ضرورت "حفظ محیط زیست" از دیدگاه آیت‌الله مکارم شیرازی

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
ضرورت "حفظ محیط زیست" از دیدگاه آیت‌الله مکارم شیرازی

 

معاونت تحریریه دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دیدگاه های ایشان را درباره ضرورت حفظ محیط زیست، به شرح ذیل جمع آوری کرده است:

ضرورت حفظ محیط زیست‏ و حمایت از حیوانات در اسلام[1] از جمله مسائل مهمی است که علاوه بر رابطه ی ما با خدا و خلق خدا، ارتباط ناگسستنی جوامع بشری با محیط زیست را یادآور می شود، زیرا خداوند در این دنیا نعمت هایی آفریده است ولی این نعمت ها محدود است و اگر تخریب شود چیزی جانشین آن نمی شود. حتی اکسیژن هوا، آب های روی زمین، زمین های قابل کشت و معادن روی زمین محدود می باشد. از این رو باید این منابع را برای نسل های بعدی نگه داریم و نباید محیط زیست را برای آنها ویران کنیم و زندگی آنها را به خطر بیندازیم.[2]

قرآن مجید در این زمینه می فرماید:«إِنَّ الْمُبَذِّرینَ كانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ وَ كانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً ؛[3] کسانی که اسراف و تبذیر می کنند (چه در اموال خودشان باشد و چه در منابع طبیعی) آنها برادران شیطان هستند(زیرا کار شیطان تخریب است)، و ابلیس آن شیطان بزرگ همواره نسبت به نعمت هاى پروردگارش ناسپاس بوده است».[4]

محیط زیست؛ امانتی الهی برای آیندگان در جوامع بشری

باید اذعان نمود امانت سرمایه اصلى جامعه انسانى و سبب پیوند مردم با یكدیگر و نظم معاش و معاد آنها است، در حالى كه خیانت آتش سوزانى است كه همه پیوندها را از میان مى‏ برد، و سبب هرج و مرج جامعه و فقر و ضعف و بدبختى است. امانت از جمله صفاتى است كه هم در رابطه خلق با خالق و هم انسان‏ها نسبت به یكدیگر و هم انسان نسبت به خودش و نیز نسبت به محیط زیست‏ او صادق است.[5]

از آنجا که  یکی از ویژگی های دستورات اسلام جامعیت است لذا نفع رساندن به برادران دینی مفهوم عامی دارد و مخصوص نفع مادی نیست بلکه منافع معنوی، اخلاقی، علمی و هدایت و مانند آن را شامل می شود،در این بین نفع به اخوان، دستور به محیط زیست را نیز در بر می گیرد یعنی انسان برای استفاده ی نسل های آینده از محیط زیست که نوعی منافع راهبردی به دیگر افراد در جوامع بشری است باید از محیط زیست محافظت کند.[6]

لذا نعمت‏ هاى معنوى و مادى كه خداوند در جسم و جان انسان آفریده و نیز مواهب بی شمار طبیعی همه امانت‏ هاى او هستند.[7] و مردم مأمور به حفظ آنها هستند،[8] از این رو باید برنامه ای ترتیب داد و با تمرین و ممارست،[9] همگان را به محیط زیست‏ خود آشنا و بر ابزار بهره بردارى بهینه و اصولی از آن مسلط نمود.[10]

حفاظت از محیط زیست در منظومه ی معرفتی اسلام

انسان با مطالعه قوانین متعالى و دستورات حساب شده و مترقى، به عظمت اسلام و گستره رحمت اسلامى پى مى‏ برد و انگشت حیرت به دهان مى‏ گیرد؛ چرا كه رحمت اسلامى در كانون خشونت، حتى شامل درختان نیز مى‏ گردد؛ لذا پیامبر رحمة للعالمین به سربازان خویش دستور مى‏ دهد كه هیچ درختى را در هنگام جنگ و نبرد قطع نكنند و به محیط زیست‏ احترام بگذارند.[11]

از طرفى دیگر روشن است كه اسلام مى‏ خواهد با توسعه و رشد اقتصادى بستر آبادانى بیشتر زمین یعنى بستر توسعه كشاورزى، صنعت، بازرگانى و هر آنچه تأمین كننده رفاه زندگى از جمله (صیانت از محیط زیست) را فراهم كند[12] تا از طریق دست یابى به این هدف، به دیگر اهداف مادى و معنوى نایل آید.[13]

اینگونه است که در نظام اقتصادى اسلام‏ براى حصول رشد و پیشرفت، در عین حال كه براى مالكیت شخصى اصالت قائل است و برخلاف نظام سوسیالیزم، انگیزه‏ هاى شخصى و تمایلات فردى را به عنوان حق طبیعى و فطرى مطرح مى‏ كند دو نوع مالكیت دیگر به نام مالكیت عمومى و مالكیت امام (حكومت اسلامى) را نیز تشریع كرده، برخلاف نظام سرمایه‏ دارى بخش مهمی از منابع‏ طبیعى‏ را ملى مى‏ داند.[14]

افزون بر این، اسلام از «استئثار (ویژه سازى منابع درآمد و انحصارطلبى)» نیز منع كرده است. از موارد استعمال واژه «استئثار» به خوبى استفاده مى‏ شود كه اهل استئثار، به سرمایه‏ داران پرنفوذى گفته مى‏ شود كه با نفوذ در دستگاه حكومت ‏ها، اموال عمومى و منابع‏ طبیعى‏ و ملى همانند مالكیت بر مراتع، معادن، جنگل‏ها و دریاها و یا امتیاز تولید یا تجارت كالایى خاص را در اختیار و انحصار خویش در مى ‏آورند و از این راه به ثروت‏ هاى هنگفتى دست مى‏ یابند و این از نظر اسلام‏ ممنوع است. بلکه اسلام با ایجاد بخش عمومى و انفال، مالكیت بر اراضى موات و آباد طبیعى، جنگل‏ ها، دریاها، نهرها، معادن و امثال این ها را به دولت اسلامى واگذار كرده است.[15]

جایگاه صیانت از محیط زیست در رهیافت های قرآنی

در آیات قرآن کریم، نمونه‏ هاى فراوانى در موضوع حفاظت از محیط زیست‏ یافت مى ‏شود،[16] به عنوان نمونه تعبیر به عمران و آبادسازى به وسیله حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام و نسل او در آموزه های قرآنی مبین این مسأله است كه باید هدف همه انسان ها عمران و آبادى زمین باشد، نه تخریب آن به وسیله جنگ ها و اختلافات ویرانگر و یا تنبلى و سستى و بیكارى و یا حتى تخریب محیط زیست‏! و جالب اینكه این عمران و آبادى بعد از توبه صورت گرفته و تا انسان از خطاهاى خود توبه نكند توفیق این عمران و آبادى تحقق نمی یابد. لذا در قرآن مجید مى‏ خوانیم: ««هو أنشأكم من الأرض و استعمركم فیها فاستغفروه ثم توبوا إلیه»؛ اوست كه شما را از زمین آفرید و آبادى آن را به شما واگذاشت؛ پس از او آمرزش بطلبید سپس به سوى او باز گردید (و به عمران و آبادى زمین بپردازید)»[17] .[18]

بی تردید این آیه‏ تابلویى است كه به روشنى، آبادانى زمین را به عنوان یكى از اهداف نظام اقتصادى اسلام نشان مى ‏دهد گرچه دلیل عقلى نیز به‏ طور آشكار بر آن دلالت دارد زیرا اگر زمین مهد حیات انسانى است و همه اهداف مادى و معنوى زندگانى انسان در چنین بسترى تحقق مى ‏یابد طبعاً باید مقدمات زیست‏ و حیات در آن فراهم شود و پر واضح است كه چنین چیزى در زمین ویرانه، دست نایافتنى است.[19]

از سوی دیگر اسلام از فساد و تباهى در زمین نهى و آنان را كه به فساد و تباهى در زمین روى مى‏ آورند، شدیدا نكوهش كرده است: «... ویفسدون فى الأرض أولئك لهم اللعنة ولهم سوء الدار»؛ آنان كه در زمین فساد مى‏ كنند، دورى از رحمت خدا براى آن هاست و بدى و مجازات سراى آخرت».[20]،[21] از این رو قرآن كریم در معرفى یكى از منافقان عصر رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم مى‏ فرماید: «وَإِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِی الأَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَیُهلِكَ الحَرثَ وَالنَّسلَ ۗ وَاللَّهُ لا یُحِبُّ الفَسادَ؛ هنگامى كه روى برگرداند (و از نزد تو خارج شد) در راه فساد در زمین كوشش مى‏ كند و زراعت‏ ها و چهارپایان را نابود مى‏سازد (با اینكه مى‏ داند) خدا فساد را دوست ندارد».[22]،[23] این آیه نابودسازى محیط زیست‏ و آسیب رساندن به گیاهان و حیوانات را، مصداق روشن «فساد فى الارض» نامیده و به شدت از آن نهى كرده است، چرا كه در آیه بعد چنین شخصى را تهدید به جهنم مى‏ كند و مى‏فرماید: «وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ۚ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ ۚ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ؛ و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» ( لجاجت آنان بیشتر می شود ) ، و لجاجت و تعصب ، آنها را به گناه می کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است! ».[24]،[25]

اهمیت حفظ محیط زیست در آموزه های روایی

روایات زیادى از پیامبر اكرم و ائمه معصومین علیهم السلام در زمینه صیانت از محیط زیست و اهمیت حقوق حیوانات صادر شده كه این مسأله مهم را در عالى ‏ترین شكل و صورت ارائه کرده است.[26]

از جمله این كه دستور داده شده است: «كنار نهرها را آلوده نسازید؛ و همچنین زیر درختان میوه ‏دار و مقابل درهاى خانه ‏ها و محل نزول كاروان‏ ها و اطراف مساجد».[27] در دستورات جنگى اسلام نیز نقل شده: «درختان سرزمین دشمن را قطع نكنید؛ نسوزانید و با جریان سیل آساى آب، آن‏ها را از میان نبرید. آب آشامیدنى دشمن را آلوده نسازید».[28]،[29] هم چنین در زمینه حمایت از حیوانات و رعایت حقوق آن‏ها در ماجرایى از پیغمبر اكرم صلّى الله علیه وآله وسلّم مى‏ خوانیم: آن حضرت شترى را دید كه آن را خوابانده ‏اند و پاى آن را بسته ‏اند؛ ولى جهازش بر او بود (در حالى كه در این گونه موارد جهاز را از پشت شتر بر مى‏ دارند تا استراحت كند) پیامبر فرمود: «أین صاحبها؟ مروه فلیستعد غدا للخصومة؛ به او بگویید: خود را فرداى قیامت براى دادخواهى آماده سازد!».[30]،[31] در حدیث دیگرى از پیغمبر اكرم صلّى الله علیه وآله وسلّم نقل شده است: «لا تتوركوا على الدواب و لا تتخذوا ظهورها مجالس؛ به صورت یك طرفى بر چهارپایان ننشینید (زیرا سنگینى پاها بر یك طرف بدن حیوان وارد مى ‏شود)[32] و پشت آن‏ها را به صورت مجلس انتخاب نكنید (اشاره به این كه اگر در راه به دوستانتان رسیدید و مى ‏خواستید با آن‏ها گفتگوهایى داشته باشید از مركب پیاده شوید؛ هنگامى كه گفتگوى شما تمام شد سوار شوید!)».[33] هم چنین در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى‏ خوانیم: « چهار پا بر صاحبش شش حق دارد این كه پیش از طاقتش بر آن بار نكند و پشت آن را مجلسى براى سخن گفتن قرار ندهد و هنگامى كه در منزلگاه پیاده مى‏شود، نخست‏ آذوقه او را آماده كند (سپس به خود بپردازد) و بدن او را داغ نكند و به صورتش شلاق نزند؛ چرا كه تسبیح خدا مى‏ گوید و هر زمان از كنار آب مى‏ گذرد آب را بر او عرضه كند (زیرا او نمى‏ تواند تشنگى خود را اظهار كند!).»[34]،[35] این احادیث و احادیث فراوان دیگر در زمینه حفاظت از محیط زیست و حمایت از حقوق حیوانات به خوبى نشان مى ‏دهد اسلام، دقیق‏ترین دستورات را در این گونه مسائل ارائه کرده است؛ و به جرأت می توان ادعا نمود چنین دستوراتى در هیچ مكتبى دیده نمى‏ شود.[36]

مبانی فقهی حفاظت از محیط زیست در یک نگاه

بی شک اسلام به هیچ وجه به ضرر دیگران رضایت نمى ‏دهد، حدیث مشهور «لا ضرر» كه در كتب اهل سنت و شیعه از رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم وارد شده است‏[37]، وجود هر نوع تولید زیان‏ آور را ممنوع مى ‏كند، خصوصاً آنجا كه تولید فرآورده ‏اى به زیان ‏هاى عظیم اجتماعى منجر شود و یا حقوق گسترده دیگران را پایمال كند؛ مانند تولیداتى كه به تخریب محیط زیست‏، به خطر افتادن زندگى آبزیان و حیوانات، نابودى جنگل ‏ها و آلودگى دریاها، و یا تولید سلاح‏ هاى كشتار جمعى منجر گردد.[38]

از این رو در فقه اسلامى بایدها و نبایدهاى فراوانى در زمینه مسائل مربوط به زندگى طبیعى انسان وجود دارد، كه او را از امور زیانبار و خطرات حفظ مى ‏كند. که تحریم بعضى از تصرف‏ هاى زیانبار در طبیعت كه محیط زیست‏ را ویران مى‏ كند و به طور كلى تحریم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسان‏ ها خطرآفرین است (و ممكن است خود انسان خطر آنها را هنوز درنیافته باشد) از جمله آن موارد به شمار می آید.[39]
اسلام مخصوصا با وضع قاعده لاضرر (لا ضرر و لا ضرار فى الاسلام)، از این نوع ضرر رسانى به‏[40]جامعه جلوگیرى مى ‏كند، مطابق‏ این‏ قاعده‏ كه‏ از قوانین‏ مهم‏ و حاكم‏ بر سایر قوانین‏ است، هر نوع اقدام ضررى، چه در مرحله وضع آن و چه در مرحله اجرا مشروعیت ندارد. مطابق این قاعده مردم حق ندارند به یكدیگر ضرر رسانند، این قانون از هر چه موجب اضرار به مردم، محیط زیست و جامعه بشرى مى‏شود، جلوگیرى مى‏ كند و به یقین شامل تولید مواد زیان‏ آور نیز مى‏ شود.[41]،[42] بدین ترتیب در مواجهه با چالش های مرتبط با محیط زیست جامعه می توان اینگونه گفت هر كارى كه موجب ضرر و زیان مسلمین، در كوتاه مدت یا درازمدت مى‏ شود، جایز نیست، و لازم است مردم مسلمان در این گونه مسائل، كه با محیط زیست‏ انسان ‏ها ارتباط شدید دارد، كاملا هوشیار و مراقب باشند.[43]

از سوی دیگر این پرسش در موضوع منابع طبیعی و ملی  مطرح می شود که آیا هر کسی می تواند هر قدر در توان دارد از مواهب طبیعی را حیازت[44] کند؟[45] حق این است که دلیلی بر آن نیست بلکه هر کس باید به مقدار نیازش به حیازت مواهب طبیعی قیام کند نه اینکه کسی تمامی زمین ها را حیازت کند و خود را مالک آنها بداند. در این موارد باید حدود عقلاییه[46] را لحاظ کرد.[47]

همچنین است در مورد احیاء اراضی. حتی نسل موجود نمی توانند تمامی مواهب طبیعی را استفاده کنند و چیزی برای نسل های آینده نگذارند. مثلا اگر مواهبی باشد که نسل موجود بتواند همه ی آن را حیازت کند مثلا کل درخت های جنگل ها را ببُرند و بفروشند و یا یک گونه پرنده را کاملا حیازت کنند و نسل آن را منقرض کنند چنین چیزی جایز نیست. زیرا طبق آیه ی «خَلَقَ‌ لَكُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً»[48]  خداوند هرآنچه در زمین است را برای همه ی انسان ها خلق کرده است نه افرادی خاص و یا نسل موجود.[49]

حتی یکی از ادله ی محیط زیست که باید همه در محافظت آن دقت کنند و آن را از بین نبرند و نسل  های آینده را نیز در نظر بگیرند همین آیه است.[50]

عقلانیت و محیط زیست

بی تردید توجه به پیوندهاى اجتماعى و اینكه هیچ كار بدى در اجتماع انسانى در نقطه خاصى محدود نمى‏ شود، بلكه هر چه باشد همانند آتش ممكن است به نقاط دیگر سرایت كند؛  به عبارت دیگر در اجتماع چیزى به عنوان «ضرر فردى» وجود ندارد، و هر زیان فردى امكان این را دارد كه به صورت یك «زیان اجتماعى» درآید، لذا دلیل منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه مى ‏دهد كه در پاك نگه داشتن محیط زیست‏ خود از هر گونه تلاش و كوششى خود دارى نكنند.[51]
انسان‏ هاى چنین جامعه ‏اى در صورت عمل به این بینش‏ ها و اندیشه‏ ها[52] در از بین بردن وسیع منابع طبیعى، تخریب محیط زیست‏ و نابودى منابع طبیعى براى ثروت اندوزى به دور خواهند بود.[53]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت چون عده ای سودجو به جان جنگل ها و مراتع افتاده اند و این ثروت طبیعی را به زودی بر باد خواهند داد لذا باید تدبیری برای جلوگیری از آنها با استفاده از وسایل ارتباط جمعی و نظارت کمیته های محلی اندیشید،[54] زیرا در جوامع بشری  صدها میلیون كشاورز، جنگل‏ نشین‏ ها و مردم بومى كه تأمین معاش آنان به زمین و وضع مساعد محیط زیست‏ بستگى دارد، به مشكلات عدیده ای دچارند.[55] لذا انتظار می رود همگان قوانین و مقررات زیست محیطی راکاملاً رعایت کرده و از آلوده کردن محیط زیست جداً بپرهیزند.[56]

منابع:

[1] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏6 ؛ ص11.
[2] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس تفسیر قرآن؛ 92/05/0213.
[3] سورۀ اسراء؛ آیۀ27.
[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس تفسیر قرآن؛ 2/5/1392.
[5] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص173.
[6] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛23/2/1394.
[7] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص173.
[8] همان.
[9] معاد و جهان پس از مرگ ؛ ص166.
[10] همان؛ ص 167.
[11] والاترین بندگان ؛ ص30.
[12] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص149.
[13] همان؛ ص150.
[14] همان ؛ ص258.
[15] همان؛ ص 441.
[16] آیات ولایت در قرآن ؛ ص280.
[17] سوره هود؛ آیه 61.
[18] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏4 ؛ ص167.
[19] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص150.
[20] سورۀ رعد؛ آیه 25.
[21] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص370.
[22] سورۀ بقره؛ آیه 205.
[23] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص370.
[24] سورۀ بقره؛ آیه 206.
[25] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص370.
[26] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏6 ؛ ص438.
[27] ر.ک: وسایل الشیعه؛ احكام الخلوة؛ باب 15 .
[28]  وسایل الشیعه؛ كتاب الجهاد؛ باب 16 و 15 از باب جهاد العدو.
[29] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏6 ؛ ص439.
[30]  وسایل الشیعه؛ ج 8؛صفحه 394.
[31] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏6 ؛ ص438.
[32]  در بعضى از منابع لغت« تورك على الدابه» به این صورت تفسیر شده كه یك پاى خود را بالا بیاورد و بر زین بگذارد.
[33]  اصول كافى؛ جلد 6؛ صفحه 539.
[34] همان؛ ص 537؛ حدیث 1.
[35] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏6، ص: 439.
[36] همان.
[37]  ر. ك: كافى، ج 5، ص 280؛ مسند احمد، ج 1، ص 313.
[38] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص334.
[39] همان ؛ ج‏1 ؛ ص68.
[40] همان ؛ ج‏2 ؛ ص370.
[41]  ر. ك: القواعد الفقهیه؛ ج 1؛ قاعده لاضرر.
[42] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص: 371.
[43] استفتاءات جدید ؛ ج‏2 ؛ ص188.
[44] «حیازت‏» (دست یافتن به منابع و مواهب طبیعى پیش از آن كه دیگرى به آن دست یابد) یكى دیگر از اسباب مالكیت است، كه در فقه اسلام تحت عنوان‏ «من حازملك»؛ كسى كه حیازت‏ كند مالك مى‏شود» ذكر شده است.( اسلام در یك نگاه ؛ ص90).
[45] القواعد الفقهیه؛ ج2؛ ص135.
[46] همان.
[47] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛18/8/1394.
[48] بقره/سوره2، آیه29.
[49] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛18/8/1394.
[50] همان.
[51] تفسیر نمونه ؛ ج‏3 ؛ ص37.
[52] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص75.
[53] همان؛ ص 76.
[54] نوشتاری از حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با عنوان «بیست پیشنهاد به دولت انقلاب»؛روزنامۀ اطلاعات:5/12/1357.
[55] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص62.
[56] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛27/8/1394.

خوانده شده 3234 مرتبه