نه همه حقایق با چشم دیده میشوند و نه هر شهادتی نیاز به مشاهده مستقیم دارد؛ عقل و دل هم میتوانند شاهد باشند.
یک شبههی رایج این است که میگویند: «ما چگونه میتوانیم به رسالت پیامبر یا ولایت امام علی علیهالسلام شهادت بدهیم، وقتی آنها را ندیدهایم؟ در دادگاه، کسی فقط میتواند درباره چیزی که دیده یا تجربه کرده شهادت دهد!»
اما این مقایسه دقیق نیست، زیرا شهادت همیشه به دیدن چشم نیست. ما با ابزارهای متعدد شناخت داریم: عقل، استدلال، تجربه، دل و وجدان.
مثال ساده: اگر شما یک ساختمان بلند ببینید، هیچکس نمیگوید «من مهندسش را ندیدهام پس وجود ندارد.» عقل شما میگوید این ساختمان حتماً سازندهای دارد، بدون اینکه دیده باشید. یا وقتی غذا آماده است، شما میفهمید کسی آن را پخته، بدون اینکه آشپز را دیده باشید.
حتی در علوم تجربی، شهادتها معمولاً بر مبنای شواهد و محاسبات است، نه دیدن مستقیم. پزشک قانونی میتواند بگوید «این فرد دیشب فوت کرده است»، در حالی که آنجا نبوده و فقط بر اساس شواهد و ساعت مرگ گواهی میدهد.
یا یک هواشناس میگوید دما در یک شهر زیر صفر بوده است، بدون اینکه خودش در محل باشد؛ ابزار و دادهها کافی هستند.
این اصل در ایمان هم صادق است. وقتی میگوییم «أَشْهَدُ أَنْ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»، یعنی با عقل و دل خود رسالت پیامبر را درک کردهایم، نه با چشم سر دیدهایم.
همانطور که حضرت علی علیهالسلام فرمود: «دیدههای ظاهر او را نمیبینم، اما دلها به وسیله حقایق ایمان او را مشاهده میکنند.» دل و عقل، ابزار مشاهدهاند، نه فقط چشم.
مثال دیگر: اگر شما ببینید زمین خشک است، میدانید باران نباریده است، بدون اینکه شاهد باران باشید. اگر خوراک شور است، میفهمید بدون اینکه فرآیند آشپزی را دیده باشید. همه اینها گواهی دادن به چیزی است که دیده نشده، اما واقعی و صادق است.
پس شهادتین، «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاّ الله» و «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»، دقیقاً به همین معناست: ما با عقل، دل و تجربهی ایمان، حقایق توحید و نبوت را درک کردهایم و گواهی میدهیم.
شهادت ما درست و صادق است، همانطور که وقتی شما میگویید «این ساختمان ساخته شده است» یا «این غذا شور است» صادقانه سخن گفتهاید.
در نهایت، شهادت یعنی «اقرار به حقیقتی که عقل و دل آن را درک کردهاند»، نه «دیدن با چشم». پس هیچ شبههای در صداقت و حقیقت آن وجود ندارد.































