وحدت امت اسلامی در سنت پیامبر اعظم (ص)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
وحدت امت اسلامی در سنت پیامبر اعظم (ص)

وحدت ، عبارت از اتحاد دولت ها یا کشورها و افراد و جوامعی در امور زندگی و معیشتی و راه و هدفی است که دنبال می کنند و به موجب آن همگی تبدیل به یک واحد و به عبارت دیگر امت یگانه ای می شوند .

در اهمیت وحدت امت و همدلی آن ، خداوند سبحان همه ما را از بدو خلقت تا روز قیامت به اصل و ریشه واحدی نسبت داده است . همگی ما از حضرت آدم (علیه السلام) هستیم و بشریت نیز تنها یک پدر و یک مادر دارد که از آنها آفریده شده است (از یک مرد و یک زن) در قرآن می خوانیم : « یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم ان الله علیم خبیر » (سوره حجرات ـ ۱۳) ( ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه ها و قبیله ها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید ؛ بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند ، پرهیزگارترین شماست ؛ به راستی خداوند دانایی آگاه است .)

خداوند عزوجل ، خود توضیح می دهد که امت یگانه و پروردگار نیز یگانه است : « وان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاتقون » (سوره مؤمنون ـ ۵۲) (و این امت شماست ، امتی یگانه و من پروردگار شمایم ، پس از من پروا کنید.) و همو عزّوجل روشن می سازد که وحدت امت ، مستلزم آنست که در دین ، دچار تفرقه و اختلاف نگردد : « شرع لکم من الدین ما وصّی به نوحاً والذي اوحینا الیک وما وصّینا به ابراهیم وموسی وعیسی ان اقیموا الدین ولا تتفرقوا فیه کبر علی المشرکین ما تدعوهم الیه الله یجتبي الیه من یشاء ویهدي الیه من ینیب » (سوره شوری ـ ۱۳) ( از دین ، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید ؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می خوانی ، گران است ؛ خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی گزیند و هرکه به درگاه او بازگردد ، به سوی خویش رهنمون می گردد .)

کسانی که در دین ، پراکنده شوند و در زندگی دچار اختلاف می شوند و با یکدیگر دشمنی می ورزند ، از گوهر دین و از حق و حقیقت و از خدا و رسول خدا(ص) بدور مانده اند : « ان الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً لست منهم في شیء انما امرهم الی الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون » (سوره انعام ـ ۱۵۹) (تو را با کسانی که دینشان را پاره پاره کردند وگروه گروه شدند ، کاری نیست ، کارآنان تنها با خداوند است ، سپس آنان را از آنچه می کردند آگاه می سازد.)

آنهایی که متفرّق و پراکنده هستند ، قربانی دشمنانی می گردند که به سادگی بر ایشان چیره می شوند و همانگونه که گروهی حیوان وحشی بر طعمه خود یورش می برند ، مورد یورش دیگران قرار می گیرند و در هر کشور ، به حقوق آنان تجاوز می شود و در هر جا با ایشان درگیر می شوند و گروه گروه و دسته دسته از خیل آنان جدا می شوند همچنانکه در این تفرقه طعمه خوبی برای شیطان و برای تحقق هر تجاوزی می گردند ؛ در حدیثی از سعید بن المسیب (رض) آمده که پیامبراکرم (ص) فرمود : « شیطان به یک و دونفر توجه دارد واگر سه تن شوند ، توجهی به آنان نمی کند .» این حدیث را "مالک" روایت کرده است .

پیامبراکرم (صلوات الله و سلامه علیه) ، نسبت به خطرات تفرقه و عدم وحدت ، شدیدترین هشدارها و زنهار باش ها را داده و بیان فرموده که هرکس از طاعت [خدا] بیرون شود و جماعت را ترک گوید بر همان فاصله ای که اهل جاهلیت از دین و حق داشتند ، می میرد . می فرماید : « هرکس از اطاعت خارج شود و جماعت را ترک گوید بر جاهلیت مرده است .» ، این حدیث را "البخاري" روایت کرده است .

روشن است که نیرو و قدرت مؤمنان در وحدت آنان و ضعف و سستی آنان در تفرقه و پراکندگی ایشان است . حضرت رسول (ص) می فرماید : « مؤمن برای مؤمن چون بنای استواری است که خود را بخوبی نگاه داشته است.» ، این حدیث را "البخاري" روایت کرده است .

برای اینکه مؤمنان ، قدرت واحدی گردند باید همبسته و همدل باشند و با یکدیگر آشنایی داشته و مهرورزی و مهربانی میان آنان باشد تا همچون پیکری واحدی ، احساس یکدیگر را درک کنند و به شادی یکدیگر شاد و در غم همدیگر ، غمگین کردند و در خوب و بد هم شریک باشند و هوای یکدیگر داشته و یاری رسان همدیگر باشند تا گفته پیامبر اکرم (ص) تحقق یافته باشد : « مثال مؤمنان در دوستی و مهرورزی و مهربانی با یکدیگر همچون پیکر واحدی است که چو عضوی بدرد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار.»

ضرورت وحدت اسلامی

وحدت امت ما ، امری واجب و برای رویارویی با چالش ها ، ائتلاف ها و خطراتی که از هر سو امت را در برگرفته ، کاملا ضروری است . اگر نگاهی به دارایی های امت اسلامی و عربی خود به لحاظ نیروی انسانی ، منابع طبیعی و نفت و مغزهای اندیشمند و تمدن و دانش و کشاورزی و دیگر اسباب نیرومندی و عظمت خود بیافکنیم ، یقین حاصل می کنیم که در صورت وحدت و تشکیل اتحاد ، خواهیم توانست به قدرتمندترین نیروی مؤثر در تمامی جهان تبدیل شویم .

به همین دلیل ، دشمنان به راز نیرومندی ما پی برده و کوشش دارند با تحقق اصل "تفرقه بینداز و حکومت کن" مارا پاره پاره کنند و مرزهای ساختگی میان ما ایجاد کنند و با شیوه های متعدد تفرقه و پراکندگی فرهنگی ، گسترش اصول اختلاف میان امت و سعی در ایجاد فاصله میان اقشار جوان مسلمان و نیز میان جوانان و مبلغان دینی و دولت ها و کوشش در بزرگنمایی برخی اجتهادها و اختلافهای فقهی ، مانع از تحقق این وحدت گردند . در کنار این تلاش ها ، همه کوشش خود را برای جداسازی امت از دین و کتاب آسمانی خود بکار گرفته اند زیرا این قرآن و این دین است که آنانرا وحدت می بخشد . گفته مشهور یکی از مقامات غربی است که می گوید : « تا زمانی که قرآن میان مسلمانان باشد ، روی آرامش نخواهیم دید.»

اهمیت وحدت

"وحدت" پایه و اساس هر خیری در دنیا و آخرت مردم است و "تفرقه" خطرناکترین آفتی است که سعادت و خوشبختی مردم را تهدید می کند و آنرا به هلاکت می افکند و به سراشیب گناه می کشاند و آنچنانشان می سازد که میان آنان و دینشان جدایی می افکند ؛ در همین راستاست که حق تبارک و تعالی می گوید : « ان الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً لست منهم في شیء انما امرهم الی الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون » (سوره انعام ـ ۱۵۹) (تو را با کسانی که دینشان را پاره پاره کردند وگروه گروه شدند ، کاری نیست ، کارآنان تنها با خداوند است ، سپس آنان را از آنچه می کردند ، آگاه می سازد.)

حتی خود علم و دانش نیز وقتی برپایه اخلاص نباشد دست اندرکاران آنرا به اختلاف و درگیری اندیشه ها می کشاند زیرا آفت تعصب و یک دندگی و کین توزی و حسادت همه و همه به استبداد در اندیشه بشری می انجامد . لذا قرآن کریم در فراخوان خود به وحدت ، عقیده و اندیشه بشری را از آفت سرکشی و حسادت ، آزاد می سازد و در دلها شالودهء توحید و پای بندی به شریعت نیرومندی را که پیامبر اکرم (ص) آنرا به ارمغان آورده است ، تحکیم می بخشد : « ان الدین عند الله الاسلام وما اختلف الذین اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیاً بینهم ومن یکفر بآیات الله فان الله سریع الحساب » (سوره آل عمران ـ ۱۹) (بی گمان دین راستین نزد خداوند ، اسلام است و اهل کتاب ، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند ، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هرکس به آیات خداوند کفر ورزد بداند که خداوند حسابرس سریع است .)

خداوند سبحان روشن ساخته که اساس این وحدتی که اسلام بدان فراخوانده است ، دین اسلام و پای بندی به آن و به کتاب آسمانی آن به مثابه عامل نجات است . هم او ـ عزّوجل ـ از تفرقه و پراکندگی به دلیل خطرات شدید و زیانهای سختی که در پی دارد ، برحذر داشته و اوضاع و احوال اوس و خزرج در گذشته را یاد آور بندگان خود از این امت ساخته می گوید : « ایندو دو برادر از یک پدر و مادر بودند و میان فرزندانشان دشمنی افتاد و مدت یکصد و بیست سال را در جنگ و خونریزی سپری کردند تا سرانجام اسلام آمد و آتش این جنگ را خاموش و شرآن را برطرف ساخت و آنانرا بهم نزدیک ساخت و با حضور پیامبراکرم (صلوات الله و سلامه علیه) میانشان الفتی برقرار گردید.» در راستای تحکیم این وحدت و تقویت بنیانهای آن ، خداوند متعال این امت را به امر به معروف و نهی از منکر برای یاری به دین و برقراری وحدت و دفع آفات شرّ و فسادی که ای بسا پیرامون حامیان وحدت برانگیخته می شود تا در کشور اسلامی مرتکبش می شوند ، مکلف ساخته است ، قرآن کریم مثال کسانی از پیشینیان را برایمان بازگو می کند که به رغم دلایل روشن و آشکاری که به آنها رسیده بود ، به اختلاف پرداختند و به همین دلیل مورد توبیخ شدید قرار گرفتند .

درباره همه اینهاست که قرآن کریم به تفصیل به سخن پرداخته راه درست و برتر را نشان داده است . خداوند تبارک و تعالی می گوید : « واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا واذکروا نعمة الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخواناً وکنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تهتدون * ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر واولئک هم المفلحون * ولا تکونوا کالذین تفرقوا واختلفوا من بعد ما جاءهم البینات واولئک لهم عذاب عظیم » ( سوره آل عمران ـ ۱۰۳ تا ۱۰۵) ( و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید و نعمت های خداوند را بر خود ، فرایاد آورید که دشمنان همدیگر بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او ، با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید ؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می گوید ، باشد که شما راهیاب گردید * و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی فرا می خوانند و به کار شایسته فرمان می دهند و از کار ناشایست باز می دارند و اینانند که رستگارند * و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه گواهها برای آنان آمد ، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود.)

پیامبراکرم (ص) امت خود را به اساس وحدت یعنی آویختن به ریسمان الهی ، رهنمون شد ؛ به نقل از ابوهریرة آمده است که پیامبراکرم (ص) فرمود : « خداوند سه چیز را برای شما خوش و سه چیز را ناخوش می دارد ؛ او خوش می دارد که او را بپرستید و چیزی را شریک وی قرار ندهید و اینکه همگی به ریسمان خداوند بیاویزید و از اولوالامر خود فرمان برید و ناخوش دارد که به قیل و قال و فراوانی سؤال بپردازید واموال خود بهدر دهید .» این حدیث را "مسلم" روایت کرده است .

تردیدی نیست که ریسمان الهی به معنای دین و کتاب اوست که اساس رابطه میان خلق و خالق را در خود گرد آورده اند و برای پای بندان به آن ، امنیت و پیوند با خدای سبحان را تضمین می کنند . کسانی که به این ریسمان بیاویزند ، راه راست را یافته اند : « الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور والذین کفروا اولیآؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون » (سوره بقره ـ ۲۵۷) (خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی نور از تیرگی ها بیرون می برد ، اما سروران کافران ، طاغوت هایند که آنها را از نور به سوی تیرگی ، بیرون می کشانند ؛ آنان دمساز آتشند ، آنها در آن جاودانند .)

در حدیث پیش گفته در هشدار نسبت به تفرقه پس از فرمان به آویختن به ریسمان الهی ، آمده بود که متفرق نشوید زیرا کسی که به ریسمان الهی آویخت ، از درگیری و تفرقه دور می شود ولی خودداری از این درآویختن یا درآویختن به جز آن ، به مفهوم گمراهی است : « هر کس هدایت و رهنمونی را در جز آن جستجو کند ، خداوند گمراهش می سازد .»

قرآن کریم نیز در تأکید بر همین معناست که می گوید : « واطیعوا الله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحکم » (سوره انفال ـ ۴۶) ( و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و بترسید و شکوهتان از میان برود ...) و نیز می گوید : « وان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاتقون * فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون» (سوره مؤمنون ـ ۵۲ و۵۳) ( و این امت شماست ، امتی یگانه و من پروردگار شمایم ، پس از من پروا کنید * آنگاه کار دین خود را در میان خویش پاره پاره کردند . هر گروهی بدانچه خود دارد ، شادمان است.)

بدینگونه است که در این آیات پس از آنکه خداوند متعال بر یکی بودن دین و شریعت تأکید کرد و یادآور شد که امت واحده بر ایمان و توحید در عبادت هم نظر و همراه هستند ، به وضع و حال امتهایی که با این اصل مخالفت کردند و سر از اطاعت خدا پیچیدند و پاره پاره شده و تبدیل به گروههای پراکنده گردیدند ، اشاره کرده است .

در روایتی که "بخاری" آورده است ، پیامبراکرم (ص) می فرماید : « هرکس از طاعت خارج شود و جماعت را ترک گوید و در همین حال بمیرد ، بر جاهلیت مرده است .» و در جای دیگری ، پیامبر خدا (ص) پس از آن از کسی سخن بمیان آورده که با جماعت ، مخالفت می کند و بر پیمان آن نمی ماند و اقدام به پراکندان صفوف می کند و تر و خشک را با هم می سوزاند ، می فرماید : « هر کس بر امتم خارج شود و خوب و بد آنرا مورد طعن قرار دهد و مؤمنانش را پاس ندارد و بر پیمان خود نماند ، از من نیست و من نیز از او نیستم.» این حدیث را "مسلم" روایت کرده است .

و خداوند متعال می گوید : « ومن یشاقق الرسول من بعد ما تبین له الهدی ویتبع غیر سبیل المؤمنین نوله ما تولی ونصله جهنم وساءت مصیرا » (سوره نساء ـ ۱۱۵) (و هرکس ، پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت ، با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند ، وی را با آنچه بدان روی آورده است وا می نهیم و وی را به دوزخ می افکنیم و این ، بد پایانه ای است!)

عبادات ، تحقق عملی وحدتند

اسلام ، در راستای توجه جدّی خود به تحکیم ارکان امت اسلامی وتقویت بنیه آن ، عبادات را در صورتی که به صورت جماعت برگزار شود ، دارای برتری و پاداش بیشتری گردانده است تا بدین ترتیب امت را به اتحاد خو دهد و نهال اصول و روح وحدت و اتحاد را در آنان غرس کند ؛ بجای آوردن نماز جماعت را دارای اجر و ثواب بیشتری نسبت به نماز فرادا دانسته است . نماز جماعت در اسلام به گونه ای در نظر گرفته شده که روح وحدت را روزانه پنج بار به نمازگزاران القا می کند ؛ نماز سالانه عیدین نیز چنین است و اجتماع بزرگتری را در بر می گیرد و به همین ترتیب گردهمایی بسیار بزرگتر و پرشکوهتری را در نظر گرفته که شمار زیادی از مسلمانان همهء کشورهای اسلامی از هر رنگ و نژاد را در بر می گیرد که در فریضهء حج بیت الله الحرام ، گردهم می آیند . در عبادت روزه و زکات نیز تحقق عملی وحدت نهفته است .

فرجام تفرقه

بدین ترتیب کسی که با آنچه رسول خدا(ص) آورده مخالفت کند و از چیزی جز عقیده و عمل مؤمنان ، پیروی کند خدای او را به حال خود رها می سازد و او را بر عهده کسی می گذارد که در دنیا به وی چشم دوخته بود . و در آخرت نیز او را به دوزخ و سرنوشت شومی رهنمون می سازد ؛ در همین معناست که خداوند متعال می گوید : « ومن یشاقق الرسول من بعد ما تبین له الهدی ویتبع غیر سبیل المومنین نوله ما تولی ونصله جهنم وساءت مصیرا » (سوره نساء ـ ۱۱۵) (و هرکس ، پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت ، با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند ، وی را با آنچه بدان روی آورده است ، وا می نهیم و وی را به دوزخ می افکنیم و این ، بد پایانه ای است!)

وقتی تاریخ ملت ها و خلق ها را ورق می زنیم می بینیم که هیچ یک از ملل غارتگر و چپاولگر و ستم پیشه نتوانستند بر دیگران فایق آیند مگر آنکه پیش از آن وحدت آنانرا از میان برداشته و کوشیده اند تفرقه و اختلاف میان آنها افکنند . این سیاست استعمار است . تجاوزگری های دشمنان و صهیونیسم نیز که فاصلهء چندانی با ما ندارد و شاهد آن هستیم ؛ سلاح تفرقه قدرتمندترین سلاح عرصه این کارزار بوده و عناصر تفرقه و تشتت از ضربات هر سلاحی ، کارآمدتر بوده اند . به خاطر همه اینهاست که مسلمانان و اعراب در همه کشورهای اسلامی و عربی را نهیب می دهیم که متحد شوند و گرد هم آیند و راه اتحاد در پیش گیرند و ارزش رهنمود پیامبراکرم (ص) در این فرموده را کاملا درک کنند و آویزه گوش خود قرار دهند : « دست خدا با جماعت است و جداشدگان از جماعت ، به دوزخ در می افتند.»

پس پیش به سوی وحدت نیرومند و استوار و صف واحدی چون بنای استوار و بهم پیوسته ای که همدلی و همبستگی قدرت ملت ها و خلق ها را آنچنانکه خداوند متعال فرموده است ، در پی دارد : « یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم ان الله علیم خبیر» (سوره حجرات ـ ۱۳) (ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه ها و قبیله ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید ؛ بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند ، پرهیزگارترین شماست ، به راستی خداوند دانایی آگاه است.)


وظیفه مسلمانان ، وحدت در برابر چالش های کنونی

خداوند متعال امت اسلامی را با عقیده و باوری متحد گردانده که او را به پرستش خدای یگانه بی همتا و به عباداتی فرامی خواند که وحدت صفوف آن روزانه پنج بار تجلی یافته است ؛ در زکات نیز ، احساسات مسلمانان در همکاری با برادران نیازمند خود و با صرف بخشی از اموالی که خداوند آنرا برای نیازمندان و محرومان در نظر گرفته ، وحدت می یابد . همچنانکه در روزه ، آنگاه که جملگی در یک زمان از خوردن و آشامیدن دست می شویند و در یک زمان نیز بهنگام مغرب ، می خورند و می آشامند ، وحدت می یابند .

در حج بیت الله الحرام نیز که همه حاجیان با یک لباس و در یک وقت یکجا گردهم می آیند و به خدای یکتای بی همتا لبیک می گویند و در کنگره عظیم و جهانی حج به بررسی مسایل و مشکلات خویش می پردازند ، چنین وحدتی تجلی می یابد .

بدین ترتیب می بینیم که همه آنچه که اسلام تشریع کرده برای وحدت بخشیدن به مسلمانان اعم از افراد ، گروهها ، ملت ها و خلقها است ؛ خداوند هدف از آفرینش زن و مرد و به صورت گروه و قبیله در آوردن آنها را آشنا شدن با یکدیگر قرار داده است آنجا که می گوید : « یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم ان الله علیم خبیر» (سوره حجرات ـ ۱۳) (ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه ها و قبیله ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید ؛ بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند ، پرهیزگارترین شماست ، به راستی خداوند ، دانایی آگاه است.) همو ضمن فرمان به وحدت می گوید : « واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا » (سوره آل عمران ـ ۱۰۳) ( و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مَپراکنید.)

اینک نگاهی به حقایق اسلام و آیین آسمانی آن می افکنیم تا ببینیم و مطمئن شویم که این حقایق و احکام جملگی در جهت وحدت بخشیدن و نه پراکندن ، درنظر گرفته شده اند .


حقایق احکام اسلام وحدت بخشند

موضع اسلام نسبت به اجتهادهای درست

اسلام ، دین علم ومعرفت است و پیروان خود را به کسب دانش و فرهنگ بیشتر فرا می خواند و حتی خداوند متعال به بنده برگزیده خود و آخرین پیامبرش فرمان داده که از خداوند دانش بیشتری درخواست نماید : « وقل رب زدني علماً » (سوره طه ـ ۱۱۴) ( ... و بگو : پروردگارا! بر دانش من بیفزای!)

این همان دین جهانی است که فراسوی زمان و مکان است و کتاب آسمانی جاودانهء آن را آخرین پیامبرخدا و رحمت جهانیان حضرت محمد مصطفی (ص) به مردم عرضه کرده است . و به دلیل عام بودن این رسالت و جاودانگی آن تا بهنگام رستاخیز مردمان در برابر پروردگار خود بوده که کتاب آسمانی اش یعنی قرآن مجید صفت عام و جاودانه دارد : « ان هو الا ذکر للعالمین » (سوره ص ـ ۸۷) (این جز پندی برای جهانیان نیست.)

و به دلیل عام بودن این رسالت و جاودانگی آنست که پیامبری را فرو فرستاده که رحمتی برای جهانیان است و دعوتش ویژه یک قوم و گروه نیست و شامل زمان خاصی نیز نمی گردد ، خداوند متعال می گوید : « انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون» (سوره الحجر ـ ۹) ( بی گمان ما خود ، قرآن را فروفرستاده ایم و به یقین ، ما نگهبان آن خواهیم بود.) و خداوند این قرآن را در سینه ها و در سطرها ، پاسداشت و نگهبانی کرد .

و به دلیل عام بودن این رسالت و جاودانگی آنست که پیامبری را فروفرستاده که رحمتی برای جهانیان است و دعوتش ویژه یک قوم و گروه نیست و شامل زمان خاصی نیز نمی گردد ؛ « وما ارسلناک الا رحمة للعالمین» (سوره انبیاء ـ ۱۰۷) ( و تو را جز رحمتی برای جهانیان ، نفرستاده ایم.)

و به دلیل عام بودن و جاودانگی آنست که خداوند متعال کتاب آسمانی آنرا از هرگونه تحریف و کم و کاستی مصون داشت و همچنانکه خود ضامن نگهبانی از قرآن کریم گردید ، عهده دار پاسداشت احادیث نبوی حقیقی و صحیح نیز بوده تا همچون تبیینی برای قرآن باشند و آنرا روشن سازند : « ان علینا جمعه وقرآنه * فاذا قراناه فاتبع قرآنه * ثم ان علینا بیانه» (سوره القیامة ـ ۱۷ تا ۱۹) ( گردآوری و خواندن آن با ماست * پس چون بخوانیمش ، از خواندن آن پیروی کن * سپس شرح آن نیز با ماست.)

خداوند متعال برای پاسداری از سنت مطهر نبوي ، مردانی امین و شهره به عدالت و درستکاری و پرهیزگاری و اوج هوشمندی را در نظر گرفت و آنان سنت شریف نبوی را از تحریف غلوکنندگان و دروغ بستن باطلان و تأویل جاهلان ، مصون داشتند .

و به دلیل عام بودن این رسالت و جاودانگی آنست که حقایق احکام آن وحدت بخش و نه تفرقه افکنانه اند و به پای بندی به وحی الهی در کتاب خداوند متعال و سنت پیامبر اکرم (صلوات الله و سلامه علیه) فرا می خواند و درچارچوب همین وحی معصوم است که اجتهاد در مواردی که متن صریحی درباره آن یافت نشود ، مطرح گشته و اندیشهء اسلامی از سوی متخصصان اهل علم شکل گرفته و پربار گشته است .

و به دلیل عام بودن این رسالت و جاودانگی آنست که آیین الهی دارای ويژگی حکمت و پند و اندرز نیکو و مجادله به بهترین روش است و چنان نیست که با زور و شمشیر ، گسترش یافته باشد . خداوند متعال در این مورد می گوید : « لا اکراه في الدین قد تبین الرشد من الغي » (سوره بقره ـ ۲۵۶) (در کار دین ، هیچ اکراه نیست که رهیافت ، از گمراهی آشکار است.) و نیز می گوید : « وما انت علیهم بجبّار » (سوره ق ـ ۴۵) (... و تو برآنان چیره نیستی ...) و نیز خداوند تبارک و تعالی می گوید : « لست علیهم بمصیطر » (سوره الغاشیة ـ۲۲) ( تو بر آنان چیره نیستی .)

وقتی مجتهدان در امور دینی ، اهلیت اجتهاد داشته باشند و نظریات اجتهادی متعدد باشد ، اسلام تنها به یک رأی ، بسنده نمی کند و هیچ نظری را مادام سهمی از حقیقت و بهره ای از صحت را داشته باشد و صاحب نظر نیز از مجتهدان به مفهوم فقهی آن باشد ، ردّ نمی کند ؛ پیامبر اکرم (ص) خود اجتهاد و تعدد آراء را در راستای آسانی و تسامح اسلام می پذیرفت و کسی را بخاطر ابراز نظریات دیگر ، سرزنش نمی فرمود . روایت شده که پیامبراکرم (ص) در روز "احزاب" فرمود : « کسی نماز عصر را بجای نیاورد مگر نزد بنی قریظة» ، گروهی هنگام نماز عصر در راه بودند و برخی گفتند نماز نمی خوانیم جز در آنجایی که حضرت فرموده است و گروهی دیگر تصمیم به نماز گزاردن در همانجایی که بودند گرفتند و یادآور شدند که این کار از ما خواسته نشده است . خبر این تصمیمات را به پیامبر (ص) رساندند ولی آنحضرت (ص) کسی را سرزنش و نکوهش نکرد .

از جمله مثال های پذیرش تعدّد آراء ـ زمانی که جملگی درست باشند ـ اینکه دو کس اقدام به تیمم کردند ولی در حین نماز ، به آب دسترسی پیدا کردند یکی از آنها وضو گرفت و نمازش را تکرار کرد ولی دومی اینکار را نکرد . پیامبر خدا (ص) به کسی که تکرار نکرد فرمود : سنت صحیح را بجای آوردی و به آنکس که تکرار کرد فرمود : « تو دو اجر داری.»

گاهی برخی از صحابه در مسئله ای ، یا حالتی منفرداً دارای نظری هستند و در عین حال برخی اجتهاد این صحابی را کمی دور از ذهن یا عجیب می یابند و لی پیامبر خدا (صلوات الله و سلامه علیه) ـ وقتی در چنین مسایلی به وی مراجعه می شد ـ وجه حقیقت را در موضوع نشان می داد و اگر در اجتهاد یاد شده ، وجهی از تسامح اسلام را می یافت آنرا می پذیرفت و ردّ نمی کرد و صاحب آنرا نیز نکوهش نمی نمود .

می بینیم که پیامبراکرم (صلوات الله و سلامه علیه) اجتهاد صحیح را می پذیرفت و تعدد آراء را مادام که در چارچوب حق و صواب بوده و در مواردی بوده که نصّ صریحی درباره اش نیامده و با آیه ای از آیات قرآن یا یکی از احادیث صحیح رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) تناقضی نداشت ، قبول می فرمود ، از آن مهمتر اینکه علمای حدیث ، پذیرش عمل یکی از صحابه را نوعی سنت نبوی و درشمار احادیث شریف تلقی می کنند زیرا آنها خود سنت نبوی را به عنوان گفته ، عمل ، صفت یا تقریری از سوی آنحضرت تعریف می کنند .

طی دوران شکوفایی اسلامی اسلاف این امت که دارای نظریات متعددی هم بودند ، هرگز دیگران را ملزم به پذیرش نظر خود یا اجبار کسی به چیزی ، نکرده اند . در این راستا از "امام ابوحنیفه نعمان" روایت شده که بارها گفته است : « این چیزی است که به نظرما می رسد وکسی را به پذیرش آن مجبورنمی کنیم ونمی گوییم همگان حتماً باید آنرا بپذیرند ؛ اگر کسی نظر بهتری دارد آنرا عنوان کند .آن»

موضع اسلام در برابر نظریات نادرست

اسلام نظریات نادرست را نمی پذیرد و ردّ می کند و حتی اجتهادورزی و ابراز نظر اجتهادی یا فتوا یا نظر درباره دین خدا را تنها از سوی کسانی می پذیرد که از علوم اجتهاد و فتوا یعنی : تفسیر ، علوم قرآنی ، قرأتها ، اسباب نزول ، حدیث ، اسباب ورود و ناسخ و منسوخ و فقه و صرف و نحو و دیگر علوم برخوردار باشند .

خداوند متعال به آنهایی که علم و دانش لازم را ندارند فرمان می دهد از علمای متخصص و عارفان بپرسند ، در آیه ذیل آمده است : « وما ارسلنا من قبلک الا رجالا نوحي الیهم فأسالوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون » (سوره النحل ـ ۴۳) ( و ما پیش از تو ، جز مردانی را که به آنها وحی می کردیم ، نفرستادیم ؛ اگر نمی دانید از اهل کتاب بپرسید .) اسلام نسبت به پیروی از کسانی که دانش ندارند ، هشدار داده است زیرا آنها آنچنانکه پیامبر اکرم (ص) فرموده است ، گمراه می کنند و گمراه هستند . کسی که بدون داشتن دانش ، اقدام به صدور فتوا و اجتهاد برای کسی در دین خدا می کند ، هم او را گمراه می سازد و هم در معرض هلاکش قرار می دهد . در روایتی به نقل از جابر (رض) آمده که گفته است : « در سفری بودیم یکی از ما سنگی به سرش خورد و زخمی شد سپس محتلم گردید و از همراهان پرسید که آیا اجازه دارم [بجای غسل] تیمم کنم . به او گفتند : نه نباید تیمم کنی چون به آب دسترسی داری ؛ او نیز غسل کرد و پس از آن مُرد . وقتی به حضور پیامبر اکرم (ص) رسیدیم آنحضرت در جریان موضوع قرار گرفتند و فرمودند : « او را کشتند ، خداوند آنها را بکشد ، چرا وقتی نمی دانستند از کسی نپرسیدند؟ درمان ندانستن ، پرسیدن است ؛ کافی بود که او تیمم کند و روی زخم خود را با کهنه ای ببندد و برآن مسح کند و سایر نقاط بدن را غسل دهد . » این حدیث را "ابوداود" و "ابن ماجه" روایت کرده اند .

وقتی حضرت می فرماید : « او را کشتند و خداوند آنها را بکشد» این نتیجه گرفته می شود که افرادی که بر خطا فتوا دادند و او را به هلاکت رساندند چون بدون علم و بر خطا فتوا داده بودند قاتل برادر خویش شدند .

در این باره روایت دیگری را " اسامة بن زید" نقل کرده می گوید : « پیامبر اکرم (ص) گروهی از ما را به جنگ فرستاد ، صبح هنگام به "الحرقات" در جهینة رسیدیم ، من به مردی برخورد کردم ، گفت : لااله الا الله . ضربه ای بر وی زدم و از پایش در آوردم ؛ ولی خودم اندکی نگران درستی کارم شدم آنرا با پیامبر (ص) در میان گذاشم ، حضرت (ص) فرمود : آیا لااله الا الله گفت و او را کشتی ؟ » عرض کردم : ای رسول خدا ، او از ترس اسلحه ام ، گفت . فرمود : مگر قلب او را شکافتی و دانستی که به دلیل ترس از سلاح گفته یا نه ؟ ترا چه کار به گویندهء لا اله الا الله ؟» و مرتب این عبارت را تکرار فرمود بطوریکه آرزو کردم ای کاش هرگز تا پیش از آنروز ، اسلام نیاورده بودم ». این حدیث را "البخاری" و "مسلم" و "احمد" و "ابوداود" روایت کرده اند .

با وجود اختلاف در آراء ، هرگز نباید مسئله بدان انجامد که کسی ، دیگری را تکفیر کند وفردی ، خطاکار را فاسق یا بدعت گذار تلقی نماید زیراهیچ کس نمی تواند وارد دل مردم شود یا از آنها خبر داشته باشد ، تنها خداست که از دلها خبر دارد و جز خدایی که آفریده آنست بر آن چیرگی ندارد .

در اجتهادهای بزرگان تعصبی نبود

بزرگان ما (رحمة الله علیهم) تلاش و کوشش قابل ستایشی در عرصهء اجتهاد داشتند و دارای نظریات گوناگون و متعددی بودند و گاه نیز با یکدیگر اختلاف نظر داشتند ولی با اینحال ، هرگز تعصب بخرج نمی دادند و کسی ، دیگری را ملزم به پذیرش نظر خود نمی ساخت ؛ اختلاف نظر فقها و بزرگان نیز می تواند دلایل و اسباب متعددی داشته باشد ، گاه یک حدیث به برخی از آنها نرسیده است و گاهی نیز رسیده است ولی به دلیل عدم اطمینان به سلسله رجال آن و کسانی که آنرا نقل کرده اند ، حدیث مزبور را قابل اطمینان نمی دانند یا به نظرشان حدیث ضعیفی می آید و گاه نیز بالاخره حدیث به سمع آنها رسیده و آنرا قبول هم دارند ولی در لحظه اجتهاد ، آنرا از یاد برده اند .

گاه دلایل اختلاف نظر نیز به قواعد اصولی باز می گردد و مثلاً برخی قواعد اصولی مشخصی چون "المصالح المرسلة" ، "سدالذرائع" ، "استحسان" ، "استصحاب" یا "عرف" را قبول داشته و برخی نیز آنها یا برخی از آنها را قبول ندارند .

آنها با وجود اختلاف نظر در برخی احکام ، تعصبی نسبت به نظرات خود ندارند زیرا این اختلافها ، در مورد اصول نیست و به فرعیات بازمی گردد از جمله مثلاً در قرائت یا عدم قرائت بسم الله الرحمن الرحیم یا آهسته یا بلند خواندن آن ولی در عین حال کسی را ملزم به پذیرش نظر خود نمی کنند و این اختلاف ها نیز مانع از آن نیست که پشت سر یکدیگر ، نماز بگذارند .

مثلاً می بینیم که "امام شافعی" (رحمة الله تعالی علیه) در مسجد امام ابوحنفیه در نزدیکی آرامگاهش نماز می گذارد و در نماز صبح ، به رغم اینکه از نظر امام شافعی قنوت کردن سنت است ، قنوت نمی کند وقتی در این باره از وی پرسیدند ، در پاسخ گفت : « در حضور وی مخالفتش کنم؟» و زمانی که خلیفه "المنصور" برآن شد تا مردم را ملزم به عمل به "موطأ" "امام مالک" کند این یک به او گفت : یا امیرالمؤمنین ، چنین نکن ، مردم ، پیش ازاین گفته هایی داشتند و احادیثی شنیده اند و روایاتی روایت کرده اند و هر گروه پای بند آنچه پیشینیان آنان داشته اند ، هستند پس مردم را به حال خود و با آنچه برای خود برگزیده اند ، واگذار ، خلیفه نیز به وی گفت ، خدای توفیقت دهاد ای ابا عبدالله .

و در احتیاط و تواضع و فروتنی بزرگان ما ، روایتی است که از "امام مالک" (رحمه الله) نقل شده که از وی دربارهء چهل و هشت مسئله پرسیدند که در پاسخ به سی و دو مسئله گفت : نمی دانم .

و "ابو الدرداء" (رض) گفت : «"نمی دانم" ، نیمی از دانش است .» ، این درست نیست که کسی که در دین تفقهی ندارد و آمادگی اجتهاد را نیز پیدا نکرده بخود جرأت دهد و بدون علم ، در دین خدا اظهارنظر کند و مردم را به آتش رهنمون کند . عامهء مردم نیز نباید از کسی که تخصص در علم دین و فقه و اصول و احکام ندارد ، درباره دین خود بپرسند ، در قرآن کریم داریم : « فاسالوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون » (سوره انبیاء ـ ۷) (... اگر نمی دانید از اهل کتاب بپرسید.)

و بدینگونه بود که بزرگان ما در گذشته به اصل عدم تعصب نسبت به یک نظر یا اجتهاد ـ مادام که با آیه ای از کتاب خدا یا حدیث صحیحی از سنت رسول خدا (ص) منافات نداشته باشد ـ پای بند بودند .

فراخوان اسلام به وحدت مسلمانان در برابر چالش های معاصر

حقایق و احکام و تشریفات اسلام ، به وحدت مسلمانان یاری می رساند و آنان را پراکنده نمی سازد . اجتهاد بزرگان و تعدد آراء و گاه اختلاف آنها با یکدیگر نیز که در فروع و نه دراصول است ، مانع از وحدت وهمبستگی آنان نیست و هرگز ، عامل تعصّب نسبت به یک رأی نبوده است .

از آنجا که در احکام و شریعت اسلامی چنین آیینی حکمفرماست طبیعی است که فراخوان وحدت آفرین مواضع مسلمانان در تمامی امور دنیوی و در هر گامی که برمی دارند و درهراقدامی که بعمل می آورند و بویژه در رویارویی با چالش های معاصری که با آن روبرو می شوند ، قابل درک است . قرآن کریم نیز دربارهء وحدت این امت است که توضیح می دهد : « وان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاتقون » (سوره المؤمنون ـ ۵۲) ( واین امت شماست ، امتی یگانه و من پروردگار شمایم پس از من پروا کنید.)

در راستای فراخوان اسلام به وحدت موضع مسلمانان در برابر چالش ها ، قرآن کریم امت اسلام را نسبت به مهمترین چالش هایی که دشمنان سعی در گستراندن آن دارند ، هشدار می دهد ؛ این چالش مربوط به روابط مسلمانان با یکدیگر و اختلافهایی است که بزرگترین خطر و برنده ترین تیشه ای است که می تواند اساس این امت را ویران سازد ، به همین دلیل است که می بینیم استعمار پیش از آنکه برخی از کشورهای آزاد شده یا استقلال یافته را ترک گوید ، مرزهای ساختگی ایجاد کرد و مسایل مرزی اختلاف انگیز و قابل منازعه ای را بر جای گذاشت تا امت متحد نشود و همچنان گرفتار اختلافهای سیاسی و بین المللی میان خود باشد .

در کنار اختلاف های مرزی ، دشمنان ما ، اختلاف های فقهی میان علما در خصوص برخی مسایل فرعی را نیز بزرگنمایی می کنند ، در فضای اختلاف نیز امت تضعیف می گردد و دشمنان راحت تر برآن چیره می شوند . آنها با دامن زدن به اختلاف هایی که در مسایل دینی مطرح است ، توانستند شکافهایی میان اقشار مختلف جوانان مسلمان ایجاد کنند و هیچ چیز نیز بدتر و خطرناکتر از اختلاف در دین نیست ؛ اختلافهای دینی ، دنیای آدمی و آخرتش را نیز با خطرات زیادی مواجه می سازد . لذاست که قرآن ، آنرا خروج از اسلام تلقی می کند :

« ان الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعا لست منهم فی شیء انما امرهم الی الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون » (سوره الانعام ـ ۱۵۹) ( تو را با کسانی که دینشان را پاره پاره کردند و گروه گروه شدند کاری نیست کار آنان تنها با خداوند است سپس آنان را از آنچه می کردند آگاه می سازد .)

آنهایی که تنها درگیر اختلاف ها هستند زندگی خود را بیهوده سپری و عمرشان را تلف می کنند . از دیگر چالش هایی که دشمنان این امت سعی در برانگیختن آن دارند قرار دادن امت در موضع دفاعی و نه در حالت هجومی است با این توطئه و برنامه شیطانی دشمنان ما شبهات زیادی را القا کرده و مسلمانان را کاملاً در موضع دفاعی قرار داده آنانرا با این شبهات ، سرگرم کرده اند .

در این راستا ، ادّعاها و شبهاتی درباره موقعیت زن در اسلام مطرح شد و درباره تعدد زوجات ، دربارهء طلاق و ادعای گسترش اسلام به ضرب شمشیر یا با زور ـ که جملگی ادعاهای بی پایه و دروغی است. ـ شایعات وشبهاتی القا گردیده است . آموزه های اسلام خود دربردارندهء حکمت های تشریعی والا و حاوی اسرار الهی درجهت سعادت بشر و با محتوای عدالت و حق وخیر درهر یک از احکام آنست ، البته این بدان معنا نیست که نباید به این شبهات ، پاسخ گفت بلکه هدف آنست که ضمن پاسخ به همهء آنها ، اقدام به گسترش اسلام و نشان دادن برتری ها ، فضایل و احکام آسان و تسامح آمیزی کنیم که خود از مهمترین دلایل گسترش اسلام و اسلام آوردن بسیاری براساس پذیرش قلبی و محبت نسبت به آن ، بوده است .

علاوه بر چالش هایی که یاد کردیم ، چالش های نظامی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، بهداشتی و فرهنگی فراوان دیگری نیز وجود دارد ؛ چالش های نظامی را می توان در استعمار و اشغال بسیاری از کشورها و اقلیت های اسلامی مجسّم دید . چالش های سیاسی نیز در تلاش برای گسترش سازمانهای سیاسی متفرّق کننده امّت و نهادهایی دانست که سرانجام باعث می شود امت درگیر اختلاف های بسیار و مخاصمات فراوانی گردد .

چالش های اجتماعی نیز به صورت گسترش سنت ها و عادات وارداتی در خصوص خانواده و محیط و پوشاک و دیگر عرصه های اجتماعی است .

چالش های اقتصادی را می توان در گسترش معاملات ربایی ـ البته با نام دیگری که به خورد ما می دهند ـ و کشاندن کشورهای اسلامی به وام گیری و درگیر ساختن آنها با وام هایی که به وابستگی و ضعف اقتصادی آنها می انجامد و ابهت و استقلال آنها را به خطر می اندازد .

وچالش های بهداشتی نیز به صورت گسترش مشروبات الکلی ، مواد مخدر وسم های سفید (افیون) است که بهداشت جوامع اسلامی و عقل و مغز هر یک از افراد این امت را نشانه می گیرد .

و سرانجام چالش های فرهنگی که به صورت شبیخونهای فرهنگی و فکری بمثابه خطرناکترین این چالش هاست و امت را به غرب زده کردن و بفراموشی سپردن رسالت خود می کشاند و باعث می شود حرکت اسلام و گسترش آن به خارج از مرزهای جهان اسلام متوقف گردد و از درون آسیب پذیر باشد .

در محیطی با چنین چالش های متعددی که امت را از هر سو در بر گرفته اند ، امت دچار ضعف می شود و بیم آن می رود که دیگران به همین دلیل و نیز به دلیل اختلاف هایی که آنرا دچار تفرقه کرده است ، آنچنانکه پیامبر اکرم(ص) پیش بینی فرموده بر آن جرأت پیدا می کنند و در صدد ضربه زدن به آن برآیند ؛ آنحضرت (ص) می فرماید : « روزی آید که دیگران همچون درندگانی که به طعمه ای رسیده اند ، بر شما حمله آورند .» گفتند : آیا از کمی تعداد ماست ای رسول خدا؟ فرمود : نه! در آن زمان ، شما زیاد هم هستید ولی چون کف سیل می مانید و خداوند ترس و بیم از شما را از سینه دشمنانتان بر می دارد و ترس و هراس بر دل شما می افکند .» گفتند : ترس و هراس از چه ای رسول خدا؟ فرمود : « عشق به دنیا و هراس از مرگ ». این حدیث را "احمد" و "ابوداود" روایت کرده اند .

پیش نیازهای تحقق وحدت اسلامی

در رویارویی با این چالش ها ، باید پیش نیازهای وحدت شامل مواد زیر را برآورده ساخت :

یکم : عقیده اسلامی یعنی عقیده توحیدی که در آن به خدای یگانه بعنوان پروردگار و به اسلام به عنوان دین و به سرورمان حضرت محمد (ص) به عنوان پیامبر و فرستاده خدا ایمان داریم . در این عقیده ، به خدا و فرشتگان و کتاب ها و فرستادگانش و نیز به روز رستاخیز و خیر و شرّ قدر نیز ایمان داشته و ایمانمان با عمل همخوانی داشته باشد .

پای بندی به اسلام مستلزم پای بندی به احکام ، شریعت ، معاملات ، رفتار و اخلاق اسلامی است .

پای بندی به عقیده توحید نیز امت را امت یگانه ای می سازد که نه دچار اختلاف می شود و نه پراکندگی پیدا می کند و در مقابل و همچنانکه خداوند جل شأنه می گوید به ریسمان الهی فراچنگ می زند : « واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا » (سوره آل عمران ـ ۱۰۳) ( و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید.)

پای بندی به عقیده توحید ، مردم را گرد هم می آورد و وحدت می بخشد ؛ نه کسی از طاعت [حق] خارج می شود و نه جماعت را رها می کند حضرت رسول (ص) می فرماید : هرکس از طاعت [حق] خارج شد و جماعت را رها کرد و مرد در حالت جاهلی مرده است .» این حدیث را "بخاری" روایت کرده است .

دوّم : اینکه به قرآن و سنت پای بند باشیم و سعی کنیم آیین ربانی اسلام را که برترین آیین هاست ، به مورد اجرا در آوریم . دشمنان ما اهمیت قرآن کریم در وحدت بخشیدن به امت و اعطای توان ایمانی به آن و نیز خطری که این کتاب بر آنها دارد را بخوبی درک کرده اند . "گلادستون" نخست وزیر وقت بریتانیا و بزرگ سردمدار استعمار در خاورمیانه می گوید : « تا وقتی که قرآن وجود دارد اروپا نخواهد توانست بر شرق چیره شود و خودش نیز در امان نخواهد بود .»

"سیمون" نیز می گوید : « این وحدت اسلامی است که آرزوها و امیدهای خلقهای سیاه پوست را گردهم می آورد و به آنان کمک می کند تا زیر بار سلطهء اروپایی ها نروند و از آن رها شوند.»

در این راستا می توان بازار اسلامی برای مبادلات تجاری در منابع اقتصادی اعم از کشاورزی ، معدنی ، نفتی و حیوانی ـ که خداوند ارزانی کشورهای اسلامی کرده است ـ به راه انداخت ؛ اگر هماهنگی های لازم صورت گیرد این منابع با چنین تنوع و گستردگی و حجم و اهمیتی ، می توانند برای راه اندازی بزرگترین بازار مشترک اسلامی ، کافی باشند .

این درست نیست که عقب ماندگی و فقر به عنوان دو مانع ، در برابر ایجاد یک تشکل همه جانبه اقتصادی [از سوی کشورهای اسلامی] در نظر گرفته شوند ؛ موقعیت استراتژیک کشورهای اسلامی و منابع اقتصادی آنها ـ شامل منابع طبیعی یا انسانی ـ از جمله مهمترین عوامل ایجاد چنین چارچوب تکامل اقتصادی بمثابه سنگ بنای همبستگی اسلامی است و کشورهای اسلامی باید در جهت تشکیل آن همت گمارند و در این راه هدف خود را تحقق این دو نکته سازند :

یکم : چیرگی برموانع پیش رو و چالش هایی که برسر راه آن قرار دارند .

دوم : کوشش جدی و پیگیر در تحقق همکاری های اقتصادی میان خود .

سوم : باید میان مسلمانان ، وحدتی اسلامی ایجاد کرد . وقتی مسلمانان دست کم دارای موضع اسلامی واحدی باشند ، چالش هایی که از آنها یاد کردیم راه بجایی نخواهند برد و امت اسلام خود تبدیل به بزرگترین ، نیرومندترین و معتبرترین کشورها و امت ها می شود .

این وحدت مورد نظر ، همانی است که اسلام بدان فراخوانده و بر آن تأکید کرده است : « یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم ان الله علیم خبیر» (سوره حجرات ـ ۱۳) (ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه ها و قبیله ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید ؛ بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند ، پرهیزگارترین شماست ؛ به راستی خداوند ، دانایی آگاه است.)

پیامبر اکرم (صلوات الله و سلامه علیه) مسلمانان را به وحدت و همکاری و همیاری با یکدیگر فراخواند و فرمود : « مؤمن برای برادر مؤمنش چون بنایی استوار و بهم پیوسته است و [به نشانه بهم پیوستگی] انگشتان دو دست را در هم فرو برد .» این حدیث را "البخاری" روایت کرده است . جوامع و کشورهای اسلامی نیز باید موضع خود را متحد گردانند و در رویارویی با چالش های جهانی ، با یکدیگر همکاری کنند ؛ همه کشورهای اسلامی باید دست یاری خود را به تمامی کشورهای نیازمند و فقیر دراز کنند و به اقلیت ها یاری رسانند و آنانرا از توطئه هایی که دشمنان اسلام علیه آنها می چینند رهایی بخشند تا مفسده جویی و شرّ دیگران گریبانشان را نگیرد .

چهارم : اینکه در جهت تقریب مذاهب عمل کنیم و در مسایل فقهی مورد توافق با همدیگر همکاری کنیم و هر جا نیز اختلاف داشتیم ، همدیگر را معذور داریم .

پنجم : اینکه در تدارک برای تقویت وجود امت اسلامی و شکوه آن همکاری داشته باشیم ؛ خداوند متعال می فرماید : « واعدوا لهم ما استطعتم من قوة » (سوره انفال ـ ۶۰) (و آنچه در توان دارید از نیرو ... در برابر آنان فراهم سازید ....)

ششم : اینکه امت اسلامی باید از برانگیختن تعصب های قبیله ای ، نژادی و مذهبی که باعث سستی صفوف و خدشه دار شدن وحدت آن می شود و مهمترین اسباب تفرقه و اختلاف بشمار می رود ، دوری گزیند ؛ امت اسلامی باید در اندیشه و فراخوان خود به هم نزدیک شود زیرا دین یکی و خدای بی همتا نیز یکی است .

هفتم : تصفیه جوامع اسلامی از خرافات و بدعت ها و گرایش هایی که می تواند به پراکندگی امت بیانجامد و به دشمنان اسلام فرصت دهد تا ادعا کنند اسلام ، ادیان متعددی است که بسته به کشورها و مذاهب و نظرات و اندیشه ها ، با همدیگر تفاوت دارند .

تردیدی نیست که حل این مشکلات و رفع این مسایل ، صفای دلها و پاکی عقل ها و درمان دردها را درپی خواهد داشت ؛ خداوند متعال ـ چنانکه درقرآن می گوید ـ خود دین را برای ما برگزید و آیین درست را انتخاب کرد : « ان الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا وانتم مسلمون » (سوره بقره ـ ۱۳۲) ( خداوند برای شما این دین را برگزیده است ، پس جز در فرمانبرداری از او ، از این جهان نروید.)

هشتم : اینکه مجلسی جهانی اسلامی متشکل از علمای مسلمانان تشکیل شود به گونه ای که هریک از کشورهای اسلامی در آن نمایندگی داشته باشند و دست کم سالی یکبار گردهم آیند و ارتباط میان اعضای آن ، دائماً برقرار باشد و در جهت فراخواندن ملتها و دولتها و نیز کشورها و سازمانها به تمرکز کوشش های خود در ایجاد وحدت اسلامی و تحکیم و تقویت آن و تدوین ضوابط و معیارها و مکانیسم هایی برای شکل دهی به آن ، عمل کند ؛ روزی که کشورهای جهان اسلام با یکدیگر متحد شوند و در راستای تحقق صلاح خود و یاری دینشان ، این هدف محقق شود خداوند نیز مطمئناً به یاری آنها می شتابد و به آنان امکان پیاده کردن شریعت خدا بر روی زمین را می دهد و می توانند روابط خود را با جامعه تقویت کنند و از دین پروردگار دفاع نمایند و امر به معروف و نهی از منکر کنند : « ولینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز * الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة وآتوا الزکاة وامروا بالمعروف ونهوا عن المنکر ولله عاقبة الامور » (سوره حج ـ ۴۰ و ۴۱) ( ... و بی گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است * همان کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم ، نماز بر پا می دارند و زکات می پردازند و به کار شایسته فرمان می دهند و از کار ناپسند باز می دارند ؛ و پایان کارها با خداوند است. )

وحدت امت اسلامی در سنت نبوی

اسلام ما را به وحدت امت اسلامی فرا خوانده است ؛ پیش از این روشن شد که فراخوان قرآن کریم در ایجاد این وحدت ، فراخوانی روشن ، جدی و بسیار قوی است . سنت شریف نبوی نیز جزییات آنچه را قرآن بدان فرا خوانده بیان کرده و چنین تاکیدی را روشن ساخته و بر اهمیت ایجاد آن انگشت گذارده است ؛ سنت ، هم در بعد عملی و هم در بعد ارشادی یا توجیهی به اینکار پرداخته است .

در بعد عملی ، از همان نخستین روزی که پیامبر اکرم (ص) مسؤولیت دعوت به اسلام را بر دوش گرفت و به گرد آوردن مردم به دور خود پرداخت و آنان را به اسلام فراخواند و گرد هم آورد ، گرویدگان به اسلام را که در ابتدا ، شمار اندکی داشتند و سپس بیشتر و بیشتر شدند ، تا پیش از هجرت و تشکیل دولت اسلامی [در مدینه] ، در خانه " الارقم " گرد می آورد . پس از هجرت نیز در مدینه اولین کار در جهت تشکیل دولت اسلامی بنای مسجد وحدت بخش و سپس برادر خواندگی مهاجران و انصار بود که بدان اقدام فرمود ؛ این برادر خواندگی مهمترین اتحاد میان مسلمانان را شکل داد و باشکوه ترین تصویرهمکاری و وحدت را میان آنها ، به نمایش گذارد و سپس نیز پیمانی را با ساکنان " مدینه " بست و شرایط یا قرار و مدارهایی میان خود و آنها برقرار کرد .

از دیگر جنبه های عملی وحدت ، عباداتی چون نماز ، زکات ، روزه و حج را می توان نام برد . ولی در جنبه های ارشادی یا توجیهی وحدت یادآور می شویم که پیامبر اکرم (ص) خود به پایبندی به جماعت مسلمانان فراخوانده است ، در حدیث آمده است : « سه چیز است که قلب انسان مؤمن [در انجام آنها ] در بند نیست : اخلاص عمل برای خدا ، پند و اندرز به رهبران مسلمان و پایبندی به جمع آنها که دعای آنان ، ایشان را پاس می دارد. » این حدیث را "البزار" روایت کرده است .

ارشادات پیامبر اکرم (ص) تأکید دارد که در اتحاد مسلمانان ، قدرت و عزت و دوری دشمنانشان و دوری از شیطان ، نهفته است . از سعید بن المسیب (رض) نقل شده که گفت : پیامبر اکرم (ص) فرمود : « شیطان به یک نفر و دو نفر توجه دارد ولی اگر سه تن شدند از آنها روی بر می گرداند . » این حدیث را "مالک" روایت کرده است .

پیامبر اکرم (ص) به فتنه انگیزان و کسانی که دشمنان اسلام آنان را برای ایجاد تفرقه و تشتت میان امت به یاری می گیرند ، هشدار می دهد . آنحضرت (صلوات الله و سلامه علیه ) می فرماید : « در آینده دشواری و مفسده هایی خواهید دید ؛ اگر کسی در صدد تفرقه میان امتی که جمع شده و وحدت یافته برآید هر کس که باشد او را شمشیر زنید .» این حدیث را " مسلم " روایت کرده است .

آنحضرت (ص) بر هشدار نسبت به خروج از جمع و جدایی از جماعت تأکید کرده می فرماید : « هرکس از طاعت [حق] بیرون شود و جماعت را ترک گوید و بمیرد ، بر جاهلیت مرده است .» این حدیث را "البخاری" روایت کرده است .

و حتی ایشان (علیه الصلاة و السلام) خود را بری از کسانی دانسته که بر امت خروج کند و به خوب و بد آنان ضربه زند ، می فرماید : « هرکس بر امت من خروج کند و مؤمنانش را بیازارد و به پیمانی که بسته پای بند نباشد ، از من نیست و من نیز از او نیستم .» این حدیث را "مسلم" روایت کرده است .

در مورد مؤمنان و محبت و مهربانی به یکدیگر ، مثال پیکر واحدی را می زند تا اهمیت این اتحاد را درک کنند ، می فرماید (ص) : « مثال مؤمنان در دوستی و محبت و همدلی با یکدیگر همچون پیکر واحدی هستند که چو عضوی بدرد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار .» این حدیث را "البخاری" روایت کرده است .

و تأکید می کند که قدرت و نیرومندی امت ، به اتحاد آنست و در اینصورت آنان همچون بنایی استوار و بهم پیوسته درمی آیند ؛ فرمود(ص) :«مؤمن برای مؤمن ، چون بنایی است که کاملاً بهم پیوسته و بسته است .» این حدیث را "البخاری" روایت کرده است .

لزوم پای بندی به جمع مسلمانان

امنیت و ثبات در پای بندی به یکپارچگی مسلمانان و هراس و عدم اطمینان در تفرقه و دوری ازاتحاد و وحدت آنانست . اختلاف ها به جسم امت آسیب می رساند و آنرا از پای در می آورد ، سنت شریف نبوی نیز در این راستا کاملاً روشن و در بدترین زمانها و زمانه ها راهگشاست : از "حذیقة بن الیمان" (رض) نقل است که می گوید : « مردم از رسول خدا (ص) درباره خیر می پرسیدند ولی من از بیم آنکه مبادا گرفتار شرّ شوم ، از شرّ پرسیدم و عرض کردم : ای رسول خدا ما در جاهلیت بودیم و گرفتار شرّ و اینک خداوند ما را به این خیر رهنمون شد . آیا پس از این خیر ، شرّی خواهد بود؟ فرمود : آری . عرض کردم : و آیا پس از آن شرّ ، خیری خواهد آمد؟ فرمود : آری و در آن مفسده ای است . عرض کردم : مفسده اش کدام است؟ فرمود : اینکه گروهی جز راه من در پیش گیرند که آنانرا می شناسی و انکار می کنی . عرض کردم : آیا پس ازآن خیر، شرّی خواهد بود؟ فرمود : آری ، منادیانی بر دروازه های جهنم [می ایستند] که هرکس به آنها لبیک گوید او را در آن می اندازند . عرض کردم ، آنانرا برایمان توصیف کن . فرمود : آنها از میان خود ما هستند و به زبان ما سخن می گویند . عرض کردم : فرمانت چیست اگر چنین وضعی را خود دیدم؟ فرمود : تنها پای بند جمع و امام مسلمانان باش . عرض کردم : اگر آنها [مسلمانان] جمع و امامی نداشتند چه کنم؟ فرمود : از همهء آن فرقه ها ، دوری گزین و عزلت بجوی حتی اگر کار بجایی رسد که ریشه درختان را به دندان گیری و در آن حال ، مرگت فرا رسد.» این حدیث را "البخاری" روایت کرده است .

خوانده شده 616 مرتبه