بهار و لذت‎های روحانی

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

لذت عاقلانه نه لذت غافلانه

در رابطه با ایام تحویل سال و فرا رسیدن عید نوروز، مي توان گفت آن‎هایی که عاقل‎اند و حکیمانه زندگی می‎کنند، بهره کامل و کافی از زندگی می‎برند. یعنی هم لذت‎های جسمانی و بدنی می‎برند و هم لذت‎های روحانی و عقلی. اگر کسی عاقل باشد بهترین لذت را از زندگی مخصوصا در فصل بهار می‎برد اما اگر کسی غافل باشد فقط لذت ظاهری می‎برد.

توضیح مطلب این است که در روایات آمده: «إذا رأیتم الربیع فاذکروا النشور» وقتی بهار آمد، به یاد معاد باشید. وقتی بهار می‎آید دوتا کار در عالم طبیعت و عالم ماده انجام می‎گیرد. اگر کسی نداند چه‎کاری در طبیعت انجام می‎گیرد و چه‎کسی این کار‎ها را انجام می‎دهد، فقط یک حیات گیاهی دارد یعنی در حد گیاهان لذت می‎برد از خوردن و پوشیدن لباس نو. این «حیوان نام» هنوز متخیل و متوهم و... نشده، و فقط یک لذت گیاهی می‎برد. مگر گیاه لذت ندارد؟ گیاه هم تغذیه دارد و بالنده است و جامه نو در بر می‎کند؛ این برگ‎ها لباس نویی است برای این‎ها. جوانی که از همه‎جا غافل است و فقط به این فکر است که نوروز را خوش باشد، یک لذت گیاهی دارد یعنی خوب غذا می‎خورد، خوب می‎گوید، خوب می‎خندد، خوب جامه در بر می‎کند، می‎خرامد و دیگر هیچ. این، بهره غافلان است اما اهل‎بیت عصمت و طهارت که به حقیقت عالم آگاه هستند و ما را به حقیقت عالم آگاهی می‎دهند، فرمودند شما عاقلانه زندگی کنید نه غافلانه. بهره مادی ببرید، از هوای لطیف لذت ببرید، از سبزی و از آب و از هوا و محیط سالم لذت ببرید اما از این رسیدن بهار به یاد معاد باشید: «اذا رأیتم الربیع فاذکروا النشور» به یاد معاد باشید.

در قرآن کریم بیش از هر چیزی بعد از مسأله توحید ما را به جریان معاد آشنا می‎کنند زیرا آن‎که سازنده است، مسأله معاد است. اعتقاد به خدا به‎عنوان این‎که او واجب‎الوجود است، به‎عنوان این‎که خالق کل است، به‎عنوان این‎که مدیرعامل کل جهان و رب الارباب است؛ در مشرکان حجاز هم بود؛ این اعتقادها مشکل را حل نمی‎کند، این فقط ثمره علمی دارد. آن‎که مشکل را حل می‎کند، ربوبیت جزیی است که رب انسان کیست، نه رب عالم! این ربوبیت جزیی چیست؟ انسان باید تحت تدبیر چه‎کسی باشد، قانون چه‎کسی را گوش بدهد؟ این را مشرکین قبول نداشتند. بعد هم مسأله معاد است.

انسان که مرد، می‎پوسد یا از پوست به درمی‎آید؟ مشرکان می‎گفتند انسان که مرد، می‎پوسد: «إِنْ هِی إِلا حَیاتُنَا الدنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیی» بعد از مرگ خبری نیست. اگر کسی بعد از مرگ را انکار کند و مرگ را پوسیدن بداند، تمام حیات را تا گور خلاصه می‎بیند بنابراین می‎گوید هر اندازه ممکن است در این‎جا بهره ببریم. قرآن کریم در بسیاری از آیات سخن از معاد را مطرح می‎کند که مرگ پوسیدن نیست، بلکه از پوست به در آمدن است؛ مرگ نابودی نیست، هجرت است؛ در روایات نورانی اهل‎بیت آمده است: «إنما تنتقلون من دار الی دار» اگر برای ما روشن شد که مرگ از پوست به در آمدن است نه پوسیدن و هجرت، میلاد جدید و یک مرحله دیگر است، خواهیم دانست که باید چیزی را تهیه کنیم که آن‎جا کارایی داشته باشد.

در روایات فرمودند وقتی بهار آمد، شما به فکر معاد باشید. در بهار دوتا کار اساسی انجام می‎گیرد یکی این‎که خوابیده‎‎ها بیدار می‎شوند و یکی این‎که مرده‎‎ها زنده می‎شوند و در قرآن کریم از هر دو راه برای مسأله معاد استفاده شده است. در جریان خواب فرمود: «یتَوَفاکمْ بِاللیلِ وَ یعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنهارِ ثُم یبْعَثُکمْ» این‎که هر شب انسان می‎خوابد، نموداری از مرگ است چون «النوم اخ الموت» در خواب، روح بخش مهم تعلقش از بدن را کم می‎کند و در حد حیات گیاهی بدن را نگاه می‎دارد؛ بدن او در بستر است، اما خودش در عالم خودش حرکت می‎کند.

تعبیر قرآن کریم درباره خواب توفی است یعنی انسان خوابیده، متوفی است چه این‎که انسان مرده هم متوفی است منتها در مرگ تعلق بین نفس و بدن بالکل قطع است اما در خواب فقط قسمت مهم تعلقش قطع است؛ لذا تعبیر وفات درباره موت هم هست: «اللهُ یتَوَفی اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ التی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها» او متوفی است و ما در خواب متوفاییم «هُوَ الذی یتَوَفاکمْ بِاللیلِ وَ یعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنهارِ» ما هر شب متوفا می‎شویم و بعد بیدار می‎شویم. بعد می‎فرماید این، نشانه قیامت است؛ کسی‎که می‎میرد مانند به خواب رفتن است منتها قدری بیشتر، پس خوابیدن و بیدار شدن نموداری از معاد است.

در بهار تمام این درخت‎هایی که خواب رفته‎اند، بیدار می‎شوند. آن گیاهان و آن درختانی که چندین سال قبل از بین رفته‎اند و خاک شدند و الآن خاک‎شان پای این درخت‎هاست؛ این‎ها مرده‎اند، بهار خدا این‎ها را زنده می‎کند. دوتا کار در بهار می‎شود یکی این‎که این درخت‎هایی که خوابند بیدار می‎شوند برای این‎که خشک نشده‎اند. وقتی دیگر درخت‎ها بیدار شدند و آب خوردند و هوا دیدند و نور دیدند و کود دیدند، تغذیه می‎کنند. کار تغذیه کردن این‎ها این است که خاک‎های اطراف خودشان را جذب می‎کنند و این درختی که یک متر بود، دو متر می‎شود؛ چراکه خاک خورده و هوا خورده. این خاک مرده را خدا از راه تغذیه زنده کرد و همین خاک را به‎صورت میوه درآورد، همین خاک را به‎صورت برگ درآورد، همین خاک را به‎صورت خوشه و شاخه درآورد.

این‎چنین نیست که در باغ یک کار بشود که خوابیده بیدار بشود بلکه در باغ دوتا کار می‎شود؛ یکی اینکه خوابیدهها بیدار میشوند و اینکه مردهها زنده میشوند قرآن کریم فرمود خدای سبحان باران نازل می‎کند، زمین مرده را زنده می‎کند: «یحیی اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» نه یحیی النبات بعد نومها. زمین مرده را زنده می‎کند. خدای سبحان در قرآن کریم فرمود خوابیده‎‎ها را بیدار می‎کند و مرده‎‎ها را زنده می‎کند: «کذلِک یحْیی اللهُ الْمَوْتی» این‎چنین خدای سبحان این بدن‎های پوسیده را دوباره نو می‎کند. اهل‎بیت (علیهم‎السلام) فرمودند: «اذا رأیتم الربیع فاذکروا النشور» وقتی که بهار آمد به یاد قیامت باشید.

این کسی که حکیمانه به بهار نگاه می‎کند، هم مطلب جدید می‎فهمد و هم لذت علمی می‎برد، برهان اقامه می‎کند و جانش تغذیه می‎شود؛ در نشاط است که مطلبی را فهمیده؛ بدنش هم از هوای تازه، از گل‎ها، بهار، لذائذ و نسیم لذت می‎برد. پس آدم عاقل از بهار دو لذت می‎برد ولی آدم غافل یک لذت از بهار می‎برد؛ اصرار کتاب و سنت این است که شما هرگز به کم قناعت نکنید. آدم وقتی مطلبی را فهمید کاملا لذت می‎برد؛ لذتی که انسان از مطلب عمیق می‎برد بیش از لذتی است که از خوردن یک غذای لذیذ عاید او می‎شود؛ لذا فرمودند وقتی بهار شد شما به این فکر باشید که اگر خواب هستید بیدار بشوید و اگر خدای ناکرده آن مرگ دامن‎گیر شما شد، خودتان را با آیات الهی زنده کنید.

در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام‎الله‎علیه) در نهج‎البلاغه آمده است که بعضی‎ها مرده متحرک‎اند: «فَالصورَه صُورَه إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ وَ ذلِک مَیتُ الْأَحْیاءِ» ایشان فرمود این‎ها صورتا زنده‎اند؛ آن جان‎شان، آن قلب‎شان، آن فکرشان مرده است: «فَالصورَه صُورَه إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ وَ ذلِک مَیتُ الْأَحْیاءِ» یعنی در میان زنده‎‎ها راه می‎روند ولی مرده‎اند. اگر کسی با این معارف آشنا باشد، خودش را زنده می‎کند؛ وقتی زنده شد از حیات لذت می‎برد. بنابراین خاصیت بهار این است که اگر انسان به یاد معاد بیفتد، هم لذت عاقلانه می‎برد و هم لذت حسی کسی که حکیمانه به بهار نگاه می‎کند، هم مطلب جدید می‎فهمد و هم لذت علمی می‎برد، برهان اقامه می‎کند و جانش تغذیه می‎شود؛ در نشاط است که مطلبی را فهمیده؛ بدنش هم از هوای تازه، از گل‎ها، بهار، لذائذ و نسیم لذت می‎برد. پس آدم عاقل از بهار دو لذت می‎برد ولی آدم غافل یک لذت از بهار می‎برد؛ اصرار کتاب و سنت این است که شما هرگز به کم قناعت نکنید.

آيت ا... جوادي آملي

خوانده شده 3173 مرتبه