زن و تحوّلات جهان اسلام

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

زن و تحوّلات جهان اسلام

-        وقتی فطرت انسانی مهمترین و عمیق ترین ساختار در وجود انسان است و بدون آن، انسان هویت خود را از دست می دهد و تبدیل به سیستمی می شود که نمی توان از رشد اجتماعی،  حرکت عادلانه، حقّ و احقاق آن، اخلاقیات و حتی حضور تمدنی او سخن به میان آورد

-        وقتی دین با ریشه داشتن در سرچشمه فطرت، کامل ترین دستوری است که آفریدگار، برای تحقق تکامل هماهنگ و متناسب مادّی و معنوی انسان در نظر گرفته و این دین است که می تواند ثبات هویّتی و شخصیّتی وي را تأمين و آرامش و امید به آینده را به او ببخشد

-        وقتی زن به عنوان انسانی فعّال در عرصه حيات انساني بشمار آيد

-        وقتی به همه این داده ها و حقایق فوق به دقّت توجه کنیم، اذعان مي نماييم که زن به مثابه یک انسان فعّال و نيز به عنوان یک خواهر، یک مادر و یک همسر، از ارکان اساسی حيات انساني و جامعه بشري  است و هر روند تحوّلي تكاملي و يا انحطاطي، تنها هنگامی می تواند صادق، سالم و عملي باشد که حسّ انسانی و فطری در وجود زن را به عنوان يك عنصر حقيقي و مؤثّر، تکامل بخشد و موقعیّت انسانی و طبیعی او را به وی عطا کند تا شاهد انرژی و توان بزرگی در کل حرکت سياسي،اجتماعی و...باشد كه خوشبختانه اخيراً زنان مسلمان – چه در داخل كشورهاي اسلامي و چه زنان مسلمان مقيم كشورهاي غير اسلامي و نيز حضور گسترده سازمان هاي غير دولتي مستقل زنان مسلمان، موجب روشن شدن ذهن عمومي مردم جهان نسبت به حقوق آحاد انسان هاي كشورهاي اسلامي و زنان مسلمان است و در خنثي كردن توطئه هاي شكل گرفته در كنفرانس هاي زنان علیه اسلام، نقش بسیارمؤثر داشته است. اين حضور زنده، مسؤلانه و شكل يافته از عمق باور ديني و الگو گرفته از زنان مسلمان ايران در مبارزات تحقق انقلاب اسلامي ايران، حيات اجتماعي منطقه و جهان اسلام را دگرگون ساخته است و امروزه  حضور گسترده زنان، بر روند شكل‌گيري جريانات سياسي اجتماعي منطقه و نيزتصميمات و مصوّبات بين‌المللي، تأثير چشمگيري داشته است. بازگوئي مظلوميت هاي زنان و دختران، ناديده انگاشتن حقّ طبيعي، ديني، فطري و افراط و تفريط هاي اعمال شده در خصوص آنها و...، قدم هاي مهمّي بوده است كه زمينه هاي لازم براي تحوّلات كنوني جهان اسلام را فراهم كرده و امروز شاهد نتايج و بركات آن در كشورهاي اسلامي و بخصوص كل منطقه هستيم.

اينكه در كشور اسلامي تونس و با حاكماني  بنام هاي اسلاميِ "زين العابدين بن علي" و ...، زنان حتي قادر به پوشش اسلامي نباشند و از كوچكترين ابراز براي حقّ حيات محروم گردند، اينكه همگون شدن و تشبّه زنان مسلمان به زنان غربي در شكل و شمايل ظاهري و بي بند و باري، ديكته حاكمان كشورهاي اسلامي باشد، اينكه حرمسرائي شدن زنان، حقّ مردان تلقّي گردد...، جاي توضيح بيشتر از جور بر زنان را باقي نمي گذارد.

از آنجايي كه وجود صلح و امنيت پايداركشورهاي اسلامي، عاملي مهم در آگاهي، رشد و توانمندسازي زنان مسلمان است و اين آگاهي و رشد، مانع مطامع كشور هاي استعماري است، لذا بسياري از زنان وسازمانهاي غيردولتي زنان مسلمان، خواستار كاهش هزينه‌هاي نظامي در سراسر جهان و همچنين كاهش تجارت، خريد و فروش و تكثير بين‌المللي اسلحه شده‌اند. در اكثر كشورها، هزينه‌هاي زائد برنياز  از جمله هزينه‌هاي نظامي جهاني و سرمايه‌گذاري در راستاي توليد و تحصيل اسلحه، منابع موجود براي توسعه اجتماعي را كاهش داده است كه فشار ناشي از آن بيشتر بر زنان و كودكان تحميل مي‌شود – واقعيّتي كه دركشورهائي نظير افغانستان، عراق، غزه، سومالي، سودان، و... شاهد آن هستيم- كه برآورده كردن تمامي خواسته‌ها، تقويت تلاش‌هاي جهاني براي ترويج فرهنگ صلح، عدم خشونت و تحقق دكترين گفت‌وگو را مي‌طلبد كه زنان مسلمان و سازمانهاي تشكل يافته آنان، پيشروتر از همه، قهرمانان حقيقي و راستين اين ميدان گفتگو و مبارزه اند.(مولاوردي، 1380 : 105)

هدف اصلي زنان مسلمان از شركت در نشست‌هاي بين المللي از جمله نشست "مكانت و منزلت زن"، حادثه آفريني و جريان سازي در نظم بي قاعده جهان، ارائه طرح برتر الگوي زنان مسلمان در نظام بين‌الملل وارائه شاخصه‌هاي نوين، جهت ارزيابي منزلت زنان است. برگ برنده و از نقاط كليدي موفقيتِ بانوانِ مسلمان در ارائه چهره ناب اسلام عزيز، بيان مقاومت در مقابل زور و استكبار جهاني، رشادتهاي زنان مسلمان فلسطين و طرح شعار مبارزه با مستكبرين و همدلي با مستضعفين عالَم، جهت تأثير گذاري بر اذهان بيدار و آزاديخواه جهان است، جهانی که بيش از هر زمان ديگر، خواهان منادياني است كه آواي عدالت و حق طلبي را خارج از چهارچوب بي قاعده نظام جهاني طرح نمايند زيرا با گذشت زمان و عدم تعهد جوامع به رعايت قوانين الهي در طول قرنهاي متمادي، سرنوشتي ديگر براي زنان رقم زده است و به گونه‌اي جاهليت مدرن، جايگزين جاهليت اولي گرديده است بنابراين نه تنها وضعيت زنان بهبود نيافته بلكه عليرغم ادّعاي صاحبان به اصطلاح انديشه‌هاي نوين، شاهد سير نزولي منزلت زنان و مظالم بر آنها هستيم و در اين ميان، توصيه‌هاي جهاني جهت تغيير نقشهاي به اصطلاح كليشه‌اي زنان، هم چنان با ارائه معاهدات گوناگون نظير كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان(CEDAW) به سياستگزاران و حاكمان كشورهاي اسلامي توصيه مي‌شود چرا كه غالباً در كنفرانس هاي مرتبط، زنان دست پرورده استكبار، شركت داده مي شود. خديجه حفاجي[1] كه از فعّالين مسلمان زن در دانشگاه اُتاواي كانادا مي‌باشد اظهار مي‌دارد بيش از 60 سازمان غيردولتي مسلمان از 12 كشور در كنفرانس پكن حضور داشتند كه مي‌توانستند ايمان و مذهب را در اين سند وارد نمايند ليكن اين فرصت را از دست دادند. وي اذعان مي‌دارد كه صداي زنان مسلمان با نظرگاه اسلامي بصورت مشخصي خاموش مي‌شود. وي بيان مي دارد كه  در كارگاهي بوده‌است كه در مورد زنان مسلمان فعاليت مي‌نموده و برگزار كنندگان آن غيرمسلمانها بوده‌اند و اجازه صحبت درمورد زنان مسلمان و وضعيت آنان به ايشان داده نشده است.(Beijing plus five)

در بينش الهي اسلام، تكامل‌گرايي زنان به معناي حضور آنان در تغيير ارزش‌ها، ارتقاي تفكّرات و تعالي رفتار عمومي جامعه است. مسائل زنان تنها به مسائل حقوقي، آن هم در قبال مردان، محدود نمي‌گردد بلكه زنان بايد خود را عنصري مؤثر در تغيير ارزش‌ها، باورها و اخلاقيات جامعه بدانند. از منظر اسلام - بر خلاف بعضي تفكرات ديگر- زن صرفاً به خود دعوت نشده است و فقط به رعايت مصالح خود، توجّه نمي كند بلكه به كمال عمومي جامعه و مشاركتي كه مي تواند در دستگيري از افراد ديگر جامعه و حتي در سطح كشورهاي اسلامي و بالاتر از آن «مستضعفين في الارض» بنمايد، فراخوانده شده است. هدف از انگيزش پيامبران و تعاليمي كه براي انسانها آورده‌اند، چيزي به جز يك توسعه فراگير، متكامل و واقعي در جوامع بشري براي حيات طيّب براي انسان ها نبوده است، حيلتي طيّب در دنيا و درآخرت. دين اسلام به منزلة كامل‌ترين دين الهي، در بطن خود داراي عناصري است كه احياي آن مي‌تواند مدل فرهنگي متعالي را بوجود آورد. عناصر فرهنگي اسلام مانند طلب علم، كار و توليد، پيوستگي مادّيت و معنويت، مذمّت فقر مالي، اهميت اقتصاد نه تنها براي تأمين معيشت بلكه بعنوان وسيله‌اي براي عبادت و جهاد، مبارزه با خرافات، دعوت به تعقّل و تحقيق، تعاون و همياري...... و بالاخره جايگاه ويژه زنان و ارزشهاي والاي آنان. این مدل فرهنگي، رويكردحيات طيّب براساس تكامل فرد و در نهايت تعالي جامعه است. در حيات طيّبِ هدفمند اسلامي با محوريت اخلاق و عدالت - بعنوان مهمترين سرفصل‌ توازن اجتماعي- نقش زنان بعنوان سكاندارانِ مهمترين گروه اجتماعي يعني «خانواده» بسيار برجسته مطرح مي‌باشد. خانواده اي كه امروزه در نظام جهاني، بگونه‌اي شگرف در حال اضمحلال است امّا نگرش اسلام به مسئله جايگاه ويژة زنان و نقش آفرينيِ آنها با محوريّت اعتقادات مذهبي و ارزشها و رفتارهاي ديني، بسيار نو و شگفت انگيز است.

متأسفانه كمرنگ شدن اخلاقيات و ارزشهاي متعالي در نزد مستكبران جهان و اصل شدن حداكثر منفعت مالي، عنصر اصلي حركت هاي آنان با ابتناء بر بينش مادّي است. بشر امروزي براي رسيدن به‌حداكثر لذّت و رفع نيازهاي تعريف شده خود در نظام بين‌المللي بگونه‌اي مخرب برروي تمامي ارزشهاي حاكم برجوامع پاگذاشته است. با چنين رويكردي عليرغم بالارفتن بسياري از شاخص‌هاي به ظاهر توسعه‌يافتگي و تمدّني در كشورهاي مدرن، آمارهاي مربوط به خشونت،‌ قتل، تجاوز و بي‌عدالتي نيز هماهنگ و همراه با تمدّن جديد، افزايش مي‌يابند. صاحبنظران معتقدند كه درگيريهاي آيندة جهاني، برپاية عوامل اقتصادي و سياسي شكل نمي‌گيرد بلكه براساس عوامل فرهنگي شعله‌ور خواهد شد. ويليام جيمز[2]، نويسنده آمريكايي مي‌گويد:  «هرگاه بشر، سالم زندگي كند، حتماً خدا را تجربه كرده است.» امّا متأسفانه با از ياد رفتن قوانين و احكام خدايي، سير قهقرايي زندگي بشر كه وي را تا مرحله پست حيوانيت سوق مي‌دهد، آغاز مي‌گردد و در اين ميان باز هم زنان نسبت به مردان، تحت ظلم مضاعف قرار مي‌گيرند. "من اعرض عن ذكري فانّ له معيشه ضنكا"

از آنجا كه زنان مي‌توانند آلام جامعه بشري را بسيار سريع‌تر و عميق‌تر درك كنند و معمولاً وابستگي كمتري به منابع قدرت دارند، به شكل گسترده‌تري، نسبت به بي‌عدالتي‌ها از خود واكنش نشان مي‌دهند. اين ويژگي مهم مي‌تواند آنان را پيشتاز جنبش‌هاي عدالت‌خواهانه نمايد. در اين راستا ارتباط كانون‌هاي زنان مسلمان سراسر جهان در بستر جهاني شدن، مي‌تواند اين نقش مهم را برجسته‌تر نمايد.

امروزه بازيگران سياسي قدرتمند جهاني در حركت بين‌المللي خود در عرصه زنان، در مقابل اديان، سه هدف را دنبال مي‌كنند:

  1. سلب مرجعيت و تأثيرگذاري دين در اصلاح وضعيت زنان.
  2. قرار دادن اديان به عنوان متهم رديف اوّل در فرودستي و ستم عليه زنان. لذا علاوه بر اينكه پيش‌نويس‌هايي به اجلاسيه‌هاي بين‌المللي از جمله اجلاس تايلند (2004)  مبني براينكه اديان عامل ستم عليه زنان‌اند، ارائه شده، متن آموزشي حقوق انساني زنان و دختران كه از سوي يونيسف و يونيفم با حمايت مالي «بنياد صهيونيست فورد» تنظيم شده است، به صراحت بيان مي‌كند كه: «كلية اديان داراي ويژگي‌هاي فرهنگي هستند كه موجب ستم به زنان مي‌شود».[3]
  3. بكارگيري استعداد اديان در روند تحقق اهداف نظام مادي. در اين نگاه، نه تنها اديان بعنوان مستقل از صحنه رقابت حذف مي‌شوند، بلكه با بازسازي مفاهيم و اصلاحات بنيادين، به ابزاري براي توسعه فرهنگ حاكم تبديل مي‌شوند. اصولاً جريان فمينيسم اسلامي در كشورهاي مسلمان با چنين ايده‌اي مورد حمايت قرار گرفته است. اگرچه همخواني بنيادهاي فرهنگ غرب با ادبيات ليبراليستي نظام سرمايه‌داري، دستيابي به نتيجه را براي آنان تسهيل مي‌نمايد امّا در كشورهاي اسلامي، به دليل تضاد فرهنگي با غرب، چنين نتايجي چندان در دسترس نيست. مفاهيمي چون: غيرت، عفاف، قناعت و اخلاق محوري در زنان و مردان مسلمان، مانع اساسي نفوذ در جوامع اسلامي است و جهان غرب كه از ابتدا به موضوع زن به عنوان يكي از مهمترين عوامل نفوذ در جوامع اسلامي و تحقق اهداف ليبرالي مي‌نگريست، هم اکنون چالشي بزرگ پيش‌رو دارد. فرانسيس فوكوياما،[4] انقلاب فاجعه‌آميز جنسي و اقتصاديِ غرب را «فروپاشي بزرگ» نام داده، فروپاشي‌اي كه بي‌ترديد هم اكنون به وقوع پيوسته است.(fox-gelovefe-2002)
  4. جدايي دين از سياست كه از دير باز بعنوان راه چاره‌اي جهت نفوذ در كشورهاي دين‌مدار پي‌ريزي شده، خودگوياي اين واقعيت است. در دكترين مادي‌گرايي، اگرچه كليّه آحاد جامعه اعم از زن و مرد دستخوش بحران مي‌باشند ولي بزرگ‌نمايي مشكلات قشر زن كه بعضي ريشه در تاريخ خاص تمدّن غربي دارد، تزوير ديگري جهت سرپوش نهادن براين سيل ويران كننده است. (ياس، 1381 : 10)
  5. با رخداد يازدهم سپتامبر، صاحبان قدرت در ايالات متحدة آمريكا و هم پيمانان غربي، اسلام را بعنوان ديدگاه متخاصم غرب و در واقع به منزلة دشمن ايدئولوژي ليبرال دموكراسي مطرح كرده و گرايشات اعتقادي را به دو بخش «بامايا برما» تقسيم نمودند. (پوراحمدي، 1380 : 1021)

 

تصويب قانون منع حجاب در فرانسه و آلمان، اولين اعلام و اعتراف رسمي دولتمردان اروپا، در به چالش كشيده شدن پايه‌هاي فرهنگي تمدّن سرمايه‌داري توسط اسلام است. ملاحظه می کنیم که منع حجاب، نه تنها محدود به مدارس فرانسه نمي ماند بلكه محدود به فرانسه نيز نمي شود. منع حجاب در فرانسه، سرآغاز يك حركت علني و رسمي عليه رشد و گسترش اسلام در غرب بود و يكي از مقامات رسمي دولت فرانسه در مصاحبه با خبرگزاري BBC  درباره علت تصويب قانون منع حجاب مي‌گويد: «اين وسيله‌اي است براي دفاع از فرانسه و اروپا در برابر گسترش اسلام». و امروزه حضور محجّب زنان در مبارزات آزاديبخش منطقه، جسورانه ترين و زيباترين شعار وشعور و ايفاي نقش عالمانه در اين راستا است.

به نظر مي رسد، از اين پس، تظاهرات شهرهاي اروپا، ديگر فقط براي افزايش حق دستمزد، معضل بيكاري و حفظ محيط زيست نخواهد بود بلكه سير تظاهرات به سمت بسط و تعميم ارزشهاي اخلاقي و معنوي از حوزه فردي به حوزه‌هاي مختلف اجتماعي پيش خواهد رفت. شعارها و سخنرانيهاي مطرح شده در اين تظاهرات ، از سوي مسلمانان و ديگر شهروندان، نشان از تحوّلي عميق در بطن فرهنگي جامعه اروپا دارد. در تظاهرات لندن، خانم «سلما يعقوب» مسئول ائتلاف «جنگ را متوقف كنيد»، خطاب به جمعيت مي‌گويد: «اين حمله به حجاب ما، ادامه همان جنگ عليه به اصطلاح تروريسم است...  من به شما مي‌گويم كه چه ارتباطي بين آن دو، وجود دارد. اگر آنها اين جنگ عليه تروريسم را به راه نينداخته بودند، نمي‌توانستند به خوبي به مسلمانان اروپا حمله كنند. آنها بايد بگونه‌اي دروغهايشان را توجيه كنند....  آنها اعلام كردند كه ما براي حفظ حقوق زنان مسلمان در افغانستان به آنجا حمله مي‌كنيم. پس چرا حقوق زنان مسلمان را در اينجا رعايت نمي‌كنند؟»[5] (مؤيد، 2006)

عملكرد بخصوص زنان مسلمان در جهان گوياي آن است كه امروزه سمبل هاي زنان مسلمان همچون حجاب آنها، نه تنها بعنوان پوششي منتسب به يك مكتب فكري و مذهبي در نظام بين‌الملل، نمود دارد بلكه نشانة نوعي بينش، جهت نشان دادن اختيار فردي زناني است كه به سادگي آزادي و انتخاب خود را بدست ديگران نمي‌دهند. حجاب بانوان مسلمان نمادي از يك حركت خروشان است كه با طي مرزهاي جغرافيايي، ريشه‌هاي خود را به سرتاسر جهان مي‌گستراند و اذهان زنان حق‌جو و آزادة جهان را با خود همراه مي‌نمايد و همين امر است كه در تقابل با ديدگاههاي مادّي و انسان‌مدار غرب، همواره مستكبران جهاني را به ضدّيت با اين نحوة تفكر وادار و روشن مي سازد كه چرا و با چه ادعايي، مدعيان آزادي در جهان اينگونه بي‌رحمانه با باورها و اعتقادهاي زنان مسلمان، مبارزه و مخالفت مي‌كنند؟

امّا نتيجه تلاش جهت سركوب موج اسلام‌‌خواهي، موجب گشته كه نمادهاي اسلامي زنان مثل پوشش، به نماد هويت زنان مسلمان در غرب تبديل شود. از اين رو، سازمان هايي چون كنفرانس اسلامي و نشست "مكانت و منزلت زن" بايد براي نجات زن مسلمان و افزايش نقش وي در همه ابعاد وعرصه ها، در تحكيم و تعميق هويت زن مسلمان، سرمايه گذاري نمايد و به نظر مي رسد پوشش به عنوان يك انتخاب كه به آزادي و اختيار فردي زنان باز مي‌گردد، يكي از اصلي‌ترين ابزارهاي بيان اين هويّت مستقل است. نقش بانوان كشورهاي مسلمان در احياء و حفظ ارزشهاي ديني بعنوان روايت كنندگان يك هويّت اسلامي، بسيار شگفت‌انگيز است. زنان مسلمان در سراسر جهان با پيوستن به اين هويت مشترك جهاني در حقيقت، «فرهنگ اسلام» را در ساختار بين‌المللي تعريف كرده‌اند و اين حركت آگاهانه، بزرگترين نقش زنان در تحوّلات جهان اسلام است.

خانم وندي شيلت[6] در كتاب «بازگشت به عفاف»[7] مي‌نويسد:

«قرار بود دوران ما، دوران آزادي بزرگ باشد، در حالي كه اغلب مردم اكنون ناگزير هستند به فرهنگي كه در آن زندگي مي‌كنند، اجازه دهند تا براي آنان انتخاب كند. برخلاف آنچه مي‌پنداريم، گزينش‌هاي ما بندرت از درون ما سرچشمه مي‌گيرد. به عبارتي مي‌توان گفت كه انتخاب‌هاي ما همواره به ما «داده» مي‌شوند. پس اكنون كه قرار است چنين باشد، چرا بجاي اينكه اجازه دهيم به عنوان مثال مؤسسه نظرسنجي گالوپ براي ما تصميم بگيرد، اين گزينش‌‌ها را از خداوند و از سنتي كه پر از گنجينه‌هاي حكمت است، دريافت ننمائيم»؟

«تيري دوبومن»، روزنامه‌نگار معروف فرانسوي، مي‌نويسد:

«از زماني كه اسلام را مورد مطالعه قرار دادم، مسئله مسلمان شدن زنان فرانسوي همواره تعجب مرا برمي‌انگيخت. بويژه كه تعداد زنان مسلمان شده فرانسوي به بيش از صدها هزار زن رسيده است. من هميشه اين سئوال را مي‌كردم كه چگونه زن فرانسوي كه ثمرة تلاش دهها ساله خود در زمينه آزادي و برابري زنان را به‌تدريج بدست مي‌آورد، به ديني روي مي‌آورد كه طبق گفته غربيها حقوق زن را پايمال مي‌كند؟»

به نظر مي‌رسد با يك تحليل روان شناختي، اينگونه است كه زنان مسلمان غرب، خواسته ها و پوشش اسلامي را براي خود پيش از آنكه يك تكليف بدانند، يك حق مي‌دانند.

به این ترتیب مي توان اذعان كرد كه بزرگترين نقش زنان مسلمان، پايداري در برابر هجمه فرهنگي مظاهر غرب است اگرچه نقش وي در ايجاد و انتقال فرهنگ عمومي و اقتصاد بسيار با اهميت است. هدايت مازاد مصرف به پس‌انداز مولد و سوق دادن آن به مبادي سرمايه گذاري در كشورهاي اسلامي از اهم فعاليت بانوان در مباحث اقتصادي است. سازمانهاي بين‌المللي از موفق‌ترين پروژه‌ها در تجهيز پس‌انداز زنان و حضور ايشان در بازارهاي مالي، از سه پروژه بزرگ بانك (گرامين) در بنگلادش، طرح (سواد) در هند و پروژه (اختيار) در مالزي نام مي برند.(شادي طلب، 1379)

شواهد تاريخي و روايي– گذشته از آيات و روايات و سنت پيامبر اعظم(ص) و ائمّه دين-  بسياري در دست است كه نشان مي‌دهد زنان در آغاز دوران تمدن اسلامي از فضاي خوبي جهت فراگيري علوم برخوردار بوده و لذا در رشته‌هاي مختلف همانند:  علوم قرآن، حديث، فقه و بسياري ديگر از معارف و دانش‌ها، درخشيده‌اند و حتّي بسياري از شخصيت‌هاي مرد و زن در محضر ايشان آموزش مي‌ديدند. بنابراين شيوع جهل و بي‌سوادي در ميان زنان برخي از ملل اسلامي ناشي از نظام تربيتي اسلام نبوده است بلكه به سبب انحراف مسلمانان از قواعد اصيلي بوده كه اسلام در شئون تعليم و تربيت بنيان نهاد لذا براي بقاي هويّت ارزشي و اعتقادي و پايداري آن، به يك سلسله اهرم‌هايي نياز است كه با آن بتوان فرهنگ ملي را نسل به نسل پايدارتر كرد و هويّت آن را براي افراد جامعه به طور تدريجي و هوشمندانه نهادينه ساخت و بزگترين اهرم، بازگشت به قوانين و دستورات الهي اسلام براي نجات انسانهاست كه  امروزه دستورالعمل زنان مسلمانقرار گرفته است با هدف:

  • مشاركت جدّي در مبارزات حق طلبانه بخصوص در منطقه.
  • هم‌انديشي بعنوان ارتقاي آگاهي زنان مسلمان سراسر دنيا به حقوق و جايگاه اجتماعي خويش.
  • توانمندسازي زنان براي تشخيص ظرفيت‌هاي وجودي خود.
  • ايجاد نشست‌هاي ملّي و بين‌المللي به منظور توجه به مسائل زنان مسلمان بويژه در برهه كنوني.

وقوع انقلاب اسلامي ايران در دهة 1980 كه به مثابه يك سازمان غيردولتي عمل مي‌كرد و به هنجارهاي نظام بين المللي توجه چنداني نداشت، يكي از اصلي‌ترين منابع«مقاومت هويتي» در برابر هجوم اعتقادات سرمايه‌داري بود. بر اثر انقلاب اسلامي، براي نخستين بار در تاريخ معاصر خاور ميانه، اين امكان بوجود آمد كه «هويّت» اسلامي، صاحب يك«روايت كننده» شود. به دنبال وقوع اين رخداد تاريخي، مسلماناني كه تا آن زمان خود را ابزاري در دست استكبار جهاني مي ديدند نه سوژه‌هاي فعّال در آن، با پيوستن به اين روايت كننده، هويّتي مستقل و مجزا براي خود قائل شدند.

امروزه زنان مسلمان جهان با گره خوردن با مبارزات سياسي زنان در ايران و ساير كشورهاي مسلمان از اصلي‌ترين مقاومان در صحنه يكسان‌سازي فرهنگي در جهان به شمار مي روند.

نمونه هايي اندك از هزاران فعاليت زنان در کشورهای اسلامي براي ايجاد تحولّي شگرف

-        شروع به کار شورای جهانی زنان مسلمان در مالزی

-        موفقيت مدافعان حقوق زنان مسلمان در سنگال در رابطه با اصول کلي حقوق بشر، خودمختاري و مالکيت بر بدن،

-        حضور ساختاری زنان در دولت اندونزی

-        برگزاری همايش جهاني زنان با موضوع «ره‌آورد جهان اسلام در مسايل زنان و واكاوي پيامدهاي فمنيسم» در ايران

-        ایجاد بانک توسعه اسلامی در حوزه زنان در ايران

-        انتخاب ايران بعنوان مقر مركزي شبكه زنان دانشمند جهان

-        تدوين سياست‌هاي حمايت از زنان در مقابل انواع خشونت‌ها

 

نويسنده: طوبي كرماني دانشگاه تهران

 


[1].  Khadija Haffaji

[2]. William James

[3]. در سوّمين اجلاس بين‌المللي وزيران فرهنگ كشورهاي عضو يونسكو كه در شهريور ماه 1381 شمسي با موضوع ميراث فرهنگي برگزار شد، نماينده ايران، گنجاندن عبارت «نقش دين در حفظ ميراث فرهنگي كشورها» را در بيانيه مطرح كرد، كه در ابتدا دبيركل يونسكو، با درج پيشنهاد مذكور مشروط به تغيير واژه «دين» به «اديان»، در بيانيه موافقت كرد، امّا پس از مخالفت كشورهاي غربي، اين پيشنهاد را نيز پس گرفت؛ به نقل از روزنامه ايران 2/7/1381 .

[4]. Francis fukuyama

[5]. م. مؤيدي ـ تحليلي برچالش نظام سرمايه‌داري با حجاب ـ زن مسلمان و راه سوّم، پايگاه رسمي، انتشارات سورة مهر، 2006/5/15

http://www.iricap.com/magentry.asp?id

[6]. Wendy shalit

[7]. A Return to Modesty.

خوانده شده 2803 مرتبه