آیا اهل بیت ابی عبدالله(ع) در بازگشت از مدینه به کربلا آمدند؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
آیا اهل بیت ابی عبدالله(ع) در بازگشت از مدینه به کربلا آمدند؟

در میان علما و مورخان در این باره، اختلاف نظر وجود دارد، برخی از علمای طراز اول شیعه، اعتقاد دارند که اهل بیت امام حسین(ع) هنگام بازگشت از شام به مدینه از راه عراق حرکت کرده و روز اربعین، به کربلا رسیده اند و پس از زیارت قبر شریف امام حسین(ع) به سمت مدینه حرکت نمودند.

شیخ مفید در کتاب «مسار الشیعه»، به این مسئله اشاره نموده و می نویسید: «اربعین روزی است که اهل بیت  امام حسین(ع) از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. همچنین اربعین روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد»
[۱]

شیخ طوسی نیز در کتاب «مصباح المتهجد» می نویسد: «بیستم ماه صفر روزی است که اهل بیت اباعبدالله الحسین(ع) از شام به مدینه بازگشتند؛ و نیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(ص) از مدینه وارد کربلا شد تا قبر امام حسین(ع) را زیارت کند. او نخستین کسی است که امام حسین(ع) را زیارت کرد. در روز اربعین زیارت آن حضرت مستحب است»[۲]

صاحب کتاب «نزهه الزاهد» هم می نویسد: «در بیستم ماه صفر بود که اهل بیت امام حسین(ع) از شام به مدینه آمدند»[۳]

ابوریحان بیرونی در «الآثار الباقیه» آورده است: در بیستم ماه صفر سال۶۱ هجری سر بریده امام حسین (ع) را جهت دفن به کربلا آوردند.[۴]

شیخ بهایی در «توضیح المقاصد» می نویسد: در این روز اهل بیت امام حسین(ع) از شام به کربلا آمدند تا از آنجا به مدینه بازگردند.[5]

سید محسن امین در «اعیان الشیعه» و «لواعج الاشجان» نیز معتقد است که اهل بیت امام حسین(ع) چنین روزی هنگام بازگشت به مدینه به زیارت قبر امام حسین(ع) آمدند.[6]

کفعمی در «المصباح» : در بیستم ماه صفر اهل حرم امام حسین(ع) به مدینه بازگشتند.[7]

سید ابن طاووس در «لهوف» تاکید می کند که اهل بیت امام حسین (ع) در راه بازگشت به مدینه از ساربان خواستند که آنها را از راه کربلا عبور دهد… پس از آنکه به قتلگاه رسیدند جابر بن عبدالله انصاری و برخی از بنی هاشم را نیز دیده اند.[8]

شهید آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی در جای جای کتابش «تحقیق در باره اولین اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)» ادله ای آورده است مبنی بر اینکه اهل بیت امام حسین(ع) روز بیستم ماه صفر سال ۶۱ هجری به کربلا بازگشتند؛ وی می نویسد: یکی از شواهد آمدن خاندان نبوت در بیستم ماه صفر سال ۶۱ هجرت به کربلا، عبارت از ملحق ساختن سر مبارک سیدالشهدا(ع) به جسد اطیب و انورش در کربلاست.[9]

نقطه مقابل این نظرات، گروهی از متقدمین هستند که ضمن پذیرش اصل بازگشت کاروان اهل بیت(ع) به کربلا از مسیر شام به مدینه، زمان زیارت قبر امام حسین(ع) از سوی اهل بیت(ع) در اربعین اول را بعید دانسته؛ و اربعین دوم یا اربعین سال های بعد را مناسب دانسته اند. در این میان می توان از سید ابن طاووس در «اقبال الاعمال»،[۱0] علامه مجلسی در «زاد المعاد»، محدث نوری در «لؤلؤ و مرجان»[11] و شیخ عباس قمی در «منتهی الآمال»[۱2] نام برد که در این مورد تشکیک کرده و معتقدند این زیارت در سال نخست نبوده؛ زیرا در اولین اربعین حسینی(ع) تحقق چنین زیارتی امکان پذیر نبوده است. این بزرگواران معتقدند به دلیل بُعد مسافت، طی مسیر کاروان اسرا از کربلا به کوفه، از کوفه به شام و سپس بازگشت آنان به صحرای کربلا در مدت زمان چهل روز، ممکن نیست.

محدث نوری استظهار کرده که از عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی، فهمیده می شود که «اربعین، روزی است که اهل بیت از شام به مقصد مدینه خارج شدند، نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند»
[13]

البته مخالفان این نظریه، افزون بر بعد مسافت، به دلایل دیگری از جمله نبود گزارش معتبر از این موضوع در منابع کهن تاریخ اسلام، استناد کرده اند.

درباره اربعین امام حسین (ع) کتاب هایی نوشته شده از جمله: «تحقیق در باره اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)»، تألیف سید محمدعلی قاضی طباطبایی، «تحلیل تاریخی اربعین حسینی(ع)»، از محمد فاضل، «اربعین حسینی» (پژوهش در بازگشت اهل بیت(ع) از شام به کربلا) از محمدامین پورامینی، «فاجعهالاربعین» از شیخ حسن بلادی، «با خاندان وحی؛ از عاشورا تا اربعین» از حشمت الله قنبری همدانی، و «دانستنی های اربعین حسینی(ع)» از سید رضا اکرمی.

منابع و مآخذ:


[۱] موسوعه الشیخ المفید، شماره۷، مسارالشیعه، ص۴۶٫

[۲] مصباح المتهجد، ص ۷۸۷٫

[۳] نزهه الزاهد، ص ۲۴۱٫ مولف این کتاب، ناشناخته است ولی اخیرا توسط رسول جعفریان تصحیح و منتشر گردیده است.

[۴] الآثار الباقیه، ص۳۲۹٫

[5] توضیح المقاصد، ص۶٫

[6] اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۷٫ و لواعج الاشجان، ص۱۸۵٫

[7] المصباح، ص ۵۱۰٫

[8] لهوف، ص۲۲۵.

[9] تحقیق در باره اول اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)، ص۱۶۵٫

[10] اقبال الاعمال، ج۲، ص۵۸۹. البته مرحوم سید در لهوف قائل به دیدگاه اول است.

[11] لؤلؤ و مرجان. ص۲۰۸ – ۲۰۹

[12] منتهی الامال، ج۲، ص۵۲۴ -۵۲۵.

[13] لؤلؤ و مرجان، ص ۱۵۴٫

خوانده شده 186 مرتبه