فرقه ذهبیه یکی از جریانهای دیرپای تصوف در ایران است که با ساختار منظم خانقاهی و نفوذ اجتماعی خود شناخته میشود و در این متن به بررسی اجمالی این فرقه میپردازیم.
مقدمه
تصوف در جهان اسلام همواره با تنوع و کثرت فرقهای همراه بوده است. در میان این فرقههای متعدد، فرقه ذهبیه جایگاه ویژهای دارد؛ فرقهای که تنها در محدوده کشور ایران حضور دارد و با تشکیلات خانقاهی خاص خود شناخته میشود. پیروان این سلسله عمدتاً از طبقه بازرگانان بوده و چندان آشنایی عمیقی با علوم عرفان، فلسفه و تصوف اسلامی ندارند.
این فرقه در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران، شیراز، دزفول و رشت پراکنده است و فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی گستردهای نظیر ساختن مدارس، مساجد، حسینیهها و بیمارستانها دارد. اما همین گستردگی فعالیت، همراه با برخی باورها و افکار انحرافی و مشکلات سیاسی و اخلاقی برخی از سران این سلسله، ضرورت پژوهش و شناخت دقیقتر این فرقه را دوچندان کرده است.
مؤسس فرقه: سه دیدگاه متفاوت
دیدگاه نخست شیخ نجمالدین احمد بن عمر خیوَقی خوارزمی را مؤسس این فرقه میداند. او که در سال ۶۱۸ هجری درگذشت، با نام نجمالدین کبری شهرت یافت و به همین دلیل، این سلسله گاه با عنوان ذهبیه کبرویه نیز شناخته میشود. او به القاب «ولیتراش» و «طامه الکبری» معروف بود؛ نخستین لقب به این دلیل که گفته میشد نگاه او هر کس را به مقام ولایت میرساند، و دومی به خاطر غلبهاش بر دیگران در مباحث علمی.
دیدگاه دوم خواجه اسحاق ختلانی را که در سال ۸۲۶ هجری درگذشت، پایهگذار میداند. او شاگرد و داماد سیدعلی همدانی بود و چهل سال بر مسند ارشاد نشست. او در جریان خروج سیدمحمد نوربخش، به عنوان محرک اصلی علیه حکومت تیموری، به دستور شاهرخ میرزا کشته شد.
اما دیدگاه سوم، که به واقعیت نزدیکتر به نظر میرسد، سید عبدالله برزشآبادی را بنیانگذار واقعی میداند. او که از مریدان خواجه اسحاق ختلانی بود، حدود سی سال به ارشاد سالکان پرداخت و در نیمه دوم قرن نهم هجری درگذشت. او رسالههای بسیاری از جمله رساله کمالیه تدوین کرد و غزلیات شیوایی دارد که حاوی اصطلاحات عرفانی است.
سلسله اقطاب: از امام رضا تا امروز
در اندیشه تصوف، سالک باید پیرو مرشدی باشد که او را رهبری کند. این مرشد را با اسامی مختلفی چون پیر، ولی، شیخ و قطب مینامند. قطب در اصطلاح صوفیه کسی است که محل نظر خاص خداوند در هر زمان است.
ذهبیهها مدعیاند که سلسله آنان از معروف کرخی به امام رضا (ع) میرسد و از آنجا به پیامبر اکرم (ص). آنان سلسله اقطاب خود را که شامل ۳۹ قطب است، به تفصیل ذکر کردهاند؛ از معروف کرخی گرفته تا دکتر عبدالحمید گنجویان که پس از انقلاب اسلامی به انگلستان مهاجرت کرد. قطب صامت فعلی آقای عصاریان است که در آینده چهلمین قطب خواهد شد.
در این سلسله، قطب فعلی را قطب ناطق و جانشین او را قطب صامت مینامند؛ اصطلاحی که ریشه در فرقه اسماعیلیه دارد.
نامهای گوناگون یک فرقه
این فرقه با نامهای مختلفی شناخته میشود: سلسله الهیه، محمدیه، علویه، رضویه، مهدیه، معروفیه، کبرویه و احمدیه. اخیراً نام احمدیه برگرفته از میرزا احمد اردبیلی (وحیدالاولیا) به این نامها افزوده شده است. پیروان این فرقه گاه آن را «امّالسلاسل» نیز مینامند و مدعیاند که در دوران صفویه و پس از ترویج تشیع، تنها سلسله ذهبیه که خاص شیعیان بود، گسترش یافت.
راز نام ذهبیه: میان ادعا و واقعیت
درباره علت نامگذاری این فرقه به ذهبیه (که از ذهب به معنای طلا گرفته شده) وجوه مختلفی بیان شده است:
وجه نخست انتساب به ائمه اطهار است؛ ذهبیهها مدعیاند که چون سلسله آنان به امام رضا (ع) میرسد، از این رو به ذهب تشبیه شده است. اما این ادعا با مشکلات جدی مواجه است. معروف کرخی که کلید این انتساب است، در هیچ کتاب رجالی شیعه ذکر نشده و حتی یک حدیث از او از ائمه نقل نشده است. علامه مجلسی صراحتاً میگوید که ادعای دربانی معروف نزد امام رضا (ع) غلط است. همچنین تاریخ فوت معروف (۲۰۰ هجری) قبل از شهادت امام رضا (۲۰۳ هجری) بوده و امام هرگز به بغداد که محل زندگی معروف بود، سفر نکرده است.
وجه دوم ارتباط با حدیث سلسلهالذهب است که امام رضا (ع) در نیشابور بیان فرمودند، اما این حدیث اثبات ولایتی است که امام از پدرانش دریافت و به امام جواد (ع) سپرد، نه چیزی که به معروف کرخی داده باشد.
وجه سوم این ادعاست که در این سلسله هیچ فرد سنیمذهب وجود نداشته، اما این مطلب با واقعیت مطابقت ندارد؛ چرا که بسیاری از اقطاب این سلسله مانند جنید بغدادی، احمد غزالی و ابونجیب سهروردی سنیمذهب بودهاند.
وجه چهارم میگوید که سالکان این طریق، مس وجودشان تبدیل به طلای ناب میشود، اما برخی از اقطاب و مریدان این فرقه مشکلات اخلاقی، سیاسی و اجتماعی داشتهاند و حتی برخی به جمعیت منحرف فراماسونری گرایش داشتهاند.
وجه پنجم که واقعیتر به نظر میرسد، این است که وقتی سیدعبدالله برزشآبادی از دستور استادش خواجه اسحاق مبنی بر بیعت با سیدمحمد نوربخش سرپیچی کرد، خواجه گفت: «ذهب عبدالله» (عبدالله رفت) و از اینرو به ذهبیه معروف شد. به همین دلیل، برخی این فرقه را با عنوان «ذهبیه اغتشاشیه» نیز میشناسند.
نتیجهگیری
فرقه ذهبیه با وجود ادعاهای متعدد درباره انتساب به ائمه اطهار، از نظر تاریخی و رجالی با چالشهای جدی مواجه است. بسیاری از اقطاب این سلسله سنیمذهب بودهاند و ارتباط معروف کرخی با امام رضا (ع) از نظر بسیاری از محققان محل تردید است. این فرقه که امروزه در نقاط مختلف ایران حضور دارد، با فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی گسترده خود شناخته میشود، اما شناخت دقیق ماهیت و ریشههای آن برای روشن شدن واقعیت ضروری است.