پیامدهای الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی ۱۹۴۸- پایان دروغ «سازش» با پوسته «صلح»

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
پیامدهای الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی ۱۹۴۸- پایان دروغ «سازش» با پوسته «صلح»

الحاق کرانه باختری دروغین بودن مذاکره و سازش با رژیم صهیونیستی را عملاً اثبات می کند. شیپوری که برای خفه کردن مقاومت ملت فلسطین ۲۶ سال دستاوزیر استکبار و غرب بود.

مذاکرات سازش که با عنوان «روند صلح خاورمیانه» از سوی آمریکا مطرح شد و از سال 1991 تا کنون در جریان است فرآیند بی نتیجه ای را پیموده است. این فرآیند بیهوده یک توافق عمل نشده دارد که با عنوان مرزهای 1967 شناخته می شود. براساس این توافق قرار بود فلسطینی ها در محدوده مرزهای سال 1967 یک حاکمیت فلسطینی تشکیل دهند. حال با تلاش صهیونیست ها برای الحاق کرانه باختری به سرزمین های اشغالی 1948، دیگر زمینی برای فلسطینی ها باقی نمی ماند که بخواهند کشور فلسطین را در آنجا تشکیل دهند.

 

مذاکرات سازش یا به اصطلاح صلح

آنچه تحت عنوان مذاکرات صلح یا سازش شناخته می شود، طرحی است که توسط بوش پدر با عنوان «روند صلح خاورمیانه» ارائه شده بود. این طرح از سال 1990 که در کنگره آمریکا ارائه شد تا کنون در تمام دولت های ایالات متحده دنبال شده است و تمام رؤسای جمهور آمریکا بر اجرای آن به عنوان طرح آمریکا برای حل مسئله فلسطین تأکید داشته اند. اما ماهیت این طرح سازش بود. به این معنا که فلسطینی ها و کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی با وجود تمام اشغالگری و کشتارهایی که انجام داده صلح کنند.

 

تعبیری وارونه و دو پهلو برای فریب افکار عمومی

مبنای اولیه این طرح «صلاح در برابر زمین» بود. یعنی کشورهای عربی در قبال زمین هایی که رژیم صهیونیستی از آنها اشغال کرده کوتاه بیایند و در مقابل دیگر جنگی با این رژیم نداشته باشند و از آن رژیم صلح بخرند. اما در میان سازشکارانی که به این طرح راضی شدند برخی این طرح را وارونه تعبیر کردند که کشورهای عربی در قبال گرفتن زمین های خود به رژیم صهیونیستی «صلح» را می دهند و با این رژیم دیگر مخالفتی نخواهند داشت. اما ماهیت این طرح با این تعبیر وارونه تعارض داشت. زیرا اگر قرار بود زمین هایی که از کشورهای عربی غصب شده بود به آنها باز گردد دیگر جایی برای تشکیل رژیم صهیونیستی باقی نمی ماند. حال آنکه رژیم صهیونیستی برای تثبیت جایگاه خود وارد این فرآیند شده بود.

 

عواید مفروض برای فلسطینی ها در فرآیند «سازش»

طبق طرح آمریکا، قرار بود فلسطینی ها در قبال به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، بخشی از ساحل غربی رود اردن که امور به عنوان کرانه باختری شناخته می شود و نوار غزه، را در اختیار داشته باشند و در آنجا حکومت و دولت فلسطین تشکیل شود. براین اساس توافقنامه موسوم به اسلو در سال 1993 بین یاسر عرفات و اسحاق رابین امضا شد. در حقیقت یاسر عرفات راضی شده بود با در اختیار گرفتن یک پنجم (20%) فلسطین، رژیم اشغالگر قدس را به رسمیت بشناسد.

26 سال از امضای اولین توافقنامه بین سازشکاران فلسطینی و رژیم صهیونیستی می گذرد. اما دولت فلسطینی که قرار بود نهایتا پس از 5 سال در 20 درصد فلسطین تاریخی (کرانه باختری و نوار غزه) تشکیل شود رنگ باخته است. شهرک های صهیونیستی با رشد قارچ گونه شان طی 26 سال گذشته قریب 80 درصد کرانه باختری را بلعیده اند و امروز صحبت از اخراج فلسطینیان به کشورهای حاشیه است.

 

معامله قرن، نقطه عزیمت جدید صهیونیست ها

صهیونیست ها با طرحی که ترامپ آن را «معامله قرن» نامید در سال 2017 به میدان آمدند تا کل فلسطین را اشغال کنند. در این طرح کشور فلسطین دیگر وجود نخواهد داشت. کرانه باختری با الحاق شهرک های یهودی نشین، به مرور به سرزمین های 1948 الحاق می شود و نوار غزه نیز با ادامه محاصره اقتصادی، با ایجاد شهرک های صنعتی در شبه جزیره سینا به آنجا منتقل می شود. صهیونیست ها می خواهند با ایادی عرب شان یک حاکمیت موقت فلسطین در صحرای سینا تشکیل دهند و عملا فلسطین را در خارج فلسطین به وجود آورند.

 

حال با الحاق کرانه باختری دیگر زمینی برای تشکیل دولت فلسطینی وجود نخواهد داشت. صهیونیست ها در حال شمارش معکوس برای این اقدام هستند و با اجرای آن دیگر محمل تشکیل دولت فلسطینی را از بین خواهند برد. در حقیقت الحاق کرانه باختری، مرگ روند سازش است که بیش از دو دهه لب کلام غرب و آمریکایی ها بود و همه نفس ها و سخنان بر حق فلسطینی ها را با استناد به آن خفه می کردند.

 

جمع بندی

با الحاق کرانه باختری عملا روند سازش مرده است چرا که محمل اصلی اجرای آن که کرانه باختری و نوار غزه است در طرح جدید آمریکا در حال الحاق به سرزمین های 1948 هستند. به همین دلیل است که صهیونیست ها در حال گسترش یک سیستم اداری با (COGAT) برای مدیریت کرانه باختری توسط صهیونیست ها هستند. از سوی دیگر مسئول مدیریت و تصمیم گیری برای کرانه باختری همواره یک مقام امنیتی رده بالا است که در حال حاضر «کمیل ابوالرکن» به جای «اسحاق مردخای» مشهور در آن جایگاه قرار دارد.

آنچه در اینجا اثبات می شود این است که تنها راه حل مسئله فلسطین، مقاومت است و بدون مقاومت هیچ حقی از حقوق بدیهی ملت فلسطین اعاده نخواهد شد و تمامی طرح هایی که ظاهری زیبا داشته اند همگی برای فریب و وقت خریدن طراحی شده اند تا ملت فلسطین را از مقاومت دور کنند.

خوانده شده 1193 مرتبه