انسان موجودی اجتماعی و دارای افکار، احساسها، عواطف، حالتها و رفتارهای گوناگون است؛ وقتی با حوادث و پدیدههای اجتماعی مواجه میشود، واکنشهای احساسی و رفتاری متفاوت و متناسب با آن حوادث از خود نشان میدهد. سوگواری، بازتاب رویارویی با حوادث دردناک، رقتآور و غمناک است که از عواطف انسانی سرچشمه میگیرد و با رفتارهایی مانند گریستن و فریاد زدن به دلیل از دست دادن عزیزان همراه است. بدین ترتیب، گونهای تخلیه روحی و روانی صورت میپذیرد.
عاشورا، حادثهای است که در زمان و سرزمین معینی رخ داده است. با این حال، همانند قرآن و دیگر احکام آسمانی، با غیب پیوندی جدا ناشدنی دارد. عاشورا، مفهومی آسمانی است که هماره در زندگی یک مسلمان جریان دارد. هر چند این حادثه در سال 61 هجری روی داده، ولی حصار زمان را در هم شکسته است و جاودانه شده است. بنابراین، یادبود آن، هر ساله با چنان شور و التهابی برگزار میشود که گویی هم اینک رخ داده است و این تکرار هرگز از شکوه آن نمیکاهد.
یکی از عنصرهای اصلی در سوگواری سالار شهیدان، زنده کردن یاد و خاطره آن عزیز خدا و از سر گرفتن ماتم و مصیبت او است و دیگر عنصرها در پرتو همین یادکرد، به پایداری و پویایی فرهنگ عزاداری میانجامد. سوگواری عاشورایی، برقراری گونهای ارتباط عاشقانه با عاشوراییان و بازتاب دهنده اصل تولاّی اهل بیت (ع) و تبرّی از ستمپیشهگان گذشته، حال و آینده است.
با برپایی آیین عزاداری، شرکتکنندگان در آن از ستمکاری گروه باطل و مظلومیت سپاه حق آگاه میشوند. اگر این اهداف به نحو مطلوب پیاده گردد، سرمشق گرفتن از نهضت آگاهیبخش امام حسین (ع) در جامعه، نهادینه میشود. در این حالت، محفلهای سوگواری به مکتبی برای آموختن درس پایداری و ستمستیزی تبدیل میشود. همزمان با آن، بینش دینی مردم، درباره مفهوم عدالت و آزادی در مسیر اصولی و ناب آن جهت خواهد یافت.[5]
مصادیق عزاداری
عزاداريهايی كه شيعيان انجام ميدهند موارد و مصاديقي دارد كه در ذیل به آنها اشاره ميشود.
- يكي از مصاديق و موارد عزاداري برگزاري جلسات عزاداري، براي دلداري و تسليت دادن به مصيبت زدگان و توصيه آنان به صبر و بردباری است؛ اين نحوه عزاداري كه در بين عموم مسلمانان رايج است، در راستاي تقويت اراده و ايمان و احترام به احساسات و عواطف بازماندگان قرار دارد و اسلام هم سفارش فرموده است كه پس از مرگ مسلماني، ساير مسلمانان جمع شده و به بازماندگان تسلّي و تعزيت دهند و در آن مجالس براي از دسترفتگان از درگاه خداوند متعال درخواست آمرزش کرده، و قرآن تلاوت كنند و بازماندگان را به صبر و استقامت توصيه کنند؛ در اين باره روايات فراواني نقل شده است.[6]
از جمله امام صادق ـ عليهالسّلام ـ به نقل از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «من عزّي مصاباً كان له مثل أجره من غير ان ينتقص من أجر المصاب شيئ» كسي كه مصيبت ديدهاي را تعزيت دهد، از پاداشي به مانند پاداش او برخوردار خواهد شد، بدون اينكه از پاداش مصيبت ديده كم شود. روشن است كه با اين توصيهها، اين مصداق از عزاداری هيچ منافاتی با صبر و بردباري ندارد.
- بزرگداشت ياد و خاطره از دسترفتگاني كه نزد مردم احترام خاصي داشتهاند؛ نظيرعلما، شهدا و.. . مصداق ديگري براي عزاداري است. اين عزاداريها در راستاي بزرگداشت خاطره شهيدان، علما و انديشمندان كه با فكر و انديشه و با نثار جان خود جامعه اسلامی را حيات بخشيدند، برگزار ميشود؛ اين عزاداري، افزون بر آثار و ثواب تسلّي و دلداري بازماندگان، ثواب احترام به علم و عالم و شهيد را دربر دارد و نشان ميدهد كه آنچنان كه آنان در پيشگاه خداوند متعال ارزش دارند و از حيات و زندگي خاصي برخوردارند، نزد مسلمانان نيز از احترام ويژه برخوردار ميباشند؛ ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربّهم يرزقون.[7]
- نحوه ديگري از عزاداري وجود دارد كه داراي مرتبه بالاتري است، اين عزاداري ويژه انسانهاي بزرگ، يعني پيامبران و اوصياي آنها، بويژه پيامبر اسلام- صلی الله علیه و آله- و اهل بيت بزرگوار آن حضرت است.
عزاداري در هنگام رحلت و شهادت و شادي در هنگام تولّد آنان از ويژگيهايي است كه در پرتو آن درسهاي سازنده تربيتي و اخلاقي آموخته ميشود. امام علي ـ عليهالسّلام ـ فرمود: خداوند متعال براي ما پيرواني برگزيد كه ما را ياري ميكنند «يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا»؛[8] براي شادي ما شاد و براي غم ما اندوهناك ميشوند.
در فرهنگ اسلامي احترام همه شهيدان لازم است. ولي برخي شهيدان مانند سرور و سالار شهيدان كربلا از ويژگيهايي خاصي برخوردارند كه بر اساس دستورات رسيده، هر سال در ايام شهادت آنان مجالس و محافل عزاداري و سوگواري برگزار شده و مراسم خاصي نيز اجرا ميگردد. از اين رو نبايد اين مراسم را با عزاداري كسي كه پدر يا عزيزي را از دست داده مقايسه نمود و گفت: چون خداوند توصيه به صبر نموده بايد در عزاي ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ چيزي نگفت، و در مقابل هر آن چه ستمگران در طول تاريخ انجام دادهاند سكوت كرد، و با سكوت خود رفتار آنان را امضا نمود. آيا روح دستورات اسلام با چنين برداشتي مخالف نيست؟!
عزاداری و صبر در مصایب
حال بايد ديد، گونههای مختلف عزاداری که به آنها اشاره شد، با توصيهها و سفارشهایی که در آیات و روایات به صبر و بردباري شده است، منافات دارد يا خير؟
اولاً؛ صبري كه در آيات و روايات به آن توصيه شده است اختصاص به صبر بر مصائب ندارد، بلكه صبر در تمام ميدانهاي زندگي مطرح است.
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «الصبر ثلاثة صبر عند المصيبة و صبر علي الطاعة و صبر عن المعصية» صبر بر سه گونه است: 1) صبر در مصائب؛ 2) صبر بر بندگي (و طاعت خداوند)؛ 3) صبر در برابر معصيت (در مقابل شهوات و تمايلات نفساني و پرهيز از گناه).
ثانياً؛ صبر در هر مورد مصادیق خاص دارد؛ بايد ديد مراد از صبر در اين آيات و روايات چيست؟ و مصداق بيصبري كدام است؟ با نگاهي گذرا به آيات و روایات، اين نكته به خوبي به دست ميآيد كه مراد از بيصبري گريه و اشك و عزاداري نيست، بلكه مراد جزع و فزع و اظهار سخنان بيهوده و باطل در هنگام مصيبت، و اظهار نارضايتي نسبت به قضا و قدر الهي است؛ چنانكه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مصيبت فرزندش ابراهيم، در حالي كه اشكش جاري بود فرمود: «و انّا بك لمحزونون، تبكي العين و يدمع القلب و لا نقول ما يسخط الرب عزّوجل»؛[9] فرزندم! براي تو غمناك هستيم، چشم ميگريد و دل ميسوزد، اما چيزي كه موجب نارضايتي خداوند گردد بر زبان نميآوريم. در روايات ديگر چنين آمده است «يحزن القلب، و تدمع العين، ولانقول ما يسخط الرب و انّا علي ابراهيم لمحزونون»؛[10] بعد از دفن ابراهيم در قبرستان بقيع، براي آن كودك آنقدر گريه كرد، كه اشك از محاسنش جاري گرديد؛ به آن حضرت اعتراض كردند، اي رسول خدا تو ديگران را از گريه منع ميكردي اكنون خود گريه ميكني؟ آن حضرت فرمود: «لا ليس هذا بكاء غضب انما هذا رحمة و من لايرحم لايرحم» اين گريه خشم و نارضايتي نيست، بلكه گريه رحمت و رأفت است، و هر كس رحم نكند، مورد رحمت واقع نميشود. معلوم ميشود آن عزاداري و گريهاي مخالف صبر است، كه از روي غضبناكي و نارضايتي بر قضاي الهي باشد، نه گريه سوز و عاطفي كه خود رحمت است و نشانه عاطفه و دل رحمي انسان ميباشد.
در نتيجه، اشك و گريه براي عزيز يا عزيزان از دسترفته هرگز مصداق بيصبري نيست، چرا كه اسلام هميشه واقعيتها را در نظر داشته و احساسات و عواطف انسان ها را نادیده نميگیرد؛ مگر ميشود انسان در مرگ پدر، مادر، برادر، خواهر، فرزند، و سایر عزیزانش اشك نريزد؟ مگر از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ صبورتر ميتوان يافت؟ با اين حال در مرگ فرزندش اشك ميريزد، قلبش ناراحت است، ولي بيتابي و نارضايتي نميكند.
[1]. سبحاني، جعفر، بحوث قرآنيه في توحيد و الشرك، مؤسسه امام صادق (عليه السلام)، چاپ اول، 1419، ص140.
[2]. فطرت اللّه التي فطر الناس عليها (روم، آیه30).
[3]. صحيح مسلم، دار احياء التراث العربي، بيروت، ج4، ص1808، ح2315. صحيح بخاري، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج2، ص105.
[4]. قل لا اسئلكم عليه اجراً الا المودة في القربي (شورا، آیه 23).
[5]. مجله شمیم یاس، نماد و سنت های سوگواری عاشورایی، شماره 59، بهمن 1386، ص39.
[6]. حر عاملي، وسائل الشيعة، بيروت دار احياء التراث العربي، چاپ دوّم، ، ج2، ص871.
[7]. آل عمران، آیه 168.
[8]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ سوّم، 1403، ج44، ص287، باب ثواب الكباء علي المصيبة الحسين (ع).
[9]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ سوّم، 1403، ج 79، ص90 ، ذيل روايت 43.
[10]. همان.