حقیقت شب قدر

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
حقیقت شب قدر

حقیقت شب قدر

«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است و «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است؛ اما معنای اصطلاحی «قدر»، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن و به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیزی «قدر» نام دارد.

بنابر دیدگاه حکمت الهی، در نظام آفرینش، هر چیزی اندازه ای خاص دارد و هیچ چیزی بی حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضی تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.

شب قدر، شبی است که همه مقدرات سالانه انسان با ملاحظه، اراده، اختیار و قابلیت های انسان تقدیر می گردد. شب قدر یکی از شب های نیمه دوم ماه رمضان است که طبق روایات ما، یکی از شب های نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است. دراین شب - که شب نزول قرآن به شمار می آید - امور خیر و شر مردم، ولادت، مرگ، روزی، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه ای که در طول سال متناسب با اراده، دعا و قابلیت انسان واقع می شود، تقدیر می گردد. شب قدر، همیشه و هر سال تکرار می شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و بهره برداری از آن در نیکویی سرنوشت یک ساله، بسیار مؤثر است. در این شب، تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه می شود و وی از سرنوشت خود و دیگران با خبر می گردد.

ارتباط سور قدر با امام زمان (صلوات الله و سلامه عليه)

آن چه از آيات سوره مبارکه قدر و روايات معتبري که در تفسير آن وارد شده، استفاده مي‌شود اين که فرشتگان در شب قدر مقدّرات يک سال را نزد «ولي مطلق زمان» مي آورند و بر او عرضه مي کنند. اين واقعيت از نخستين روز خلقت بوده و بر نخستين پيامبر و وصي او نازل مي شد و تا قيام قيامت ادامه دارد.[1] زيرا زمين از نخستين روز آفرينش تا بر پائي قيامت بي حجت نخواهد بود و خداوند در شب قدر، مقدّرات امور عالم را به وسيله ملائکه و روح که اعظم ملائکه است نزد آن حجت بر زمين (خواه پيامبر باشد و خواه وصي او) مي فرستد.

در اسلام، در حيات رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، محل نزول فرشتگان آستان آن حضرت بوده است و اين امر مورد قبول همگان است و پس از آن حضرت به محضر امير المومنين ـ عليه السلام ـ و سپس ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ يکي پس از ديگري و امروزه به محضر امام زمان حضرت ولي عصر مهدي موعود ـ عليه السلام ـ نازل مي شوند و اين که همه سال تکرار مي شود و انقطاعي ندارد. چنان چه از ظاهر آيه شريفه «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ» نيز تداوم اين امر استفاده مي شود، زيرا «تنزل» فعل مضارع بوده که دلالت بر استمرار و پيوستگي دارد، يعني فرشتگان و روح، پيوسته و همواره فرود مي آيند.[2]

رشيدالدين ميبدي مفسّر معروف اهل سنّت مي گويد: برخي گفته اند: اين شب قدر در روزگاران پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و سلم ـ بود، سپس از ميان رفت، اما چنين نيست، زيرا که همه اصحاب پيامبر ـ صلي الله عليه و سلم ـ و علماي اسلام معتقدند که شب قدر تا قيام قيامت باقي است.[3]

در اصول کافي در ضمن حديثي از قول امام صادق ـ عليه السلام ـ چنين آمده است: «علي غالبا مي فرمود: هر گاه دو تن از اصحاب نزد پيامبر بودند و آن حضرت سوره «انا انزلنا» را با خشوع و گريه تلاوت مي کرد، مي گفتند: چه قدر در برابر اين سوره حسّاسي؟

پيامبر مي فرمود: اين حساسّيت براي چيزي است که چشمانم (فرشتگان را در شب قدر) ديده و دلم (بيان هر امر حکيم را در آن شب) فهميده و پس از من جان اين مرد اشاره به (علي) آن را دريافت خواهد کرد.

 آن ها مي گفتند: تو چه ديده اي و او چه خواهد ديد؟

پيامبر در پاسخ آن ها روي خاک مي نوشت: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ»

آن گاه مي فرمود: پس از اين که خداي متعال فرموده است: «مِّن کلِّ أَمْرٍ» آيا چيزي باقي خواهد بود؟

مي گفتند: نه.

مي فرمود: در شب هاي قدر بعد از من هم آن امر نازل مي شود؟

مي گفتند: آري.

 مي فرمود: بر چه کسي نازل مي شود؟

مي گفتند: نمي دانيم.

 پيامبر دست بر سر من مي گذاشت و مي فرمود: اگر نمي دانيد، بدانيد، آن شخص پس از من اين مرد است».[4]

بنابراين وقتي شب قدر در هر سال و تا برپائي قيامت ادامه دارد، پس بايد صاحب شب قدر که بعد از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اوصياء معصوم آن بزرگوار هستند، نيز براي هميشه وجود داشته باشند، چنان چه در احاديث وارد شده است.[5] وگرنه فرشتگان بر چه کسي فرود آيند و کتاب تقدير را نزد چه کسي بگشايند و مجاري امور را به اذن خدا به چه کسي، بسپارند؟ همان گونه که قرآن تا قيام قيامت هست، حجت خدا در زمين نيز بايد وجود داشته باشد و معلوم است که پس از رحلت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اين منصب و مقام به اوصياي او واگذار شده است.

علي ـ عليه السلام ـ درباره وجود شب قدر هر سال و وجود حجت خدا و صاحب آن شب در هر عصر فرمود:

«انّ ليلة القدر في کلّ سنةٍ و انه ينزل في تلک الليلة امر السنة و ان لذلک اامر ولاتاً بعد رسول الله» ؛[6] «شب قدر در هر سالي هست، در اين شب امور همه سال (و تقدير ها و سرنوشت ها) فرو فرستاده مي شود، پس از درگذشت پيامبر نيز اين شب صاحباني دارد».

جالب اينجا است که در تفسير حديث ثقلين حتي اهل سنت نيز در مواردي به اين حقيقت اعتراف کره اند که وقتي قرآن براي هميشه تا قيامت هست بايد از عترت پيامبر نيز که در اين حديث «عدل» قرآن اند کسي تا قيامت باشند.

ابن حجر مکّي شافعي در کتاب «الصواعق المحرقه» مي گويد: احاديثي که از پيامبر ـ صلي الله عليه و سلم ـ رسيده و در آنها تأکيد شده است، بر پيروي از خاندان پيامبر و چنگ زدن به هدايت آنان، مي فهماند که هميشه تا قيامت کسي از خاندان پيامبر وجود دارد که شايسته رهبري و هدايت است، چنان که قرآن نيز تا به قيامت راهبر و هادي است و براي همين (که هميشه کسي از ايشان در جهان است) آنان سبب ايمني و بقاء اهل زمين اند....[7]

حديث ثقلين علاوه بر اثبات اصل امامت، تداوم آن را نيز اثبات مي کند، زيرا در حديث تصريح شده که قرآن و عترت ابدا قابل جدايي نبوده و از هم جدا نمي شوند و تا قيامت که در حوض کوثر بر رسول خدا وارد شوند، از هم جدا نمي شوند.

وقتي قرآن تا قيامت باقي است قهرا عترت نيز باقي خواهد بود، لذا تمسک به هر دو لازم است و تفرقه بين آن دو باعث ضلالت و هلاکت مي شود، و اگر رهبر و امام و پيشوائي از عترت در زمين نباشد مقدّرات امور هر سال در شب قدر بر چه کسي نازل شود؟ و ملائک بر چه کسي نازل مي شوند؟

مرحوم مير حامد حسين قدّس سرّه نيز از همين طريق، حديث ثقلين را نه تنها دليل بر امامت علي ـ عليه السلام ـ و امامت ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ اثنا عشري به طور عموم گرفته است، بلکه آن را به طور اخص، دليل بر امامت امام زمان ـ عليه السلام ـ گرفته است، چون بقاي عترت با قرآن تا قيامت به وسيله حضرت ولي عصر ـ عليه السلام ـ خواهد بود، زيرا شهادت ساير ائمه ـ عليهم السلام ـ مسلّم و قطعي است.[8]

پس قرآن، شب قدر و وجود مقدّس انسان کامل که حجت خدا در زمين است. با هم ارتباط تنگاتنگ و ناگسستني دارند و از مجموع آن چه گفته شد به روشني معلوم گرديد که صاحب شب قدر در زمان ما حضرت ولي عصر حجه بن الحسن المهدي ـ عليه السلام ـ است و اوست که حجت خدا و وصّي اوصياء و خليفه رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و معصوم از هر گناه و پليدي است و تنها اوست که لياقت چنين مقامي را دارد وگرنه مردم شأنيت و شايستگي چنين کاري ندارند که ملائکه يا ملک اعظم در شب قدر هر سال به نزد آن ها فرود آيند و تقدير امور را در محضر آن ها انجام دهند پس ناچار بايد شخص معصوم و انساني کامل به عنوان حجت و خليفه خدا در زمين وجود داشته باشد تا اين تقدير امت و جهان در محضر او انجام گيرد، آن شخص يا پيامبر است يا وصي پيامبر و چون ما در اين عصر پيامبري نداريم و ساير جانشينان و اوصيا پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رحلت کرده و از دنيا رفته اند قهراً بايد حضرت حجه ابن الحسن زنده باشد و ملائکه بر او نازل شوند و تقدير امور تا يک سال نمايند.[9]

تجرد فرشتگان و چگونگی تصور بُعد زمان آنان در شب قدر

اگر درباره ملائکه بُعد زمانى و مکانى راه ندارد، نزول آنها در شب قدر که زمان معیّنى است، چگونه تصور و اثبات مى ‏شود؟

اشاره: در تجرد یا مادی بودن ملائکه دو نظر وجود دارد که مسأله نزول آن ها در شب قدر بنابر هرکدام از اقوال، وضعیت متفاوتی پیدا می کند. متکلمین ملائکه را جسم لطیف می دانند و در بحث تنزل در شب قدر و امثال آن قائل به پایین آمدن فرشته ها در شب مقرّر هستند اما فلاسفه ملائکه را مجرّد می دانند ولی تجردشان دارای مراتبی است بعضی از ملائکه مادی نیستند و خواص ماده همچون شکل و صورت را نیز ندارند و گاهی از آن ها به عنوان ملائکه مقربین نام برده شده است بعضی دیگر از فرشتگان دارای تجرد مثالی هستند یعنی هر چند از ماده مجرد هستند ولی آثار مادّه مانند شکل و صورت را دارا هستند مثل آنچه انسان در خواب می بیند و گاهی از این ملائکه با عنوان ملائکه مدبرین تعبیر می شود بنابر این نظریه کیفیت نزول فرشتگان در شب قدر به دو صورت تبیین شده است:

  1. اینکه فقط ملائکه دسته دوم در شب قدر تنزل می کنند. 2. تنزل ملائکه نوعی نزول معنوی است همچون نزول قرآن که به معنای فرود آمدن از مکانی در سطوح بالا به زمین نیست.

پاسخ تفصیلی: در مورد حقیقت ملائکه میان دو گروه از اندیشمندان اختلاف نظر وجود دارد گروهی می گویند آنها اجسام هوایى لطیفى هستند كه مى توانند به اشكال مختلف درآیند و جایگاهشان در آسمان هاست. در شرح مقاصد آمده است:

جمهور المسلمین على أن الملائكة أجسام لطیفة تظهر فی صور مختلفة؛[10]

عموم مسلمین بر این عقیده هستند که ملائکه أجسام لطیفی هستند که در صورت های مختلف جلوه می کنند.

مرحوم علامه مجلسی می گویند: ملائکه أجسام لطیف نورانی هستند که دارای دو یا سه یا چهار بال یا بیشتر هستند و توانایی اینکه به اشکال مختلف درآیند را دارند ... و می توانند حرکات صعودی و هبوطی انجام دهند و أنبیاء و أوصیاء علیهم السلام آن ها را می دیدند.[11]

اما فلاسفه معتقدند: فرشتگان جواهر قائم به ذاتى هستند كه غیرمتحیزند. آنها از جهت ماهیت با نفوس ناطق بشرى متفاوتند و از حیث نیرو تواناتر و از حیث علم داناترند.[12]

ملّاصدرا می گوید كه آفرینش فرشتگان غیر از آفرینش انسان است؛ زیرا آنها داراى وجود بسیط و مجرد و بُعد عقلانى اند، بى آنكه تركیب یافته از عقل و شهوت باشند و تزاحم و تضادى در كارها و صفات ذاتشان نیست.[13]

مرحوم علامه طباطبائی می فرماید:

«ملائكه موجوداتى هستند كه در وجودشان منزه از ماده‏ جسمانى‏اند، چون ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغییر است، و نیز كمال در ماده، تدریجى است، از مبدأ سیر و حركت مى‏كند تا به تدریج به غایت كمال برسد، و چه بسا در بین راه به موانع و آفاتى برخورد كند و قبل از رسیدن به حد كمالش از بین برود، ولى ملائكه این طور نیستند.»

ایشان سپس نظر خود را در مورد روایاتی که ظاهر در جسمانی بودن ملائکه هستند این چنین بیان می کنند:

«و نیز از این بیان روشن مى‏شود اینكه در روایات، سخن از صورت و شكل و هیأتهاى جسمانى ملائكه رفته از باب تمثل است، و خواسته‏اند بفرمایند: فلان فرشته طورى است كه اگر اوصافش با طرحى نشان داده شود، به این شكل درمى‏آید، و به همین جهت انبیا و امامان، فرشتگان را به آن صورت كه براى آنان مجسم شدند، توصیف كرده‏اند و گرنه ملائكه به صورت و شكل درنمى‏آیند.»[14]

اما تجرد دارای مراتبی است در بعض مراتب موجود مجرد هم از ماده و هم از لوازم آن مجرد است ولی در بعض مراتب دیگر هر چند فاقد ماده است ولی بعضی اوصاف ماده همچون رنگ و شکل و اندازه را دارد.  ملّاصدرا قائل به تجرد تام دسته اى از ملائكه كه همان ملائكه مقرب نام دارند است و آنان را «جواهر مقدسه اى» مى نامد كه در سلسله عقول مفارقه قرار دارند.[15]

آیت الله جوادی آملی در کیفیت افزایش علم برای ملائکه بیانی دارند که نشان دهنده وجود مراتب مختلفی از تجرد برای ملائکه است:

«لیكن مى توان در پاسخ گفت احتمال دارد چنان كه روح انسان، در عین تجرد، بر اثر تعلق تدبیرى به بدن، افزایش علم برایش ممكن است، فرشتگان نیز در عین تجرد نفسانى، چون مدبرات آسمان ها و زمین و به منزله ارواح آسمان ها و زمین هستند، راه براى فراگیرى علوم جدید براى آنان نیز باز است و به بیان دیگر، احتمال دارد دست كم بعضى از فرشتگان از تجرد نفسى (در برابر تجرد عقلى ) برخوردار باشند؛ یعنى همانند روح انسان، داراى قوه اى باشند كه از طریق ابزار بدن (كه عبارت از همان آسمان و زمین و یا بدن خاص خود آنان است ) به فعلیت مى رسد.

تذكر:

1- آنچه از افزایش و كاهش مصون است موجود مجرد و عقلى است كه از هر گونه قوه، منزه است و تطبیق آن بر هر فرشته اى نیازمند به برهان است.

2- از طرفى تكامل، منحصر در موجود مركب از نفس و بدن نیست، بلكه معیار تكامل پذیرى، صحابت قوه و عدم تجرد تام عقلى است، هر چند آن موجود داراى بدن نباشد.»[16]

ایشان در جای دیگری می گویند: «فرشتگان درجاتى دارند: و ما منا الا له مقام معلوم، برخى از آنان در عالم تجرد تام و برخى در علم مثال و گروه سومى در عالم ماده و مسیطر بر زمین زمینیان هستند.»[17]

پس فرشتگان از نگاه فلاسفه دارای مراتبی هستند که در بعض مراتب، آثار مادّه را با خود دارند به عقیده برخی از علما، تنزل ملائکه در شب قدر مختص به گروهی از آن هاست که تجرّد تام ندارند بلکه آثار مادّه را به همراه دارند. آیت الله مصباح یزدی در این باره می گویند:

«دسته‏ای از ملائكه، در قرآن به نام "عالین"، نامیده شده‏اند. وقتی شیطان بر آدم سجده نكرد، به او گفتند:"أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِینَ"؛ آیا تو از روی استكبار سجده نكردی یا اینكه از فرشتگان عالین بودی، كه مأمور به سجده نبودند؟ در روایتی نقل شده است كه "عالین"؛ دسته‌ای از ملائكه مقرّب و ممتاز و عالی‌رتبه‏ای هستند كه جز مقام ربوبی، به هیچ چیز دیگری توجّه ندارند. این فرشتگان به اینكه انسان خلق و به او مقام داده شده، توجهی نداشتند و تنها به مقام ربوبی توجه داشته و او را عبادت می‌كردند. از همین رو از سجده به آدم، مستثنا شده بودند. در برخی روایات این فرشتگان به نام "مُهَیمین"؛ نیز نامیده شده‌اند. به نظر می‌رسد كه در شب قدر فرشتگان عالین نازل نمی‌شوند و فرشتگانی كه مأموریت‌ اجرایی دارند، به همراه روح، كه گویا فرمانده ملائكه و بزرگ‌ترین آن‌ها به حساب می‌آید، در شب قدر نازل می‏شوند.»[18]

اما بعضی دیگر از محققان پرسش حاضر را به این صورت پاسخ گفته اند که نزول فرشتگان به معنای مادّی آن یعنی نزول از مکان بالاتر به مکان پایین نیست؛ بلکه همچون آنچه در مورد نزول قرآن گفته می شود به معنای تنزل از مراتب معنوی است که اینجا هم بحث مفصلی است در اینکه آیا خود ملائکه تنزل می کنند یا معارف را تنزل می دهند و به هر صورت این تنزل، مادی نیست تا با زمان و مکان تطبیق داده شود.

آری با نسبت سنجی بین ما و موجودات زمانی و امور عالی چه فرشتگان چه خود خداوند می توان زمان و مکان را به کار برد . مثلا می گوییم خداوند دیروز به من در بیابان لطف کرد. یا ملک رقیب دیروز در فلان مجلس اعمال من را ضبط کرد. اگر هم ملائکه مجرد باشند، چنین جملاتی صحیح است و معنایش الزاما زمانمند و مکانمند بودن خدا یا ملک نیست.

چرایی اختلاف در شب قدر بین مسلمین

اینکه چرا شب قدر، شب نزول قرآن كريم بين مسلمين مورد اختلاف است؟ چرا شيعه شب‌هاي 19، 21 و 23 و اهل سنت شب‌هاي 23 و 27 را شب قدر مي‌دانند؟

سنت در نزد اهل تسنن به قول، فعل و تقرير پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ اطلاق شده  و در نظر شيعه علاوه بر آن، شامل امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ نيز مي‌شود. سؤال مذكور از سه بخش تشكيل يافته كه هر كدام به صورت جداگانه مورد بحث واقع مي‌شود.

1. علت اختلاف در مورد شب قدر بين مسلمين

بعد از رحلت نبي اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل و كتابت احاديث و روايات از طرف خليفه اول ممنوع گرديد. و اين منع حديث تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزيز (99 هجري) ادامه داشت. اين مسئله باعث ضربه ي جبران ناپذيري به احاديث خصوصاً احاديث اهل تسنن گرديد. به موجب اين امر سلسلة اسناد روايات اهل تسنن از بين رفت و از ارزش حديث كاسته شد و از طرفي احاديث ساختگي زيادي نيز به همين خاطر وارد جوامع حديثي اهل تسنن گرديد. ولي خوشبختانه جوامع حديثي شيعه به خاطر عدم پيروي از اين منع و وجود امامان معصوم -عليهم السلام - جانشينان به حق رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه علوم خود را از ايشان مي گرفتند از اين ضايعات مصون ماند. اين امر موجب اختلافات زيادي در جزئيات و بسياري از مسائل گرديد. ولي از آنجا كه شيعه احاديث خود را از اهل بيت مي گيرند و همواره در مشكلات، سخنان اين بزرگواران چاره ساز بوده فلذا مشكل چنداني ندارند.

اما در قرآن در تعيين شب قدر چيزي نيامده و آنچه از قرآن در اين رابطه به طور قطع مي‌توان فهميد اين است كه شب قدر قطعاً در ماه مبارك رمضان واقع شده و اما اينكه كدام يك از شب هاي آن است، قرآن دلالتي بر آن ندارد.[19]

2. شب‌هاي 19 و 21 و ارتباط آن با امیرمومنان

احاديث زيادي در مورد تعيين شب قدر وارد شده و در بعضي از اين احاديث، شب‌هاي 19 و 21 و 23 به عنوان شب قدر معرفي و بيان شده که يكي از اينها شب قدر است.[20] در برخي ديگر، 21 و 23 به عنوان شب قدر معرفي شده است.[21] بعضي از روايات به صراحت شب 23 را به عنوان شب قدر معرفي و آن را افضل از شب هاي 19 و 21 دانسته اند.[22]

در بعضي از احاديث، از امام پرسيده اند: كدامين از دو شب 21 و 23 قدر است؟

امام تعيين نكرده اند و فرموده اند: «چه مي شود بر تو اگر در هر دو شب خير انجام دهي»[23]

بنابراين روشن شد كه شب هاي 19 و 21 به عنوان احتمال شب قدر بودن در لسان روايات ذكر شده، نه به خاطر حضرت علي ـ عليه السّلام ـ هر چند فضل اين دو شب به خاطر قرار گرفتن شهادت حضرت در آن دو قطعاً بيشتر شده است.

3. شب قدر بیست و سه یا بیست و هفت

طبق گفتار شماره دو این نوشتار، شب هايي كه احتمال قدر در آنها داده مي شد و يكي از آنها قطعاً شب قدر است،‌ عبارتند از: شب 19، 21 و 23 كه شب 23 افضل از دو شب ديگر بوده و بلكه طبق تصريح بعضي از احاديث، شب قدر همين شب است و مي دانيم كه در تمام طول سال شبي به فضليت شب قدر نمي رسد. بنابراين شب 23 از شب 27 و از تمام شب‌ها افضل خواهد بود. اما اينکه اهل سنت با وجود اين همه دلايلي که شيعه مي‌آورد چرا شب 27 را هم گاهي شب قدر مي دانند ؟ جواب همان است که در اول گفته شد ، يعني منع نوشتن روايت از يک سو و جعل احاديث خلفاي جور از سوي ديگر و از دست دادن اعتبار احاديث نقل شده، همه دست بدست هم داده و در مسايلي اختلاف پيداشد.

شب قدر در مناطق مختلف

اين تصور كه شب قدر در ساعت معيني در سراسر كره زمين آغاز و در ساعت معيني هم پايان پذير است اشتباه است، بلكه همان طور كه مي دانيد زمين كروي است و هميشه يك نيم كره آن در تاريكي و نيم كره ديگر آن در روشنايي قرار دارد پس اصلاً امكان ندارد كه در سراسر سال يك شب، شب قدر خاص باشد بنابر اين منظور از اين كه شب قدر در سراسر سال يك شب است اين است كه براي اهالي هر نقطه اي بر حسب سال قمري خودشان و بر اساس افق خاص آن محل، يك شب قدر وجود دارد.[24]

شب قدر، چنانچه قرآن مى فرمايد: «شب بسيار با فضيلتى است كه هر سال فقط يك شب است.» در اين شب آينده ى انسان و حوادث و وقايعى كه قرار است تا سال آينده برايش اتفاق افتد، ثبت مى شود. فرشتگان در آن شب نازل مى شوند و رحمت الهى را براى مؤمنان به ارمغان مى آورند، اما با توجه به اين كه شب و روز با گردش زمين به وجود مى آيد و ابتداى هر ماه با نمايان شدن هلال آن ماه، مشخص مى شود، نمى توان يك شب و يك زمان خاص را، شب قدر دانست؛ زيرا; در همان زمانى كه در يك منطقه شب قدر است. (مثلاً از ساعت 6 بعدازظهر تا 5 صبح فردا) طرف ديگر كره ى زمين روز است و معنا ندارد كه بگوييم شب قدر آنها روز است. وقت شب قدر مانند وقت نمازهاى يوميه است كه هر منطقه اى وقت خاص خود را دارد و در يك زمان در همه جا مشترك نيست. همين طور در كشورهايى كه افق آنها با يكديگر متفاوت است، ممكن است در بعضى با ديده شدن هلال ماه، اول ماه رمضان ثابت شود ولى در بعضى ديگر شب آينده اول ماه باشد كه در نتيجه شب قدرشان هم متفاوت مى شود. پس بايد در مورد شب قدر اين طور تصور كنيم كه براى هر منطقه كه از نظر افق نزديك هم هستند يك شب قدر وجود دارد به طور مثال در ايران شب قدر شب بيست و سوم ماه رمضان از ساعت 30/5 بعدازظهر تا 30/4 صبح است و در عراق همان شب از ساعت 15/6 بعدازظهر تا 15/5 صبح و در پاكستان از ساعت 5 بعدازظهر تا چهار صبح و در عربستان و كشورهاى آفريقايى شب قبل، شب قدر است به دليل آن كه آنها ماه رمضان را يك روز زودتر آغاز كرده اند. پس اگر به طور مثال شب بيست و سوم ماه رمضان شب قدر باشد، ميزان در شب قدر آن است كه بيست و سه شب از ماه رمضان بگذرد (كه قهراً چون ابتداى ماه در كشورها متفاوت است، شب قدر هم متفاوت خواهد بود.) به شرطى كه ابتداى ماه از روى دلايل شرعى برايشان معلوم باشد.

شب قدر ویافته های علمی سازمانهای جهانی چون ناسا وانطباق آن با روایات

در اینکه شب قدر ویژگی ها و خصوصیات منحصر به فردی از سایر شب های دیگر دارد جای شک و شبهه ای نمى‌باشد. و همان طور که از لحاظ معنوی این شب از سایر شبها به نص قرآن کریم[25] برتری دارد، از لحاظ برخی از ویژگی های ظاهری نیز تفاوتهایی وجود دارد که با مراجعه به منابع دینی به آنها پی مى‌بریم. به عنوان نمونه به برخی از موارد اشاره مى‌گردد:

  1. شب قدر شبی است که نسیم در آن شب مطبوع و دلاویز بوده و هوا نیز معتدل مى‌باشد.

 محمد بن مسلم مى‌گوید: از ابو جعفر باقر (علیه السلام) و يا ابو عبداللَّه صادق (علیه السلام) پرسيدم: شب قدر، با چه علامتى شناخته مى‏شود، آن سرور گفت: نشانه شب قدر آن است كه نسيم آن شب مطبوع و دلاويز مى‏شود: اگر فصل سرما باشد، سوز سرما به گرمى مى‏گرايد و اگر فصل گرما باشد، سوز گرما به سردى و خنكى مى‏گرايد، به حدّى كه مطبوع مى‏شود. يك نفر پرسيد كه در شب قدر، چه مسائلى تقدير مى‏شود؟ آن سرور گفت: در شب قدر، فرشتگان و کاتبان اعمال تا آخرين آسمان فرود مى‏آيند و مقدّرات سال آينده را ثبت مى‏كنند و مصائبى كه بر مردم نازل مى‏شود، آمار مى‏كنند. با وجود اين اجراى همه اين مقدّرات، متوقف بر خواست خداوند است: آن چه را بخواهد مقدّم مى‏دارد و آنچه را بخواهد مؤخر مى‏دارد. برخى از نوشته‏ها را محو مى‏كند و نوشته‏هاى ديگرى مى‏افزايد: منبع همه نوشته‏ها نزد او است.[26]

امام باقر (علیه السلام) مى‌فرماید: علامت شب قدر این است که بادی مى‌وزد اگر هوا سرد باشد، گرم مى‌شود و اگر گرم باشد سرد مى‌گردد. [27]

  1. خورشید در صبح آن شب بدون شعاع طلوع مى‌کند.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: همانا شب قدر شبی است دلنشین، آرام و بی آلایش که نه سرد است و نه گرم. خورشید در صبح این شب همانند ماه شب چهارده بدون شعاع طلوع مى‌کند. [28]

  1. در آن شب هیچ ستاره ای سقوط نمى‌کند.

آلوسی از علماء اهل سنت در کتاب روح المعانی چنین مى‌آورد: «همانا شب قدر شبی است تابان، صاف و آرام که نه گرم است و نه سرد که همانا در آن شب، ماهی است تابناک، و در آن شب هیچ ستاره ای تا به صبح سقوط نمى‌کند»[29]

از این احادیث و احادیث دیگری که شاید در منابع دیگر باشد و ما بدان آگاهی پیدا نکردیم چنین به دست مى‌آید که اصل اینکه شب قدر با شبهای دیگر تفاوتهایی دارد مسلم است، اما ادعاهایی که از سوی برخی از دانشمندان غربی در خصوص شب قدر مطرح گردیده است صحت و سقم آنها برای ما اثبات نگردیده است و در صورت اثبات نیز تا آنجایی که با نصوص دینی مغایرت نداشته باشد مى‌تواند مورد قبول باشد.

اما آیا این تغییر آب و هوا برای همه قابل درک است یا نه. اعتدال هوا از حیث معنوی است یا نه و این که با این معیار مى‌توان شب قدر را تعیین کرد یا نه. شب قدر محصور بین سه شب است یا در شب‌هاي ديگر مخفي است؟ اینها مسائلی است که دقیقا بر ما معلوم نیست.

از همین جا پاسخ بخش اخیر هم معلوم مى‌شود که همه یافته های ظنی علوم را نمى‌توان تطبیق بر روایات کرد. خصوصا وقتی که مفاد برخي روایات هم کاملا واضح نیست؛ لذا عالمان دینی اگر از دنیای علم جدید مطلع باشند و این روایات را هم دیده باشد به مصالحی شاید در منابر طرح نکنند. اصولا یک سیاست صحیح در مباحث دینی این است که نباید یافته ها و تئوری های علمی را با متون مقدس دینی گره زد.

 

[1]. اصول کافي، کتاب الحجه، ج2، باب في شأن «انا انزلنا».

[2]. سيماي آفتاب، ص264، حبيب الله طاهري.

[3]. کشف المراد، ج10، ص559.

[4]. کافي، کتاب الحجه، باب شأن «انا انزلناه»، حديث 5،

[5]. همان، حديث 7.

[6].الکافي,  جلد۱,  صفحه۵۳۲

[7]. به نقل از: عبقات الانوار، ج3، ص151، مير حامد حسين هندي (ره).

[8]. همان، ص65ـ66.

[9]. سيماي آفتاب، دکتر حبيب الله طاهري، ص268.

[10]. تفتازانى‏، سعد الدين، شرح المقاصد، قم‏، الشريف الرضي، 1409 ق‏، ج5، ص63.

[11]. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت‏،مؤسسة الوفاء، 1404 ق‏، ج 56، ص203 .

[12]. همان، ص 205.

[13]. قوام شيرازي، محمد بن ابراهيم، الحكمة المتعالية، بيروت‏، دار احياء التراث‏، 1981 م‏، چاپ سوم‏، ج 7، ص 130.

[14]. طباطبايى، محمد حسين، الميزان، ترجمه: موسوى همدانى‏، محمد باقر، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى‏، 1374 ش‏، چاپ پنجم‏، ج 17، ص 13.

[15]. قوام شيرازي، محمد بن ابراهيم، مفاتيح الغيب، تهران‏، موسسه تحقيقات فرهنگى‏، 1363 ش‏، ص350 .

[16]. عبدالله ، جوادي آملي، تفسير تسنيم، قم، اسراء،ج3، ص242

[17]. همان، ص279

[18]. سخنان حضرت آيت اللّه علامه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در تاريخ 20/06/87 مطابق با شب دهم ماه مبارک‌؛ رمضان 1429 

[19] . طباطبايي، محمد حسين، الميزان فی تفسیر القرآن، مترجم: محمد باقر موسوي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ج 20، ص 561.

[20] . كليني، محمد، الكافي، تهران، ‌دارالكتب الاسلاميه، 1365ش، چاپ چهارم، ‌ج 4،‌ص 158، حدیث 8.

[21] . الكافي، پیشین، ج 3، ص 40 و ج 4، ص 154.

[22] . سيد بن طاووس، اقبال الاعمال، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365ش، چاپ دوم، ص 190.

[23] . ‌طوسي، محمد، تهذيب الاحکام، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365ش، چاپ چهارم، ج 3،‌ص 58.

[24] . ر.ک: پاسخ به پرسش هاي مذهبي، مکارم شيرازي. ـ سبحاني، جعفر، مدرسه امام علي بن ابيطالب ـ عليه السلام ـ ، چ اول، 1377، ص 502 - 500.

[25] . لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ(سوره قدر/3)

[26] . مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ عَلَامَةِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ فَقَالَ عَلَامَتُهَا أَنْ يَطِيبَ رِيحُهَا وَ إِنْ كَانَتْ فِي بَرْدٍ دَفِئَتْ وَ إِنْ كَانَتْ فِي حَرٍّ بَرَدَتْ فَطَابَتْ قَالَ وَ سُئِلَ عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ- فَقَالَ تَنَزَّلُ فِيهَا الْمَلَائِكَةُ وَ الْكَتَبَةُ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا فَيَكْتُبُونَ مَا يَكُونُ فِي أَمْرِ السَّنَةِ وَ مَا يُصِيبُ الْعِبَادَ وَ أَمْرٌ عِنْدَهُ مَوْقُوفٌ وَ فِيهِ الْمَشِيَّةُ فَيُقَدِّمُ مَا يَشَاءُ وَ يُؤَخِّرُ مِنْهُ مَا يَشَاءُ وَ يَمْحُو وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ، ر.ک: ثقة الاسلام كلينى، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلامية 1365 هجرى شمسى، ج  4 ،ص  157؛ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج‏10، ص 350.

[27] . عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: عَلَامَةُ لَيْلَةِ الْقَدْرِ أَنْ تَهُبَّ رِيحٌ وَ إِنْ كَانَتْ فِي بَرْدٍ دَفِئَتْ وَ إِنْ كَانَتْ فِي حَرٍّ بَرَدَت‏، ر.ک: نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 28جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق، ج‏7 ، ص468.

[28] . رُوِيَ عَنْهُ ص: أَنَّهَا لَيْلَةٌ مُلْحَةٌ سَاكِنَةٌ سَمْحَةٌ لَا بَارِدَةٌ وَ لَا حَارَّةٌ تَطْلُعُ الشَّمْسُ صَبِيحَةَ لَيْلَتِهَا لَيْسَ لَهَا شُعَاعٌ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْر، ر.ک: نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 28جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق. ج‏7،؛ ص468.

[29] . و في بعض الأخبار ذكر علامات لها ففي حديث الإمام أحمد و البيهقي و غيرهما عن عبادة بن الصامت من أماراتها أنها ليلة بلجة صافية ساكنة لا حارة و لا باردة كأن فيها قمرا ساطعا، لا يرمى فيها بنجم حتى الصباح، ر.ک: آلوسى، سيد محمود، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، تحقيق: على عبدالبارى عطية، ناشر: دارالكتب العلميه‏، چاپ اول، بيروت، 1415 ق‏. ج‏15، ص 414.

 

خوانده شده 468 مرتبه