وحدت در سيره پيامبر(ص)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

 

پيامبر اعظم(ص) وحدت امت اسلامي را از راهبردهاي بنيادين اقتدار امت اسلامي در تمام زمان‌ها و مكان‌ها دانسته است و براي برپايي و تحقق بخشيدن آن، تلاش‌هاي فراواني نموده‌اند به‌ گونه‌اي كه اقتدار و عزت جامعه نو پاي اسلامي در عصر رسالت، برآيند وحدت و راه‌ كارهاي ارايه شده از سوي پيامبر خاتم(ص) ‌بوده است. علاوه بر گفتارهاي آن حضرت پيرامون ضرورت، ‌اهميت و فوايد وحدت، از سيره سياسي، اجتماعي و فرهنگي پيامبر(ص) ‌، به ‌دست مي‌آيد كه آن حضرت بنيانگذار وحدت امت اسلامي در جامعه عربي آن زمان بوده است.

امام علي(ع) مي فرمايند: پيامبر(ص) شكاف‌هاي اجتماعي را به وحدت، اصلاح و فاصله ها را به هم پيوند داد. اقبال لاهوري نيز مي گويد:

 

نقش نو، بر صفحه هستي كشيد

امتي گيتي گشايي آفريد

امتي از ماسوا بيگانه ئي

بر چراغ مصطفي پروانه ئي

امتي از گرمي حق سينه تاب

ذرّه‌اش شمع حريم آفتاب

كائنات از طيف او رنگين شده

كعبه‌ها، بت خانه هاي چين شده

مرسلان و انبياء آباي او

اكرم او نزد حق اتقاي او

كل مؤمن، اخوة اندر دلش

حرّيت سرمايه آب وگلش

 

پيامبر اعظم(ص) اسوه كامل در تمامي ابعاد زندگي مي باشد، طبيعي است كه الگو قرار دادن سيره آن حضرت، براي مسلمانان امروز نيز، كارآمدترين راه‌ كارها را براي تحقق وحدت اسلامي، ارايه مي نمايد.

مقصود از وحدت:

مراد از وحدت امت اسلامي اين است كه مسلمانان در كنار حفظ مذاهب خود شان بر محور مشتركات ديني مثل توحيد، قرآن، پيامبر اعظم(ص) و سنت و سيره نبوي در برابر خطراتي كه اصل اسلام و جامعه مسلمانان را تهديد مي كند، هم ‌بستگي و همدلي داشته باشند و از اختلاف هاي گوناگون مذهبي، سياسي، نژادي، زباني و... كه موجب وهن و سستي امت اسلامي مي شود، دوري كنند. پيامبر اعظم(ص) براي برپايي وحدت امت اسلامي راهبردهاي گوناگوني داشته است كه اين مسئله در سيره آن حضرت به خوبي تجلّي يافته است که عبارتند از:

وحدت ملّي و ديني درسيره‌ نبوي:

وجود مسلمانان مدينه، فصل جديدي در زندگي پيامبر(ص) گشود؛: حضرت با ورودش به مدينه، راه ‌كارهاي اساسي براي عزت و اقتدار مسلمانان در پيش گرفت، پيمان نامه ها و عقد قراردادهاي اخوت و برادري بين گروه هاي مختلف آن زمان، به امضاء رسانيده و منعقد كرد كه اين مسئله مي تواند از بارزترين راهبردهاي وحدت اسلامي در جامعه آن زمان باشد.

راه‌ كارهاي سياسي- فرهنگي وحدت:

الف ـ پيمان نامه‌ عمومي در مدينه:

در آغاز ورود پيامبر به مدينه، ميان مسلمانان و يهوديان، تفاهم نسبي وجود داشت؛زيرا هر دو خداپرست و بت شكن بودند و جامعه يهوديان تصور مي كردند كه با تقويت اسلام ازحملات مسيحيان روم، در امان خواهند ماند. وانگهي ميان آن ها و اوسيان و خزرجيان بستگي ها و پيمان هاي ديرينه نيز وجود داشت. روي اين جهات، پيامبر(ص) ‌قراردادي داير بر وحدت مهاجر و انصار نوشت و يهوديان مدينه(‌اوس وخزرج): نيز آن را امضاء‌كردند، پيامبر(ص) آيين و ثروت آن ها را طي شرايطي محترم شمرد كه متن كامل آن را سيره نويسان ضبط كرده‌اند. 4 از آن جا كه اين قرارداد يك سند تاريخي زنده است و حاكي است كه چگونه پيامبر(ص) ‌به آنان احترام مي گذاشته و با اين پيمان توانستند يك جبهه متحد در برابر دشمنان به وجود آورند، نقاط حساس اين سند را ذكر مي كنيم. البته در مفاد قرارداد به‌ روشني قيد شده است كه مسلمانان امت واحده‌اي جدا از مردم ديگر هستند(انهم امة واحدة‌ من دون الناس) و ارتباط بين مسلمانان و كافران نيست و نبايد بين مسلمانان دوري باشد.

1‌ـ‌ مسلمانان در برابر ظلم و تجاوز با هم متحد خواهند بود.

2 ـ‌ امضاء كنندگان پيمان، ملت واحد را تشكيل ميدهند، مهاجران قريش به رسم سابق خويش قبل از اسلام در پرداختن خون بها باقي هستند، اگر فردي از آن ها كسي را كشت، يا فردي از آن ها اسير گرديد، بايد به كمك هم خون بهاي اورا بپردازند و اسير خود را بخرند.

3 ـ هيچ مؤمني بدون اشاره ساير مؤمنان در جهاد في سبيل الله صلح نمي كند و صلح جز براي همگان اجرا نخواهد شد.

4 ـ تمامي گروه‌ها(‌كه به جنگ مشغول‌اند)‌ به ترتيب وارد جنگ خواهند شد و جنگيدن به يك گروه(دو مرتبه پشت سر هم) تحميل نخواهد شد.

5 ـ‌ ‌ذمة الله ‌نسبت به همه افراد يكسان است.

6 ـ‌ اگر اختلافي بين مسلمين بروز كرد، مرجع حل آن خدا و رسول خواهند بود.

7 ـ مسلمين، فرد مقروض و مديوني را كه دين او سنگين است، رها نخواهند ساخت، بلكه او را كمك مي كنند.

8 ـ هيچ فرد با ايماني حق ندارد، مؤمني را براي خاطر كشتن كافري بكشد و هرگز نبايد كافري را بر ضد مسلماني ياري كند.

9 ـ‌ پيمان و عهد خدا با تمام مسلمانان يكي است، از اين نظر پست‌ترين آن ها مي تواند تعهداتي در برابر كفار به‌ذمه بگيرد.

10 ـ مسلمانان دوستان و پشتيبان يكديگرند.

11 ـ هر فردي از يهوديان ازما پيروي كند و اسلام بياورد، از كمك و ياري ما برخوردار خواهد بود و تفاوتي ميان او و مسلمان ديگر نخواهد بود و كسي حق ندارد او را ستم كند ويا ديگري را بر ضد او تحريك كرده و دشمن او را ياري نمايد.

12 ـ در عقد پيمان صلح بايد مسلمانان متحد شوند و هيچ مسلماني بدون جلب نظر مسلمان ديگر جز بر عدالت و مساوات نميتواند صلح برقرار كند. در بخش ديگري از اين پيمان نامه تاريخي كه حاكي از روح وحدت طلبي ميان مسلمانان است، چنين آمده است:

 

1ـ هيچ كس حق ندارد بدون اجازه ‌محمد: از اين اتحاديه بيرون برود.

2ـ خون هر مجروحي( تا چه رسد به مقتول): از اين افراد، محترم است و هر كس خون كسي را بريزد، قصاص دامن گير او شده و سرانجام خود و اهل بيت خود را هلاك كرده است مگر اين كه قاتل ستمديده باشد.

3ـ در جنگ‌هايي كه يهوديان و مسلمانان دوشادوش هم مي جنگند، هزينه هر كدام بر عهده خود آن ها است و هر كس كه با متحدان اين پيمان بجنگد بايد متحدانه با او جنگيد.

4ـ مناسبات هم پيمان بر اساس نيكي و خوبي است و بايد از بدي دور باشند.

5ـ هيچ كس نبايد در حق هم پيمان خود ستم كند، در چنين صورت بايد ستمديده را ياري كرد.

6 ـ داخل ‌يثرب‌ براي امضاء كنندگان اين پيمان منطقه حرم اعلام مي گردد.

7ـ جان همسايگان كساني كه پناه داده شده‌اند، بسان جان مااست، نبايد به او ضرر رسانيد.

8 ـ مسلمانان و يهوديان امت واحده‌اند و مانند يك ملت در مدينه زندگي خواهند كرد و هر يك دين خودرا دارند. با توجه به مفاد پيمان‌نامه به دست مي آيد كه پيامبر(ص) براي ايجاد احساسات مشترك ملي وديني، تلاش فراوان نموده‌اند و به شهادت تاريخ موفقيت هاي قابل توجهي نيز به دست آورده است كه يكي از راه‌كارهاي اساسي در جهت تحقق وحدت امت اسلامي در آن عصر وزمان مطرح بوده است و امروزه نيز تحريك احساسات مشترك ملي و ديني نقش به سزايي در بسيج عموميت و ده‌ها و ايجاد هم‌بستگي و همدلي دارد.

ب ـ پيمان نامه برادري در مدينه:

از آن جايي كه مهاجر و انصار پرورش يافته دو محيط مختلف بودند، در طرز تفكر و معاشرت، فاصله زيادي با هم داشتند؛ اوسيان و خزرجيان كه جمعيت انصار را تشكيل مي دادند، صدوبيست سال باهم جنگ كرده و دشمنان خوني همديگر بودند و با اين اختلافات ادامه حيات ديني وسياسي مسلمانان به هيچ وجه امكان پذير نبود، ولي پيامبر(ص) ‌تمام اين مشكلات را با ياري خداوند، خردمندانه حل نمود، حضرت از طرف خدا مأمور شد كه مهاجر و انصار را با يكديگر برادر كنند؛ روزي در يك انجمن عمومي رو به هواداران خود كرده و فرمود: ‌‌تأخّوا في الله اخوين اخوين؛ دو تا دوتا با يكديگر برادر ديني شويد. 5طبق بيان سيره ابن اسحاق، پيامبر(ص) ‌ميان يارانش(از مهاجرين وانصار)‌پيمان برادري مي بندد تا دوتن دو تن در راه خدا برادر مي شوند. آن ‌گاه دست علي بن ابيطالب(ع) را گرفته، مي گويد: ‌اين برادر من است. بدين سان رسول خدا(ص) كه سرور پيامبران و امام پرهيزكاران و فرستاده پروردگار عالميان است و در ميان بندگان خدا همتا و همانندي ندارد، با علي بن ابيطالب(ع) ‌برادر مي شود. حمزه پسر عبدالمطلب كه شير خدا و شير پيامبر(ص) ‌و عموي او است، با زيد بن حارثه كه آزاد شده پيامبر(ص) ‌است، برادر ميشود چنان‌كه حمزه در جنگ احد وقتي كارزار آغاز ميكند، وصيت ميكند كه اگر كشته شد، زيد بن حارثه ميراث‌دار وي خواهد بود. جعفر بن ابيطالب ملقب به ذوالجناحين((پرنده بهشت)) با معاذ بن جبل كه از قبيله بني سلمه است، برادر مي شود. ابوبكر پسر ابي قحافه با خارجة ‌بن زهير از قبيله بلحارث بن خزرج برادر مي شود. عمر بن خطاب با عتبان بن مالك از قبيله بني سالم بن عوف برادر مي شود. ابو عبيده جرّاح كه عامر بن عبدالله نام دارد با سعد بن معاذ از قبيله عبدالاشهل برادر مي شود. زبير بن عوّام با سلمه بن سلامة‌ از قبيله بلحارث بن خزرج يا به‌روايتي با عبدالله بن مسعود هم پيمان بني زهره برادر مي شود. طلحه بن عبيدالله با كعب بن مالك از قبيله سلمه، سعد بن زيد بن عمر با اُبيّ بن كعب از قبيله بني النجار، مصعب بن عمير بنی هاشم با ابو ايوب انصاري(خالد‌بن‌زيد) ازقبيله بني النجار، ابو حذيفه پسر عتبه ‌بن ربيعه با عباد بن بشر از قبيله عبد الاشهل، عمار بن ياسر(هم پيمان بني مخزوم) با حذيفه بن اليمان از قبيله عبدعيس وهم پيمان قبيله عبدالاشهل، ابوذر(كه همان بُريربن جناده يا جُندَب بن جُناده غفاري باشد) با منذربن عمرو از قبيله بني ساعده، حاطب بن ابي بَلتَعه(هم پيمان بني اسد)با عُوَيم بن ساعده از قبيله عمرو بن عوف، سلمان فارسي با ابودرداء(عويمر بن ثعلبه) ازقبيله بلحارث بن خزرج، بلال(آزاد شده ابوبكر و مؤذن پيامبرص) با ابورُوَيحه عبدالله بن عبد الرحمن خثعمي برادر مي شوند. 6 اين پيمان براي ياران پيامبر چنان عزيز است كه بعدها وقتي عمر بن خطاب ديوان حقوق مجاهدان را تدوين مي كند و بلال مي خواهد به شام رفته و جهاد كند، عمر از او مي پرسد حقوقت را اي بلال به كه مي سپاري ؟ مي گويد: به ابو رويحه، من هرگز از او جدا نخواهم گشت ! به احترام و به سپاس آن پيمان برادري كه رسول خدا ميان آن دو بسته است. . . 7

برخي انديشمندان مي گويند: كار اين مساوات و برادري بدان جا كشيد كه هر مسلماني برادر مسلمان خود را بر خويشتن مقدم مي داشت. چنان كه نوشته‌اند، روز تقسيم غنيمت‌هاي جنگي بني نضير، پيامبر(ص) ‌به انصار گفت: اگر مايل باشيد مهاجران را در غنيمت شريك كنيد و اگر نه همه از آن شما باشد. انصار گفتند مانه تنها غنيمت ها را يك جا به برادران مهاجر خود مي بخشيم بلكه آنان را در مال‌ها و خانه هاي خود شريك مي كنيم. 8 پيامبر با طرح اخوت و برادري توانست وحدت اسلامي را تحقق بخشد و مسلمانان را از خطرات تهديد كننده، حفظ نمايند كه سيصد نفر از مهاجر و انصار را بايكديگر، برادرنمود و رو به مسلمانان مي كرد و مي گفت: فلاني! تو برادر فلاني هستي.

سليمان قندوزي مي‌گويد: امام علي بعد از همه با پيامبر عقد اخوت بست. آن حضرت به پيامبر عرض مي كند كه اصحاب خود را با يگديگر برادر كرديد ولي عقد اخوت ميان من و ديگري برقرار نكرديد. پيامبر در جواب فرمود: به‌ خدايي(كه مرا براي هدايت مردم مبعوث فرموده) سوگند: به اين علت كار برادري تورا عقب انداختم كه مي خواستم در پايان با تو برادر شوم؛ تونسبت به من مانند هاروني نسبت به موسي، جز اين كه پس از من پيامبري نيست. تو برادر و وارث من هستي. 9

________________________________________

پی نوشت ها:

1ـ نهج البلاغه،خطبه 231(فلمّ الله به الصّدع،ورتق به الفتق و)

2ـ ان اكرمكم عند الله اتقيكم

3ـ اقبال لاهوري، كليات اشعار فارسي،ص71.

4ـ سيره ابن هشام، ج2،ص501.

5ـ سيره ابن هشام، ج2،‌ص123.

6ـ سيره ابن اسحاق،ج2،ص153ـ‌ 150.

7ـ همان، ص153.

8ـ سيد جعفر شهيدي، تاريخ تحليلي اسلام،ص67.

9ـ سليمان قندوزي، ينابيع المودة، ج 1، ص55.

 

دانش - مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

خوانده شده 2287 مرتبه