آشنایی با سوره فصلت

امتیاز بدهید
(6 امتیاز)

آشنایی با سوره فصلت

نام سوره: فصلت

تعداد آیات: 54

تعداد کلمات: 796

تعداد حروف: 3364

ترتیب نزول: 61

محل نزول: مکه مکرمه

 

معانی نام سوره: به معنای شرح و تفصیل دادن و فصل و جدا کردن مطالب و روشن ساختن حقایق است. (زیرا این سوره معنا و پیام مهمی را در مورد قرآن در بر دارد).

 

نامهای دیگر: مصابیح – حم سجده (آیه 37)

 

ویژگیهای سوره: در قرآن هفت سوره پشت سر هم که با حروف رمز (حم) آغاز میشوند به نام (حوامیم) و یا (حامیمات) نامیده میشوند که همه ی آنها از وحی قرآن و کتاب خدا سخن میگویند و ارتباط معنوی حروف رمزی (حم) با مساله وحی و نزول قرآن و کتاب روشن میسازد. – سوره فصلت یکی از سوره های پانزده گانه سجده دار و نیز دومین سوره از سوره های چهار گانه عزائم نزول قرآن است. (آیه 37 این سوره برای هر خواننده و شنونده سجده را واجب میگرداند.)

 

موضوعات مطرح شده: نزول قرآن سرچشمه فیض و رحمت – خلقت آسمان و زمین – یادآوری و سرگذشت عبرت انگیز قوم عاد و ثمود – مساله معاد و صحنه رستاخیز – صبر و استقامت در راه خدا – نشانه عظمت و قدرت الهی – نتیجه خوب وبد اعمال انسان.

 

فضیلت قرائت و خواص سوره فصلت

فصلت و نام های دیگرش - حم السجده، المصابیح -

/پاورقی 1. درمان با قرآن، ص 91./

چهل و یکمین سوره قرآن است که مکی و 54 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده: هر کس سوره فصلت را قرائت کند، به تعداد تمامی حروف تشکیل دهنده این سوره، ده حسنه به او داده می شود

/پاورقی 2. مجمع البیان، ج9، ص 5./

از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: قرائت سوره فصلت موجب نورانیت و سرور و شادی قاری آن در روز قیامت می شود و در دنیا به گونه ای زندگی می کند که همه او را ستایش کنند و به حال او غبطه بخورند

/پاورقی 3. ثواب الاعمال، ص 113./

 

 

شأن نزول و محتوای سوره فصلت

این سوره به حکم اینکه از سوره های مکی است ویژگیهای سوره های مکی را که تاکید بر معارف اسلامی و مسائل اعتقادی و انذار و بشارت است در بردارد، و در عین حال مسائلی در آن مطرح است که در سوره های دیگر قرآن مطرح نشده، و از مختصات این سوره است. رویهم رفته محتوای این سوره را می توان در چند بخش خلاصه کرد: ۱. توجه به قرآن و بحثهای فراوانی پیرامون آن که در آیات مختلف این سوره آمده است، و از جمله بقا حاکمیت قرآن و تسلط منطقی آن در تمام ادوار و اعصار که در آیه ۴۱ و ۴۲ این سوره به آن اشاره شده است، و صریحا می گوید: (این کتابی است شکست ناپذیر که باطل هرگز بر آن غلبه نخواهد کرد) و در عین حال دلیلی است بر عدم تحریف قرآن در طول تاریخ، و همچنین موضعگیریهای سرسختانه دشمنان در مقابل این کتاب آسمانی تا آنجا که مردم را از شنیدن آیات قرآن نهی می کردند. ۲ . توجه به آفرینش آسمان و زمین، مخصوصا آغاز آفرینش جهان از ماده گازی شکل (دخان) و مراحل پیدایش کره زمین و کوهها و گیاهان و حیوانات. ۳. اشاراتی به سرگذشت اقوام مغرور و سرکش پیشین، از جمله قوم عاد و ثمود، و سرنوشت دردناک آنها و اشاره کوتاهی به داستان موسی علیه السلام. ۴. انذار و تهدید مشرکان و کافران مخصوصا با ذکر آیات تکان دهنده ای درباره قیامت و گواهی اعضای بدن حتی پوست تن انسان، و توبیخ شدید پروردگار نسبت به آنها به هنگامی که در برابر عذاب الهی قرار می گیرند. ۵. پاره ای از دلائل رستاخیز و قیامت و خصوصیات و ویژگیهای آن.

/پاورقی . تفسیر نمونه، جلد: ۲۰، صفحه : ۲۰۴./

۶. مواعظ و اندرزهای گوناگون که در لابلای مباحث فوق آمده و به آنها روح و حیات بیشتری می بخشد، مخصوصا دعوت به استقامت در راه حق، و طریقه برخورد منطقی با دشمنان و طرز راهنمائی آنها به آئین خداوند. ۷. سرانجام سوره را با بحث جالب و کوتاهی پیرامون آیات آفاقی و انفسی پروردگار و بازگشتی بر مساله معاد پایان می بخشد.

 

 

داستان سوره فصلت

داستان ولید بن مغیره

یکی از دانایان معروف و فصیحان و بلغان قریش ولید بن مغیره مخزومی پدر خالد بن ولید و عموی ابوجهل مشهور بود که مردی سخن سنج و اندیشمند به شمار می ‏رفت. به طوری که او را حکیم عرب می‏ دانستند.

امین الدین طبرسی مفسر بزرگ و مؤلف کتاب مشهور - مجمع البیان‏ - در تفسیر قرآن می ‏گوید: ولید بن مغیره پیری کهنسال بود و از حکام عرب به شمار می ‏رفت. عرب در محاکمات خود به وی مراجعه می‏ کردند و اشعار خود را برای اظهار نظر بر او می‏ خواندند. هر شعری را او می‏ پسندید، شعر برگزیده بود.

روزی بزرگان قریش نزد وی آمدند و پرسیدند: سخنانی که محمد می ‏گوید چیست؟ آیا سحر است، یا جادو است، یا خطابه است؟ ولید بن مغیره گفت: بگذارید بروم از نزدیک سخن او را بشنوم سپس اظهار نظر کنم.

سپس برخاست و آمد در حجر اسماعیل و نزدیک به پیغمبر نشست و به پیغمبر گفت: ای محمد! قسمتی از شعرت را برای من بازگو کن.

پیغمبر فرمود: شعر نیست، بلکه کلام خداوندی است که پیغمبران را برانگیخته است. ولید گفت: پاره‏ ای ازآن را بر من بخوان. پیغمبر شروع کرد به خواندن سوره - حم سجده‏ - تا به این آیه شریفه رسید: - اگر از شنیدن این آیات روی برتافتند ای پیغمبر بگو من شما را راز صاعقه ‏ای مانند صاعقه ‏ای که بر قوم عاد و ثمود فرود آمد بیم می ‏دهم‏ -(فان اعرضوا فقل انذرتکم صاعقة مثل صاعقة عاد و ثمود. سوره فصلت آیه 130)

همین که ولید این را شنید به سختی لرزید و موی بر بدنش راست ‏شد، سپس برخاست و به خانه ‏اش رفت، و به سوری قریش بازنگشت. قریش به ابوجهل گفتند: ولید عمویت دین محمد را پذیرفته است. دیدی که به طرف ما نیامد. سخن محمد را شنید و به خانه‏ اش رفت. قریش از این واقعه سخت غمگین شدند.

روزبعد ابوجهل به نزد ولید رفت و گفت، عمو! ما را سرشکسته و رسوا ساختی! ولید گفت: چطور برادر زاده؟

ابوجهل: برای اینکه به دین محمد گرویده‏ ای.

ولید بن مغیره: نه، من به دین محمد نگرویده ‏ام، و همچنان بر آئین قوم خود و پدرانم (بت پرستی) باقی هستم، ولی من سخن کوبنده ‏ای از وی شنیدم که بدنها را به لرزه می ‏آورد.

ابوجهل: آیا آن سخن شعر بود؟

ولید: نه، آنچه من شنیدم شعر نبود.

ابوجهل: خطابه بود؟

ولید: نه، زیرا خطابه کلامی پیوسته است، ولی سخنان محمد کلام پراکنده است که شبیه به هم نیست و دارای زیبائی خاصی است.

ابوجهل: پس همان خطابه است.

ولید: نه، خطابه نیست.

ابوجهل: پس چیست؟

ولید: بگذار درباره آن درست فکر کنم.

فردای آن روز سران قریش ولید بن مغیره را ملاقات نموده و پرسیدند: خوب، به نظرت آنچه محمد می‏گوید چیست؟ ولید گفت: بگویید: سحر است. زیرا دلهای مردم را به سوی خود جذب کرده است!

طبرسی سپس از - عکرمه‏ - مفسر معروف روایت می‏ کند که گفت: ولید بن مغیره به حضور پیغمبر رسید و گفت: چیزی بر من قرائت کن. پیغمبر این آیه را قرائت فرمود:- خداوند امر به عدل و احسان می‏ کند و دستور داده که حق نزدیکان را ادا نمایید، و از فحشا و منکر و ظلم بپرهیزید. خدا بدین گونه شما را پند می‏ دهد، تا مگر آن را به یاد داشته باشید. - (ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتا ذی القربی و ینهی عن الفحشا والمنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون. سوره نحل آیه 89)

ولید چون آن را شنید گفت: ای محمد! بار دیگر آن را بخوان. پیغمبر هم دوباره آیه مذکور را قرائت فرمود. در این جا ولید گفت: به خدا قسم این سخن شیرینی خاصی دارد و زیبائی مخصوصی از آن می‏ درخشد. درختی است که شاخه آن پر میوه و تنه آن پر برکت است. این سخنی است که بشر نمی ‏تواند آن را به زبان آورد.

/پاورقی . (اعلام الوری صفحه 41)./

 

خوانده شده 9192 مرتبه