emamian

emamian

يتعرّض قطاع غزّة في هذه الأيام لقصف متواصل وهجمات مكثّفة قلّ نظيرها، وقد أسفر ـ حتى هذا الوقت ـ عن سقوط أكثر من ستة آلاف من المدنيين الأبرياء بين شهيد وجريح، وتسبب في تهجير أعداد كبيرة منهم عن منازلهم، وتدمير مناطق سكنية واسعة، ويستهدف القصف مختلف المناطق حتى لم يعد هناك مكان آمن يأوي اليه الناس.
وفي الوقت نفسه يفرض جيش الاحتلال حصاراً خانقاً على القطاع شمل في الآونة الأخيرة حتى الماء والغذاء والدواء وغيرها من ضروريات الحياة، ملحقاً بذلك أكبر الأذى بالأهالي الذين لا حول لهم ولا قوة، وكأنّه يريد بذلك الانتقام منهم وتعويض خسارته المدويّة وفشله الكبير في المواجهات الأخيرة.
ويجري هذا بمرأى ومسمع العالم كله ولا رادع ولا مانع، بل هناك من يساند هذه الأعمال الإجرامية ويبرّرها بذريعة الدفاع عن النفس!
إن العالم كله مدعوّ للوقوف في وجه هذا التوحش الفظيع ومنع تمادي قوات الاحتلال عن تنفيذ مخططاته لإلحاق مزيد من الأذى بالشعب الفلسطيني المظلوم.
إنّ إنهاء مأساة هذا الشعب الكريم ـ المستمرة منذ سبعة عقودـ بنيله لحقوقه المشروعة وإزالة الاحتلال عن أراضيه المغتصبة هو السبيل الوحيد لإحلال الأمن والسلام في هذه المنطقة، ومن دون ذلك فستستمر مقاومة المعتدين وتبقى دوّامة العنف تحصد مزيداً من الأرواح البريئة.

ولا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم.

قال الرئيس الفنزويلي "نيكولاس مادورو": إن كيان الاحتلال الإسرائيلي يرتكب خلال عدوانها المتواصل "إبادة جماعية" بحق أهالي قطاع غزة، مشيرا إلى أن الاحتلال سبق له أن ارتكب في الماضي مذابح ومجازر وحشية بحق أبناء الشعب الفلسطيني.

وأضاف "مادورو" خلال تصريحات متلفزة أن "الأمين العام للأمم المتحدة أنطونيو غوتيريش، أصدر بيانا تحذيريا من الإبادة الجماعية التي بدأت ضد الشعب الفلسطيني في غزة".

وشدد الرئيس الفنزويلي على أن الفلسطينيين يتعرضون لنظام "فصل عنصري جديد" وتابع: "سبق لنا أن شهدنا في الماضي مذابح، مجازر وحشية (ارتكبها الاحتلال) بحق الشعب الفلسطيني".

وطالب مادورو "بوقف إطلاق النار واحترام قرارات الأمم المتحدة وحقوق الشعوب"، مشيرا إلى ضرورة "بدء مفاوضات سلام فورا لكي يستعيد الشعب الفلسطيني حقوقه المشروعة في الاستقلال والأرض والسلام".

وتواصل مقاتلات الاحتلال الإسرائيلي شن غارات على مناطق مختلفة من القطاع لليوم الخامس على التوالي، متعمدة استهداف المنازل والأحياء السكنية والأسواق، ما أدى إلى ارتقاء مئات الشهداء وإصابة الآلاف بينهم نساء وأطفال، في حصيلة مرشحة للارتفاع في ظل استمرار العدوان.

حضرت آیت‌‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ساعتی پیش در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح، در دانشگاه افسری امام علی علیه السلام حضور یافتند.

مهمترین محورهای سخنان فرمانده معظم کل قوا به شرح ذیل است:

- در این قضیه 15 مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی هم از لحاظ نظامی و هم از لحاظ اطلاعاتی یک شکست غیر قابل ترمیم خورده است.

- شکست را همه گفته‌اند من تأکیدم به غیر قابل ترمیم بودن است، این زلزله ویرانگر توانسته است بعضی از سازه‌های اصلی حاکمیت رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن ویرانه‌ها به این آسانی ممکن نیست.

 

- حامیان رژیم و بعضی از افراد خود رژیم غاصب یا‌وه‌گویی‌هایی در این دو سه روز کردند و ادامه دارد از جمله اینکه ایران اسلامی را پشت این حرکت معرفی می‌کنند، اشتباه می‌کنند، ما البته از فلسطین و مبارزات دفاع می‌کنیم.

- ما پیشانی و بازوی طراحان مدبر و هوشمند و جوانان فلسطینی را می‎بوسیم اما آنها که می‌گویند حماسه اخیر کار غیرفلسطینی‌ها است دچار محاسبه غلط شده‌اند، آنها ملت فلسطین را نشناخته‌اند و دست‌کم گرفته‌اند.

 

- البته همه دنیای اسلام موظف است از فلسطینی‌ها حمایت کند و حمایت هم خواهد کرد، اما این کار، کار خود فلسطینی‌هاست و این حماسه گام بزرگی برای نجات فلسطین خواهد بود.

- این بلا را عملکرد خود صهیونیستها بر سرشان آورد، وقتی ظلم و جنایت از حد گذشت، وقتی درنده‌خویی به نهایت رسید، باید منتظر طوفان بود، شما با ملت فلسطین چه کردید؟

 

- اقدام شجاعانه و در عین حال فداکارانه فلسطینی‌ها پاسخ به جنایت دشمن غاصب بود که سالها ادامه داشت و در ماه‌های اخیر شدت آن افزایش پیدا کرده بود و مقصر هم دولت کنونی حاکم بر رژیم غاصب صهیونیستی است.

- دشمن خبیث و ظالم حالا که سیلی را خورده، سیاست مظلوم‌نمایی در پیش گرفته، دیگران هم کمکش می‌کنند، رسانه‌های دنیای استکبار کمکش می‌کنند، این مظلوم‌نمایی صددرصد خلاف‌واقع و دروغ است.

- چون مجاهدان فلسطینی توانستند خود را از محاصره‌ی غزه بیرون بیاورند، خلاص کنند و برسند به مراکز نظامی و غیرنظامی صهیونیستها، او مظلوم است؟ هرچه این رژیم غاصب هست، مظلوم نیست، ظالم هست، متجاوز هست، جاهل هست، یاوه‌گو هست، اما مظلوم نیست، ظالم است، هیچ‌کس نمی‌تواند از این هیولای دیوسیرت چهره‌ی یک مظلوم بسازد.

 

- این مظلوم‌نمایی را رژیم اشغالگر بهانه قرار داده است برای اینکه بتواند باز به ظلم مضاعف خودش ادامه بدهد؛ حمله به غزه، حمله به خانه‌های مردم، حمله به غیرنظامیان، قتل‌عام و کشتار دست‌جمعی مردم غزه.

- این مظلوم‌نمایی دستاویزی است برای اینکه باز بتواند این جنایت را چند برابر کند، با مظلوم‌نمایی میخواهد این جنایات خودش را توجیه کند، این هم یک محاسبه‌ی غلط است، بدانند سران و تصمیم‌گیران رژیم غاصب و حمایت‌کنندگانشان که همین کار بلای بزرگتری بر سر آنها خواهد آورد، بدانند واکنش این ظلم‌ها سیلی سنگین‌تری بر رخسار زشت آنهاست.

- عزم جوانان شجاع فلسطینی، عزم ازجان‌گذشتگان فلسطینی با این جنایتها استوارتر می‌شود، گذشت آن روزی که کسانی می‌آمدند بلکه بتوانند با زبان، با نشست و برخاست با ظالم برای خودشان در فلسطین یک موقعیتی ایجاد کنند، آن زمان دیگر گذشت.

- امروز فلسطینی‌ها بیدارند، جوانها بیدارند، طراحان فلسطینی با مهارت کامل مشغول کارند، این محاسبه‌ی دشمن هم بنابراین غلط است که خیال می‌کند مظلوم‌نمایی بکند تا بتواند حمله‌ی جنایتکارانه‌ی خودش را ادامه بدهد.

- نیروهای مسلح ( جمهوری اسلامی ایران ) سپر پولادین امنیت ملی به‌شمار می‌روند و امنیت ملی زیرساخت همه‌ی نرم‌افزارهای مهمی است که در پیشرفت کشور نقش دارند. امنیت نباشد، هیچ چیز نیست، اگر کشوری قدرت دفاع از امنیت خودش را نداشته باشد، چاره‌ای ندارد جز اینکه خودش را در ذیل این قدرت و آن قدرت تعریف کند.

- در فتنه‌ی داعش یک نقشه‌ی شرورانه‌ای از سوی آمریکا بود، داعش را آمریکایی‌ها درست کردند برای اینکه ثبات این منطقه را به هم بریزند، هدف نهایی هم البته ایران اسلامی بود باز هم نیروهای مسلح ما با همراهی نیروهای مسلح کشورهای هدف توانستند بر این فتنه فائق بیایند، توانستند این نقشه را باطل کنند، اینها افتخار است، اینها مدالهای زرین بر سینه‌ی ستبر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی است.

مشروح سخنان حضرت آیت الله خامنه‌ای در این مراسم به شرح ذیل است.

رهبر انقلاب اسلامی و فرمانده معظم کل قوا صبح امروز در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح، این نیروها را دژ امنیت، عزت و هویت ملی خواندند و با اشاره به شکست «غیرقابل ترمیم» رژیم صهیونیستی در حماسه اخیر جوانان فلسطینی، تأکید کردند: عامل ایجاد این طوفان ویرانگر، ظلم و جنایت و درنده‌خویی مداوم رژیم غاصب جعلی در حق ملت فلسطین بوده است و این رژیم نمی‌تواند با دروغگویی و مظلوم‌نمایی، چهره هیولایی و دیوسیرت خود را در حمله به غزه و قتل عام مردم آن پنهان کند و با یاوه‌گویی، شجاعت جوانان فلسطینی و طراحی هوشمندانه آنان را برعهده غیرفلسطینی‌ها بگذارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به حوادث بی‌سابقه اخیر در فلسطین، موضع‌گیری مسئولان کشور در قبال این قضیه مهم سیاسی-نظامی را درست و خوب خواندند و با اشاره به اذعان همه جهان به شکست رژیم صهیونیستی در این قضیه،‌ تأکید کردند: این شکست از ابعاد نظامی و اطلاعاتی یک شکست غیرقابل ترمیم و یک زلزله ویرانگر است که بعید است رژیم غاصب با همه کمک‌های غربی‌ها بتواند ضربات عمیق این حادثه به سازه‌های حاکمیتی خود را ترمیم کند.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه رژیم صهیونیستی بعد از روز شنبه 15 مهر، روز حماسه شجاعانه جوانان فلسطینی، دیگر رژیم صهیونیستی قبلی نیست، افزودند: عامل این بلای بزرگ عملکرد خود صهیونیست‌ها است؛ چرا که وقتی شما درنده‌خویی و وحشی‌گری را از حد می‌گذرانید، باید منتظر «طوفان» باشید.

ایشان اقدام شجاعانه و فداکارانه مجاهدان فلسطینی را پاسخ به جنایات سالهای متمادی اشغالگران و افزایش آن در ماه‌های اخیر برشمردند و افزودند: مقصر قضیه اخیر دولت کنونی حاکم بر رژیم غاصب است که از هیچ اقدام سبعانه‌ای در حق ملت مظلوم فلسطین دریغ نکرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به شرارت و خباثت رژیم اشغالگر گفتند: هیچ ملت مسلمانی در تاریخ معاصر با دشمنی به بی‌حیایی و بی‌رحمی رژیم صهیونیستی مواجه نبوده و به اندازه این ملت تحت فشار و محاصره و کمبود قرار نگرفته است؛ ضمن اینکه امریکا و انگلیس از هیچ دولت ظالمی به اندازه دولت جعلی حمایت نکردند.

ایشان کشتار زن و مرد و کودک و کهنسال فلسطینی، هتک حرمت مسجدالاقصی، لگدکوب کردن نمازگزاران و انداختن شهرک‌نشین‌های مسلح به جان مردم فلسطین را از جمله جنایات رژیم صهیونیستی خواندند و سوال کردند: آیا ملت غیور و چندهزارساله فلسطین در مقابل این همه ظلم و جنایت چاره‌ای جز برپاکردن «طوفان» داشت؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تلاش رژیم خبیث برای مظلوم‌نمایی و کمک رسانه‌ها استکباری جهان برای القاء این موضوع در افکارعمومی جهانیان، گفتند: این مظلوم‌نمایی «صددرصد خلاف واقع و دروغ» است و هیچکس نمی‌تواند از این هیولای دیوسیرت، چهره‌ای مظلوم بسازد.

رهبر انقلاب هدف از مظلوم‌نمایی رژیم صهیونیستی را توجیه جنایات این رژیم در حملات جاری به غزه و قتل عام مردم مظلوم این منطقه دانستند و تأکید کردند: محاسبه رژیم جعلی و حامیانش در این مسئله هم غلط است و سران و تصمیم‌گیرندگان رژیم صهیونیستی و حامیان آنها بدانند که این کارها بلای بزرگتری سرشان می‌آورد و ملت فلسطین با عزم راسخ‌تر، در واکنش به این جنایات، سیلی سنگین‌تری بر چهره زشت آنها خواهد زد.

ایشان در نکته‌ای مهم، به یاوه‌گویی‌های برخی افراد رژیم صهیونیستی و حامیان آن درباره دست داشتن غیرفلسطینی‌ها از جمله ایران در حوادث اخیر اشاره و تأکید کردند: البته ما پیشانی و بازوی جوانان فلسطینی و طراحان مدبر و هوشمند فلسطینی را می‌بوسیم و به آنها افتخار می‌کنیم اما این یاوه‌گویی‌ها اشتباه و این محاسبه غلط است و کسانی که می‌گویند ضربه اخیر فلسطینی‌ها ناشی از غیرفلسطینی‌ها است، ملت بزرگ فلسطین‌ را نشناخته‌اند و دست‌کم گرفته‌اند.

رهبر انقلاب با اشاره به ضرورت عکس‌العمل دنیای اسلام در مقابل جنایات صهیونیست‌ها، افزودند: البته همه دنیای اسلام موظف به حمایت از ملت فلسطین هستند اما این حماسه، کار طراحان هوشمند و جوانان و فعالانِ ازجان‌گذشته فلسطینی بود و ان‌شاءالله این حماسه شجاعانه گام بزرگی در راه نجات فلسطینی‌ها خواهد بود.

فرمانده کل قوا همچنین در آغاز سخنان‌شان در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح، فعالیت در نیروهای مسلح را افتخاری بزرگ و از حیاتی‌ترین مشاغل در اداره و مدیریت سرزمین عزیز ایران خواندند.

ایشان نیروهای مسلح را دژ پولادین امنیت، عزت و هویت ملی برشمرد و افزودند: امنیت ملی زیرساخت همه نرم‌افزارهای مهمی است که در پیشرفت کشور نقش دارند؛ به‌گونه‌ای که اگر امنیت نباشد، هیچ‌چیز نیست.

رهبر انقلاب، محروم بودن هر کشور از قدرت دفاع و ایجاد امنیت ملی را باعث وابستگی به بیگانگان و به گروگان ‌گرفتن عزت ملی آن کشور دانستند و افزودند: به فضل الهی، نیروهای مسلح ما از میدان‌های مختلف سرافراز بیرون آمده‌اند که اینها مدال‌های زرین بر سینه ستبر نیروهای مسلح است.

فرمانده کل قوا، جنگ تحمیلی هشت ساله را به معنای واقعی کلمه،‌ جنگی جهانی خواندند و گفتند: نیروهای مسلح در آن امتحان دشوار، از وجب به وجب خاک کشور و حاکمیت اسلام مقدس و عزیز دفاع و توطئه دسته‌جمعی مستکبران شرق و غرب را در دفاع از صدام متجاوز، باطل کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فتنه داعش را آخرین میدان امتحان نیروهای مسلح تا امروز دانستند و افزودند: آمریکا در نقشه‌ای شرورانه، داعش را ایجاد کرد تا ثبات منطقه را به هم بزند؛ هدف نهایی این توطئه هم ایران اسلامی بود اما نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با همراهی نیروهای مسلح چند کشور دیگر، آن فتنه را هم ناکام گذاردند.

فرمانده کل قوا همچنین دانشگاه‌های افسری را کانون‌های ارزشمند پرورش نیروی انسانی آگاه، شجاع و کارآمد دانستند و تقویت مستمر دانش و پژوهش، ارتقاء روحیه تدین و اخلاق، سامان دادن به محیط آموزش و اهتمام به سطح سواد ورودی‌های این دانشگاه‌ها را مهم خواندند.

حضرت آیت الله خامنه‌‌ای در ابتدای این مراسم که در دانشگاه امام علی(علیه‌السلام) برگزار شد، با حضور در محل مزار شهیدان گمنام، ضمن قرائت فاتحه به مقام شامخ شهیدان ادای احترام کردند.

ایشان سپس از یگانهای حاضر در میدان سان دیدند.

همچنین سردار سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با تبریک عملیات «طوفان الاقصی» مبارزان فلسطینی، ارتقاء معنویت، بصیرت سیاسی، افزایش توان و آمادگی دفاعی و رزمی، توسعه خوداتکایی، پیشبرد اشراف اطلاعاتی و هوشیاری انقلابی را چارچوب فعالیت‌های نیروهای مسلح کشور برشمرد و با بیان گزارشی از سال تحصیلی گذشته در دانشگاه‌های افسری کشور، برنامه‌ی این دانشگاه‌ها در سال تحصیلی جاری را تشریح کرد.

در این مراسم امیر سرتیپ دوم امیر علی مهدوی فرمانده دانشگاه افسری امام علی(علیه‌السلام)، سردار سرتیپ دوم پرویز آهی فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) و سردار سرتیپ نُعمان غلامی فرمانده دانشگاه افسری امام حسین(علیه‌السلام) نیز گزارشی از فعالیت‌ها و برنامه‌های آموزشی این دانشگاه‌ها بیان کردند.

امروز در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح در دانشگاه امام علی(علیه‌السلام)، دانشجویان به اجرای سرود نیز پرداختند.

الأحد, 08 تشرين1/أكتوير 2023 16:30

في أي عمر يشعر الانسان بالسعادة أكثر؟

تم في هذه الدراسة استخدام مجموعة ضخمة من البيانات تضمنت 443 دراسة طويلة الأمد و460,902 مشارك، مما سمح للباحثين بتحليل تغيرات ثلاثة عناصر رئيسية للرفاهية الشخصية: الرضا عن الحياة، والحالات العاطفية الإيجابية، والحالات العاطفية السلبية.

أظهرت الدراسة أن هناك منحنىً معقدًا للرضا عن الحياة على مدى العمر. وأشارت إلى أن هناك انخفاضًا في الرضا عندما يكون الفرد في سن 9 حتى سن 16، ويرجع ذلك جزئيًا إلى التحولات الجسدية والاجتماعية التي تحدث في مرحلة البلوغ. ومع ذلك، شهد الرضا عن الحياة تحسنًا تدريجيًا حتى حوالي سن 70 عامًا. وبشكل مفاجئ، تبين أن الرضا عن الحياة ينخفض مرة أخرى بعد سن 70 ويستمر حتى سن 96.

فيما يتعلق بالحالات العاطفية، ظهر تراجع في حالات العواطف الإيجابية بشكل عام من سن 9 حتى سن 94، مما يشير إلى أن الأطفال والشباب يمكن أن يشعروا بالمزيد من المشاعر الإيجابية بشكل أكثر تواترًا، إلا أن هذه المشاعر تتراجع مع دخول الأفراد في مرحلة البلوغ المتأخرة.

من ناحية أخرى، أظهرت الحالات العاطفية السلبية نمطًا مختلفًا، إذ تذبذبت بين سن 9 و 22 عامًا، ثم انخفضت حتى حوالي سن ال 60. وبعد هذه النقطة، زادت الحالات العاطفية السلبية مرة أخرى حتى سن ال 87 عامًا، مما يشير إلى أن منتصف العمر قد يكون صعبًا بشكل خاص بالنسبة للرفاهية العاطفية.

تجمع هذه الدراسة بين التقلبات والتحسن في مستوى الرضا والحالات العاطفية على مر العمر. ومع ذلك، يجب ملاحظة أن تعميم النتائج قد يكون غير مطلق نظرًا لاختلافات الثقافات والمناطق.

بالنسبة للاستراتيجيات لزيادة السعادة، يُفضل في هذه الدراسة ممارسة الامتنان والتأمل، بناء العلاقات القوية، تحديد أهداف ذات مغزى، وممارسة الأعمال الطيبة.

باختصار، يمكن لأي شخص اتخاذ خطوات نحو تحسين مستوى سعادته بغض النظر عن المرحلة العمرية التي يقع بها، حيث أن السعادة ليست مقتصرة على مرحلة عمرية محددة. يُظهر البحث أهمية الوعي بتلك التقلبات في مشاعر السعادة والعواطف على مر العمر، وكيف يمكن للأفراد تطوير استراتيجيات لزيادة مستوى سعادتهم ورفاهيتهم الشخصية. تأتي هذه الدراسة كإضافة مهمة لفهم علم النفس والعلاقة بين العمر والسعادة.

الفواكه المجففة هي الفواكه التي تفقد كمية كبيرة من مخزونها المائي عبر عملية التجفيف، ما يؤدي إلى انكماشها. ويعد الزبيب يليه التمر والخوخ والتين والمشمش من أكثر أنواع الفواكه المجففة شيوعا. وهناك بعض أنواع الفواكه التي يتم تغليفها بالسكر بعد تجفيفها مثل المانغو والأناناس والموز والتفاح.

تعد الفواكه المجففة غنية بالمواد الغذائية والألياف ومضادات الأكسدة، ما يجعلها مغذية جدا، فكمية المواد الغذائية الموجودة فيها تعادل تماما الكمية الموجودة في الفواكه الطازجة. لذلك فإن تناول الفواكه المجففة يساعد على تغطية احتياجات الجسم اليومية من الفيتامينات والمعادن. مع وجود بعض الاستثناءات، فتجفيف الفواكه يخفض نسبة فيتامين "سي" الموجودة في الفواكه.

تحتوي الفواكه على كمية كبيرة من السكر الطبيعي، وربما يدفع الحجم الصغير للفواكه المجففة مقارنة بالطازجة، إلى تناول المزيد منه، ما يعني تناول كمية أكبر من السكر والسعرات الحرارية.

 

من المعروف أن السكر الموجود في الفواكه هو الفركتوز، والإكثار من هذا السكر له أضرار سلبية على الصحة، ومن بين هذه الأضرار زيادة خطر السمنة والإصابة بداء السكري من النمط الثاني وأمراض القلب.

لتناول الفواكه المجففة جوانب جيدة وأخرى سيئة: فتناولها يمكن أن يزود الجسم بمزيد من الألياف والمواد المضادة للأكسدة، لكن كمية السكر الموجودة بداخلها من الممكن أن تؤدي إلى الإصابة ببعض الأمراض، وخاصة إذا ما تمّ تناول كميات كبيرة منها. ولهذا السبب ينبغي تناول الفواكه المجففة بكميات معتدلة، أي لا تتجاوز حفنة اليد. ما يعني أن الفواكه المجففة لها عيوبها ولكنها تبقى أفضل من المقرمشات الآخرى مثل رقائق البطاطس (شيبس) مثلا.

ومع أن هذه الآثار الجانبية نادرة، وتجب مقارنتها بالمشاكل الصحية الناجمة عن البدانة التي يمكن تجنبها بإنقاص الوزن، يشدّد الخبراء على أن هذه النتائج تُظهر ضرورة وصف هذه الأدوية لمرضى يمكن أن يستفيدوا منها فعلياً، على أن يكونوا مطلعين على مخاطرها، ويأخذوها بإشراف متخصصين في مجال الصحة.

وتوقع بيان صادر عن جامعة بريتيش كولومبيا الكندية -التي أجرى باحثوها هذه الدراسة- أن يعاني مئات الآلاف من هذه المشكلات في الجهاز الهضمي بسبب استخدام ملايين الأشخاص هذه الأدوية في كل أنحاء العالم.

روى الشيخ الطبرسي مجموعة من الأخبار الصريحة الدالة على إمامة الإمام جعفر الصادق (عليه السلام)

ما رواه محمد بن يعقوب الكليني ، عن علي بن إبراهيم بن هاشم ، عن أبيه ، عن جماعة من رجاله ، عن يونس بن يعقوب قال : كنت عند أبي عبد الله عليه السلام فورد عليه رجل من أهل الشام فقال : إني رجل صاحب كلام وفقه وفرائض ، وقد جئت لمناظرة أصحابك .

فقال له أبو عبد الله عليه السلام : ( كلامك هذا من كلام رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أو من عندك ؟ )

فقال : من كلام رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بعضه ومن عندي فقال له أبو عبد الله : ( فأنت شريك رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ؟ )

قال : لا .

قال : ( فسمعت الوحي عن الله عز وجل يخبرك ؟ )

قال : لا .

قال : ( فتجب طاعتك كما تجب طاعة رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ؟ )

قال : لا .

فالتفت أبو عبد الله عليه السلام إلي فقال : ( يا يونس بن يعقوب ، هذا قد خصم نفسه قبل أن يتكلم ) ثم قال : ( يا يونس ، لو كنت تحسن الكلام كلمته ) .

قال يونس : فيا لها من حسرة ، فقلت : جعلت فداك ، سمعتك تنهى عن الكلام وتقول : ويل لأصحاب الكلام ، يقولون : هذا ينقاد وهذا لا ينقاد ، وهذا ينساق وهذا لا ينساق ، وهذا نعقله وهذا لا نعقله ؟

فقال أبو عبد الله عليه السلام : ( إنما قلت : ويل لقوم تركوا قولي وذهبوا إلى ما يريدون ) .

ثم قال : ( اخرج إلى الباب فانظر من ترى من المتكلمين فأدخله ) .

قال : فخرجت فوجدت حمران بن أعين – وكان يحسن الكلام – ومحمد بن النعمان الأحول – وكان متكلما – وهشام بن سالم وقيس الماصر – وكانا متكلمين – فأدخلتهم عليه ، فلما استقر بنا المجلس – وكنا في خيمة لأبي عبد الله على طرف جبل في طرف الحرم وذلك قبل الحج بأيام – أخرج أبو عبد الله رأسه من الخيمة فإذا هو ببعير يخب ( 1 ) فقال : ( هشام ورب الكعبة ) .

قال : فظننا أن هشاما رجل من ولد عقيل كان شديد المحبة لأبي عبد الله عليه السلام ، فإذا هو هشام بن الحكم قد ورد – وهو أول ما اختطت لحيته وليس فينا إلا من هو أكبر سنا منه – فوسع له أبو عبد الله عليه السلام وقال : ( هذا ناصرنا بقلبه ولسانه ويده ) ثم قال لحمران : ( كلم الرجل ) – يعني الشامي – فكلمه حمران فظهر عليه .

ثم قال : ( يا طاقي ، كلمه ) فكلمه فظهر عليه محمد بن النعمان .

ثم قال : ( يا هشام بن سالم كلمه ) فتعارفا .

ثم قال لقيس الماصر : ( كلمه ) فكتمه .

وأقبل أبو عبد الله عليه السلام يتبسم من كلامهما وقد استخذل الشامي في يده ، ثم قال للشامي : ( كلم هذا الغلام ) يعني هشام بن الحكم .

فقال : نعم .

ثم قال الشامي لهشام : يا غلام ، سلني في إمامة هذا – يعني أبا عبد الله عليه السلام – فغضب هشام حتى ارتعد ، ثم ! قال له : خبرني يا هذا أربك أنظر لخلقه أم هم لأنفسهم ؟

قال : بل ربي أنظر لخلقه .

قال : ففعل بنظره لهم في دينهم ماذا ؟

قال الشامي : كلفهم وأقام لهم حجة ودليلا على ما كلفهم ، وأزاح في ذلك عللهم .

فقال له هشام : فما هذا الدليل الذي نصبه لهم ؟

قال الشامي : هو رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم .

فقال له هشام : فبعد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم من ؟

قال : الكتاب والسنة .

قال له هشام : فهل ينفعنا اليوم الكتاب والسنة فيما اختلفنا فيه حتى يرفع عنا الاختلاف ويمكنا من الاتفاق ؟

قال الشامي : نعم .

قال له هشام : فلم اختلفنا نحن وأنت وجئتنا من الشام تخالفنا وتزعم أن الرأي طريق الدين ، وأنت مقر بأن الرأي لا يجمع على القول الواحد المختلفين ؟

فسكت الشامي كالمفكر ، فقال له أبو عبد الله عليه السلام : ( ما لك لا تتكلم ؟ )

قال : إن قلت : إنا ما اختلفنا كابرت ، وإن قلت : إن الكتاب والسنة يرفعان عنا الاختلاف أبطلت لأنهما يحتملان الوجوه ، ولكن لي عليه مثل ذلك .

فقال له أبو عبد الله عليه السلام : ( سله تجده مليا ) .

فقال الشامي لهشام : من أنظر للخلق ، ربهم أم أنفسهم ؟

قال هشام : بل ربهم أنظر لهم .

فقال الشامي : فهل أقام لهم من يجمع كلمتهم ويرفع اختلافهم ويبين لهم حقهم من باطلهم ؟

قال هشام : نعم .

قال الشامي : من هو ؟

قال هشام : أما في ابتداء الشريعة فرسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ، وأما بعد النبي صلى الله عليه وآله وسلم فغيره ، قال الشامي : ومن هو غير النبي القائم مقامه في حجته .

قال هشام : في وقتنا هذا أم قبله ؟

قال الشامي : بل في وقتنا هذا .

فقال هشام : هذا الجالس – يعني أبا عبد الله عليه السلام – الذي تشد إليه الرحال ، ويخبرنا عن أخبار السماء وراثة عن أب عن جد .

قال الشامي : فكيف لي بعلم ذلك ؟

قال هشام : سله عما بدا لك .

قال الشامي : قطعت عذري ، فعلي السؤال . .

فقال له أبو عبد الله عليه السلام : ( أنا أكفيك المسألة يا شامي ، أخبرك عن مسيرك وسفرك ، خرجت يوم كذا ، وكان طريقك كذا ، ومررت على كذا ، ومر بك كذا ) .

فأقبل الشامي كلما وصف له شيئا من أمره يقول : صدقت والله ، ثم قال الشامي : أسلمت الساعة .

فقال له أبو عبد الله عليه السلام : ( إنك امنت بالله الساعة ، إن الإسلام قبل الإيمان ، وعليه يتوارثون ويتناكحون ، والإيمان عليه يثابون ) .

قال الشامي : صدقت ، فأنا الساعة أشهد أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله وأنك وصي الأوصياء .

قال : فاقبل أبو عبد الله عليه السلام على حمران فقال : ( يا حمران تجري الكلام على الأثر فتصيب ) .

والتفت إلى هشام بن سالم فقال : ( تريد الأثر ولا تعرف ) .

ثم التفت إلى الأحول فقال : ( قياس رواغ تكسر باطلا بباطل ، إلا أن باطلك أظهر ) .

ثم التفت إلى قيس الماصر فقال : تتكلم وأقرب ما تكون من الخبر عن الرسول صلى الله عليه وآله وسلم أبعد ما تكون منه ، تمزج الحق بالباطل ، وقليل الحق يكفي عن كثير الباطل ، أنت والأحول قفازان حاذقان ) .

قال يونس بن يعقوب : فظننت والله أنه يقول لهشام قريبا مما قال لهما ، فقال : ( يا هشام لا تكاد تقع ، تلوي رجليك إذا هممت بالأرض طرت ، مثلك فليكلم الناس ، اتق الزلة والشفاعة من ورائك ) ( 2 ) .

وهذا الخبر مع ما فيه من المعجز الدال على إمامة أبي عبد الله عليه السلام يتضمن إثبات حجة النظر ودلالة الإمامة من طريق النظر والاستدلال .

الهوامش

( 1 ) الخبب : ضرب من العدو . ( الصحاح – خط – 1 : 117 )

( 2 ) الكافي 1 : 130 / 4 ، وكذا في : ارشاد المفيد 2 : 194 ، وباختصار

في المناقب لابن شهرآشوب 4 : 243 .

المصدر: إعلام الورى بأعلام الهدى ج1 / الشيخ الطبرسي

من مناقب الإمام الصادق (عليه السلام)

كان عليه السلام أعلم أولاد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في زمانه بالاتفاق ، وأنبههم ذكرا ، وأعلاهم قدرا ، وأعظمهم منزلة عند العامة والخاصة ، ولم ينقل عن أحد من سائر العلوم ما نقل عنه ، فإن أصحاب الحديث قد جمعوا أسامي الرواة عنه من الثقات على اختلافهم في المقالات والديانات فكانوا أربعة آلاف رجل .

روى أبو محمد الحسن بن حمزة الحسيني في كتاب ( التفهيم ) :

بإسناده ، عن سدير الصير في قال : قال الصادق عليه السلام : ( نحن تراجمة وحي الله ، نحن خزان علم الله ، نحن قوم معصومون ، أمر الله بطاعتنا ونهى عن معصيتنا ، نحن الحجة البالغة على من دون السماء وفوق الأرض ) ( 1 ) .

وفيه أيضا : بإسناده ، عن جميل قال : سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول : ( الناس ثلاثة : عالم ، ومتعلم ، وغثاء ، فنحن العلماء ، وشيعتنا المتعلمون ، وسائر الناس غثاء ) ( 2 ) .

وكان يقول : عليه السلام ( علمنا غابر ومزبور ، ونكت في القلوب ، ونقر في الأسماع ، وإن عندنا الجفر الأحمر والجفر الأبيض ومصحف فاطمة عليها السلام ، وإن عندنا الجامعة فيها جميع ما يحتاج الناس إليه ) .

فسئل عن تفسير كلامه عليه السلام ، فقال : ( أما الغابر : فالعلم بما يكون .

وأما المزبور : فالعلم بما كان .

وأما النكت في القلوب : فهو الإلهام .

وأما النقر في الأسماع : فحديث الملائكة عليهم السلام نسمع كلامهم ولا نرى أشخاصهم .

وأما الجفر الأحمر : فوعاء فيه سلاح رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ولن يخرج حتى يقوم قائمنا أهل البيت .

وأما الجفر الأبيض : فوعاء فيه توراة موسى ، وإنجيل عيسى ، وزبور داود عليهم السلام ، وكتب الله المنزلة .

وأما مصحف فاطمة : عليها السلام ففيه ما يكون من حادث ، وأسماء كل من يملك إلى أن تقوم الساعة .

وأما الجامعة : فهي كتاب طوله سبعون ذراعا ، إملاء رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وخط علي بن أبي طالب عليه السلام بيده ، فيه والله جميع ما يحتاج الناس إليه إلى يوم القيامة ، وفيه أرش الخدش والجلدة ونصف الجلدة ) ( 3 ) .

وكان عليه السلام يقول : ( حديثي حديث أبي ، وحديث أبي حديث جدي ، وحديث جدي حديث علي بن أبي طالب أمير المؤمنين ، وحديث أمير المؤمنين حديث رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ، وحديث رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم حديث الله عز وجل ) ( 4 ) .

وروى عنه محمد بن شريح أنه قال : ( لولا أن الله تعالى فرض ولايتنا وأمر بمودتنا ما وقفناكم على أبوابنا ، ولا أدخلناكم بيوتنا ، والله ما نقول بأهوائنا ، ولا نقول برأينا ، ولا نقول إلا ما قال ربنا ، أصول عندنا نكنزها كما يكنز هؤلاء ذهبهم وفضتهم ) ( 5 ) ، وروى عنه أبو حمزة الثمالي أنه قال : ( ألواح موسى عليه السلام عندنا ، وعصا موسى عندنا ونحن ورثة النبيين ) ( 6 ) .

وروى معاوية بن وهب ، عن سعيد السمان قال : كنت عند أبي عبد الله عليه السلام إذ دخل عليه رجلان من الزيدية فقالا له : أفيكم إمام مفترض الطاعة ؟

قال : فقال : ( لا ) .

فقالا : قدم خبرنا عنك الثقات أنك تقول به ؟ وسموا قوما .

فغضب عليه السلام وقال : ( ما أمرتهم بهذا ) .

فلما رأيا الغضب في وجهه خرجا ، فقال لي : ( أتعرف هذين ؟ ) قلت : نعم ، هما من أهل سوقنا ، وهما من الزيدية ، وهما يزعمان أن سيف رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم عند عبد الله بن الحسن .

فقال : ( كذبا لعنهما الله ، والله ما رآه عبد الله بن الحسن بعينيه ولا بواحدة من عينيه ، ولا رآه أبوه إلا أن يكون رآه عند علي بن الحسين ، فإن كانا صادقين فما علامة في مقبضه ؟ وما أثر في موضع مضربه ؟ وان عندي لسيف رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ورايته ودرعه ولامته ( 7 ) ومغفره ( 8 ) ، فإن كانا صادقين فما علامة في درع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فإن عندي لراية رسول الله المغلبة ، وإن عندي ألواح موسى وعصا موسى ، وإن عندي لراية لم سليمان بن داود ، وإن عندي الطست التي كان موسى يقرب بها القربان ، وإن عندي الاسم الذي كان رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا وضعه بين المسلمين والمشركين لم يصل من المشركين إلى المسلمين نشابة ، وإن عندي لمثل الذي جاءت به الملائكة ، ومثل السلاح فينا كمثل التابوت في بني إسرائيل ، كانت بنو إسرائيل في أي أهل بيت وجد التابوت على أبوابهم أوتوا النبوة ، ومن صار إليه السلاح منا أوتي الإمامة ، ولقد لبس أبي درع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فخطت على الأرض خطيطا ، ولبستها أنا فكانت وكانت ، وقائمنا من إذا لبسها ملأها إن شاء الله ) ( 9 ) .

ووجدت في كتاب ( كمال الدين ) للشيخ أبي جعفر بن بابويه – رضي الله عنه – : حدثنا عبد الواحد بن محمد العطار قال : حدثنا علي بن محمد بن قتيبة النيسابوري قال : حدثنا حمدان بن سليمان ، عن محمد بن إسماعيل ابن بزيع ، عن حيان السراج قال : سمعت السيد إسماعيل بن محمد الحميري يقول : كنت أقول بالغلو وأعتقد غيبة محمد بن الحنفية زمانا ، فمن الله علي بالصادق جعفر بن محمد عليهما السلام فأنقذني من النار وهداني إلى سواء الصراط ، فسألته – بعد ما صح عندي بالدلائل التي شاهدتها منه أنه حجة الله على خلقه وأنه الإمام الذي افترض الله طاعته – فقلت له : يا ابن رسول الله ، قد روي لنا أخبار عن آبائك عليهم السلام في الغيبة وصحة كونها ، فأخبرني بمن تقع ؟

فقال عليه السلام : ( إن الغيبة ستقع بالسادس من ولدي ، وهو الثاني عشر من الأئمة الهداة بعد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ، أولهم أمير المؤمنين علي بن أبي طالب وآخرهم القائم بالحق بقية الله في الأرض وصاحب الزمان ، والله لو بقي في غيبته ما بقي نوح في قومه لم يخرج من الدنيا حتى يظهر فيملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت ظلما وجورا ) .

قال السيد : فلما سمعت ذلك من مولاي الصادق عليه السلام تبت إلى الله تعالى على يديه وقلت قصيدتي التي أولها :

تجعفرت باسم الله والله أكبر * وأيقنت أن الله يعفو ويغفر

ودنت بدين غير ما كنت دائنا * به ونهاني سيد الناس جعفر

فقلت هب إني قد تهودت برهة * وإلا فديني دين من يتنصر

فإني إلى الرحمن من ذاك تائب * وإني قد أسلمت والله أكبر

فلست بغال ما حييت وراجع * إلى ما عليه كنت أخفي وأضمر

ولا قائلا حي برضوى محمد * وإن عاب جهال مقالي وأكثروا

ولكنه ممن مضى لسبيله * على أفضل الحالات يقفي ويخبر

مع الطيبين الطاهرين الأولى لهم * من المصطفى فرع زكي وعنصر

إلى اخرها ، وقلت بعد ذلك أيضا أبيات شعر وهي :

أيا راكبا نحو المدينة جسرة ( 10 ) * عذافرة ( 11 ) يطوي بها كل سبسب ( 12 )

إذا ما هداك الله عاينت جعفرا * فقل لولي الله وابن المهذب

ألا يا أمين الله وابن أمينه * أتوب إلى الرحمن ثم تأوبي

إليك من الأمر الذي كنت مطنبا * أحارب فيه جاهدا كل معرب

وما كان قولي في ابن خولة ( 13 ) مبطنا * معاندة مني لنسل المطيب

ولكن روينا عن وصي نبينا * وما كان فيما قاله بالمكذب

بأن ولي الأمر يفقد لا يرى * ستيرا كفعل الخائف المترقب

فتقسم أموال الفقيد كأنما * تغيبه بين الصفيح المنصب

فيمكث حينا ثم يشرق شخصه * مضيئا بنور العدل إشراق كوكب

يسير بنصر الله من بيت ربه * على سؤدد منه وأمر مسبب

يسير إلى أعدائه بلوائه * فيقتلهم قتلا كحران مغضب

فلما روي أن ابن خولة غائب * صرفنا إليه قوله لم نكذب

وقلنا هو المهدي والقائم الذي * يعيش به من عدله كل مجدب

فإن قلت : لا ، فالقول قولك والذي * أمرت فحتم غير ما متعصب

وأشهد ربي أن قولك حجة * على الناس من مطيع ومذنب

بأن ولي الأمر والقائم الذي * تطلع نفسي نحوه بتطرب

له غيبة لابد من أن يغيبها * فصلى عليه الله من متغيب

فيمكث حينا ثم يظهر حينه * فيملأ عدلا كل شرق ومغرب

بذاك أدين الله سرا وجهرة * ولست وإن عوتبت فيه بمعتب

قال : وكان حيان السراج الراوي لهذا الحديث من الكيسانية وكان السيد بن محمد بلا شك كيسانيا قبل ذلك يزعم أن ابن الحنفية هو المهدي وأنه مقيم في جبال رضوى وشعره مملوء بذلك فمن ذلك قوله :

ألا إن الأئمة من قريش * ولاة الأمر أربعة سواء

علي والثلاثة من بنيه * هم أسباطنا والأوصياء

فسبط سبط إيمان وبر * وسبط غيبته كربلاء

وسبط لا يذوق الموت حتى * يقود الجيش يقدمه اللواء

يغيب لا يرى عنا زمانا * برضوى عنده عسل وماء

وقوله أيضا :

أيا شعب رضوى ما لمن بك لا يرى * وبنا إليه من الصبابة أولق ( 14 )

حتى متى ؟ والى متى ؟ وكم المدى ؟ * يا ابن الوصي وأنت حي ترزق

إني لآمل أن أراك وأنني * من أن أموت ولا أراك لأفرق ( 15 )

وقوله أيضا :

ألا حي المقيم بشعب رضوى * وأهد له بمنزله السلاما

وقل يا ابن الوصي فدتك نفسي * أطلت بذلك الجبل المقاما

فمر بمعشر والوك منا * وسموك الخليفة والإماما

فما ذاق ابن خولة طعم موت * ولا وارت له أرض عظاما ( 16 )

وفي شعره الذي ذكرناه دليل على رجوعه عن ذلك المذهب وقبوله إمامة الصادق عليه السلام .

وفيه أيضا دليل على أنه عليه السلام دعاه إلى إمامته وعلى صحة القول بغيبة صاحب الزمان عليه السلام .

ومما نقل عنه صلوات الله عليه في الحجة والبيان والرد على منكري الحق ومخالفي الإيمان ما رواه محمد بن يعقوب الكليني ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن العباس بن عمرو الفقيمي : أن ابن أبي العوجاء ، وابن طالوت ، وابن الأعمى ، وابن المقفع في نفر من الزنادقة كانوا مجتمعين في الموسم في المسجد الحرام ، وأبو عبد الله جعفر بن محمد إذ ذاك فيه يفتي الناس ويفسر لهم القرآن ويجيب عن المسائل ، فقال القوم لابن أبي العوجاء : هل لك في تغليط هذا الجالس وسؤاله عما يفضحه عند هؤلاء المحيطين به ، فقد ترى فتنة الناس به وهو علامة زمانه .

فقال لهم ابن أبي العوجاء : نعم .

ثم تقدم ففرق الناس وقال : يا أبا عبد الله ، إن المجالس أمانات ، ولا بد لكل من به سعال أن يسعل ، أفتأذن لي في السؤال ؟

فقال له أبو عبد الله عليه السلام : ( سل إن شئت ) .

فقال : إلى ، كم تدوسون هذا البيدر ، وتلوذون بهذا الحجر ، وتعبدون هذا البيت المرفوع بالطوب والمدر ، وتهرولون حوله هرولة البعير إذا نفر ، من فكر في هذا وقدر علم أنه فعل غير حكيم ولا ذي نظر ، فقل إنك رأس هذا الأمر وسنامه وأبوك أسه ونظامه ؟

فقال الصادق عليه السلام : ( إن من أضله الله وأعمى قلبه استوخم الحق فلم يستعذبه ، وصار الشيطان وليه وربه ، يورده مناهل الهلكة ، وهذا بيت استعبد الله به خلقه ليختبر طاعتهم في إتيانه ، فحثهم على تعظيمه وزيارته وجعله قبلة للمصلين ، فهو شعبة من رضوانه ، وطريق يؤدي إلى غفرانه ، منصوب على استواء الكمال ومجمع العظمة والجلال ، خلقه قبل دحو الأرض بألفي عام ، وأحق من أطيع – فيما أمر وانتهى عما زجر – الله المنشئ لأرواح والصور ) .

فقال له ابن أبي العوجاء : ذكرت يا أبا عبد الله فأحلت على غائب .

فقال الصادق عليه السلام : ( كيف يكون غائبا – يا ويلك – من هو مع خلقه شاهد ، وإليهم أقرب من حبل الوريد ، يسمع كلامهم ويعلم أسرارهم ، لا يخلو منه مكان ولا يشتغل به مكان ، ولا يكون إلى مكان أقرب منه من مكان ، تشهد له بذلك آثاره وتدل عليه أفعاله ! ! والذي بعثه بالآيات المحكمة والبراهين الواضحة محمد صلى الله عليه وآله وسلم جاءنا بهذه العبادة ، فأن شككت في شئ من أمره فاسأل عنه أوضحه لك ) .

قال : فأبلس ابن أبي العوجاء فلم يدر ما يقول ، فانصرف من بين يدية وقال لأصحابه : سألتكم أن تلتمسوا لي جمرة فألقيتموني على جمرة .

قالوا له : اسكت ، فوالله لقد فضحتنا بحيرتك وانقطاعك ، وما رأينا أحقر منك اليوم في مجلسه .

فقال : إلي تقولون هذا ! إنه ابن من حلق رؤوس من ترون ، وأشار بيده إلى أهل الموسم ( 17 ) .

ومن ذلك : ما روي : أن أبا شاكر الديصاني وقف ذات يوم في مجالسه عليه السلام فقال له : إنك لأحد النجوم الزواهر ، وكان آباؤك بدورا بواهر ، وأمهاتك عقيلات عباهر ( 18 ) ، وعنصرك من أكرم العناصر ، وإذا ذكر العلماء فبك تثنى الخناصر ، فخبرنا أيها البحر الخضم الزاخر ما الدليل على حدوث العالم ؟

فقال له أبو عبد الله عليه السلام : ( من أقرب الدليل على ذلك ما أذكره لك ) ثم دعا ببيضة فوضعها في راحته ثم قال : ( هذا حصن ملموم ، باطنه غرقئ ( 19 ) ، رقيق يطيف به كالفضة السائلة والذهبة المائعة ، أفتشك في ذلك ؟ ) قال أبو شاكر : لا شك فيه .

قال أبو عبد الله عليه السلام : ( ثم إنه ينفلق عن صورة كالطاووس ، أدخله شئ غير ما عرفت ؟ )

قال : لا .

قال : ( فهذا الدليل على حدوث العالم ) .

فقال أبو شاكر : دللت يا أبا عبد الله فأوضحت ، وقلت فأحسنت ، وذكرت فأوجزت ، وقد علمت أنا لا نقبل إلا ما أدركناه بأبصارنا ، أو سمعناه بآذاننا ، أو ذقناه بأفواهنا ، أو شممناه بأنوفنا ، أو لمسناه ببشرتنا .

فقال له أبو عبد الله عليه السلام : ( ذكرت الحواس الخمس ، وهي لا تنتفع في الاستنباط إلا بدليل ، كما لا تنقطع الظلمة بغير مصباح ) ( 20 ) .

أراد عليه السلام أن الحواس لا توصل إلى العلم بالغائبات إلا بالعقل ، وإن الذي أراه من حدوث الصورة معقول يوصل إلى العلم به بالمحسوس .

ومن ذلك : ما روي أنه سئل عن التوحيد والعدل فقال : ( التوحيد أن لا تجوز على ربك ما جاز عليك ، والعدل أن لا تنسب إلى خالقك ما لامك عليه ) ( 21 ) وهذا يؤول في المعنى إلى قول أمير المؤمنين عليه السلام : ( التوحيد أن لا تتوهمه ، والعدل أن لا تتهمه ) ( 22 ) .

وقيل للصادق عليه السلام : أنت أعلم أم أبوك ؟

فقال : ( أبي أعلم مني ، وعلم أبي لي ) .

وروى علي بن أسباط ، عن داود الرقي قال : قلت لأبي عبد الله عليه السلام : كيف أدعو الله أن يرضى عني إمامي .

قال : ( تقول : اللهم رب إمامي وربي ، وخالق إمامي وخالقي ، ورازق إمامي ورازقي ، ارض عني وارض عني إمامي ) .

وما حفظ عنه وتلقي منه في أنواع العلوم وفنون الحكم أكثر من أن يحويه كتاب ، أو يحصره حساب ، والاقتصار على ما أوردناه أليق بالباب ، والله الموفق للصواب .

الهوامش

( 1 ) بصائر الدرجات : 124 / 6 ، الكلافي 1 : 212 ذيل الحديث 6 .

( 2 ) بصائر الدرجات : 28 / ح 1 – 5 ، الكافي 1 : 26 / 4 ، الخصال 1 : 123 115 .

( 3 ) ارشاد المفيد 2 : 186 ، الاحتجاج 2 : 372 ، روضة الواعظين 210 ، كشف الغمة 2 : 169 وباختلاف يسير في : الكافي 1 : 307 / 3 .

( 4 ) الكافي 1 : 42 / 14 ، ارشاد المفيد 2 : 186 ، روضة الواعظين : 211 ، كشف الغمة 2 : 170 .

( 5 ) بصائر الدرجات : 321 / 10 وباختلاف يسير في 320 / 5 و 7 .

( 6 ) بصائر الدرجات 160 / ذيل ح 4 ، الكافي 1 : 180 / 2 ، ارشاد المفيد 2 . 187 ، روضة الواعظين : 210 ، المناقب لابن شهرآشوب 4 : 276 ، كشف الغمة 2 : 170 .

( 7 ) اللامة : الدرع ، وقيل : السلاح ، ولأمة الحرب : أداتها ، وقد يترك الهمز تخفيفا . ويقال للسيف لأمة ، وللرمح لأمة ، وإنما سمي لأمة لأنها تلائم الجسد وتلازمه . ( لسان العرب 12 : 532 ) .

( 8 ) المغفر : زرد ينسج من الدروع على قدر الرأس ، يلبس تحت القلنسوة . ( الصحاح – غفر – 2 : 771 ) .

( 9 ) بصائر الدرجات : 194 / 2 ، الكافي 1 : 181 / 1 ، ارشاد المفيد 2 : 87 1 .

( 10 ) الجسرة : العظيمة من الإبل . ( الصحاح – جسر – 2 : 613 ) .

( 11 ) العذافرة : العظيمة الشديدة من الإبل . ( الصحاح – عذفر – 2 : 742 ) .

( 12 ) السبسب : المفازة أو البادية . ( الصحاح – سبب – 1 : 145 ) .

( 13 ) ابن خولة : هو محمد بن الحنفية رحمه الله .

( 14 ) الأولق : شبه الجنون . ( الصحاح – ولق – 4 : 1568 ) .

( 15 ) ورد البيتان في إكمال الدين بهذا الشكل : أيا شعب رضوى ما لمن بك لا يرى * فحتى متى يخفى وأنت قريب فلو غاب عنا عمر نوح لأيقنت * منا النفوس بأنه سيؤوب .

( 16 ) كمال الدين : 33 .

( 17 ) الكافي 1 : 98 / 3 و 4 : 197 / 1 ، ارشاد المفيد 2 : 199 ، التوحيد : 253 / 4 ، كشف الغمة 2 : 175 ، ووردت قطعة منه في . أمالي الصدوق : 493 / 4 ، علل الشرائع : 403 / 4 ، الاحتجاج 3 : 335 .

( 18 ) العبهرة : الغي جمعت الحسن والجسم والخلق ( لسان العرب 4 : 536 ) .

( 19 ) الغرقئ : قشر البيض الرقيق الذي تحت القشر الصلب . ( الصحاح – غرقا – 1 : 61 ) .

( 20 ) التوحيد : 292 / 1 ، ارشاد المفيد 2 : 201 ، كشف الغمة 2 : 177 ، ونحوه في الكافي 1 : 63 / ذيل ح 4 .

( 21 ) معاني الأخبار . 11 / 2 ، التوحيد 96 / 1 .

( 22 ) نهج البلاغة : 264 / 470 .

المصدر: إعلام الورى بأعلام الهدى ج1 / الشيخ الطبرسي

 

أما طريقة الاعتبار فمثل ما تقدم ذكره في إمامة آبائه عليهم السلام ، فانا إذا اعتبرنا إمامة من اختلف في إمامته في عصره عليه السلام وجدنا الأمة بين أقوال :

قائل يقول : لا إمام في الوقت ، وقوله يبطل بما دل على وجوب الإمامة في كل عصر .

وقائل يقول : بإمامة كل من لا يقطع على عصمته ، وقوله يبطل بما دل على وجوب العصمة للامام .

ومن ادعى العصمة ولم يقل بالنص من متأخري الزيدية فقوله يبطل بما دللنا عليه من أن العصمة لا يمكن أن تعلم إلا بالنص أو المعجز .

ومن اعتبر الحياة – من الكيسانية – فقوله يبطل بما علمانه من موت من ادعي حياته ، وأيضا فإن هذه الفرقة قد انقرضت وخلا الزمان من القائلين بقولها وانعقد الإجماع على خلافها .

فإذا بطلت هذه الأقوال ثبتت إمامته عليه السلام ، وإلا أدى إلى خروج الحق عن أقوال الأمة .

واما طريقة التواتر فمثل ما ذكرناه فيما تقدم فإن الشيعة قد تواترت خلافا عن سلف إلى أن اتصل نقلهم بالباقر عليه السلام أنه نص على الصادق عليه السلام ، كما تواترت على أن أمير المؤمنين عليه السلام نص على الحسن ، ونص على الحسين عليهما السلام ، وكذاك كل إمام على الإمام الذي يليه ، ثم هكذا إلى أن ينتهى إلى صاحب الزمان ، وكل سؤال يسئل على هذا الدليل فالجواب عنه مذكور في تصحيح التواتر لنص رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم على أمير المؤمنين عليه السلام ، ولا يحتمل ذكره هذا الموضع .

فأما ما جاء في الأخبار من النص بالإمامة عليه والإشارة بذلك من أبيه إليه فمن ذلك :

ما رواه محمد بن يعقوب ، عن الحسين بن محمد ، عن معلى بن محمد ، عن الوشاء ، عن أبان بن عثمان ، عن أبي الصباح الكناني قال : نظر أبو جعفر محمد بن علي عليهما السلام إلى أبي عبد الله عليه السلام يمشي فقال : ( ترى هذا ، هذا من الذين قال الله سبحانه : ( ونريد ان نمن على الذين استضعفوا في الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثين ) ( 1 ) ( 2 ) وعنه ، عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن ابن أبي عمير ، عن هشام بن سالم ، عن أبي عبد الله قال : ( لما حضرت أبي الوفاة قال : يا جعفر أوصيك بأصحابي خيرا .

قلت : جعلت فداك ، والله لأدعنهم والرجل منهم يكون في المصر فلا يسأل أحدا ) ( 3 ) .

وعنه ، عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن محبوب ، عن هشام بن سالم ، عن جابر بن يزيد الجعفي عن أبي جعفر عليه السلام :

أنه سئل عن القائم فضرب بيده على أبي عبد الله عليه السلام ثم قال : لم ( هذا والله قائم آل محمد ) .

قال عنبسة بن مصعب : فلما قبض أبو جعفر عليه السلام دخلت على أبي عبد الله عليه السلام فأخبرته بذلك ، فقال : ( صدق جابر على أبي ) ثم قال عليه السلام : ( لعلكم ترون أن ليس كل إمام هو القائم بعد الإمام الذي قبله ) ( 4 ) .

وعنه ، عن عدة من أصحابه ، عن أحمد بن محمد ، عن علي بن الحكم ، عن طاهر قال : كنت قاعدا عند أبي جعفر عليه السلام فأقبل جعفر عليه السلام فقال أبو جعفر عليه السلام : ( هذا خير البرية ) ( 5 ) .

وعنه ، عن علي بن إبراهيم ، عن محمد بن عيسى ، عن يونس بن عبد الرحمن ، عن عبد الأعلى مولى آل سام ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : ( إن أبي استودعني ما هناك ، فلما حضرته الوفاة قال : ادع لي شهودا فدعوت أربعة من قريش فيهم نافع مولى عبد الله بن عمر ، فقال : اكتب أوصيك بما أوصى به يعقوب بنيه : ( يا بني إن الله أصطفى لكم الدين فلا تموتن الا وأنتم مسلمون ) ( 6 ) . أوصى أبو جعفر محمد بن علي إلى جعفر بن محمد ، وأمره أن يكفنه في برده الذي كان يصلي فيه الجمعة ، وأن يعم صمه بعمامته ، وأن يربع قبره ويرفعه أربع أصابع ، ثم قال للشهود : انصرفوا رحمكم الله ، فقلت بعدما انصرفوا : ما كان لك في هذا بأن تشهد عليه ؟

فقال : إني كرهت أن تغلب وأن يقال : إنه لم يوص إليه ، فأردت أن تكون لك الحجة ) ( 7 ) .

وأشباه هذه الأخبار كثيرة .

الهوامش

( 1 ) القصص 28 : 5 .

( 2 ) الكافي 1 : 243 / 1 ، وكذا في : ارشاد المفيد 2 : 180 ، المناقب لابن شهرآشوب 4 214 ، كشف الغمة 2 : 167 ، ونقله المجلسي في بحار الأنوار 47 : 13 / 5 ( 3 ) الكافي 1 : 244 / 2 ، وكذا في : ارشاد المفيد 2 : 180 ، روضة الواعظين : 257 ، كشف الغمة 2 : 166 ، ونقله المجلسي في بحار الأنوار 47 : 13 / 3 .

( 3 ) الكافي 1 : 244 / 2 ، وكذا في : ارشاد المفيد 2 : 181 ، روضة الواعظين : 207 ، كشف الغمة 2 : 167 ، اثبات الوصية : 155 ، ونقله المجلسي في بحار الأنوار 47 : 14 / 11 .

( 4 ) الكافي 1 : 244 / 4 ، وكذا في : الإمامة والتبصرة : 199 / 55 ، ارشاد المفيد 2 : 181 كشف الغمة 2 : 167 ، اثبات الوصية : 155 ، ونقله المجلسي في بحار الأنوار 47 : 13 / 7 ضمن ح 7 .

( 5 ) البقرة 2 : 132 .

( 6 ) الكافي 1 : 244 / 8 ، وكذا في : ارشاد المفيد 2 : 181 ، روضة الواعظين : 208 ، المناقب لابن شهرآشوب 4 : 278 – 279 ، كشف الغمة 2 : 67 1 ، ونقله المجلسي في بحار الأنوار 47 : 14 / 10 .

( 7 ) المناقب لابن شهرآشوب 4 : 225 ، كشف الغمة 2 : 192 ، ونقله المجلسي في بحار الأنوار 47 : 150 / 207 .

المصدر: إعلام الورى بأعلام الهدى ج1 / الشيخ الطبرسي

أصدر الأزهر الشريف بيانا،  السبت 7 أكتوبر 2023، يعزّي فيه ضحايا فلسطين، الذين سقطوا إثر المواجهات التي شهدتها المقاومة مع قوات الاحتلال الإسرائيلي.

ونشر الأزهر بيانًا عبر حسابه الرسمي بمواقع التواصل الاجتماعي، حيث جاء فيه: الأزهر يعزي العالم الصامت في ضحايا فلسطين الأبرياء ويحيي صمود الشعب الفلسطيني الأبي ويدعو الله أن يلهمهم الصمود في وجه طغيان الصهاينة وإرهابهم والصمت المخجل للمجتمع الدولي.
وأضاف البيان: يتقدَّم الأزهر الشريف بخالص العزاء وصادق المواساة في شهدائنا وشهداء الأمة الإسلامية والعربية؛ شهداء فلسطين الأبيَّة، الذين نالوا الشهادة في سبيل الدفاع عن وطنهم وأمتهم، وقضيتنا وقضيتهم، قضية شرفاء العالم القضية الفلسطينية، ويدعو الله أن يُلهم الشعب الفلسطيني الصمود في وجه طغيان الصهاينة وإرهابهم.
وتابع: ويحيي الأزهر بكل فخرٍ جهودَ الشعب الفلسطيني، مطالبًا العالم المتحضر والمجتمع الدولي بالنظر بعين العقل والحكمة في أطول احتلال عرفه التاريخ الحديث، احتلال الصهاينة لفلسطين، مؤكدًا أن هذا الاحتلال هو وصمة عار في جبين الإنسانية والمجتمع الدولي، الذي يكيل بمكيالين، ولا يعرف سوى الازدواجية في المعايير حينما يتعلق الأمر بالقضية الفلسطينية.
وأختتم البيان: ويشدُّ الأزهر على قلوب الشعب الفلسطيني الأبي وأياديهم، الذي أعاد لنا الثقة، وبثَّ فينا الروح، وأعاد لنا الحياة بعد أن ظننا أنها لن تعود مرة أخرى، ويدعو الله أن يرزقهم الصبر والصمود والسكينة والقوة، مؤكدًا أن كل احتلال إلى زوال إن آجلًا أم عاجلًا، طال الأمد أو قصُر.