی وقشرهای مردمی و نخبگان مخالف رژیم های مستبد کنونی. آینده منطقه را برونداد کشمکش این سه نیرو رقم خواهد زد. بدین ترتیب که هرچه ساختارهای حاکمیتی وقدرت های مداخله گر به یکدیگر نزدیک تر شوند، این تحول به ضررمردم تحول خواه منطقه خواهد بود و هر اندازه توده های مردم دراتحاد مستحکمی با نخبگان مخالف باقی بمانند،دگرگونی ها درجهت خواست ملت خواهد بود.

باتوجه به اینکه ایران جایگاه خودرادرکنارمردم تعریف کرده است، سناریوی دوم به سود ایران درنظرگرفته می شود و به نظر می رسد ایران باید در ماه ها وسال های آینده در راستای حفظ وحدت مردم و نخبگان مخالف تلاش کند.

نکته پایانی آنکه نوع نگاه جمهوری اسلامی ایران به تحولات باید مبتنی بر اجماعی بین نخبگان آن تدوین شود.به عبارتی نگرش جمهوری اسلامی ایران باید مبتنی بر اجماعی به عنوان نگاه ملی مطرح شود تا بتوان مبتنی براین نگاه ملی به تدوین یک استراتژی جامع برای اتخاذ رویکردی روشن درقبال تحولات پرداخت.این دوگام ، یعنی تعریف واقعه وتدوین استراتژی مبتنی برتعریف جامع،لازمۀ درپیش گرفتن رویکردی صحیح درقبال این تحولات است.

شورای انتقالی:

با کناره گیری مبارک از ریاست جمهوری مصر زمام امور دولت به دست شورای نظامی انتقالی به سرپرستی ژنرال طنطاوی واداره امور بدست دولت موقت اداره می شود. درکناراین بافت حکومتی، یک شورای انقلابی 24 نفره که متشکل ازنمایندگان احزاب معارض دولت مبارک می باشند،کاربررسی روند انتقال آرام حکومت و مراحل آنرا بعهده دارند.

اینکه آیا واژۀ انقلاب و یا عنوان پیروزی انقلاب مصر که دربسیاری از مطبوعات ورسانه های عربی و غیرعربی برای این تحولات استفاده می شود درست است یانه ، موضوع اصلی این مقاله نیست، اما بنظرمی رسد که بهره گیری از واژه انقلاب، برای این حرکت نیمه کاره والبته مردمی و اصیل، تا حدی زود و عجولانه بوده است. زیرا تا رسیدن به اهداف انقلاب وتغییر زیرساختهای حکومتی وجایگزینی چگونگی حکومت آینده هنوز راه زیادی در پیش است .پس بنظر نگارندۀ این نوشتاربهتراست تا آن زمان از واژه قیام و نه انقلاب استفاده شود.

ـ فرآیند تغییر:

بدلیل خواست عمومی ونارضایتی شدید اکثریت مردم ازدولت استبدادی و وابسته به غرب حسنی مبارک که به سرنگونی او انجامید، آمریکا و اروپا هم به ناچار مجبور به همراهی شدند.

البته پس ازکناره گیری مبارک از قدرت، غربیها وبه ویژه آمریکا دچار نوعی سرگردانی شدند وکاخ سفید دردوماه اول مواضع متعدد و متناقضی می گرفت.اما پس از کناره گیری مبارک، آمریکائیها هم تا حدی خودراپیدا کرده و از سرگردانی قبلی درآمده اند.

دراین صحنه زورآزمایی پنهان وآشکار درواقع دوطرف اصلی برای تصاحب قدرت در آینده مصر تلاش می کنند. ازیک سو نیروهای اسلامگرا ومردمی واحزاب ملی وتوده های مردم مسلمان مصر که گرایش های اسلامی وهمچنین ضدصهیونیستی وضدآمریکایی دارند،وازسوی دیگر،آمریکا وکشورهای مرتجع عربی وبرخی ازجریانات غربگرا وباقیماندگان وابسته به رژیم مبارک که تلاش می کنند برموج بیداری واعتراضی وقیام مردم مصرسوارشوند و با همراهی ظاهری باخواستۀ عمومی مردم، به آرامی اهداف قیام را منحرف ویا مصادره نمایند.

ـ به هرحال این شورای نظامی انتقالی ودولت موقت وشورای 24 نفری معارضین قراراست درماه های آینده برروند تشکیل پارلمان وانتخاب رئیس جمهور وتدوین قانون اساسی جدید وسپس دولت آینده این کشور کنترل ونظارت نمایند.

درشهریور ماه امسال،انتخاب پارلمان(مجلس الشعب) 500 نفر ودرکنارآن انتخاب مجلس الشورا 100 نفر

درآبانماه 90 انتخابات ریاست جمهوری

دردیماه انتخاب هیأت خبرگان قانون اساسی( 100نفرازمیان دومجلس برگزیده می شوند)

دربهمن ماه کارهیأت قانون اساسی به مدّت 6 ماه شروع می شود

پس از 6 ماه درتابستان 1391 همه پرسی قانون اساسی

بنابراین هرجناح وجریانها واحزابی که بتوانند روی این مراحل به هرنسبتی تأثیرگذار باشند به همان میزان درنقش مدیریت آینده این سرزمین سهیم خواهند بود.

نگرانی رژیم صهیونیستی و آمریکا از تحولات مصر

واقعیت آن است که رژیم صهیونیستی ،ازآغاز قیام مردم مصربسیارنگران آینده روند این تحولات هستند وبه هرشکل ممکن تلاش می کنند که بزرگترین ومهمترین کشورعربی ازجرگۀ دایرة دوستان غرب وهمسویی ویاحداقل نداشتن دشمنی بارژیم صهیونیستی جدانشود .

دلهره ونگرانی آمریکا ورژیم صهیونیستی وفشاربه دولت موقت وشورای انتقالی مبنی برلزوم پای بندی مصربه قرارداد صلح کمپ دیوید وثبات امنیت رژیم صهیونیستی ازسوی مصرواعلام نگرانی ازعدم تکرارحکومت آیندۀ مصر باالگوی جمهوری اسلامی ایران ومسائلی ازاین قبیل همه حکایت ازمراقبت وتلاش غربیها برای دخالت آرام دراین تحولات برای تأثیرگذاری براین فرآیند رخدادهای آینده این کشورهستند.زیرا به عقیده همه کارشناسان سیاسی،تحولات مصربعنوان پرجمعیت ترین وریشه دارترین وتأثیرگذارترین کشورعربی درآینده روی بسیاری ازدیگرکشورهای عربی خاورمیانه وشمال آفریقا تأثیرخواهد گذاشت.

بنابراین چگونگی موفقیت ویاعدم موفقیت این روند دررسیدن یانرسیدن به اهدافش تأثیرات مثبت یامنفی خودراروی کشورهای عربی می گذارد.

درکناراین وضعیت آنچه تاکنون رخ داده است اینکه رژیم صهیونیستی حدود 50%مصررادرچارچوب منافع غرب واسرائیل،ازدست رفته می بیندازاینروتلاشهای فراوانی ازسوی آمریکا،اروپائیهاووابستگان منطقه ای آنان مانند عربستان برای کنترل تحولات مصر درجریان است که نگذارند یک دولت انقلابی،اسلام گرا وضد صهیونیستی ومخالف غرب درمصرروی کارآید واین رقابت بین اسلامگرایان وگروه های انقلابی وتوده های مردم بادولتهای غربی واحزاب ویاجریانهای غربگرای وابسته به آنها ادامه خواهد یافت.

ـ انفجارهای پی درپی خطوط انتقال لوله گازازمصر به اسرائیل وفشارهای مردم واحزاب معارض مصری برشورای انتقالی برای لغو قرارداد کمپ دیوید، نشانه هایی ازاین هشدااست.

ـ همچنین دریک نگاه می توان گفت که وزن ژئوپلیتیکی انقلاب اسلامی وجمهوری اسلامی ایران درمنطقه ، علیرغم همه فشارهای دولتهای استکباری افزایش پیدا کرده است.ونوع نگاه اکثرمردم منطقه درهمراهی کلیّات شعارها واهداف انقلاب اسلامی وتقویت جبهه مقاومت دلیلی براین مدعا می باشد.

اگرپارلمان آینده مصربه 4 بخش تقسیم شود(باترکیب گروه های گوناگون) بنظرمی رسد حدود70% جریانهای اسلامگرا و ملی گرای مصربه نوعی همسو با اهداف کلان انقلاب اسلامی باشند.

ـ اگر این مرحله به این شکل به سرانجام برسد این بافت و ترکیب مجلس وپارلمان به نوعی ازاین ایستگاه می توانند روی ریاست جمهوری و سپس هیأت قانون اساسی تأثیربگذارند.

عمروموسی،البرادعی ، ایمن نوروبرخی دیگر از شخصیت های مصری،افراد مطرح و ظاهراً آماده برای شرکت در انتخاب ریاست جمهوری آینده اند.

دریک نگاه کلی اوضاع درمصرامیدوارکننده ودرعین حال حساس وبعضاً شکننده است.مصر اکنون با یک شیب آرام به سوی تضاد بارژیم صهیونیستی به پیش می رود ودرکنارآن رقابت بین احزاب وگروه های گوناگون برای تأثیرگذاری های آینده ازیکسووقدرتهای منطقه ای وفرامنطقه ای ازسوی دیگر درجریان است.

برای اینکه مصربه کشورهای طرفدارانقلاب اسلامی ایران پیوند نخورد فشارها وهشداربرمصرشروع شده است.

ـ فشارهای اقتصادی وتهدید ازسوی غربیها برای لزوم پای بندی به پیمان کمپ دیوید ومانند آن ؛

ـ توسعه ناامنی مانند تحریک سلفی ها وتکفیری ها برآتش زدن برخی کلیساها ویاقبور بزرگان صوفیه واهل سنت وباقبور منتسب به ائمه شیعه ؛

ـ فشار برسرچشم های نیل باملاحظه تجزیه سودان جنوبی؛

ـ دامن زدن به اختلافات مسیحی ـ مسلمان ومسلمان بامسلمان؛

ـ جلوگیری از نزدیک شدن مصربه ایران.

اینها نمایی ازچگونگی این روند برتحولات آینده مصر بعنوان مهم ترین کشورعربی درخاورمیانه است که امید است درراستای اهداف کلان انقلاب اسلامی همراه شود.

ادامه دارد . . .

خوانده شده 2871 مرتبه