حج در نهج البلاغه (1)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
حج در نهج البلاغه (1)

فهرست موضوعيِ بيانات گهربار حضرت امير مؤمنان عليه‏السلام در نهج البلاغه پيرامون کعبه و فريضه حج

 

مقدمه

حمد و سپاس خداوند منّان را و درود و صلوات بر محمّد و آلش.

کعبه به عنوان مرکز توحيد، قبله جهانيان، و حج به عنوان بى نظيرترين تجلّى عبادت و بندگى و با شکوهترين تجمّع الهى، و امام على عليه ‏السلام به عنوان برترين الگوى انسانى کامل و نهج‏البلاغه به‏منزله بالاترين کلام‏انسانى، همواره به‏هم پيوندى قرين وناگسستنى دارند.

على، نه تنها مولود کعبه، که موعود کعبه است. اداى حقّ بيت‏اللّه‏ فريضه است و معرفت على عليه‏السلام اين حق است.

و حجّ خانه توحيد جز با اتصال به امامت و شناخت ولايت به اتمام نمى رسد. سرتاسر مناسک و اعمال حج، رمز و رازى ديگر دارد که آثار و ره‏آورد اين عبادت در اسرار شگفت آن نهفته است.

وعلى عليه‏السلام اين برترين انسان، در بالاترى کلام، از کعبه، با فضيلت‏ترين نقطه جهان و از حج، پرشکوهترين عبادت، سخن مى راند و در نهج البلاغه شريفش که نازله روح اوست، گوشه‏اى از زلال اين فرمان الهى را براى تشنگان چشمه معرفت جارى مى سازد.

اين مجموعه، فهرستى از کلام بليغ آن حضرت در باره خانه توحيد در نهج‏البلاغه است.

اين تلاش ناچيزى است در شناسايى مطالب آن کتاب نورانى، درباره کعبه و حج و فهرست‏بندى موضوعى آن.

گفتنى است، با توجه به تنوّع موضوعات، چه بسا يک فرمان و بيان بليغ حضرت، تبيين کننده چند مطلب و ناگزير به چندين تکرار باشد.

 

آثار حج ، رحمت الهى

«... جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ»(خطبه 192)

«خداوند سبحان... حج را سببى براى رحمت خويش قرار داد.»

خطبه‏ها و نامه‏ها و حکمت‏هاى نهج البلاغه، اشارات بليغى به آثار معنوى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى حج دارند. به فرمايش آن حضرت، در سايه برگزارى اين مراسم معنوى، اثرات زيبايى از رحمت الهى، نصيب افراد و جوامع مسلمان مى گردد.

 

آثار حج ، وصال بهشت

«جَعَلَهُ اللّهُ... وَوُصْلَةً إِلَى جَنَّتِهِ»(خطبه 192)

«...خداوند حج را وسيله‏اى براى رسيدن مردم به بهشت قرار داد.»

حج گزاران و کارگزاران حج، با لبّيک به اين فرمان الهى، درهاى بهشت خدا را به روى خويش مى گشايند.

 

آثار حج ، همبستگى دينى

«فَرَضَ اللّهُ... وَالْحَجَّ تَقْربَةً لِلدِّين».(حکمت 252)

«خداوند حج را براى همبستگى مسلمانان واجب گردانيد.»

و نيز حضرت امام هشتم عليه‏السلام فرمودند: خداوند خانه‏اش را نقطه گردهمايى از شرق و غرب جهان قرار داد تا مسلمانان همديگر را بشناسند.(1)

تأليف قلوب مسلمين و انس و وحدت ميان آنان و نزديکى و شناخت حال همديگر، از آثار پرشکوه اين فريضه الهى است که حضرت امير عليه‏السلام بدان اشاره فرموده‏اند.

 

آثار حج، شست و شوى گناهان

«وَحَجُّ الْبَيْتِ وَاعْتِمَارُهُ،... وَيَرْحَضَانِ الذَّنْبَ».(خطبه 110)

«حج و عمره بيت‏اللّه‏ الحرام... شستشو دهنده گناهان هستند.»

آرى، از ره‏آوردهاى ارزشمند حج، آمرزش الهى براى حجّاج خانه خداست.

 

آثار حج، رونق اقتصادى

«وَحَجُّ الْبَيْتِ وَاعْتِمَارُهُ، فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ...».(خطبه 110)

«حج و عمره خانه خدا، نابود کننده فقر هستند.»

آثار فراوان اقتصادى حج غير قابل انکار است. رفع فقر و آبادانى بلاد مسلمين و رونق اقتصادى جوامع مسلمان، از ديگر آثار اين فريضه الهى است که حضرت بدان اشاره دارند.

 

آثار حج، آمرزش الهى

«... وَيَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ».(خطبه 1)

«دعوت شوندگان حج بيت اللّه‏ الحرام... به سوى وعدگاه آمرزش الهى مى شتابند.»

آمرزش و غفران الهى، مهمترين آثار و ره‏آوردى است که هر مسافر خانه خدا مى تواند براى خود به ارمغان آورد. ارمغان از جايى که حاجى ميهمان است و پذيرايى ميهمان با غفران الهى صورت مى گيرد. و ميهمانِ عارف در اين خوان ضيافت، آمرزش الهى را مى خواهد و در طلبش شتاب فراوان دارد.

سعدى در گلستان گويد:

درويشى را ديدم سر بر آستان کعبه همى ماليد و مى گفت: يا غفور يا رحيم، تو دانى که از ظلوم جهول چه آيد:

عذر تقصير خدمت آوردم

که ندارم به طاعت استظهار

عاصيان از گناه توبه کنند

عارفان از عبادت استغفار

عابدان جزاى طاعت خواهند و بازرگانان بهاى بضاعت. منِ بنده اميد آورده‏ام نه طاعت و به دريوزه آمده‏ام نه به تجارت، «اِصنَعْ بى ما أنْتَ أهْلُهُ».

بر در کعبه سائلى ديدم

که همى گفت و مى گرستى خوش

مى نگويم که طاعتم بپذير

قلم عفو بر گناهم کش

باب دوّم گلستان

 

آثار حج، پاکسازى و خلوص

«... وَتَمْحِيصاً بَلِيغاً...»(خطبه 192)

«و خداوند سبحان حج را.. براى پاکسازى و خالص شدن قرار داد.»

حج صحنه آزمايش است که به خودسازى مسلمان و پاکسازى درونى و خالص شدن اعمال و نيّات او مى انجامد.

کعبه را گر هر دمى عزّى فزود

آن ز اخلاصات ابراهيم بود

(مولوى)

 

آثار حج، سود معنوى

«... يُحْرِزُونَ الاْءَرْبَاحَ فِى مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ».(خطبه 1)

دعوت شوندگان حج بيت الحرام... سودهاى فراوان در اين تجارتگاه عبادت الهى به دست مى آورند.

بندگى خداوند سود سرشار دارد. هر که به خداوند نزديکتر شد، بى نيازتر شد. انسان حجگزار به خداوند تقرّب بيشترى مى جويد و در سايه اين عبادت خالص به همه چيز مى رسد.

 

آثار بى توجهى و ترک حج

«وَاللّهَ اللّهَ فِى بَيْتِ رَبِّکُمْ، لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ، فَإنَّهُ إنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا».(نامه 47)

«خدا را، خدا را، درباره خانه پرودرگارتان، تا هستيد آن را خالى مگذاريد؛ زيرا اگر کعبه خلوت شود، مهلت داده نمى شويد.»

نامه 47 نهج البلاغه وصيّت نامه بسيار مهمّ حضرت است که ايشان پس از ضربت خوردن از شقى ترين مردم، در ماه رمضان سال 40ه . در بستر شهادت به امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بيان فرمودند. در جمله فوق که قسمتى از وصيت‏نامه و سفارش به خانه خدا و حج مى باشد، امام عليه‏السلام از آثار مهمّ ترک حج و تضعيف اين مراسم را، از ميان رفتن پشتيبان و غلبه دشمن درونى و بيرونى مى داند.

 

آثار عمره

«وَحَجُّ الْبَيْتِ وَاعْتِمَارُهُ، فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَيَرْحَضَانِ الذَّنْبَ».(خطبه 110)

«حج و عمره بيت‏اللّه‏ الحرام، نابود کننده فقر و شستشو دهنده گناهان هستند.»

در اين بيان، حضرت، عمره را هم مانند حج، داراى تأثير بسزا در رونق اقتصادى مسلمين و نابودى فقر و تأمين حوائج مادّى و دنيوى اجتماعات اسلامى مى داند در حالى که بلافاصله تأثير عميق معنوى و اخروى آن نيز مدّنظر آن امام بزرگوار قرار مى گيرد که آمرزش گناهان معتمرين و عمره‏گزاران اين بيت شريف است.

 

آموزش حج

«... فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ،... فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِيَ، وَعَلِّمِ الْجَاهِلَ، وَذَاکِرِ الْعَالِمَ».(نامه 67)

«پس براى مردم حج را بپا دار و سپس فتاواى دينى را به طالبان آن ابلاغ نما و نا آگاهان را آموزش ده و با دانشمندان به گفتگو بپرداز.»

براستى حاجيانى که پا به اين عرصه عظيم عبادى مى گذارند. نيازمند آموزش منسجم از مناسک و احکام حج، اسرار حج، اخلاق حج، و تعاليم ديگر مؤثر در بهره‏گيرى هرچه بهتر از اين موقعيّت استثنايى هستند و حضرت در اين نامه لزوم توجّه به اين امر مهمّ را به فرماندار مکّه به عنوان سرپرست حجّاج و امير الحاجّ منصوب امام، سفارش مى کنند.

 

آمرزش گناهان در حج

امام صادق عليه‏السلام فرمود :

«الحُجّاج يَصدُرُون عَلى ثَلثَةِ أَصنافٍ: ...صِنْفٌ يَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَيئَةِ يَوْمٍ وَلَدَتْهُ اُمّهُ».

«حجاج در سه گروه باز مى گردند... و گروهى از آنان در حالى که گناهان آنان بخشيده شده، مانند روزى که از مادر زاده شده‏اند.»(2)

 

اجاره و حکم آن در حرم

«... وَمُرْ أَهْلَ مَکَّةَ أَلاَّ يَأْخُذُوا مِنْ سَاکِنٍ أَجْراً».(نامه 67)

«وبه‏مردم مکّه فرمان‏ده تااز هيچ زائرى درايّام حج، اجرت ومزد مسکن نگيرند.»

از موارد احکام فقهى مربوط به حرم اين است که بعضى اجاره دادن خانه‏هاى حرم به زائران را ممنوع مى دانند و بعضى ديگر آن را مکروه مى شمارند. و سرّ آن اين است که در قرآن مى فرمايد:

...سَوَاءً الْعَاکِفُ فِيهِ وَالْبَادِ...؛ «مقيم و مسافر در آنجا يکسانند».

دستور اصلى نيز همين بود که ساکنان مکّه درِ خانه‏هاى خود را باز بگذارند تا زائران با سکونت در آنها، مناسک حج خود را با رفاه و آرامش بيشترى انجام دهند و برگردند.

 

احرام

«قَدْ نَبَذُوا السّرَابِيلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ».(خطبه 192)

«(عاشقان بيت اللّه‏) لباس‏هاى خود را که نشانه شخصيت هر فرد است، (جهت احرام) در آورند و پشت سر اندازند.»

احرام مرحله‏اى از اعمال حج و عمره است که فرد با کندن لباس هاى ظاهرى و نداى لبّيک، به فرمانِ دعوت الهى، پاسخ مى گويد و در جمع ديگر حجاج، به خدا مى پيوندد و محرمّات احرام را برخود مى پذيرد و وارد اعمال حج مى شود.

چون همى خواستى گرفتى احرام

چه نيّت کردى اندر آن تحريم

جمله بر خود حرام کرده بدى

هر چه مادون کردگار قديم

ناصر خسرو

 

احکام، وجوب حج

«... وَفَرَضَ عَليْکُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الحَرَامِ».(خطبه 1)

«و خداوند حجّ خانه محترم خود را بر شما واجب گردانيد.»

و قرآن مى فرمايد: ... وَللّه‏ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّه‏َ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ؛ «بر مردمانى که توانايى دارند، حجّ خانه براى خدا واجب گشت و هر کس کفر ورزد، بداند که خداوند از عالميان بى نياز است.»(3)

 

احکام حج، وقت کوچ از عرفات

«... وَصَلُّوا بِهِمُ الْمَغْربَ حِينَ... وَيَدْفَعُ الَحاجُّ اِلَى مِنًى»(نامه 52)

«و نماز مغرب را با مردم زمانى بخوان که ... حاجى از عرفات به منا کوچ مى کند.»

در اين نامه که حضرت‏به فرمانداران‏شهرها مى نويسند،فرامينى دارند در نحوه نمازشان با مردم‏که در آن، وقت نمازها و نماز مغرب را تعليم مى دهندو در وقت نماز مغرب،اشاره‏اى دارندبه‏زمان‏کوچ حجاج‏ازعرفات‏به‏مشعر ومنا که‏هنگام نمازمغرب است.

 

احکام قربانى

«وَمِنْ تَمَامِ الاْءُضْحِيَةِ اسْتِشْرَافُ أُذُنِهَا، وَسَلاَمَةُ عَيْنِهَا».(خطبه 53)

«وکمال قربانى در اين است که گوش و چشم آن سالم باشد.»

حيوانى که در حج براى قربانى انتخاب مى گردد، احکام و شرايطى دارد که حضرت در اين خطبه کوتاه، بيان مختصرى در مورد سالم بودن آن آورده‏اند.

 

اداى حقّ کعبه

« وَفَرَضَ عَليْکُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الحَرَامِ ... فَرَضَ حَقَّهُ».(خطبه 1)

«خداوند سبحان حجّ خانه‏اش را بر شما فرض نمود و اداى حقّ کعبه را واجب گردانيد.»

 

ارزش کعبه

«... بأَحْجَارٍ لاَ تَضُرُّ وَلاَ تَنْفَعُ ، وَلاَ تُبْصِرُ وَلاَ تَسْمَعُ ، فَجَعَلَهَا بَيْتَهُ الْحَرَامَ....»(خطبه 192)

«سنگ هايى است که نه زيان مى رسانند و نه نفعى دارند، نه مى بينند و نه مى شنوند. پس خداوند آنها را خانه محترم خويش قرار داد.»

در اين خطبه حضرت ارزش خانه کعبه را به سنگ هاى آن نمى دانند. سنگ هاى معمولى به‏تنهايى بى اثرند. بلکه به‏فرمايش آن بزرگوار، ارزش کعبه به آن است که خداوند اين سنگ ها را خانه مورد احترام خود و وسيله‏اى براى امتحان بندگان خويش قرار داد.

فضل آن مسجد ز خاک و سنگ نيست

ليک در بناش حرص و جنگ نيست

(محمّد طبسى)

 

اشتياق حج و ديدار کعبه

«... حَجَّ بَيْتِهِ الحَرَامِ ، ... يَرِدُونَهُ وُرُودَ الاْءَنْعَامِ».(خطبه 1)

«خانه محترم خداوند... که مردم چونان تشنگان به سوى آن روى مى آورند.»

حضرت شيفتگان حرم الهى و مشتاقان خانه خدا را به تشنگانى توصيف کرده‏اند که مانند چهار پايان، بى تکلّف به سوى آب هجوم مى آورند.

 

اعتکاف رسول اللّه‏ در غارِ حِرا

«وَلَقَدْ کَانَ [رَسُولُ اللّه‏] يُجَاوِرُ فِى کُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ،وَلاَيَرَاهُ‏غَيْرِى».(خطبه 192)

«همانا پيامبر صلى الله‏عليه‏و‏آله چند ماه از سال را در غار حِرا مى گذراند، تنها من او را مشاهده مى کردم و کسى جز من او را نمى ديد.»

پيامبر صلى الله‏عليه‏و‏آله در سالهاى قبل از بعثت، خلوتگاهى در کوه حِرا جهت عبادت برگزيدند. آيات نخست قرآن در اين مکان بر پيامبر صلى الله‏عليه‏و‏آله نازل گشت.

 

اقامه حج

«... فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ»(نامه 67)

«سپس براى مردم حج را بپاى دار.»

قرآن مى فرمايد: جَعَلَ اللّهُ الْکَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاما لِلنَّاسِ...؛ خداوند کعبه را مايه قيام مردم قرار داد.»(4)

در اين نامه نيز که حضرت در فرمانى به قُثَم بن عباس، فرماندار مکّه مى نويسند، لزوم اقامه و برپايى آن را براى مردم تأکيد مى کنند.

 

امتحان و آزمايش الهى در حج

«أَنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الأوَّلِينَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَيْهِ إِلَى الآخِرِينَ مِنْ هَذَا الْعَالَم ؛ بِأَحْجَارٍ ... فَجَعَلَهَا بَيْتَهُ الْحَرَامَ».(خطبه 192)

«همانا خداوند سبحان، انسان‏هاى پيشين، از آدم عليه‏السلام تا آيندگان اين جهان را به وسيله سنگ هايى، که آن را خانه محترم خود قرار داد، آزمايش نمود.»

خداوند ادعاى ايمان بندگان را مى آزمايد و در مسير همين آزمايش، کعبه را وسيله‏اى براى امتحان مردم جهان قرار داد، امتحانى از اولين تا آخرين انسان.

 

امنيّت حرم

«بَيْتِهِ الحَرَامِ... وَيَأْلَهُونَ إِلَيْهِ وَلَهَ ا لْحَمَامِ».(خطبه 1)

«خانه محترم خداوند... که مردم همانند کبوتران به آن پناه مى آورند.»

در حرم، کشتن حيوانات وحشى و شکار آنها حرام است. در حرم جنگ و خونريزى حرام است. کندن درختان و گياهان حرم جايز نيست. حمل سلاح در آن ممنوع است. دست زدن به اشياى گم شده در حرم منع شده است. مجرمان پناهنده به حرم، نبايد در آنجا مجازات شوند.

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنا .

«و هنگامى که ابراهيم عليه‏السلام دعا کرد که پروردگارا ! اين سرزمين را شهر امن قرار ده.»(5)

کعبه امن و امانى لا جرم در مرتبت

بارگاه و مجلس تو کعبه و بطحا شدند

(اديب صابر)

 

امنيت حرم

«جَعَلَهُ (سبحانه و تعالى)... وَلِلْعَائِذِينَ حَرَماً».(خطبه 1)

«خداوند سبحان... کعبه را... خانه امن و امان براى پناهندگان قرار داد.»

حق گفت ايمن است هر آن کو به حج رسيد

اى چرخ حق‏گزار ز آفات ايمنى

(مولوى)

 

اموال کعبه

«... وکَانَ حَلْيُ الْکَعْبَةِ فِيها يَوْمِئِذٍ، فَتَرکَهُ اللّه عَلَى حالِهِ، ... فَأقِرَّهُ حَيْثُ أَقَرَّهُ اللّه وَرَسُولُهُ».(حکمت 270)

«و امّا زيور آلات کعبه از اموالى بودند که خداوند آن را به حال خود گذاشت... تو نيز آن را به حال خود واگذار (و مصرف ديگر مکن) همانگونه که خداوند و پيامبر صلى الله‏عليه‏و‏آله آن را به حال خود واگذاشتند.»

حکم حضرت در آن هنگام که خليفه دوم قصد استفاده از زيورهاى کعبه را براى مصارف ديگر داشت، عدم جواز اين کار بود. و استناد حضرت به عدم حکم خدا و عدم اقدام پيامبر صلى الله‏عليه‏و‏آله قرار گرفت.

و او نيز گفت:

«لَوْلاکَ لاَفْتَضَحْنا. (وترک الحلى بحاله)».

«يا على اگر تو نبودى، رسوا مى شديم (و متعرض زيور آلات کعبه نشد)».

 

وظايف امير الحاجّ.

حضرت در نامه 67، به قثم بن عباس فرماندار مکّه که منصوب خود در آن شهر مقدّس بود، فرمان برپايى حج را صادر نمود و وظايف امير الحاج را به وى تذکر داد.

 

انبياى الهى در حج

«وَاخْتَارَ ... ، وَوَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ».(خطبه 1)

«دعوت شوندگان به خانه محترم خداوند کسانى هستند که... پاى خود را بر جايگاه انبياى الهى مى گذارند.»

اشاره حضرت در اين خطبه به آن است که انبياى الهى در خانه کعبه حضور يافته و حجّ بيت اللّه‏ الحرام را انجام داده‏اند. در ضمن روايات بسيارى در تأييد انجام حج توسّط حضرت آدم عليه‏السلام تا حضرت خاتم صلى الله‏عليه‏و‏آله نقل شده است.

 

اهمّيت کعبه

«جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى لِلاْءِسْلاَمِ عَلَماً».(خطبه 1)

«خداوند سبحان کعبه را براى اسلام نشانه گويا قرار داد.»

کعبه بسان پرچم و درفشى با شکوه بر فراز بناى رفيع اسلام همواره مى بايست برافراشته باشد.

 

اهميت کعبه وحج

«وَاللّهَ اللّهَ فِى بَيْتِ رَبِّکُمْ، لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُم...».(نامه 47)

«خدا را، خدا را، شما را وصيت مى کنم درباره خانه خدا که تا هستيد آن را خالى مگذاريد.»

در بيان اهميّت بسيار بالاى حج در اسلام، همين بس که حضرت اين وصيت را در بستر شهادت به امام حسن و امام حسين عليهماالسلام مى کنند و در سفارش آن با دو بار ذکر جلاله «اللّه‏»، تأکيد مى نمايند.

 

اهل و عيال مسافر

«اللَّهُمّ... وَأَنْتَ الْخَلِيفَةُ فِى الأْهْلِ».(خطبه 46)

«خداوندا ! تو در وطن نسبت به باز ماندگان (و اهل و عيال) ما (مسافران) سرپرست و نگهبانى.»

جمله فوق قسمتى از دعاى سفر است که آن حضرت بيان فرموده‏اند و نيز از امام صادق عليه‏السلام نقل شده است که فرمودند: «الحاجّ... محفوظ فى أهله وماله»؛ «اهل و عيال و مال و منال مسافر خانه خدا محفوظ و در امان است.»(6)

 

ايام اللّه‏ در حج

«فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ، وَذَکِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ».(نامه 67)

«پس مناسک حج را براى مردم بپادار و متذکر ايّام اللّه‏ براى آنها باش.»

حضرت پس از لزوم بر پايى حج که در دستورشان به فرماندار مکه به عنوان اميرالحاج مى نويسند، لزوم ياد ايام اللّه‏ را نيز در ادامه به وى متذکر مى شوند.

 

بازار حج

«يُحْرِزُونَ الاْءَرْبَاحَ فِى مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ».(خطبه 1)

«دعوت شوندگان حجّ بيت اللّه‏ الحرام... سودهاى فراوان در تجارت‏گاه و بازار عبادت الهى به دست مى آورند.»

 

بناى کعبه از زمان آدم عليه‏السلام

«أَنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الأوَّلِينَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَيْهِ... بِأَحْجَارٍ... فَجَعَلَهَا بَيْتَهُ الْحَرَامَ...»(خطبه 192)

«همانا خداوند سبحان آزمايش کرد انسان‏ها را از آدم عليه‏السلام تا... با سنگ هايى... که آن را خانه محترم خود قرار داد.»

از اين بيان حضرت چنين نتيجه‏اى نيز به دست مى آيد که بناى کعبه در زمان آدم عليه‏السلام نيز برپا بوده‏است و اقدام حضرت ابراهيم عليه‏السلام صرفا تجديد بناى اين خانه الهى بوده است.

 

بناى کعبه از زمان آدم عليه‏السلام

«ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَم وَوَلَدَهُ أَنْ يَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ»(خطبه 192)

«پس آدم و فرزندانش را فرمان داد که به سوى کعبه بازگردند.»

 

بناى ساده کعبه

«وَلَوْ کَانَ الاْءَسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَيْها ، وَالاْءَحْجَارُ المَرْفُوعُ بِها ؛ مِنْ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ... لَخَفَّفَ ذَلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِى الصُّدُورِ».(خطبه 192)

«و اگر پايه‏ها و بنيان کعبه و سنگ هايى که در ساختمان آن به کار رفته، از زمرّد سبز و ياقوت سرخ و داراى نور و روشنايى بود، دل ها ديرتر به شک و ترديد مى رسيدند.»

حضرت در اين بيان فرموده است: خداوند بناى کعبه را ساده قرار داد تا انسانها را با آن بهتر بيازمايد و امکان ايجاد زمينه‏هاى شک و ترديد در اين آزمايش الهى براى مشکل‏تر شدن اين آزمون است؛ چرا که وسيله امتحان مى بايست با توجّه به ارزش و اهمّيت نتيجه آن، صورتى مشکل‏تر داشته باشد.

 

بهشت پاداش حج

«جَعَلَهُ اللّهُ... وُصْلَةً إِلَى جَنَّتِهِ».(خطبه 192)

«خداوند حج را وسيله‏اى براى... رسيدن بندگان به بهشت خويش قرار داد.»

بهشت پاداشى است که خداوند براى آنان که از آزمون بزرگ حج نيز، امتياز قبولى را به دست آورند، مقرر فرموده است.

 

بهترين وسيله تقرّب به خداوند

«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللّهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى... حَجُّ الْبَيْتِ وَاعْتِمَارُهُ».(خطبه 110)

«همانا بهترين چيزى که انسان‏ها مى توانند به وسيله آن به خداوند سبحان نزديک شوند و متوسل گردند... حجّ خانه خدا و عمره آن است.»

وسايل تقرّب و نزديکى به خداوند، بسيار است، امّا آنچه را حضرت در اين خطبه به عنوان بهترين اين وسايل بر مى شمارند، ده چيز است، ايمان،

جهاد، اخلاص، نماز، زکات، روزه، حج، صله رحم، صدقه، کارهاى پسنديده و يکى از اين امور همان حج و عمره بيت اللّه‏ الحرام است.

 

بى توجّهى به زيبايى هاى دنيوى در حج

«...وَيَرْمُلُونَ عَلَى أَقْدَامِهِمْ ، شُعْثاً غُبْراً لَهُ».(خطبه 192)

«عاشقان بيت اللّه‏... طواف خانه مى کنند... در حالى که موهايشان آشفته است و بدنهاى غبار آلود دارند.»

توصيف حضرت از حجاج شيفته بيت اللّه‏ در اين است که آنان چنان عاشق زيارت خانه دوست هستند که بى توجه به وضيعت ظاهرى، به محض رسيدن از راه دشوار سفر، با همان وضع آشفته، امّا درونى زيبا، به ديدار کعبه که نشان از محبوب دارد، مى شتابند.

 

توطئه بيگانگان در مراسم حج. (نامه 33)

در حالى که بيگانگان و دشمنان اسلام، تأثيرات عميق حج را در ارتقاى دين و دنياى مسلمين مى بينند و تأثير شگرف آن را در وحدت و انسجام بلاد اسلامى مشاهده مى کنند، در مقابل اين مراسم وحدت آفرين، بى تفاوت نمى نشينند و از توطئه در تضعيف آن مضايقه نمى کنند.

 

پاداش حج

«وَلَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ... لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ ، عَلَى حَسَبِ ضَعْفِ البَلاَءِ».(خطبه 192)

«اگر خداوند سبحان خانه‏اش را در سرزمينى قرار مى داد که... همانا پاداش آن به تبع ضعيف شدن آزمايش کمتر مى شد.»

در اين بيان، حضرت به حجّاج رنجيده‏اى که براى رسيدن به خانه محبوب، سختى هاى فراوانى را متحمّل مى گردند، نويد مى دهد که رنج‏هاى اين سفر الهى هر چه بيشتر باشد، پاداش آن نيز به مراتب افزون‏تر خواهد بود.

 

پاداش حج، وصال بهشت

«جَعَلَهُ اللّهُ... وُصْلَةً إِلَى جَنَّتِهِ».(خطبه 192)

«خداوند حج را سببى براى... رسيدن بندگانش به بهشت قرار داد.»

و پيامبر صلى الله‏عليه‏و‏آله فرمود: يک حجّ مبرور (نيکو)، از دنيا و هر چه در دنياست بهتر است و چنين حجّى پاداشى جز بهشت ندارد.(7)

 

پاداش حج، غفران الهى

«... وَيَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ».(خطبه 1)

«دعوت شوندگان بيت الحرام... به سوى وعدگاه آمرزش الهى مى شتابند.»

آمرزش الهى نيز پاداشى است که خداوند به مسافران کوى خويش وعده داده است و وعدگاه اين گذشت و اين عفو، خانه خداست.

 

پناه بى پناهان

«جَعَلَهُ... وَلِلْعَائِذِينَ حَرَماً».(خطبه 1)

«خداوند سبحان... کعبه را... خانه امن و امان براى پناهندگان قرار داد.»

کعبه زو تشريف بيت اللّه‏ يافت

گشت ايمن هر که در وى راه يافت

(عطار)

 

پناهگاه انسان‏ها

«بَيْتِهِ الحَرَامِ... يَأْلَهُونَ إِلَيْهِ وَلَهَ ا لْحَمَامِ».(خطبه 1)

«خانه محترم خدا... که انسان‏ها همانند کبوتران به آن پناه مى برند.»

حضرت تعبير از «پناه کبوتران»، اوج نياز پناهنده شدن به ملجأ مطمئن براى انسان و آرام‏بخش بودن اين پناه‏گاه ويژه را براى او نشان مى دهد.

اى چو کعبه، وحوش را همه امن

خلق را مقصر و درگهت مأمن

(مسعود سعد سلمان)

 

پى نوشت:

1 . ميزان الحکمه، ج2، ص266

2 . وافى، ج2، کتاب الحجّ.

3 . آل عمران: 97

4 . مائده: 96

5 . ابراهيم: 36

6 . کافى، ج4، ص252

7 . احياء العلوم، ج1، ص240

منبع: فصلنامه ميقات حج؛رضا کريمى واقف

خوانده شده 1622 مرتبه