سرانجام دنیا شرح حکمت 132 نهج البلاغه

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
سرانجام دنیا شرح حکمت 132 نهج البلاغه

وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ لِلَّهِ مَلَكاً يُنَادِي فِي كُلِّ يَوْمٍ: لِدُوا لِلْمَوْتِ، وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ، وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ.
 امام(عليه السلام) فرمود: خداوند فرشته اى دارد كه همه روز بانگ مى زند بزاييد براى مردن، و گردآورى كنيد براى فنا، و بنا كنيد براى ويران شدن!

 پيام فرشته الهى:
امام(علیه السلام) در این کلام حکیمانه کوتاه و پربار به سرنوشت انسان ها و مواهب و نعمت هاى آنها اشاره کرده مى فرماید: «خداوند فرشته اى دارد که همه روز بانگ مى زند بزایید براى مردن و گردآورید براى فنا و بنا کنید براى ویران شدن».
لام در «لِلْمَوْتِ» و «لِلْفَناءِ» و «لِلْخَرابِ» لام سببیّه نیست، بلکه لام غایت است; یعنى فرزند بزایید ولى عاقبتش مرگ است و اموال گردآورى کنید سرانجامش فناست و بناهاى پرشکوه برپا سازید عاقبت آن ویرانى است.
شبیه چیزى است که در قرآن مجید در داستان فرعون و همسرش به هنگام گرفتن قنداقه موسى از آب نیل آمده است «(فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوّاً); (هنگامى که مادرش به فرمان خدا او را به دریا افکند) خاندان فرعون او را (از آب) گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد»(1) یعنى عاقبت کار چنین شد.
در حقیقت امام روى سه چیز از مهم ترین مواهب زندگى دنیا انگشت گذارده و سرانجام همه آنها را روشن ساخت: فرزندان که عزیزترین سرمایه انسان اند و اموال که براى آن زحمت فراوان مى کشد و بناهاى مجلل که گاه قسمت عمده عمر خود را صرف آن مى کند. امام مى فرماید: هیچ یک از اینها بقا و دوامى ندارد و سرانجام گرد و غبار فنا بر روى همه آنها مى نشیند تنها چیزى که براى انسان باقى مى ماند اعمال خیر و نیکى هاست که نزد خدا ذخیره مى شود، قرآن مى گوید: «(مَا عِنْدَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاق); آنچه نزد شماست از میان مى رود و آنچه نزد خداست باقى مى ماند».(2)
در این که آیا واقعاً فرشته اى فریاد مى زند و ما صداى او را نمى شنویم یا زبان حال جهان آفرینش و طبیعت دنیاست یا صدایى است که از جان و فطرت و عقل ما بر مى خیزد و ملک اشاره به آن است، محلّ گفتوگو است.
کسانى که آن را تفسیر به طبیعت دنیا و مانند آن کرده اند دلیلشان این است که اگر واقعاً ملکى صدا بزند و ما نداى او را نشنویم چه فایده اى مى تواند داشته باشد؟; ولى به این ایراد مى توان پاسخ داد که وقتى نداى آن ملک به وسیله اولیاءالله براى ما نقل شود تأثیرش واضح است مثل این که ما براى کسى نقل کنیم که فرزندت را در فلان شهر دیدیم که فریاد مى زد مرا یارى کنید. در این گونه موارد صداى شخص غائب به وسیله شخص حاضر رسیده است.
بهترین راه براى این که انسان سرنوشت آینده خود را تشخیص دهد آن است که درباره پیشینیان فکر کند آنها کجا رفتند؟ اموالشان چه شد؟ و کاخ هایشان به چه سرنوشتى گرفتار گردید؟ قرآن مجید درباره کافران و منافقان در آیه 69 سوره توبه مى فرماید: «(کَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْکُمْ قُوَّةً وَأَکْثَرَ أَمْوَالا وَأَوْلاَداً); (شما منافقان،) همانند کسانى هستید که قبل از شما بودند، (و راه انفاق پیمودند; بلکه) آنها از شما نیرومندتر، و اموال و فرزندانشان بیشتر بود» (دیدید سرنوشت آنها چه شد؟) سرنوشت خود را بر آنها قیاس کنید.
در حدیثى در کتاب شریف کافى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم فرزند آدم هنگامى که در آخرین روز دنیا و اولین روز آخرت قرار مى گیرد اموال و فرزندان و اعمال او در برابرش مجسم مى شوند رو به اموالش مى کند و مى گوید به خدا سوگند من نسبت به تو حریص و بخیل بودم الان سهم من نزد تو چیست؟ مى گوید: «خُذْ مِنّی کَفَنَکَ; تنها کفن خود را مى توانى از من بگیرى» رو به فرزندانش مى کند و مى گوید شما را دوست مى داشتم و از شما حمایت مى کردم من چه سهمى نزد شما دارم؟ مى گویند: تو را به قبرت مى بریم و پنهان مى کنیم رو به سوى عملش مى کند و مى گوید به خدا سوگند من نسبت به تو بى اعتنا بودم و تو بر من سنگین بودى چه چیز نزد تو دارم؟ عملش مى گوید: من همنشین تو در قبر و روز قیامت هستم تا من و تو به پیشگاه پروردگار عرضه شویم. (سپس امام(علیه السلام) فرمود: اگر آن شخص ولىّ خدا بوده سرنوشت بسیار خوبى دارد و اگر دشمن خدا بوده به عذاب دردناکى مبتلا مى شود).(3)
شاعر معروف عرب ابوالعتائیه از کلام حکیمانه امام بهره گرفته و مى گوید:
لِدُوا لِلْمَوت وَابْنُوا لِلْخَرابِ *** فَکُلُّکُمْ یَصیرُ إلى ذِهابِ
لِمَنْ نَبْنی وَنَحْنُ إلى تُراب *** نَصیرُ کَما خُلِقْنا مِنْ تُراب؟
براى مرگ بزایید و براى ویرانى بنا کنید که همه شما در مسیر رفتن هستید
براى چه کسى بنا مى کنیم در حالى که ما به سوى خاک مى رویم و همان گونه که از خاک آفریده شدیم به خاک باز مى گردیم.(4)
*****
پی نوشت:
(1). قصص، آیه 8.
(2). نحل، آیه 96.
(3). کافى، ج 3، ص 231 و 232 با تلخیص اندک.
(4). سند گفتار حکیمانه: از جمله کسانى که این کلام حکیمانه را پیش از مرحوم سیّد رضى در کتاب هایشان نقل کرده اند مرحوم کلینى در جلد دوم کافى از امام باقر(علیه السلام) با تفاوتى و مرحوم مفید در اختصاص از امام صادق(علیه السلام) هستند و (بعد از مرحوم سیّد رضى) آمدى نیز در غررالحکم آن را از امیرمؤمنان(علیه السلام) با تفاوتى نقل کرده (که نشان مى دهد منبع دیگرى در اختیار داشته است). (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 119)
 

خوانده شده 626 مرتبه